🔸آیة الله آقانجفی اصفهانی (از شاگردان آقا سید علی شوشتری):
🔹مرحوم حاجی سید علی شوشتری رحمه الله نقل فرمود که حضرت صدّیقه طاهره فاطمه زهرا صلوات الله علیها این ختم را تعلیم فرمود و بسیار مجرّب است؛
🔸چون به شدّت و بلیّه ای مبتلا شوی، با حضور قلب هزار و یک مرتبه آیه کریمه «أنّی مَسَّنیَ الضُرُّ وأنت أرحمُ الراحمین» را با خضوع و خضوع و تضرّع و زاری بخوان از بلیّه و مهلکه نجات خواهی یافت.
@bazmeghodsian
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
50.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰موشن گرافی کوتاه و آموزنده درباره :
✅ماجرای تاریخی قیام تحریم تنباکو
🔴اولین حرکت بیداری اسلامی در ایران
🆔 @drmousanajafi
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰اظهار نظر و پرسش یکی از مخاطبین محترم
✅سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
در برخی از کتب حضرتعالی متنی را مطالعه کرده بودم که عینا نقل می کنم:
" هرکس که در ظل اندیشه ترقی یا مدرنیزاسیون قرار گرفته است، در برابر تاریخِ حتی اسلامی خودش هم بی هویت شده و با مفاهیم مذهبی هم نمی تواند ارتباط برقرار کند، چون وقتی گذشته را گم کنی، نمیتوانی آینده را هم پیدا کنی"
تا کنون با تبعات بعدی این جملات به طور شفاف برخورد نکرده بودم. لکن امروز با کتابی مواجه شدم که دقیقا اینگونه تالیف شده و نویسنده آن تمام قامت تمدن اسلامی را به آغوش تمدن غرب برده و این را به آن عرضه می کند و عینا جملات شما نتیجه گیری می شود.
( نکته بغرنج این بود که صاحب این کتاب منصب اجرایی بسیار مهمی داشته و شاهراه کنترلی کشور را در اختیار داشته است)
این شرح درد بود؛
🔶 اما سوال اینست که وقتی با این آقایان صحبت می کنیم دلایلی بیان می کنند.
مثلا به عزیزی که در عرصه "اقتصاد" بودند تذکر دادم، گفت که هرچه از اقتصاد هست در غرب است و ما نمیتوانیم خارج از اصول علمیی که تعریف شده صحبت کنیم و گرنه غیر علمی می شود!
یا اینکه مهد اقتصاد در غرب است، همچنانکه مهد علوم حوزوی در قم است و اگر نظریه ای مقبول باشد باید در قم مطرح شده و دانشمندان قم بررسی کنند، در اقتصاد هم اگر نظری هست باید به تایید دانشمندانی برسد که در مهد آن هستند و مهد اقتصاد غرب است!
و مانند این جملات که فراوان است
با عرض معذرت از اطاله کلام
پاسخ چه می فرمایید استاد عزیز، چگونه با این پاسخ ها برخورد کنیم؟
🔴جواب :
🔵نجفی :
با تشکر از شما و دقت نظرتان ، به نظرم پاسخ شما در یک صفحه و یا چند صفحه نگنجد و شاید جواب این پرسش به نزاعی آشکار و پنهان در چهل سال عمر نظام جمهوری اسلامی و حتی به قبل از آن باز می گردد ۰ البته قسمتی از پاسخ در متن سوال شما و نوعی شیفتگی متعصبانه در اذهان برخی نهفته است ولی شاید راه عقلانی و معتدل این باشد که سهم هر کدام از این دو مقوله را در جایگاه خودشان درست و عالمانه در نظر بگیریم ؛ با وصف این از تقابل بی مورد علم با دین و تداخل بی جا در این دو حوزه مهم تا جایی که ممکن است می توان اجتناب نمود۰ تحقیق و پژوهش در جاهایی که موضوع مشترک است می تواند از هر دو زاویه و هر دو روش استفاده نماید و اینها در صورت استفاده درست و تسلط پژوهشگر مکمل عمل خواهند نمود ؛ البته این مورد را در نظر داشته باشید بحث علم با مکتب را خلط ننمایید ؛ مثلا علم اقتصاد با مکتب اقتصادی در دو سطح و با دو روش به مقوله اقتصاد نگاه می کنند و حتی زاویه دید جزیی و کلی در هر یک از این دو غلبه خاص خود را دارند و شاید بتوان گفت از این زاویه و نگاه علمی نسبت به این دو سطح علم ، به اصطلاح منطقیین نسبت عموم و خصوص من وجه می تواند در نظر گرفته شود ۰
🔵موفق باشید
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
دکتر موسی نجفی
🔰پیشنهاد علمی و تحقیقی یکی از مخاطبین محترم ✅برادر ارجمند جناب استاد آقای دکتر موسی نجفی؛ سلامٌ عل
🔰تربیت سیاسی در اسلام (۲ و ۳ )
🔴۲- واژهء دیگری که باید تعریف شود تا بتوانیم تربیت سیاسی انسانها توسّط انبیاء و ائمّه (علیهمالسّلام) را درست ادراک و تبیین کنیم، «سیاست» است. این واژه را از دو منظر میتوان تعریف نمود: 1- علوم سیاسی (و جامعهشناسی سیاسی) که مانند سایر علوم تجربی جدید، دارای رویکردی اثباتی (پوزیتیویستی) و جزئی نگر؛ فاقد گرایشهای آشکار ایدئولوژیک و فلسفی؛ خالی از عنصر تجویز و عمل؛ و معطوف به تحلیل و تبیین (توصیف) محض است و علل، زمینهها و پیامدهای پدیدههای سیاسی و چگونگی آن پدیده ها را تبیین و توصیف مینماید؛ و دارای ماهیّتی بیتفاوت نسبت به وضعیّت بشر است. نظریّهپرداز سیاسی بیشتر بر نسبیّت ارزشی (اخلاقی) تأکید میکند و در پی سرزنش یا تأیید نیست و از واژههای دارای بار ارزشی مانند حق و باطل و شرارت و حقّانیّت استفاده نمیکند و گرچه ممکن است با تکیه بر قانونمندی پدیدهها و با استفاده از قواعد پوزیتیویستی (اثباتی) علم، دردها را بشناسد، اما درمانگر نیست. 2- عمل سیاسی که محور آن «قدرت» است؛ و به معنای اقدام به تصمیمگیری و اجرای آن برای تمامی جامعه است؛ و دو طرف دارد: سیاستکننده یعنی حکومت و نهادهای تصمیمگیرنده و اجرایی دولت؛ و سیاستشونده یعنی افراد، گروهها و بخشهای مختلف جامعه و یا کلّ جامعهای که هر دولت در بارهء آنها تصمیمگیری میکند و از طریق قدرت (اجبار) و توجیه قدرت (اقتدار، مشروعیّت و ایدئولوژی) آنها را وادار به اطاعت از خود مینماید.
