eitaa logo
دین و جامعه
164 دنبال‌کننده
279 عکس
66 ویدیو
49 فایل
سید حسن موسوی. دانش آموخته حوزه علمیه قم. پژوهشگر در زمینه های «فقه»، «حدیث»، «علوم اجتماعی» و...
مشاهده در ایتا
دانلود
و ما ادریک ما موسیقی!/ قسمت اول اول محرم اینجا خیلی اهل آهنگ و موسیقی هستند؛ از در و دیوار صدای آهنگ می آید. راننده هایی که ما را میبرند و می آورند هم همیشه رادیو را روشن میکنند و بخش زیادی آهنگ است. در آستانه محرم گفتم باید فکری کنیم؛ به راننده ها گفتیم موسیقی ایرانی دوست دارید بگذاریم؟! با علاقه میگفتند بله! خب بلوتوث را وصل کن ما هم اول یکی دو تا موزیک ایرانی آرام و کلاسیک پیدا کردیم گذاشتیم، دیدیم استقبال کردند. در گام دوم مداحی گذاشتیم، سعی کردیم مداحی ها هم کلاسیک و ریتمیک باشد چون اینها فقط ریتم را میفهمند. خدا را شکر این هم با استقبال روبرو شد. این توفیق را پیدا کردیم که کمی حال و هوای محرم را ایجاد کنیم... https://eitaa.com/dorenab
عاشورا در برزیل ما هم اینجا در تب و تاب هستیم کمی سیدالشهداء علیه السلام را به مردم اینجا معرفی کنیم. یکی از دوستان صحبت کرده رئیس شرکت ۱۰۰۰ شکلات بسته بندی کرده با جمله ای از گاندی درباره امام حسین علیه السلام بین همه کارگران آنجا توزیع کرده... https://eitaa.com/dorenab
عاشورا در برزیل/ قسمت ۱ از مدتی قبل اعلام شده بود که به همه شرکتها گفته شده که ایران در روز عاشورا تولید نخواهد داشت. اتفاقا کمی کار ما هم در چند روز گذشته کم شده بود، چند روز با هم فکر کردیم که چکار کنیم. نمیخواستیم حالت عزاداری باشد، عکسهای خون و شمشیر و کودک شیرخوار غرق به خون و مانند اینها برایشان مفهوم و جذابیتی نداشت. بالاخره به این نتیجه رسیدیم که یک ایستگاه صلواتی راه بیندازیم؛ رایزن محترم ایران راهنمایی کردند و گفتند اینها شله زرد دوست دارند، چای هم دوست دارند (خودشان چای ندارند) آقای بصیری (دوست همراه بنده) بلد بود حلوا درست کند، قبل از عاشورا هم یکروز آزمایشی درست کرد، خوب بود. چای هم ایشان برای مصرف خودشان آورده بودند که همه یکجا استفاده شد! مکانی را هم برای ایستگاه صلواتی در نظر گرفتیم، با مسئولین شرکت هم صحبت کردیم، قبول کردند همکاری کنند.... ادامه دارد https://eitaa.com/dorenab
عاشورا در برزیل/ قسمت ۲ این کارها را هم اضافه کردیم: - با پارچه سیاه و قرمز آن محل را تم عاشورایی دادیم - چند پوستر به زبان برزیلی یافتیم و پرینت رنگی گرفتیم - چند مداحی برای پخش انتخاب کردیم - چند کاغذ زدیم: 1 نوشتیم «عاشورا روزی است که امام حسین ع شهید شد، ما در این روز به یاد او به دیگران محبت میکنیم» 2 چای ایرانی 3 حلوا (شیرینی ایرانی) 4 اگر دوست داشتید اطلاعات بیشتری کسب کنید شماره تان را در این برگه بنویسید تا ما با شما تماس بگیریم.  (فکر میکردیم اگر کسی سؤالی کند، زبان بلد نیستیم، آدرس منابع اینترنتی برایشان میفرستیم...) بالاخره مراسم با کمی تاخیر برگزار شد، جمعیتی چندصد نفری آمدند، حدود 3 ساعت مداحی پخش میشد و این پذیرایی هم برقرار بود. مراسم بی نقص نبود، اما خدا را بسیار شاکرم؛ ظاهرا اولین بار در طول تاریخ بشریت چند شیعه، مراسمی برای سیدالشهدا علیه السلام برگزار کردند... جزئیات زیادی بود که در فایل صوتی توضیح خواهم داد انشاالله... https://eitaa.com/dorenab
