⚘﷽⚘
حاج رضا، تبلور عيني انسانيت، تجسم واقعي شجاعت و تنديس حقيقي استقامت بود بطوريکه در عمليات کربلاي 4 مجروح و در بيمارستان پايش گچ گرفته شد، چند ساعتي از جراحي و گچ گيري سپري نشده بود که روح بزرگش را جسم خسته و مجروح تاب نياورد و تحمل ننمود و بطريقي ميانبر بيمارستان را که زياد هم از منطقه دور نبود، به مقصد موقعيت لشکر ترک نمود و با شنيدن زمزمه هاي عملياتي ديگر که با کربلاي 4 بيش از 16 روز فاصله زماني نداشت در حال نقاهت و جراحت ، گچ پايش را که مانعي براي طي طريق و سدي در مقابل سير و سلوک اش بود، با سرنيزه تکه تکه کرد و با شوق وصال و اشتياقي وافر به وصل، متهورانه در عمليات کربلاي 5 رزميد و اين بار نه گچ پا، بلکه خودش تکه تکه شد و خاطره دليرانه عباس ميدان کربلا را ، فراتر از عباس در اذهان زنده نمود، اما اگر عباس با تن عريان جنگيده بود، عباس کربلاي ايران با زخمي عريان و عميق هم در آب و هم در خشکي، با شجاعت بي نظير خويش، خصم را به تنگ آورده بود.
آري اين دلاور با صغر سن بعد از سالها نبرد و با مجروحيت هاي بيشمار ، عاقبت سرخوش از جام وحدت و فارغ از کثرت عوالم طبع ، با خرق حجابهاي ظلماني و نوراني ، به محفل انس رب الاربابي عروج روحاني و سلوک عرفاني نموده و جمال جميل معشوق ازلي را در عرصه تجريد با ديده شهود به نظاره نشست.
حاجي کعبه جان و محرم دل، با خبر از غم دلدار و بي خبر از خويشتن خويش ، با وضوئي برگرفته از خون در خلسه صلوه عشق ، به جهات اربع ملک چار تکبير زده و با براق سير و رفرف عروج، تا سر حد ملکوت و لقاء دوست معراج نمود و ما جا ماندگان از قافله عشق، پاي در گل و اشگ حسرت بر گونه و داغي سترگ بر دل، در اين خاکدان تنگ و تاريک مانديم تا با ديدگاني خيره و مبهوت، نا باورانه غروب غمناک خورشيد شهادت را در سپهر عرفان و آسمان ايمان نظاره گر باشيم، واي بر اين تغابن و افسوس بر اين محروميت.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
یادی که در دلها هرگز نمی میرد یاد شهیدان است
🌷قرار عاشقی با غواص شهید #حاج_رضا_داروئیان🌷
🌹دانش آموز بسیجی ومداح ، متولد تبریز🌹
تاریخ تولد 1345/9/24
تاریخ شهادت 1367/2/5
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
شهيد حاج رضا داروئيان در دوران حضور در ميادين نبرد و جبهه هاي حق عليه باطل در عمليات هاي متعددي شرکت جست از جمله آن ها : عمليات رمضان _ والفجر مقدماتي _ والفجر چهار _ خيبر _ بدر _ والفجر هشت _ کربلاي چهار و پنج و بيت المقدس ميباشد که در اثناي عمليات هاي مختلف چندين بار به شدت مجروح که شدت جراحت ها منجر به از کارافتادن ديد چشم چپ،گوش چپ،پاره گي عصب دست چپ گرديد.
