eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.1هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
33 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
📌شعار برابری جنسیتی به طور مطلق، غلط است. در وظایف مربوط به خانواده وظایف یکسان نیست. هر کدامی یک نوع وظیفه‌ای دارند. امکانات، ظرفیتهای جسمی، ظرفیتهای روحی و هرکدامی یک وظیفه‌ای را محوّل می‌کند، اینجا جنسیت نقش دارد. اینی که شعار برابری جنسیتی به‌طور مطلق میدهند این غلط است.‌ برابری جنسیتی در همه‌جا نه؛ در یک جاهایی بله برابری هست اما در یک جاهایی هم برابری نیست. نمی‌تواند باشد. آن چه درست است عدالت جنسیتی است عدالت جنسیتی در همه‌جا معتبر است، عدالت یعنی هرچیزی را در جای خود قرار دادن. ساخت روحی زن، ساخت جسمی زن، ساخت عواطفی زن اقتضای یک مسائلی را میکند. فرزند‌آوری، فرزندداری و دامان پرورش فرزند، کار زن است. اما در حقوق خانوادگی یکسان است: همان قدر که مرد در خانواده حق دارد زن همان اندازه در خانواده حق دارد پس در حقوق خانوادگی یکسان اما در وظایف خانوادگی نه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
21.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت‌های مهم خانم دکتر موحدی نیا، امروز در مراسم دیدار رهبر معظم انقلاب با بانوان... 👈 متاسفانه با خبر شدیم که امروز مادر خانم دکتر به رحمت خدا رفتند و با این وجود در این دیدار حاضر شدند. ضمن عرض تسلیت خدمت ایشان و خانواده محترم، از خداوند متعال صبر جمیل برای ایشان و علو درجات برای مادر بزرگوارشان مسئلت می کنیم. (با هدیه صلوات و فاتحه) کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌حاضر جوابی، ممنوع... بعضی خیلی حاضر جوابند. تمرین کنید تا دیرتر جواب دهید. دیر نمی شود، تأمل کنید و جواب دهید. حاضر جوابی گاهی آدم را از نعمات محروم می کند. گاهی در ذوق کسی می‌زنیم. طرف‌ می‌گوید: این پارچه که خریده‌ام، در دنیا نظیرش نیست. سریع می گوید از این، همه‌جا ریخته... تو ذوق و دهن کسی زدن، خلاف ادب تشیع است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
سربازانی برای امام زمان (عج) 👈 چقدر خوب که در گروه خانوادگی، اینگونه خبر تولد فرزند جدیدشان را با افتخار اطلاع و از همسرشان تشکر و قدردانی کردند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
یکی بنده خدایی می گفت، پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم. در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست. (در بزم غم حسین، مرا یاد کنید.) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه می‌رفتم، که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم، ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد، راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد: در جوانی چند روز مانده به ازدواجم، گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است، لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشان بده، طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند. از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ گرانی را انتخاب کرد، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم، ناگهان پدرت گفت: حسین آقا قربان اسمت، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت، الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی، صد تومان است و سپس (به پول آن زمان) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد. من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه می‌کردم و در دل، به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد. گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته است. آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم. وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و وقتی آرام شد، از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد: آن‌روز بعد از خرید طلا، چون چادر مادرم وصله دار بود، حاجی فهمید که ما هم فقیریم، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد. دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در می‌زند. من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند، که مبادا ما خجالت بکشیم، پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است. حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه، زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده، بگونه ای که آن‌روز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم، فهمیدم که پدرم، یک حسینی راستین بوده است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 "همدم امروز، یاور فردا" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075