با بررسی نصوص دینی شیعه میتوان دریافت که «عمل سیاسی یعنی اداره و تدبیر اجزای یک مجموعه در جهت حفظ تعادل و سلامت آن تا رسیدن به غایت مطلوب». چنانکه در «طبّ الرّضا» (علیهالسّلام) از «سیاست بدن» یاد فرموده است؛ در زیارت جامعه کبیره، ائمهء اطهار (علیهمالسّلام) «ساسَۀُالعِباد» نام دارند؛ و اقدامات تنبیهی قوهء قضائیّه را «سیاست» مینامیم؛ و... البته سیاست، نیاز به قدرت و توجیه قدرت هم دارد؛ اما بیش از آن، نیازمند تعلیم و تربیت افراد جامعه بر مبنای نصوص (تعالیم ثقلین) است تا اکثریّت مؤمنان بر اساس تشخیص تکلیف خود در هر مکان- زمان، به عمل صالح بپردازند. بر اساس این تعریف، باید علم سیاست را نیز دانش بررسی علمی همین تدابیر دولتی- حکومتی در جهت سلامت گروهها و مؤسّسات اجتماعی و در نتیجه، کلّ جامعه دانست. این کار را باید با روش توأم تجربی- وحیانی انجام داد؛ نمیتوان با نسبیّتگرایی اخلاقی به علم سیاست پرداخت؛ و میتوان و باید با نگاه درمانگرانه به عمل سیاسی پرداخت؛ و محور سیاست نیز «سلامت کلّ با اصلاح ساختار و کارکرد اجزاء» است. .
🔵۳- واژهء دیگری که باید تعریف شود، «تربیت» است. این واژه در علم جدید تعلیم و تربیت، با توجه به فرایند مدرنیته و سکولاریزه شدن جوامع غربی و در واقع، بر اساس تحوّلات تاریخی غرب تعریفی حدّاقلّی (متناسب با دین حدّاقلّی) یافته است و در جمهوری اسلامی ایران برای آنکه محتوای حدّاقلّی آن حفظ شود، آن را با ریشهء «ر ب و) تعریف نمودهاند. اما این تعریف با دین اسلام، تاریخ اسلام و تاریخ تمدّن اسلامی سازگاری ندارد. به نظر نگارنده، باید در تعریف «تربیت» به چهار مادهء «ربو»، «ربأ»، «رأب» و «ربب» توجه نمود. بر مبنای نظریّهء اشتقاق ثنائی، این چهار ماده در دو حرف «رب» مشترک هستند. با پرهیز از تفصیل مطالب، میتوان گفت که تربیت و ربّ از یک ریشهاند و از این رو گفته میشود: «أَنَا رَبِیبُ مُحَمَّدٍ» یعنی من تربیتیافتهء محمّد (ص) هستم. در واژهء رَبّ معانی بسیار متعدد و مهمّی وجود دارند. مرحوم شیخ حسن مصطفوی پس از توضیحاتی که درباره¬ی معنای حقیقی ماده¬ی «ربب» (سوقُ شَیءٍ إلی جَهَتِ الکمالِ و رَفعِ النَّقائِصِ بِالتَّخلِیَۀِ وَ التَّحلِیَۀِ سَواءً کانَ مِن جَهَتِ الذّاتِیّاتِ أوِ العَوارِضِ) داده است، در مورد معانی مجازی مشتقات این ماده می¬نویسد: «و اما مالکیّت و مصاحبت (همدمی که مستلزم حضور و شهادت و نظارت نسبت به یکدیگر است) و سیادت و قیمومیّت و زیادت و نموّ و علوّ (برتر شدن یا بالاتر بردن) و ملازمت (همراهی و پیوستگی) و اقامت (ماندگاری در یک¬جا) و ادامه (دوام و همواره¬گی) و جمع (گرد هم آمدن یا گرد آوردن) و رفع نیاز و تعلّم و تغذیه و آنچه که شبیه این¬هاست، هر یک از آن¬ها در موردی خاص و به حسب اقتضای آن مقام و موقعیت و مناسب آن موضوع به کار می¬روند»
با توجه به معانی بالا، میتوان به تعریفی حدّاکثری از «تربیت» دست یافت که ارتباط تنگاتنگی با قدرت، سلطنت، ولایت، سیاست و امثال آن دارد و میتواند مبنای نظریّهپردازی متفکّران و محقّقان مسلمان قرار گیرد
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