اين شهيد بزرگوار پس از حضور مستمر در جبهه هاي جنوب و غرب و دفاع غيرتمند از کيان اسلام و سرحدات کشور و نواميس مردم و مجروحيت هاي بيشمار ، عاقبت در رمضان المبارک1409 برابر با 5/2/67 در منطقه شلمچه با بذل جان و اهداء نفس خويش در مقابل وصل معشوق ، با ديدگاني خونين جمال جميل بي مثال را نظاره و به لقاء محبوب معشوق پيوست.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
خاطرات شهيد حاج رضا داروئيان از زبان پدرش
شهید حاج رضا داروئیان آیت ا... مدنی را بسیار دوست داشت و از کوچکی چندین بار با ایشان عکس انداخته بود و چندین بار که خواسته بود به جبهه اعزام شود چون سنش کوچک بود به ایشان می گفتم که برو و از آیت ا... مدنی اجازه بگیر و اگر ایشان صلاح دانستند من حرفی ندارم و ایشان سکوت کرده بودند و بالاخره حدود پانزده سال داشتند که کپی شناسنامه اش را دستکاری کرده و به جبهه اعزام شد ، حاج رضا چندین با از ناحیه چشم و گوش و شکم و دست و پا مجروح شد و یک بار که دستش بسیار درد می کرد به من گفتم که حاضرم دستم را قطع کنند و به جبهه برگردم ، چه کسی گفته که با یک دست نمی شود تیر اندازی کرد ، من امتحان کرده ام و بسیار هم راحت است ، او در خاطراتش در مکه نوشته است هزار حیف و صد هزار حیف که امشب نماز شب از من فوت شد و یکبار هم نوشته است هزار حیف و صد هزار حیف که من امروز نتوانستم جهت زیارت قبر رسول ا... مشرف شوم .
خاطرات شهيد حاج رضا داروئيان از زبان مادرش
در راه خدا
شهید حاج رضا داروئیان در عملیات بدر از ناحیه چشم مجروح شده بود ٬ مادرش می گوید در مکه به حاجی گفتم شفای چشمت را از خدا طلب کن او گفت مامان من چیزی را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم . حاج رضا یک روز آمد و گفت مادر من خواسته ام را از خدا گرقتم و توضیح داد که موقع زیارت خانه خدا سینه ام را به دیوار کعبه چسبانیدم و از خدا خواسته ام را طلب کردم من زیاد توجه نکردم و گفتم حتما در خواستی داشته و از خدا خواسته است و بعدا متوجه شدم به عمه اش مطرح کرده که من شهادتم را از خدا خواسته ام وخدا اجابت کرده است .
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
خاطرات شهيد حاج رضا داروئيان از زبان برادرش ( حاج جعفر داروئیان )
گچ پا
شهید حاج رضا داروئیان در عملیات کربلای چهار از ناحیه پا مجروح شده و پایش را گچ گرفته بودند قبل از عملیات کربلای پنج بود آقای سید فاطمی فرمانده گردان حبیب بن مظاهر از طیق بیسیم تماس گرفتند و به من گفتند که به گردان حبیب مراجعه کنم و من بعد از ظهر همان روز به خدمت آقای سید فاطمی رسیدم و پس از احوال پرسی گفتند که با توجه به اینکه حاج رضا از ناحیه پا مجروح هستند ما نمی خواهیم او را به عملیات ببریم ولی خودشان اصرار دارند که حتما در عملیات شرکت کنند وچون شما برادر بزرگتر ایشان هستید خواستم که شما با ایشان صحبت کنید بلکه منصرف شوند و من با توجه با اینکه به روحیه حاج رضا آشنایی داشتم گفتم ببینم چکار می توانم بکنم ٬ به چادر حاج رضا مراجعه کردم و و دیدم که پایش را داراز کرده و نشسته و شوع به صحبت کردم و به ایشان گفتم که پس فردا قرار است عملیات شروع شود ٬ شما چه برنامه ای دارید ایشان گفتند که من هم در عملیات شرکت می کنم من اظهار کردم که فکر می کنم شرایط شما مساعد نیست که حاج رضا گفت فهمیدم برای چه منظوری آمدید و همانطور که نشسته بود قند شکنی که دم دستش بود را برداشت و محکم به گچ پایش کوبید و گچ را باز کرد و گفت اگر منظورتان گچ پایم هست من آنرا شکستم و پایم خوبست و به زور پا شد و گفت من آماده عملیات هستم.
خاطرات شهيد حاج رضا داروئيان از زبان برادرش ( حاج باقر داروئیان )
در خواست شهادت
زندگانی حاج رضا را می توان به دو مرحله تقسیم کرد 1 – قبل از اعزام به مکه 2 – بعد از اعزام به مکه ٬ قبل از اعزام به مکه فرد دیگری بود و بعد از اعزام به مکه می توان گفت که فرد کاملی شده بود و در خاطراتش که بعد از شهادتش بدست ما رسید نوشته بود در مکه در کنار حجر الاسود سینه ام را به دیوار کعبه چسبانیدم و چنان به شور آمدم که می خواستم سنگهای کعبه را بخورم و می توان گفت که همان موقع شهادتش را از خدا گرفته بود
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
وصیت نامه مدّاح اهل بیت و غوّاص دلاور شهید حاج رضا داروئیان
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله وانا الیه راجعون السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
همانا همه چیز اوست و بازگشتمان نیز به سوی اوست،و این اوست که عشق و عاشقی را آفرید و عشق حسین(ع)از همة عشقها برتر و عاشقان او عاشقتر از دیگران.