پوشش در مراسم مذهبی این روزها مجددا پس از پخش یک ویدئو که در آن دختران بی حجاب حضور داشتند، بحث حجاب مطرح شده است... در برزیل هم با اینکه پوشش نه ارزش خاصی دارد و نه توسط نهاد خاصی پیگیری میشود، پوششها در جاهای مختلف فرق میکند؛ پوشش در محل کار کاملتر است (در جایی مانند کشتارگاه که کارگران فقط دست و صورتشان پیداست) در خیابان متفاوت میشود، در کلیسا کمی رعایت ها بیشتر میشود، در مراکز تفریحی و پارک کمتر میشود... همانطور که گفتم در یکی از کلیساها به خانمها یک روسری سفید داده میشود تا هنگام مراسم روی سر آنها باشد و در هتل هم تذکر داده اند که با مایو و لباس نامناسب در قسمت عمومی هتل نیایند. پس اینجا هم میفهمند که بنا بر اقتضای مکان باید پوشش مناسب آنجا را داشت. در ایران هم خیلی افراد هستند که اعتقاد به حجاب ندارند اما میدانند وقتی می آیند مجلس امام حسین علیه السلام باید پوشش مناسب آنرا انتخاب کنند. وقتی به حرم می آیند باید چادر سر کنند. پس اینجا باز هم مشکل فرهنگی است؛ این جوان نمیداند که این پوشش مناسب دسته عزاداری نیست. همچنان مقصر پوشش نامناسب در کشور را نهادهای فرهنگی میدانم و رفع این نقیصه هم به عهده آنان است نه نیروی انتظامی... https://eitaa.com/dorenab
مقایسه زندگی در اینجا و ایران از نظر امکانات و ظاهر زندگی، تفاوت آنچنانی بین اینجا و ایران نیست؛ اینجا هم خانه و ماشین شیک و ساده هست، فقیر و پولدار هست، کارتن خواب هست و... اما چند نکته همین زندگی معمولی اینجا را به ظاهر زیباتر و احساس آرامش را بیشتر کرده است؛ 1 طبیعت سبز اینجا مانند گیلان و مازندران خودمان است با این تفاوت که اولا سطح سرسبزی بیشتر است ثانیا در ایران کمتر منطقه سبزی یافت میشود که با زباله آلوده نشده باشد و در اینجا زباله رها شده وجود دارد اما خیلی کم است. 2 نظم در رانندگی بسیار بالاست؛ موتورسواران (که بسیار زیاد هم هستند) هم کلاه میگذارند هم تمام قوانین را رعایت میکنند. به عابر پیاده کاملا احترام میگذارند و با فاصله زیاد از او توقف میکنند تا با خیال راحت عبور کند. با فاصله زیاد از موتور سبقت میگیرند. حریم ماشین ها را رعایت میکنند، خط تقدم را رعایت میکنند و... در نتیجه صدای ترمز شدید نمی آید، صدای بوق ماشین نمی آید، ماشین های تصادفی دیده نمیشود، هنگام رانندگی استرس وجود ندارد و... اینکه انسان با آرامش رانندگی کند، پیاده روی کند، موتورسواری کند، با آرامش به محل کار و به منزلش برسد واقعا زندگی را مطبوع میکند. اینها ربطی به تحریم هم ندارد! فرهنگ، فرهنگ، فرهنگ 3 نظام زیبایی شناختی در پست بعد https://eitaa.com/dorenab
مقایسه زندگی در اینجا و ایران 3 نظام زیبایی شناختی متاسفانه در کشور ما "خارج" و "خارجی" یک بار مثبت دارد! به همین خاطر ما سعی میکنیم شبیه خارجی ها حرف بزنیم، لباس بپوشیم، خودآرایی کنیم و... روی کالاهایی که به گمان ما ارزشمند هستند، با کلمات خارجی مینویسیم مثلا بجای «ساخت ایران» مینویسیم «MADE IN IRAN» این مساله باعث شده که ما حروف و کلمات لاتین را زیبا و باکلاس بدانیم! یکی از کارهایی که میکنیم اینست که کاغذ دیواری و کاغذ کادو با طرح «روزنامه انگلیسی» چاپ میکنیم (مانند تصویر فوق). همچنین لوازم تزئینی دیگر با طرحهای خارجی. به همین خاطر تا چشممان به کلمات انگلیسی می افتد ناخودآگاه احساس میکنیم چقدر باکلاس! وقتی به یک کشور خارجی میرویم، نماها و تابلوهای آنها که به خارجی! نوشته شده یک تداعی باکلاسی در ما ایجاد میکند حال آنکه اینها به خارجی نوشته مثلا پنچرگیری، لباس فروشی، نانوایی، لوازم یدکی، فروشگاه و امثال اینها. چیز خاصی نیست اما ما احساس خوبی میکنیم. یکی از دلایل اینکه ایرانیها در یک کشور خارجی احساس خوب دارند همین است اما از آنجا که خودشان متوجه این مساله نیستند سعی میکنند با بیانهای دیگر و تعریف مبالغه آمیز، آنجا را خوب جلوه دهند... https://eitaa.com/dorenab