روز شنبه ۱۲ مهر ماه استاد فرزانه و متفکر عالیقدر جناب آقای دکتر رضا داوری در شرایط سخت کرونا قبول زحمت نموده و دعوت مرا پذیرفته و به پژوهشکده اندیشه سیاسی تشریف آوردند ۰ البته همچون گذشته نکات بدیع خود را در زمینه اندیشه در ایران معاصر بیان کردند ؛ آنچه در سخنان ایشان جالب به نظر می رسید مطالبی بود که ( به مناسبت یک رساله بدیع دکتری ) در زمینه نسبت فلسفه سیاسی با هنر بیان نمودند۰ ایشان ضمن بحث پیرامون این موضوع اظهار داشتند: هرچند ارتباط فلسفه و هنر ، بخصوص هنر سینما نتیجه اش به طور طبیعی ، سیاست خواهد شد ولی تلفیق فلسفه سیاسی و هنر سینما موضوع جدید و جالبی است که کمتر روی آن کار تحقیقی انجام شده است و باز شدن باب این نگاه افق های جدیدی را در شناخت سیاست امروز و یک سده گذشته ایران مفتوح خواهد نمود ۰
انشاالله خداوند وجود این اندیشمند اصیل و متعهد را برای آینده کشور و تعمیق دادن به تفکر معاصر محفوظ دارد۰ همچنین جوانان ما بتوانند در زمینه دو جهان متفاوت ولی مرتبط به نام "ما و غرب" بیشتر و دقیق تر اندیشه نمایند تا این راه دشوار را که این استاد برجسته فلسفه بیش از نیم قرن در موردش تفکر نموده ، در سایر رشته ها نیز بسط و تعمق داد۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از خبرگزاری فارس
🎙 #تبیین_و_تحلیل | ظرفیتسازی تمدنی در راهپیمایی اربعین
گفتاری از دکتر موسی نجفی:
🔹تمدن اسلامی، یک مرکز قُدسی دارد. در راهپیمایی اربعین، مرکز قُدسی همان امام حسین(علیهالسلام) است. مردم به سویی روان هستند که امام حسین(علیهالسلام) است. مطلب دیگری که در تمدن دیده میشود و خیلی مهم است، گسترش جغرافیایی است. راهپیمایی اربعین، راهپیمایی ملی نیست؛ برای کشور خاصی نیست و جنبهای فراملی دارد. این خود، نشاندهنده یک زیست تمدنی است.
🔸در راهپیمایی اربعین هم، ممکن است همه خیلی مقید به احکام نباشند؛ اما آنجا زندگی مؤمنانه و نظمی مؤمنانه را تجربه میکنند. پس اصولاً تمدن اسلامی -که یکی از جلوههای امروزش در جامعهی مدرن، راهپیمایی اربعین است- قدرت نسبت برقرار کردن با همه چیز را دارد. به نظرم مهمترین بحث راهپیمایی اربعین جلوهای است از نظریه پیوستگی که توانسته یک امر سنتی را از گذشته آورده و با عبور از عالم مدرن، کاملاً در یک ظهور اجتماعی به این گستردگی و با این ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نشان دهد.
🔍 مطالعه متن کامل👇
http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=43702
@Farsna
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
ادامه قبلی👆👆
🔰دکتر نجفی :
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت اول
🔴 بحث اینجانب درباره ظرفیتسازی تمدنی راهپیمایی اربعین است. پیش از ورود به بحث لازم است به این شُبهه پاسخ داد که بعضی میگویند: «شما هر چیزی را به هر چیز دیگر نسبت میدهید و میچسبانید. مردم راهپیمایی میکنند، این چه ربطی به تمدن دارد؟ و چگونه میتوان آنها را به هم مرتبط ساخت؟» این در حالی است که اربعین یکی از نمادهای تمدن نوین اسلامی است. برای پاسخ، باید مقدمتاً به دو سؤال دیگر پاسخ داد:
✅ نخست آنکه، تمدن چیست؟
✅ دیگر آنکه، مراد و منظور از تمدن نوین اسلامی چیست؟
🔴این دو بحث را باید حل کنیم. وقتی صحبت از تمدن میشود، نزدیکترین واژه به آن، فرهنگ است. این دو با یکدیگر سنخیت و هماهنگی دارند. اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم که «چگونه فرهنگ به تمدن تبدیل میشود؟»، باید گفت که اگر راهی را در نظر بگیریم، فرهنگ ابتدای آن و تمدن انتهای آن است. در حقیقت تمدن نمونهی عالی فرهنگ است. شهید مطهری تعبیری دارند که تمدن، جنبه مادی فرهنگ و فرهنگ، جنبه معنوی تمدن است، این تعبیر شهید مطهری است. اگر بخواهیم جمله ایشان را تفسیر نموده و بسط دهیم، میتوان گفت: وقتی فرهنگ ظهور و جلوهی اجتماعی پیدا میکند، تمدن میشود.
