eitaa logo
دکتر گریوانی
924 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
131 فایل
ارتباط با ما: @Nooralhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
افطاری ساده رییس جمهور سوریه و همسرش در کنار فرزندان #شهدا #سوریه #مقاومت @dr_fgarivani
دکتر گریوانی
نویسنده:خانم آصفی اجرا:برادران بسیج دانشجویی دانشجو دانشجو شهدا دانشجو بگوشی؟ دانشجو وضعیت؟ دانشجو یکم دیگه تحمل کن بتونی خط رو حفظ کنی؛نیروهای پشتیبانی توی مسیرن،امام زمان با تموم قواش داره میاد. دانشجو یادت که نرفته خط مقدم جبهه ی شما،دانشگاست. حواست هست نگاه شهدا به عملکرد شماست؟؟! نشه که شرمندشون بشی یادت نره حضرت آقا گفتن _خرمشهر ها در پیشه_ خرمشهر پیش روت رو فتح کردی؟ دانشجو یه یا علی بگو یه فرمانده ی جنگ نرم باش برای خودت مگه سید علی نگفت "آتش به اختیار" ، منتظر چی نشستی؟! بچه ها یادتون نره کار برای جبهه ی فرهنگی هم آدم پای کار میخواد چون هم خستگی داره هم شکست اما هر کربلای چهار مقدمه ی یک کربلای پنجه نشه وسط معرکه خسته بشی،ببری،نا امید بشی... با خودت تکرار کن جنگ نرم هم گلزار شهدا نیاز داره؛یک گلستان،شهید جنگ نرم... شهید متحرکی که دلش پر میکشه برای بودن های حداقلی با رفیق شهیدش تو غروب پر بغض جمعه ها... رفقا تو رو خدا حواستون باشه هوای شهر غیر قابل تنفس نشه برای جانبازای شیمیاییمون حواستون به دل پر درد آزاده ها باشه حواستون به دل تنگ مادر شهید و قد خمیده ی پدرش هست؟؟ نشه که بی قراری های فرزند شهید رو ببینی و بی دغدغه راه خودت رو بری... حواستون به نگاه شهدا هست؟! اونا این روزا رو شهادت میدن به مادر سادات نشه با هر تیر گناهی که به قلب شهدا میزنیم یاد سیلی رو روی گونه ای زنده کنیم... رفقا حواستون هست شهادت یک سبک زندگیه نه یک سبک مرگ..؟ یه سبک زندگی برای مدیریت این که زندگی خودمونو کجا خرج کنیم تا زندگی بقیه معنی پیدا کنه... رفقا برای شهید شدن فقط تیر و ترکش و خمپاره نیاز نیست،همین که به نفست اجازه ی پیش روی ندی،همین که نگاهت رو زمین گیر کنی،همین که پا روی مین گناه بذاری و خاکریز های توبه رو فتح کنی؛کافیه... بچه ها شهید میشید اگه هر باری که ترکش (ناسزا،تهمت و بی مروتی) رو میخورین دوباره روی پا وایستین و ادامه بدین یادتون باشه شهادت اجر رو پا وایستادن برای آرمان ه توی دفاع مقدس حماسه ها مال اونایی بود که پا مکتبی امام حسین بودن بچه ها امام حسین فقط گریه کن نمیخواد ها اونی که هیئتی امام حسین ه باید مثل امامش سر بذاره برای حفظ و نشر آرمان ها و ارزش هایی که بهشون اعتقاد داره آی رفقایی که گوش دنیا رو کر کرده فریاد "کوفی نبودنتون" معرکه ی صفین تکرار نشه،بپا توی مذاکره هاتون حرف آقا رو نبازین بچه ها به مولا یقتون رو میگیریم حرف ولی فقیه زمین بمونه... دانشجو خون بهای شهدای جنگ تحمیلی باز شدن راه کرب و بلا بود بهای خون مدافعین حرم هم زیارت عتبات سوریه میشه ان شاء الله اما کی حاضره بهای اهتزاز پرچم اسلام رو روی گنبد مسجد الاقصی حساب کنه؟! میگم بچه ها شده تو مترو یا اتوبوس یه خانوم یا آقایی بیاد رو به روی شما بایسته،شما بلند شی و جاتو بدی بهش..؟! خانوم یا آقایی که جاتو دادی بهش از این لطف شما احساس شرمندگی میکنه شرمنده میشه وقتی میبینه شما ایستادی و اون جای شما نشسته خودشو به شما مدیون میدونه و هی تشکر میکنه رفقا خیییلی وقته شهدا جاشونو دادن که ما بشینیم نه جاشونو ندادن ما بشینیم.. جونشونو دادن ما به ایستیم.... مگه خدا نگفته:"ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا " حواسمون هست داریم جلوی نگاهشون چکار می کنیم؟؟؟ @dr_fgarivani