مسافرت جدید پنجشنبه بعدازظهر ناگهان راننده (چیاگو) آمد که برویم سمت فرودگاه! اول فکر کردم ترجمه اشتباه شده، اما دیدم نه واقعا حرف از پرواز و فرودگاه است! بالاخره بعد از چند تماس او و من معلوم شد که بله شرکت مینروا درخواست داده که من برای یک شرکت دیگر در شهر دیگر بروم، آقایان حلال هم قبول کرده اند اما هیچ کس به من نگفته. میگفتند فلان ایرانی در شرکت مینروا مسئول این کارهاست و باید به تو میگفت... این بلیت کم گیر می آید، لطفا همکاری کنید و بروید! حدود 40 روز در این شهر بودم و دوستانی پیدا کرده بوم، برای برخی از آنها هدایایی برده بودم که هنوز فرصت نشده بود به آنها بدهم، شب قرار بود برویم دانشگاه را بازدید کنیم، شنبه شام عبدالله (ذابح مغربی) ما را دعوت کرده بود... حالا بدون خداحافظی خیلی سخت بود. اما تصمیم گرفتم بروم! حرکت کردیم به سمت هتل،وسایلم را (که خیلی هم زیاد است) جمع کردم، حدود ساعت 5 عصر حرکت کردیم. مسیر: زمینی تا پُرتو ولیو (porto velho) حدود 500 کیلومتر 1:50 نیمه شب از فرودگاه پرتو ولیو پرواز به سائوپائولو حدود 3 ساعت، نماز صبح را در هواپیما بودم... ساعت یکساعت برگشت عقب، باید چند ساعت در فرودگاه منتظر باشم تا زمان پرواز بعدی برسد. 9:20 پرواز به مونتس کلاروس (montes claros) تقریبا 2 ساعت در پرواز بودیم حالا راننده آمده، 140 کیلومتر زمینی تا جانائوبا که بیش از دو ساعت در راه بودیم. حدود 3 بعد ازظهر رسیدیم هتل... من از این جابجایی استقبال کردم چون فرصت تجربه جدیدی را یافته ام... https://eitaa.com/dorenab
امنیت در این شهر جدید اکثر خانه ها سیم خاردار یا سیم برق دار (سیمهایی با برق برای حفاظت) دارند...
خرما با اینکه در این کشور درخت نخل زیاد وجود دارد اما به خاطر آنکه دما خیلی گرم نمی‌شود محصول خرما نمی‌دهد. و لذا خرما میوه‌ای وارداتی و گران است....
روز شنبه باز هم به شهر جدیدی منتقل شدم. این سومین شهر است که در آن مشغول می‌شوم. از دو شهر قبلی بزرگتر و گرمتر است. از آنجا که سفر قبلی من ۲۲ ساعت کشید این سفر که ۱۴ ساعت در راه بودم برایم بسیار آسان بود! در این شهر آسیب‌های اجتماعی بیشتر یده می‌شود؛ کمی تخلف رانندگی، چند زباله گرد و... ظاهر شهر بهتر از دو شهر دیگر است؛ به راننده گفتم مرا به محله فقرا ببر؛ ظاهر آنجا خیلی بهتر از شهر قبل بود. قبرستان فقرا را نیز دیدیم ظاهر آنچنان بدی نداشت. شهر قبلی واقعاً داغون بود. این شهر یک دریاچه زیبا هم دارد طلوع و غروب بسیار دیدنی دارد. فرهنگ شهرنشینی بیشتر است کمتر صدای آهنگ ز ماشین‌ها بلند می‌شود کمتر گوش خراش است در این شهر هم مانند دو شهر دیگر بعد از نماز مغرب، شهر بسیار تاریک و سوت و کور است غالب مغازه‌ها بسته هستند فقط رستوران کافه داروخانه دیده می‌شود. فروشگاه‌ها ۹۰ درصد بسته هستند...
توقف زن کشی! امشب برای پیاده‌روی به سمت دریاچه رفتم نیمکتی قرمز و تابلوی کنار آن توجهم را جلب کرد. از آن عکس گرفتم و ترجمه کردم. مربوط به دفاع از حقوق زنان است. ترجمه تابلو را در زیر برایتان می‌آورم. بعداً درباره مباحث زنان مطالبی خواهم نوشت انشاالله. ترجمه متن: () ما یک مؤسسه برزیلی هستیم که در نوامبر 2023 تأسیس شده‌ایم و هدف اصلی‌مان مبارزه برای "قتل‌زنانه‌صفر" در برزیل است. ما هیچ ارتباط سیاسی-حزبی نداریم. صندلی قرمز نماینده یک اقدام شهری است که از صندلی‌های پارک و دیگر عناصر شهری در پیشگیری و مبارزه با قتل‌زنانه استفاده می‌کند. مؤسسه صندلی قرمز از نگرانی دو زن اهل پرنامبوکو، آندریا رودریگز و پائولا لیمونجی، که تأثیر ویرانگر قتل‌زنانه را در زندگی‌شان احساس کرده‌اند، متولد شده است. با الهام از دانش پائولو فریره، که به اهمیت آموزش در زندگی روزمره باور داشت، آن‌ها صندلی‌های پارک و دیگر نمادهای شهری را به عنوان نمادهای این مبارزه انتخاب کردند، زیرا این‌ها بخشی از زندگی روزمره مردم هستند. هدف مؤسسه صندلی قرمز دعوت همگان به تأمل است. همچنین، دارای یک کد QR است که افراد را به کانال‌های پشتیبانی و کمک به زنان در شرایط خشونت راهنمایی می‌کند. علاوه بر این، اطلاعات مربوط به شماره ملی اطلاعات، شماره 180 را ارائه می‌دهد. https://eitaa.com/dorenab