eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
803 دنبال‌کننده
366 عکس
47 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
نظریه‌های سیاسی در برخی موارد، به‌منظور نزدیک‌ترشدن به امر واقع و انضمامی‌شدن، موضوعاتی را در دال مرکزی خود قرار می‌دهد و با همان عنوان شناخته می‌شوند؛ نظریه‌های عدالت از آن جمله است. نظریه‌های عدالت یکی از پایه‌های مهم مطالعات دولت هستند؛ هیچ دولتی نمی‌تواند بدون اخذ نسبت با عدالت اجتماعی، یک نظریه‌ی کامل برای دولت‌سازی محسوب شود. ازاین‌رو به‌منظور مواجهه‌ی انضمامی‌تر با مقوله‌ی ، مروری خواهیم داشت به نظریه‌های عدالت و نظریه‌پردازان مهم این عرصه. نخستین متفکر صاحب سبک در این عرصه، «آمارتیا سن» هست که به چند دلیل بر دیگر نظریه‌پزدازان صاحب نام هم‌چون جان رالز اولیت داده‌ام. تلاش می‌کنم در قالب پست‌های کوتاه، چکیده‌هایی از آرای آمارتیا سن در کتاب اندیشه‌ی عدالت را تقدیم همراهان عزیز کنم؛ امید آن‌که در توسعه‌یزمینه‌های مساحمت نظری در باب عدالت شریک شده باشم.
⭕️ قطعه‌ی اول: عدالت‌گرایی واقع‌بینانه آمارتیا کومار سن، استاد فلسفه و اقتصاد در دانشگاه هاروارد است که نوبل اقتصاد را در سال 1998 به خود اختصاص داد. شهرت او مرهون مطالعه‌اش در حوزه‌ی اقتصاد رفاهی و توسعه‌ی انسانی است و چون در باب عدالت و دموکراسی نظرات دامنه‌داری عرضه کرده است، در مطالعات دولت‌پژوهی می‌تواند مورد تامل قرار بگیرد. اهمیت این مطالعه را می‌توان به تلاش وی برای ایجاد همگرایی در مسیر دستیابی حداکثری به آزادی و عدالت توأمان از طریق توسعه‌ی آگاهی انسانی نسبت داد. دغدغه‌ی آمارتیا سن در کتاب «اندیشه‌ی عدالت»، پی‌جویی راهی برای مواجهه با آن‌دسته از بی‌عدالتی‌هاست که راه‌حل روشنی دارند. لذا او می‌کوشد تا میان «عدالت‌خواهی کمال‌گرایانه» با «عدالت‌خواهی واقع‌بینانه» فاصله بگذارد و همت خود را صرف حل «ناعدالتی‌های چاره‌پذیر» نماید. شاید بتوان این رویکرد در آرای سن را نقد نگاه افلاطونی و اتوپیایی به عدالت دانست و در زمره‌ی نوارسطوگرایی در عدالت قرار داد؛ تمایلی که بیش‌تر در آرای فیلسوفان سیاسی جماعت‌گرا (communitrianism) ظهور و تجلی داشته است. دلیل انتخاب این رهیافت در نزد آمارتیا سن این است که ناعدالتی‌های آشکارا درمان‌پذیر، هویداتر از آن هستند که انکار شوند و همین مطلب مبارزه با بی‌عدالتی را به یک جریان نیرومند سیاسی تبدیل می‌کند و دستیابی به آن را ممکن می‌سازد. وی معتقد است که تحقق عدالت زمانی ممکن است که بی‌عدالتی قابل درک باشد و برای چیره‌شدن بر آن عزم عقلانی پدید بیاید. https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ ایجاد فرصت‌های برابر برای دسترسی به امکانات اجتماعی ❇️ مباحث آمارتیا سن پیرامون عدالت را می‌توان «نظریه‌ی قابلیت انسانی» (human capabilities) نامید. اگرچه تخصص وی بیش‌تر در حوزه‌ی «اقتصاد رفاه» است، اما این تاملات، سویه‌ی عدالت به خود گرفته و در فرآیند بازبینی در مبانی و فرضیه‌های «دولت رفاهی» به کار آمده‌اند. نقشی که نظریه‌ی قابلیت انسانی در بهینه‌نمودن آکسیوم‌های دولت رفاهی از خود نشان داده، توجه به این نظریه را در دولت‌پژوهی حائز اهمیت ساخته و به‌دلیل جدی‌بودن نظریه‌ی دولت رفاهی در حال حاضر، مطالعه‌ی آن را حائز اولویت کرده است. ❇️ دغدغه‌ی آمارتیا سن، به‌دلیل خاستگاه شرقی‌اش، معطوف به مسائل اقتصادی جهان سوم است؛ لذا برای او، اخلاق در اقتصاد جایگاه برجسته‌ای دارد. او فلسفه و اقتصاد را در هم می‌آمیزد و راهبردهای سیاسی ناظر به عمل ارائه می‌کند؛ لذا به ادبیات حکمرانی بسیار نزدیک است. ❇️ توجه به مولفه‌ای هم‌چون «داشتن فرصت‌های