🔴تمدن نمونهی عالی فرهنگ است. تمدن، جنبه مادی فرهنگ و فرهنگ، جنبه معنوی تمدن است، وقتی فرهنگ ظهور و جلوهی اجتماعی پیدا میکند، تمدن میشود.
ما در مناسبات اجتماعی هم میتوانیم معنای این کلام را جستجو کنیم؛ مثلاً در فرهنگ خانواده فرهنگ «مَحرم و نامحرم» داریم که این جلوهی تمدنی خود را در شهرسازی نشان میدهد، به گونهای که وقتی ما در خانهسازی و شهرسازی همین فرهنگ را نشان دهیم، خانههای ما به سبک خاصی ساخته میشود یا مثلاً یکی از مسائل فرهنگی ما، پاکیزگی و طهارت است، این وقتی در شهرسازی وارد میشود و میخواهد شهر اسلامی بنا بشود، حمام ساخته میشود که محلی برای غسل و پاکی است. همان فرهنگ است ولی ظهور اجتماعی پیدا کرده است. یعنی، همان فرهنگ در روابط اجتماعی و زندگی اجتماعی دیده میشود. بنابراین فرهنگ ظهور اجتماعی پیدا میکند، این، تمدن میشود.
تمدن ویژگیهای زیادی دارد؛ نظم، قانون و غیره. 🔶اما، سه ویژگی در تمدن خیلی برجستهتر است:
🔶اولین ویژگی تمدن، ساخت ابزار متناسب با آن است. این، بیشتر در میان غربیها ظهور و بروز پیدا کرده و به آن افتخار میکنند. جلوهی آن در غرب، رفاه و ابزار پیشرفته ساختن است. البته در تمدن اسلامی نیز ساخت ابزار وجود داشته است. بهعنوان مثال، در اسلام نماز خواندن را داریم. برای خواندن نماز میبایست قبله را تشخیص داد. در قدیم، ابزارهای پیشرفته برای تعیین قبله وجود نداشت؛ بنابراین، اُسطرلاب و وسایل نجومی ساخته شد. این، همان ابزارِ لازم برای این کار بوده است، این ابزارسازی است که مثالهای زیادی میتوان برای آن پیدا کرد. اینها ابزارهایِ ظهور و بروز اجتماعیِ تمدن است.
🔶دومین ویژگی تمدن، عقلانیت است. یعنی، جایی که فرهنگ و تمدن وجود دارد، عقلانیت رشد میکند. بر سر هر موضوعی که به رشد عقلی میرسیم، یکسری مطالب را بهتر درک میکنیم. وقتی رشد عقلی پیدا کنیم، دیگر قانونگریز نمیشویم و رفتارهایمان، رفتارهای متمدنانه میشود. حد و حدود خودمان را میدانیم. عقلانیت برکات زیادی دارد. جایی که وحشیگری، ناامنی و تجاوز به حقوق دیگران باشد تمدن شکل نمی گیرد۰
🔴سومین جلوهی تمدن فضائل اخلاقی است، همان نقطهای که ما به تمدن غربی نقد جدی داریم. بدین معنا که اگرچه غرب در رشد ابزار و تکنیک، پیشرفت نموده است و در عقلانیت هم -به زعم خود- عقل پیشرفتهای دارد، ولی در فضائل اخلاقی حرفی برای گفتن ندارند.
رشد ابزار، عقلانیت و فضائل معنوی به عنوان سه رُکن مهم همهی تمدنها در نظر گرفته میشود. اینها، جلوههای تمدن هستند.
🔴ادامه 👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
ادامه قبلی 👆👆
🔰دکتر نجفی :
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت دوم
🔴نظریهی پیوستگی این است که انقلاب اسلامی، میراث عظیم اسلامی را که یک امر سنتی است با گذار از گسستگی که دنیای مدرن ایجاد کرده بود، به دنیای بعد از مُدرن بیاورد. در واقع، انقلاب اسلامی با اینکه خود یک امر سنتی است ولی در دنیای مدرن سربرآورده است. در بیانِ چیستیِ مفهوم تمدن نوین اسلامی، نظری دارم که پس از بیانِ مقدمهای در رابطه با انقلاب اسلامی آن را عرض خواهم کرد. در انقلاب اسلامی میتوان دو نظریه را مقابل هم قرار داد: نظریهی پیوستگی و نظریهی گسستگی. نظریهی پیوستگی این است که انقلاب اسلامی، میراث عظیم اسلامی را که یک امر سنتی است با گذار از گسستگی که دنیای مدرن ایجاد کرده بود، به دنیای بعد از مُدرن بیاورد. در واقع، انقلاب اسلامی با اینکه خود یک امر سنتی است ولی در دنیای مدرن سربرآورده است. انقلاب اسلامی، مدرن نیست، حتی پست مدرن -آنگونه که میشل فوکو میگوید- هم نیست، انقلاب اسلامی یک انقلاب سنتی است. اما اگر سنتی است پس در عالم مدرن چه کار میکند؟ از نظرگاه تاریخ غربی قرار نبود سنت در عصر مدرن احیا شود!
🔴نظریهی پیوستگی را با انقلاب اسلامی توضیح میدهیم. انقلاب اسلامی گسستگی در میراث اسلامی نیست. همان مقدار که خودش را به میراث گذشته متصل میکند، با میراث آینده نیز ارتباط برقرار میکند و این دو حلقه را به هم وصل میکند. بنابراین، در انقلاب اسلامی همان مقدار که به میراث گذشته و انسان ۲۵۰ ساله -به تعبیر حضرت آقا- برمیگردیم، آینده را نیز در مهدویت میبینیم. در نظر برادران اهل تسنن، این پیوستگی وجود ندارد. آنها به سَلَفِ صالح و گذشته برمیگردند اما برای آینده حرفی ندارند. انقلاب اسلامی، پیوستگیِ این دو سر تمدن است، این دو را به هم وصل میکند.
