eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
1.1هزار دنبال‌کننده
452 عکس
73 ویدیو
19 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ "زمان-مکان نو" و شکل‌گیری دوران جدید در عالم شناخت عامیانه‌ی فعلی ما از پدیده‌ی زمان تا حد زیادی متاثر از محیطی است که دنیای تجدد آن را برای‌مان ساخته است؛ شناخت تخصصی از زمان نیز در بستر نظریه‌ی نسبیت و تبدیل زمان به بعدی از مکان معنا می‌شود. فهم شکل‌گیری عصری نو و دوران جدید عالم نمی‌تواند بدون توجه به مقوله‌ی زمان و تغییر مفهوم آن در یک بستر تمدنی به‌درستی معنا شود. در فرهنگ‌های پیش از دوران مدرن، مخاسبه‌ی زمان به‌شیوه‌های بسیار متنوعی صورت می‌گرفت و تقویم‌های متنوعی در میان ملت‌ها وجود داشت. مهم‌ترین ویژگی محاسبه‌ی زمان در دوران پیشامدرن، پیوستگی زمان با مکان بود. یعنی هیچ‌کس نمی‌توانست وقت روز را بدون ارجاع به ویژگی‌های مکان و جامعه‌ی مورد نظر تعیین کند. درواقع، وقتی با پرسش از "چه وقت" مواجه می‌شدند، حتما باید به "کجا" نیز اشاره می‌کردند. اختراع ساعت مکانیکی در اواخر قرن هجدهم و تعیین زمان بین‌المللی گرینویچ، به مقوله‌ی زمان، خصوصیت یک‌نواختی را بخشید و حتی به اندازه‌گیری کار و تولید و اقتصاد، انضباط ویژه‌ای را حاکم کرد. اندک‌اندک، تقویم‌های محلی و بومی رنگ باختند و تقویم‌های بین‌المللی بر ایام حزن و شادی ملت‌ها سایه انداختند. لذا امروز برای نمونه، والنتاین و کریسمس در بسیاری از کشور، متناسب با بوم‌فرهنگ‌های مختلف برگزار می‌شود. یعنی دوران مدرنیته با ویژگی خاصی نسبت به فهم از زمان گره خورده و ابزار این فهم از زمان را نیز متناسب با خودش آفریده و زمان و فهم از زمان و ابزارهای اندازه‌گیری زمان را به بستری برای گسترس و پایداری هژمونی خودش تبدیل نموده است. تهی‌شدن زمان در مدرنیته، پیش‌شرطی برای تهی‌شدن مکان بوده اولویت علّی بر آن داشته است. تصور امروز ما از "مکان" و تغایر آن با "محل"، متعاقب تغییر تصور ما از زمان حاصل شده است. زمان یک‌نواخت، میان این دو مفهوم نیز فاصله انداخت و مکان و محل را که پیش از مدرنیته بر هم منطبق بودند، منفک کرد. پیش از مدرنیته، محل عبارت بود از محیط مادی فعالیت اجتماعی که با شاخص‌های جغرافیایی مشخص می‌شدند؛ حال آن‌که محل در شرایط امروزین ما به‌شدت متاثر از فضای توهمی است که نفوذ و رخنه‌ی عوامل بیرون از جغرافیای ما، آن را پدید می‌آورد. امروز در شهرهایی که زندگی می‌کنیم، عاملی که ساختار یک موقعیت محلی را تعیین می‌کند، با واقعیت‌های جغرافیایی و اجتماعی‌ای که در صحنه حضور دارند، تعیین نمی‌شوند؛ بلکه قواعد عام مدرنیته است که ارزش و جایگاه محل را از مکان جدا می‌سازد. این تحول و تهی‌شدن مکان را باید در امکانی جست و جو کرد که با کشف قاره‌ی جدید و جزیره‌های تازه برای استعمار پدید آمد. تحقق تصویر مطلوب مدرنیته در حوزه‌ی اقتصاد و جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی، بدون تهی‌کردن زمان و مکان از ویژگی‌هایی که در دوران پیش‌ از مدرنیته وجود داشت، نمی‌توانست جامه‌ی واقعیت به تن کند. اکنون سوال این است که آیا بدون تغییر از فهمی که اینک از زمان و مکان داریم، و بدون ایجاد تصویری جدید از زمان و مکان، می‌توان از تنگناهای دوران قدیم عالم به دوران جدید عالم گذار کرد؟ @doranejadid
❎ امکان عبور از مدرنیته و ظهور یک دوران تاریخی جدید در عالم مدرنیته، شیوه‌هایی از زندگی و سازمان‌دهی اجتماعی است که از قرن هفدهم در اروپا پیدا شد و به‌تدریج در سرتاسر عالم، کم و بیش نفوذ پیدا کرد. با این وجود، در اواخر قرن بیستم و در آغاز هزاره‌ی جدید، بسیاری از اندیشمندان چنین استدلال می‌کنند که جهان در آغاز عصری نو قرار گرفته است و علوم اجتماعی باید در برابر آن واکنش نشان دهند؛ چراکه این عصر نوپدید ما را به فراسوی مدرنیته کشانده است. بسیاری از اصطلاحات ما را به این گذار آگاه می‌کنند؛ مانند نظام اجتماعی جدید؛ جامعه‌ی اطلاعاتی و جامعه‌ی مصرفی. این واژگان به ما یادآور می‌شوند که حالت پیشین امور اجتماعی در شرف پایان‌گرفتن است و ما وارد دوره‌ی پسامدرنیته و پساصنعتی شده‌ایم. برخی دیگر از اندیشمندان در معرفی ، تحولات نهادی را مطمح نظر قرار می‌دهند؛ مثلا معتقدند که ما از "نظام مبتنی بر ساخت کارخانه‌ای کالاهای مادی" به‌سوی نظامی گام برمی‌داریم که اساسا با "اطلاعات" سروکار دارد. فرانسوا لیوتار، که شیوع واژه‌ی پست‌مدرنیته به وی منسوب است، دوران جدید بعد از را «رویگردانی از کوشش در جهت مبتنی‌ساختن بر پیشرفت طراحی‌شده به‌وسیله‌ی انسان و دوری‌گزیدن از این نوع اعتقاد» تعریف می‌کند. به باور لیوتار، در عصر جدید، جوامع انسانی می‌خواهند از "روایت بزرگ" و "طرح داستانی" مدرن که می‌گوید بشریت هم‌چون موجوداتی با گذشته‌ی معین و آینده‌ی پیش‌بینی‌شده است، عبور کنند. ، که دیدگاه تاریخی ایشان مسبوق به سال‌های پیش از پیروزی است، به امکان شکل‌گیری دوران جدیدی در عالم اشاره کرده و ضمن تصریح بر تحقق‌پذیربودن آن، اسلام را واجد توان و توشه‌ی لازم برای معماری معرفی می‌کنند. ایشان برای این منظور بر توحید اجتماعی و معنویت فطری تاکید کرده و افق مطلوب و منوی انقلاب را دست‌یابی به تمدنی بر مبنای قرائت اجتماعی از اسلام برای بسط معنویت فطری عنوان می‌نمایند. @doranejadid