به مناسبت سالروز شهادت در عملیات بدر اولین بار تصویر چهره‌ی معصومت را در خیابان خسروی مشهد دیدم. نگاهم به نگاهت گره خورد و محبتت کار دلم را تمام کرد و تو چه زود جواب نگاه عاشقانه‌ام را دادی. کتاب را برایم هدیه فرستادی. عزیزم تو هدیه‌ی امام‌رضا بودی برایم. در همان سفر مشهد، با سطر به سطرِ کتاب به تو دل دادم و اشک ریختم. در ، با مرور خاطرات دلدادگی‌ات به حضرت زهرا (س)، چه غوغایی در دلم به پا کردی. باورم بود که تو هم همراه منی. تو هوش از سرم ربوده بودی. در بهترین لحظاتم یاد چشمان قشنگ تو بودم که گفتی هیچ وقت نظرش به هیچ نامحرمی نیفتاده. از آن پس، آنقدر خوبی‌های تو را برای دیگران تعریف کردم که یکی از همان‌ها را مکتوب کردی و در انتهای کتاب قراردادی تا رابطه عاشقانه‌مان را به بقیه نشان دهی. نوروز سال ۹۰ که من در شهدای اهواز، راویِ رازِ بی نشانی‌ات بودم؛ نمی‌دانستم خودت هم آنجا در بین از معراج برگشتگان حضور داری و حرف‌هایم را می‌شنوی! ۱۸ اردیبهشت ۹۰، بالاخره روز وصال فرا رسید و تو بعد از ۲۷ سال، از سفرِ عملیات بدر برگشتی. آن‌هم چه روزی! سالروز شهادت (س). میخواستی بگویی در این سال‌ها مهمانشان بوده‌ای. هزاران نفر در مشهد آمده بودند تا تو را به خانه ابدی‌ات رهسپار کنند. تو همه‌ی آنها را تحویل گرفتی. معلوم بود که نگاهت به همه هست، حتی آنها که در هویتت تشکیک کرده بودند و نخواستند که تو را بپذیرند. چه زیبا بود لحظه‌ای که از آن میان، مرا صدا زدی تا جواب دلدادگی‌ام را بدهی. در آن ازدحام و فشار جمعیت، دستم را گرفتی. کفش‌هایم را در آوردم و با کمک پسرانت وارد خانه ابدی‌ات شدم. تو را به آغوش من سپردند. مثل ، بدون سر آمده بودی. به تو تلقین کردند که یادت بماند راز بزرگی‌ات، در ات بوده. به تو یاداوری شد که هر چی داری از عشق به اهل‌بیت داری. لحظات عجیبی بود. همه‌ی خاطراتت در ذهنم مرور میشد. [گویی سال‌ها همراه با تو بوده‌ام. خودم را در عملیات‌های رمضان، مسلم، مقدماتی، خیبر و بدر در کنارت میدیدم. من در با تو بودم تا لحظه‌ی آخر. بی‌آنکه گفته باشم بیا برگردیم عقب. هیچ کس نمیتوانست در آن لحظات تو را برگرداند. حتی عشق به زینب چند ماهه‌ات نتوانست مانع ماندنت شود. من عاشق این ماندن‌ها هستم. و هم همینطوری ماندند...] با تو وداع سختی کردم. ازت قولی گرفتم و کم‌کم درب خانه‌ات را بستم... تو به من ثابت کردی که دل سپردن به هیچ‌گاه بی‌جواب نمی‌ماند. از نوشته های آقای جواد تاجیک راوی دفاع مقدس @dr_fgarivani
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتی ایندفعه برگردی دامادیتو می‌بینم 💔😔 ‌نماهنگ مادر شهید گروه سرود نجم الثاقب برای مادر ... مادری که بچه‌ش رفت و دیگه هم برنگشت یا اگر هم برگشت ... چندتا استخوان بیشتر نبود برای مادری که دامادی پسرشو ندید ...‌ ‌‌http://eitaa.com/dr_fgarivani https://ble.ir/dr_fgarivani