اگر انقلاب میراث گذشته است، پس نوین بودنِ تمدن کجا است؟ به نظر من تمدن اسلامی نه موافق تمدن غربی و نه مخالف با آن است؛ بلکه از آن برتر است. وقتی برتر باشد، از آن استفاده میکند.
حال اگر انقلاب این میراث گذشته است، پس نوین بودنِ تمدن کجا است؟ احیای گذشته که نوین نمیشود! امری از گذشته آوردهاید، نوین بودن آن کجاست؟ من تعبیر خودم را بیان میکنم، نظر من با خیلیها اختلاف دارد. بنابراین، قرائت خود را -که البته آن را هم قبول دارم- بیان میکنم.
تمدن گذشتهی اسلامی همینطور راحت نمیتواند به آینده متصل شود. تمدنِ گردن کُلفتی بنام تمدن غربی این وسط است. از اینرو نمیتوان تمدن غرب را نادیده گرفت و مدام این حرف را تکرار کرد که ما با آن تقابل داریم. بالاخره باید نسبتسنجی با این تمدن بکنیم. به نظر من تمدن اسلامی نه موافق تمدن غربی و نه مخالف با آن است؛ بلکه از آن برتر است. وقتی برتر باشد، از آن استفاده میکند.
امروزه، تمدن غربی به حالتی ایدئولوژیک تبدیل شده است. تمدن اسلامی، آن را به ابزاری که بوده است، برمیگرداند. در زندگی خودمان از برخی ابزارهای تمدن غرب استفاده میکنیم؛ اما ابزار است، ایدئولوژی برای ما نیست. تمدن اسلامی میراث گذشته را میآورد، تمدن غرب را میبیند و از آن عبور میکند. در نهایت، یک تمدن نوین ایجاد میکند. اگر بخواهیم مثالی طرح نماییم، میتوان به نظریهی ولایت فقیه اشاره کرد. این نظریه، نظریهای در سنت گذشتهی ما و در فقه بوده است، با تمدن جدید، که جمهوری است، برخورد میکند و جمهوری اسلامی میشود. البته، اینجا منظور من التقاط نیست. نظریهی ولایت فقیه، امر سنتی است اما با برتری تمدن اسلامی با امر مدرن برخورد میکند، آن را سر جایش مینشاند و با آن نسبت جدید برقرار میکند. حالا در قضیهی اربعین ما این را چطور میتوانیم نگاه کنیم؟
🔵ادامه👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
ادامه قبل👆👆
🔰دکتر نجفی
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت سوم
🔴اربعین دو قسمت دارد:
یک قسمت زیارت اربعین است که چیز جدیدی نیست و مربوط به گذشته است. زیارت اربعین را از گذشته داشتهایم. چه بسا، زیارت عاشورا و زیارت عرفه در متون اسلامی اهمیت بیشتری هم از آن داشته باشد.
قسمت دیگر، راهپیمایی است که این نیز از گذشته وجود داشته است. عکسهای تاریخیای موجود است که بزرگان و علما را در میانهی راه نجف تا کربلا در حالی که پیاده میرفتند، نشان میدهد. البته این پیادهروی منحصر در اربعین نبوده است. امری سنتی بوده است که در اربعین پُررنگتر شده است.
اینکه راهپیمایی اربعین ناگهان بعد از سقوط صدام گستردگی مییابد، امری جدید است و به این صورت، سابقه نداشته است، پیداست که نفحات انقلاب اسلامی تأثیر گذاشته است. پیداست که این تأثیرگذاری را
در احیاگری آن سنت -به شکلی که فرهنگ، ظهور اجتماعی پیدا کرده است- داشته است.
🔶تمدنها سه ویژگی دارند: ابزار، عقلانیت و فضایل اخلاقی. تمدن غربی در فضائل اخلاقی تک بُعدی است، بزرگترین شعار آن هم، قدسیتزدایی از عالَم بوده است، منتها راهپیمایی اربعین، قُدسی است. نقطهی آخر و مرکزیِ آن، زیارت امام حسین(علیهالسلام) است.
حالا فرهنگ اربعین در شکل اجتماعی و سیاسی، خود را نشان میدهد. اول، ناقصتر بود ولی هر سال که گذشت، کاملتر شد. اربعین بهعنوان امری که هنوز احیای سنت است رگههایی از جنبههای جدید را در آن میتوانیم ببینیم.
به این نکته باید توجه داشت که تمدن اسلامی ویژگیای دارد که در تمدن غربی نیست. بیان شد که تمدنها سه ویژگی دارند: ابزار، عقلانیت و فضایل اخلاقی. تمدن غربی در فضائل اخلاقی تک بُعدی است، تمدنی مادی و ناسوتی است. بزرگترین شعار آن هم، قدسیتزدایی از عالَم بوده است، منتها راهپیمایی اربعین، قُدسی است. نقطهی آخر و مرکزیِ آن، زیارت امام حسین(علیهالسلام) است و خودِ این زیارت، یک کانون قُدسی است.