برابر در بهره‌مندی‌های اجتماعی» دیدگاه اقتصادی سن را به نظریه‌های عدالت در فلسفه‌ی سیاسی و گره زده است. به‌نظر سن، برای سنجش رفاه در یک جامعه صرفا نمی‌توان به شاخص «درآمد» توجه کرد، بلکه بهره‌مندی اعضای جامعه از «سلامت» و «آموزش» را نیز به اندازه‌ی میزان درآمد باید جدی گرفت. جامعه‌ای که در حوزه‌ی سلامت و آموزش فرصت‌های برابر ایجاد کرده باشد، شاخص بالاتری را به خود اختصاص خواهد داد. https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ محافظت از نابرابری‌های لازم برای تحرک اجتماعی برابری، رفاه و دموکراسی، سه آرمانی برجسته در اندیشه‌ی آمارتیا سن است؛ او در مسیر نظریه‌پردازی می‌کوشد تا بهره‌مندی ملت‌های مختلف جهان از این سه آرمان را بیشینه نماید. تحقیقات سن و دیدگاه او درباره‌ی «توسعه‌ی انسانی» باعث شده است که سازمان ملل از سال 1990 تا کنون، هر ساله «شاخص توسعه‌ی انسانی» را در کشورهای مختلف بسنجد و گزارشی در این باره اعلام کند. این امر نشان می‌دهد که نظریه‌پردازی چقدر می‌تواند در بهبود کیفیت زندگی مردم در جهان موثر واقع شود. سن نشان داده است که چگونه عوامل اجتماعی و سیاسی در شکل‌گیری قحطی، مهم‌تر از کاهش مواد غذایی است. اگرچه موضوع آمارتیا سن زدودن ناعدالتی‌های آشکارا درمان‌پذیر است، اما مبنائا وجود نوعی از نابرابری‌ها را لازمه‌‌ی «حرکت اجتماعی» دانسته و آن‌ها را اجتناب‌ناپذیر می‌شمرد. وی بر این باور است که این نابرابری‌ها عامل و انگیزه‌ی اصلی برای «تحرک اجتماعی» هستند و بدون آن‌ها رشد جامعه قفل می‌شود. به‌این‌معنا می‌توان تلاش سن برای تئوریزه نمودن عدالت در ارتباط با شاخص توسعه‌ی انسانی را ایجاد تعادل در نابرابری‌های اجتماعی دانست، به‌نحوی‌که در عین کاستن از بی‌عدالتی‌های آشکارا درمان‌پذیر، نابرابری‌های لازم برای تحرک اجتماعی برچیده نشوند. از منظر زمینه‌گرایی، تاثیر سویه‌ی فرهنگ شرقی-بودایی و ویژگی‌های جامعه‌ی کاستی هند را که سن در متن آن بالیده است، می‌توان مشاهده کرد. https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ عدالت غیرنهادی و چربش متن زندگی بر ساختارها آمارتیا سن از حیث فلسفی در کنار افراد شاخصی هم‌چون: اسمیت، کوندورسه، بنتام، استوارت میل و کارل مارکس قرار می‌گیرد؛ بنابراین طبیعی است که ناقد «جان رالز» باشد و نهادگرایی رالزی را نقد کند. به نظر سن، زندگی بالفعل مردم مهم‌تر از نهادها و قواعد اجتماعی هستند و شاخص عدالت را باید با ارجاع به این ملاک‌ها سنجید، نه ملاک‌های نهادی. برای همین است که خردورزی جمعی، تکثرگرایی، تساهل و بردباری در بهبود وضعیت اجتماعی، عناصری هستند که برای پیشبرد عدالت حائز اهمیت‌تر از نهادهای رسمی‌اند. توجه به همین شاخصه‌ها، اندیشه‌ی عدالت او را به نظریه‌های توسعه نزدیک کرده و موجب پیدایش تاملات تئوریک بین‌رشته‌ای میان توسعه و عدالت شده است. وی نظریه‌ی خود را «نظریه‌ی قابلیت انسانی» نامیده است. به‌موجب این نظریه، برخورداری از کالا به تبع برخورداری از درآمد، الزما به مطلوبیت نمی‌انجامد؛ مطلوبیت با قابلیت‌های هر انسانی تعریف می‌شود؛ افراد با درآمدهای برابر، الزاما مطلوبیت‌های یکسانی را تجربه نخواهند کرد و چون برابرکردن درآمدها الزاما نمی‌تواند مطلوبیت‌های برابر را در پی داشته باشد، لذا ما را به عدالت نزدیک‌تر نخواهد کرد. وظیفه‌ی دولت‌ها برای توسعه‌ی عدالت از دیدگاه سن، گستراندن قابلیت‌های افراد برای دست‌رسی به زندگی دلخواه‌شان است؛ ازاین‌رو عدالت در تاملات او بیش‌تر به‌مثابه ایجاد یک فضا و محیط اجتماعی مورد توجه قرار گرفته، نه یک غایت سیاسی. https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri