eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
944 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ شراب را جز در نبرد نمی دهند؛ ولاجرم مے الست را باید در ها یافت و ، مصداق اکمل مستان بہ پیوستہ است... ........ حرم محمودرضابیضایی 👇👇 💐 @dosteshahideman
12.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی #شهید_مدافع_حرم حجت اسدی خطاب به امام حسین(ع) از علاقه‌اش به مقام #حضرت_زینب(س) :🍃 دلخوشی من کرم زینبت مذهب زیر سایه علم زینبت کافیه لب تر کنی تا ببینی آقا جونم رو میدم براحرم زینبت🕊 پای روضه‌اش مستم چون که مادریم #مدافع هستم چون ک حیدریم✌️ خواهر ارباب من، با تو معنی میشه عشق تو دنیا، دنیای منی، بانوی شهر #دمشق❤️ @dosteshahideman
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ حرم شهید حمید سیاهکالی مرادی یادش با صلوات 🌷 | @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ ✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊 💞 قسمت #پانزده با صدای آ
⚘﷽⚘ ✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت صالح خسته بود و خوابش می آمد. چشمانش را ماساژ می داد و سرش را می خاراند. می دانستم چشمش خواب آلود شده. من هم تا به حال خارج از شهر و بخصوص توی شب رانندگی نکرده بودم.😥 به شهر بعدی که رسیدیم نگذاشتم ادامه دهد. به هتل رفتیم و خوابیدیم. فردا سر حال به سفرمان ادامه دادیم. نزدیک غروب بود که وارد شهر مشهد😍🕌 شدیم. هوا تاریک روشن شده بود و گلدسته ها از دور معلوم بودند. بغض کردم و سلامی دادم. توی هتل که مستقر شدیم غسل زیارت گرفتیم و راهی حرم شدیم. خیلی بی تاب بودم. حس خوبی داشتم و دلم سبک بود. شانه به شانه ی صالح و دست در دست هم به باب الجواد رسیدیم. دولا شدیم و دست به سینه سلام دادیم.✋ فضای حرم و حیاط های تو در توی آن همیشه مرا سر ذوق می آورد. اذن دخول خواندیم😍😭 و از رواق امام رد شدیم. از هم جدا شدیم و به زیارت رفتیم. چشمم که به ضریح افتاد گفتم: ــ السلام علیک یا امام الرحمه😭✋ اشک از چشمم جاری شد و خودم را به سیل زوار سپردم و صلوات فرستادم. دستم که ضریح را لمس کرد خودم را به بیرون کشیدم و روبه روی ضریح ایستادم. ــ یا امام رضا... الهی من به قربون این صفا و کرمت برم. آقا دخیل... زندگیمو با خودم آوردم و می خوام هستیمو گره بزنم به ضریحت. مواظب زندگیم باش. شوهرم... هم نفسم عمه ی ساداته...😭 خودت کن. اصلا پارتی بازی کن پیش خدا و سفارشی بگو شوهرمو از گزند حوادث سوریه و ماموریتاش حفظ کنه. تو را به زهرا قسم...😭🙏 بغضم فرو کش نمی کرد و مدام اشک می ریختم. بیرون رفتم و صالح را دیدم. با هم به کناری رفتیم و کتاب زیارتنامه را گرفتیم و باهم خواندیم. صدای صالح بر زمزمه ی من غلبه کرد و اشکم را درآورد. اصلا تحمل دوری و تنهایی را نداشتم. "خدایا خودت کمکم کن"😭 💔 ــ گریه نکن مهدیه جان... دلمو می لرزونی.😢 لبخندی زدم و اشکم را پاک کردم. دستش را گرفتم و به گنبد خیره شدم. بودم از داشتنش. ...😍🙏 ادامه دارد... 🖇نویسنده👈 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ زبان مادر مدافع امنیت اشکانی 🍃⚘🍃 دوست داشت حرم و راه دفاع از حرم شود. 9 ماه خدمت بود. او با خودروی پدرش در ساعت های بیکاری کار می کرد. با دختردایی اش هفت ماه بود عقد کرده و قرار بود پایان سال به خانه بخت بروند. شهیدم تازه 20 ساله شده بود. با آرزوی دامادی او بر دلم ماند.😔 یک هفته پیش از این که به آخرین ماموریت بی بازگشت برود، من خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم در یک مزرعه پر از گل ایستاده و چفیه به دور گردنش انداخته است. می گفت: مامان من شده ام برایم بی تابی نکن. از خواب که بیدار شدم، خیلی دلنگران بودم.صبح که می خواست به کلانتری محل خدمتش برود، خوابم را برایش تعریف کردم که گفت: مامان نگران نباش است. یک هفته بعد از آن خواب او به ماموریت رفت و دیگر بازنگشت. او برای در اش شد.😔 🍃⚘🍃 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
سعی ڪن قلبت❤️باشی از نفوذ شیطان👹 شاید سخت‌تر از مدافع حرم بودن مدافع شدن باشد ...✨ @dosteshahideman
5.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ 🔺یه روزی یه مثل شهید معماریان به مادرش میگه🗣، مادر میخوام ساکِ جبهه‌امو تو برام ببندی😊 🔻یا اون همسر شهید حرمی که میگفت شرط ضمن عقد من رفتن به جبهه بود...😍 👈روایت حاج حسین یکتا •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
السلام علیک یا ابا عبدالله /حرم شهیدحاج مصطفی رشیدپور حاج مصطفی رشید پور از آغاز جنگ تحمیلی و از درسن ۱۶ سالگی(سال ۱۳۶۲) به جبهه ها عزیمت، و در بیشتر عملیات ها و مناطق جنگی شرکت فعال داشتند . حاج مصطفی رشید پور در عملیات هائی همانند خیبر ، بدر ، والفجر۸ ، کربلای۴ و ۵ ، نصر۴ و ۸ ، والفجر۱۰ و … حضور داشتند. و در دو مرحله مجروح و به درجه جانبازی نایل شدند . مصطفی رشید پور رزمنده قدیمی گردان های امیرالمومنین ، جعفرطیار ،کربلا و … که همزمان با عملیات آزاد سازی شهر نبل و الزهرا در سوریه حضور داشت و در منطقه ریف دمشق(غوطه شرقی) مجروح شد صبح روز یکشنبه ۷/۶/۹۵ به خیل شهدا پیوست بخشی ازوصیت نامه : شهادت ، شوخی نیست ! قلب آدمو بو میکنند ، بوی دنیا و تعلقاتش را داد ، رهایت می کنند. می گویند : برو درد بکش ، پخته شو ، منِیّت رو رها کن •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•