🔵ببینید فَرق شهر اسلامی و غیر اسلامی در چیست؟ همان فرق تمدن اسلامی با تمدن غیر اسلامی است. در شهر اسلامیای مثل مشهد، اولین سؤالی که هرکس وقتی میخواهد جایی را اجاره کند میپرسد این است که آن محل چقدر تا حرم فاصله دارد؟ یعنی مرکز مشهد حرم امام رضا(علیهالسلام) است. اما در تهران اینگونه نیست که اگر کسی بخواهد خانه اجاره کند، بپرسد که مثلاً تا مُصلی چقدر راه است؟ چرا که تهران، شهری اسلامی نیست، مرکزش هم، مکان مقدس نیست. لکن کربلا، نجف، مکه، مدینه و قم شهرهایی هستند که یک قلبِ قدسی در آن شهر زده میشود و همه را با آن میسنجند. ممکن است حاشیهها، حاشیههای مدرن باشد -شاید بازارهای مشهد حتی از بازارهای تهران هم مُدرنتر باشد- اما یک کانون قدسی در این شهرها دیده میشود. در شهر اسلامی، این وجود دارد، در تمدن اسلامی هم همینطور است.
🔴تمدن اسلامی، یک مرکز قُدسی دارد. در راهپیمایی اربعین، مرکز قُدسی همان امام حسین(علیهالسلام) است. مردم به سویی روان هستند که امام حسین(علیهالسلام) است. میروند که وارد شهر کربلا بشوند، زیارت بخوانند و سلام بدهند. راهپیمایی نمیکنند که کوهنوردی و یا پیادهروی کرده باشند. انتهای راهپیمایی محلی قُدسی است. لذا در طول مسیر نیز، اگر آب و غذا میدهند برای امام حسین(علیهالسلام) است، هر کاری که میکنند، به خاطر امام حسین(علیهالسلام) است. این قُدسیت در همهی آن دیده میشود. پس، اینجا دقیقاً مقابلِ تمدن غرب قرار میگیرد، آن، قُدسیتزدایی از عالم میکند و این، نه به شکل یک فرهنگِ فردیِ بسته بلکه به شکل یک فرهنگِ اجتماعیِ عظیم در قالب راهپیمایی و تظاهرات -که خودش امر جدیدی است- بروز قُدسی پیدا میکند.
🔵این، حرف جدیدی در عالَم است. ما به ماهیت آن که مدرن هست یا نیست، کاری نداریم. این سبک راهپیمایی قبل از انقلاب اسلامی نبوده است. این راهپیمایی، قُدسی است. خود این قُدسیت نشان میدهد که راهپیمایی اربعین، فرهنگی چند ساحتی دارد. این، در مقابل تمدنِ تکساحتی غرب قرار میگیرد. این جلوههای مختلفی است که نشان میدهد علیرغم اینکه تمدن غربی قُدسیتزدایی کرده و سُنت را تمام شده میدانسته است، این سُنت –راهپیمایی اربعین- بعد از مدرن دوباره زنده شده است. جلوههای تمدنی آن در حوزهی فضائل اخلاقی خیلی شدید است: عدالت، معنویت و محبت خیلی زیاد است.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
.
ادامه قبل👆👆
🔰دکتر نجفی :
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت پایانی
🔴راهپیمایی اربعین، راهپیمایی ملی نیست؛ نه برای عراقیهاست، نه برای ایرانیها و نه برای لبنانیها. در واقع، برای کشور خاصی نیست و جنبهای فراملی دارد. این خود، نشاندهنده یک زیست تمدنی است.
مطلب دیگری که در تمدن دیده میشود و خیلی مهم است، گسترش جغرافیایی است. راهپیمایی اربعین، راهپیمایی ملی نیست؛ نه برای عراقیهاست، نه برای ایرانیها و نه برای لبنانیها. در واقع، برای کشور خاصی نیست و جنبهای فراملی دارد. این خود، نشاندهنده یک زیست تمدنی است. در تمدن غرب هم، این را میبینیم. تمدن غرب متعلق به یک ملت نیست، آلمانیها، انگلیسیها، آمریکاییها، فرانسویها و دیگران همه مدعی آن هستند. تمدن اسلامی هم، اینگونه است. تمدن اسلامی هم، زیست جغرافیایی محدود ندارد و خیلی وسیع است. این زیست، در راهپیمایی اربعین دیده میشود؛ زبانهای متنوع، نژادهای متعدد و غیره.
🔵در تمدنها یک امر مهم دیگری نیز هست. از آقای کسینجر در کتاب «نظم جهانی»اش خواندم که میگوید: «دلیلی که اسلام میتواند نظم جهانی حاصل از قرارداد وستفالیا -که نظم اروپایی و غربی تحت تأثیر آن شکل گرفته است- را تحت تأثیر قرار داده و به هم بزند، قضیه دارالاسلام و دارالکفر و دارالحرب است که مسلمانها به این قائل هستند». تمامِ حرفِ کسینجر این است که مسلمانان میتوانند با این تقسیمبندیها، با همه نسبت برقرار کنند؛
مومنین با غیر مؤمنین و با کسانی که داخل جامعهی اسلامی زندگی میکنند اما مسلمان نیستند. تکلیف همه را مشخص میکنند. البته این را با صراحت نمیگوید و این برداشت من از متن ایشان است.
🔶راهپیمایی اربعین میتواند با فرهنگهای دیگر نسبت برقرار کند. اصولاً تمدن اسلامی -که یکی از جلوههای امروزش در جامعهی مدرن، راهپیمایی اربعین است- قدرت نسبت برقرار کردن با همه چیز را دارد.
