eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
55.5هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
دوره های آموزشی کاملا رایگان
___
💙!“••• ⋆. حـٰاج‌‌مھدی‌‌طائب‌می‌گفتنداگࢪتـا ظهوࢪامام‌زمان‌(عج)هزاࢪڪیلومتࢪ فاصلہ‌داشتیم‌باخون‌حـٰاج‌قاسم‌این‌ هزاࢪڪیلومتࢪبہ‌ده‌متࢪࢪسید...! 📘⃟🌀¦⇢ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استـآدقرآںٔتۍ‌میگفتن؛ یھ‌روزشیطـآن‌ڪھ‌ازمسںٔلھ‌توبھ‌آگـآھ‌ میشھ مۍرھ‌بھ‌اصحـآبش‌میگھ؛مـآاین‌همھ‌بندھ‌رو فریب‌میدیم‌. امـآخدآرآھ‌توبھ‌روبرآش‌قرآردآدھ،پس‌مـآچھ ڪنیم؟! یڪۍ‌ازیـآرآش‌بھش‌میگھ‌بھش‌اِلقـآڪنیم‌ڪھ برآۍ‌توبھ‌هنوززودھ‌؛جوونھ؛وحـآلـآحـآلـآهـآ وقت‌دآرھ‌توبھ‌ڪنھ‌‌واینجورۍ‌توبھ‌روبرآش عقب‌میندآزیم‌تـآمرگش‌فرآبرسھ.! -دیرنشھ‌‌رفیق🚶🏿‍♂-! @dokhtarane_hazrate_zahra
••🌼•• میگم‌رفیق! حیفه‌حیفه‌بچه‌شیعه‌گناه‌کنه... ماکه‌منتقم‌خون‌حاج‌قاسمیم‌ ما‌که‌منتظر‌ظهور‌آقاییم حیفه‌گناه‌کنیم... به‌قول‌ آیت‌اللہ‌جوادی‌آملے : مملکتی‌راکه‌شهـداپاک‌کرده‌اندآلوده نکنیم... نگاه‌چقدر‌قشنگه‌خوب‌گوش‌کنید‌ یه‌صدایی‌میگه‌هنوز‌حسین‌این‌زمونه‌تنهاست بس‌نیست‌رفیق!؟ آی‌شهدا‌میشه‌مارو‌به‌خلوتتون‌راهی‌بدید!؟ . ✿@dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوره های آموزشی کاملا رایگان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #من_میترا_نیستم💗 #پارت۴۰ فصل ششم (خانه جدید)🍃 زینب همان شب در خانه دعا را حفظ کرد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 ۴۱ فصل هفتم (گمشده)💗 بعد از چند ماه کم، کم به خانه جدیدمان عادت کردم . مینا و مهری و مهران و مهرداد هنوز جبهه بودند و پدر بچه ها بین ماهشهر وشاهين شهر در رفت وآمد بود. با اینکه شب و روز مشغول خانه و - بچه ها بودم، اما دائما در انتظار بودم؛ منتظر آمدن بچه ها از جبه و آمدن پدرشان از ماهشهر شروع کردم به خانه تکانی۔ چند ماه بیشتر از آمدنمان به این خانه نمی گذشت و همه چیز تمیز بود، ولی برای اینکه حال و هوای خودم، مادرم و بچه ها عوض شود می خواستم کاری کرده باشم قبل از جنگ هرسال که به فصل بهار نزدیک می شدیم انواع سبزهها مثل گندم وماش وشاهی میکاشتم. گاهی وقت ها سبزی ها را به اسم تک تک بچه ها در ظرف های کوچک می کاشتم و تنها با ذوق و سلیقه دوز سبزه ها را با روبان رنگی می بستند و آن ها را روی طاقچه و سفره هفت سین می چیدند. در آبادان از فرش و موکت تا ملافه و پرده ها را می شستم تا با شروع سال جدید همه چیز پاک و پاکیزه باشد. بچه ها هم خانه تکانی را دوست داشتند و پا به پای من کار می کردند و غرنمی زدند. خرید لباس و کیف و کفش عید هم که برای بچه ها عالمی داشت؛ حتی گاهی کفش و لباس نو را بالای سرشان می گذاشتند و می خوابیدند. بعد از جنگ از این همه خوشی، فقط خاطره اش ماند و خودش فراموش شد. وقتی شروع کردم به تمیزکاری خانه ، زینب به من کمک کرد اما پشت هم می گفت: «مامان به نیت تمیزی خونه کمک می کنم؛ وگرنه ما عید نداریم. رزمنده ها توجبهه هستن. هر روز شهید میارن. ما که نباید عید بگیریم.» من هم به او اطمینان میدادم که نیست من هم تغییر حال و هوای خانه است؛ وگرنه | کدام عيد ؟! وقتی چهار تا از بچه هایم در دل خطر هستند من چه عیدی دارم؟ شب های آخر اسفند رزمنده ها در منطقه شوش عملیات کردند. دلم پیش بچه ها بود. شوش با اهواز و آبادان فاصله زیادی نداشت. احتمالا بچه های من هم به آنجا رفته بودند. هروقت نگران بچه های خودم می شدم عذاب وجدان میگرفتم. خیلی ها عزیزانشان در جبهه بودند. من هم یکی مثل بقیه. چه فرق میکرد همه ی رزمندگان عزیزان ما بودند.... ۴۱ ادامه دارد... @dokhtarane_hazrate_zahra 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*°🌨🐚°* 12 - ‌خدا‌ کسی‌ ‌است‌ ‌که‌ هفت‌ آسمان‌ ‌را‌ آفرید و ‌از‌ زمین‌ نیز همانند ‌آنها‌ ‌را‌ فرمان‌ [‌خدا‌] ‌در‌ میان‌ ‌آنها‌ فرود می‌آید [و تدبیر می‌کند] ‌تا‌ بدانید ‌که‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ ‌هر‌ چیزی‌ تواناست‌ و ‌این‌ ‌که‌ علم‌ ‌او‌ همه‌ چیز ‌را‌ احاطه‌ کرده‌ ‌است‌ 📖🖇➪@dokhtarane_hazrate_zahra