ای خدای عالمیان هیچ توشه ای بجر گناه ندارم ولی چشم به عطای تو دارم.الهی ما را بیامرز و بعد بمیران اگر نمی بود عشق حسین(ع) دلها هم زنگ زده و سیاه و کدر می شد.پس ای ثار الله ما را از عاشقان حقیقی قرار بده و عشقمان را افزون کن و از شراب عشقت سیرابمان بنما و از شهدای کربلا ما را جدا مفرما.
به پیر جماران عمر طولانی تا ظهور حضرت مهدی(عج) عنایت کن تنها آرزویم اینست که در لحظات آخر عمر خود را کشان کشان بر روی صورت به قدمهای ابا عبد الله الحسین(ع) بیاندازم و بر خاک پای مبارک حضرت بوسه زنم،خاک پایش را توتیای چشم بکنم.از همه طلب حلیت می کنم.والسلام
مرا در وادی رحمت کنار قبر احد مقیمی اگر مکان بود دفن کنید پارچه سبز در کتابخانه ام هست آن را بر قبر حضرت رسول به بیت خداوند مالیده و در آب زمزم شسته ام حتماً و حتماً بر روی کفنم بیاندازید و با آن دفن کنید.
رضا داروئیان 5/12/66
محل شهادت: شلمچه تاریخ شهادت: 67/2/5
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
.
خاطرات شهيد حاج رضا داروئيان از زبان يكي هم پايگاهيش
جلسه قران
مداح با صفاي اهلبيت علاوه بر نوحه خواني درمجالس عزاداري اباعبدا...الحسين ( ع ) قاري قران بود ٬ هر وقت كه به مرخصي مي آمد شبها در پايگاه حاضر شده و يكجلد قرآن برداشته و شروع به تلاوت قران مي كرد و از آقاي حاج حسن اصغري مي خواست كه به تلاوتش گوش داده و اشكالاتش را برطرف كند ٬
با اين كار حاج رضا ساير حاضرين قراني برداشته و خود به خود جلسه قرآن تشكيل مي شد
حضور در جبهه
قبل از عمليات كربلاي چهار به مرخصي آمده بود ولي اينبار برخلاف ساير مرخصي ها به پايگاه نيامده بود از ايشان سوال كردم كه چرا به پايگاه نمي آيي با تيز بيني خاصي كفت امروز ديگر روز حضور در پايگاه نيست امروز روز حضور در جبهه و جنگ است
حضور مجدد در پايگاه
بعد از عمليات كربلاي چهار بود كه شلوار كُردي و يك جفت جوراب ورزشي پوشيده بود ٬ جهت ديدار دوستان به گردان ما آمد دو روز بعد خواستم جهت ديدار حاج رضا به گردان حبيب ابن مظاهر بروم كه دوستان گفتند پايش را گچ گرفته اند ودر بيمارستان بستری است ٬ تعجب كردم وقتي علتش را پرسيدم گفتند در عمليات به زانوي پايش تركش اصابت كرده !!! او بعد از عمليات طوري رفتار مي كرد كه اصلا متوجه مجروحیتش نشده بودیم . در عملیات کربلای پنج گچ پایش را شکسته و با همان پای مجروح در عملیات شرکت کرده و بشدت مجروح می شود بطوری که چند مدتی مجروحیتش مانع حضورش در جبهه شد و وقتی از بیمارستان مرخص شد و دید نمی تواند به جبهه برود با همان بدن مجروح هر شب در پایگاه حضور می یافت و با اینکارش می خواست به ما بفهماند ٬ الان که نمی توانم به جبهه بروم باید در سنگر پایگاه فعالیت نمایم شهید حاج رضا داروئیان در مورخه 5/2/1367 در منطقه پدافندی شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل شد ٪
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_947729242.mp3
13.24M
#مداحی
#شهید_حسین_معز_غلامی🖤
خجالت میکشم که من سرم رو تنمه حسین🖤🕊
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•