در راهپیمایی اربعین هم، ممکن است همه خیلی مقید به احکام نباشند؛ اما آنجا زندگی مؤمنانه و نظمی مؤمنانه را تجربه میکنند. آنجا فضای سکولار نیست و تکلیف همه معلوم است. سبک زندگی مقدس دیده میشود و همه با آن نسبت دارند. برادران اهل تسنن و حتی از مذاهب دیگر مثل ارتدوکسها و کاتولیکهای مسیحی هم به این مراسم میآیند و منعی برای ایشان جهت شرکت در این راهپیمایی نیست. این نشاندهندهی آن است که راهپیمایی اربعین میتواند با فرهنگهای دیگر نسبت برقرار کند. پس اصولاً تمدن اسلامی -که یکی از جلوههای امروزش در جامعهی مدرن، راهپیمایی اربعین است- قدرت نسبت برقرار کردن با همه چیز را دارد. البته با برتری سبک زندگی اسلامی، نظم مؤمنانه و آن کانون مقدسی که در آن وجود دارد.
🔷به نظرم مهمترین بحث راهپیمایی اربعین جلوهای است از نظریه پیوستگی که توانسته یک امر سنتی را از گذشته آورده و با عبور از عالم مدرن، کاملاً در یک ظهور اجتماعی به این گستردگی و با این ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نشان دهد. به طوری که برخی از محققین در آمریکا بحث کرده بودند که راهپیمایی اربعین، طرح خاورمیانهی جدید آمریکا را کاملاً به هم زد و ملتهای ایران، عراق، لبنان، سوریه و غیره را در یک ترکیب جدید قرار داد. نه تنها این کشورها تجزیه نشدند بلکه وحدتی مؤمنانه را در راهپیمایی اربعین تجربه کردند.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
✳️ظهور ابعاد اربعین در آینه انقلاب اسلامی✳️
📚📚طلیعه تمدن جدید! ؟ یا تحول و "عهد آخرالزمانی"
(یک حقیقت با دو تعبیر از دو نظریه پرداز امریکایی و روسی)
🔴🔵🔴دو اظهار نظر از دو متفکر و نظریه پرداز متفاوت یکی هنری کیسنجر امریکایی و دیگری الکساندر دوگین روسی وجود دارد که علیرغم زاویه نگاه متفاوت از یک حقیقت واحد و مهم درباره انقلاب اسلامی و احیای سنت دینی در عصر جدید پرده بر می دارد :
اول به نظر هنری کیسنجر درباره تاثیر انقلاب اسلامی که از ایران آغاز شده ، می پردازیم ؛ وی چندین بار از تعبیر "امپراتوری پارس" یا امپراتوری ایران سخن گفته ، و در سال ۱۳۹۳ در مصاحبه با رادیو ان پی آر نکته مهمی را می گوید :
نوعی کمربند شیعی از تهران تا بغداد و از آنجا تا بیروت شکل گرفته است این وضعیت این فرصت را به ایران می دهد تا امپراتوری پارس باستان را این بار با عنوان شیعی احیا کند .
🔴🔵🔴این سیاستمدار ۹۴ ساله یهودی بار دیگر این اظهارات را خطاب به ترامپ در مهر ۱۳۹۶ تکرار می کند ۰ صرف نظر از میزان دقیق بودن الفاظ بکار رفته در سخن وی ، ساخت یک امپراتوری ( چه پارسی ،ایرانی ، اسلامی و یا شیعی ) علاوه بر بستر تاریخی و امکانات مادی ، به نوعی نیروی" برتر فرهنگی و فکری" محتاج است که بتواند بیرون از قدرت تکنیکی و تبلیغی و سیاسی و فکری غرب مدرن عرض اندام کند و در اعتراف کیسنجر، ایران به چنین شرایطی دست یافته است ۰ در فرض مذکور ایجاد چنین امپراتوری در جهانی که تحت سلطه تمدن غرب است فقط با یک تمدن رقیب و جدید و پر انرژی ممکن است ؛ تمدنی که نوعی بستر جدید برای نظمی نو و یا به تعبیری تمدنی متفاوت را در چشم انداز دین نشان می دهد۰ اربعین می تواند طلیعه این نگاه جهانی و فرا ملی باشد۰
🔴🔵🔴برای تکمیل این سخن و اثبات آنچه گفته شد با یک چرخش به نیمکره دیگر زمین رفته و به اظهار نظر متفکر روسی که یک مسیحی ارتدوکس است و در راهپیمایی اربعین شرکت کرده توجه می کنیم ؛ پروفسور الکساندر دوگین می گوید:
«این پیاده روی نشانه ای مهم از آمادگی برای یک تحول معنوی جهانی و آخرالزمانی است. من به عنوان یک مسیحی ارتدوکس با رویکرد آخرالزمانی انقلاب اسلامی که خود را حرکتی آماده گر برای ظهور مسیح و مهدی می داند، موافقم و امیدوارم با آن حادثه عظیم که پیروان همه ادیان منتظر آن هستند، فاصله زیادی نداشته باشیم. پیاده روی اربعین به یک حادثه آخرالزمانی شباهت بیشتری دارد تا یک حادثه عادی و معمولی ۰ ما و همه کسانی که در جستجوی عدالت و معنویت در دنیای ظلمت و ستم زده مدرن هستیم باید با همدیگر متحد شویم و این پیاده روی جلوه ای از این اتحاد است.»
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi.
https://rubika.ir/drmousanajafi
🔰شاردن جواهر فروش ماجراجوی فرانسوی و نویسنده سفرنامه مشهور شاردن در تاریخ فکری و فرهنگی اروپا از جایگاه ویژه ای،برخوردار است ؛ او که با نوشتن سفرنامه چند جلدی شهرت به سزایی نزد متفکران بزرگ غربی امثال متسکیو پیدا نمود ، در مورد پیشرفت دوره صفوی به نکته مهمی اشاره می نماید و معتقد است که ؛
🔴ایران نه از هر لحاظ اما در اغلب موارد پیشرفته تر از اروپا است ۰
همچنانکه در جای دیگر از سفرنامه اش اصفهان پایتخت صفویه را بزرگتر و باشکوه تر از لندن پایتخت انگلیس توصیف می کند ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴برنامه ضیافت رضوی ۲ - شبکه ۴ سیما -
✅دکتر نجفی : شرایط سیاسی و فرهنگی حضرت امام رضا علیه السلام و ضرورت بحث "تمدن رضوی " به دنبال دو موضوع "نهضت حسینی" و" نظام علوی"
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴برنامه ضیافت رضوی ۲ - شبکه ۴ سیما -
✅دکتر نجفی : بررسی راهبرد حضرت امام رضا علیه السلام در قبولی ولایتعهدی و شباهت آن با خلیفه چهارم شدن امام علی علیه السلام
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰مولفه های حکمرانی و تمدن سازی در مکتب سیاسی امام رضا علیه السلام
✅موضوع سخنرانی دکتر نجفی :
🔴تمدن رضوی حلقه وصل تمدن گذشته و آینده اسلامی
🔶زمان :۲۳ مهر ماه ۱۳۹۹
🔶مکان : مشهد دانشگاه امام رضا علیه السلام
🔵جلسه به صورت محدود و حضوری است
همچنین به صورت وبینار از طریق لینک قابل دسترسی است۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰«چیستی و مولفههای تمدن رضوی»
✅در گفتگو پاسدار اسلام با دکتر موسی نجفی
🔴مکتب رضوی حلقه وصل نظام علوی و نهضت حسینی به تمدن مهدوی
🔵به کوشش: قاسم بابائی
اشاره:
دکتر موسی نجفی، استاد علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و نویسندهی کتاب تمدن رضوی است. متن حاضر گفتگوی صمیمانه با ایشان دربارهی تمدن رضوی است. دکتر نجفی در این گفتگو به پرسشهایی مانند چیستی تمدن مولفههای اصلی تمدن، تفاوت تمدن اسلامی و غربی، چیستی مکتب رضوی و به تبیین اوصاف تمدن رضوی پاسخ دادهاند.
🔶*موضوع گفتگوی ما «مولفهها و شاخصهای تمدن رضوی» است. پیش از ورود به بحث تمدن رضوی ابتدا دربارة چیستی و مولفههای تمدن توضیح بفرمائید.
تمدن معادل واژة «civilization» از ریشه لاتینی « civitas» به معنای شهر و شهروندی در زبانهای فرانسـه و انگلیسی است. این لفظ کـه از کلمه عربی مدینه (شهر) گرفته شـده، معـادل رایج آن در عربی(الحضارة) از ریشۀ حضور و تجمع است. اما تعریف اصطلاحی تمدن با تعاریف متفاوتی همراه است و در این مورد اکه چه چیزی را تمدن بدانیم، هیچ اجماعی وجود ندارد. به نظرم برای تمدن اعم از اسلامی و غیر اسلامی میتوان به ویژگیهای نوزدهگانهای اشاره کرد که به منزله جنس تمدن هستند. البته هر تمدنی اعم از اسلامی و غربی فصل خاص خود را دارد که باید آن را در نظر گرفت. .
ادامه 👇👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه قبلی 👆👆👆
قسمت دوم
🔴برخی از ویژگیهای نوزدهگانه عبارتند از:
شهرنشینی، خلاقیت و نوآوری، فرهنگ بارور، قانونمندی، اخلاقمداری، شکوفایی همة استعدادهای انسانی، شکوفایی هنرها و صنایع، ایجـاد نظامهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی. یکی از عناصر تمدن
شهرنشـینی اسـت. تمـدن در روسـتاها، محیطهای کوچـک و جنگلها به وجـود نمیآید. از دیگـرشـرایط جغرافیایی تمدنها، اعتـدال دمایی است. تمدن در مکانهای خیلی بد آب و هوا و خیلی گرم و خیلی ســرد شکل نمیگیرد. يكــي دیگر از ویژگیهای تمدن قانونمنــدی است. هیـچ تمدنـی را نمیتـوان سـراغ گرفـت کـه در آن هـرج و مـرج حاکـم باشــد. تمدنهــا بایــد بــه قانــون پایبنــد باشــند. ویژگــی ديگــر تمدنهــا فرهنگپــروري اســت. تمدنهــا، فرهنگهــا را غنــی میکننــد و هنــر و صنعــت را شــکوفا ميسـازند. بــه تعبيــر ديگــر شــايد بتــوان گفــت تمدنهــا ميتواننــد عينيــت يــك فرهنــگ را بهطـور جامـع و در ادامة مسـير آن فرهنگ نمايان سـازند. بنابراین تمدن، ظرفیتها را از بالقوه به بالفعل تبدیل میکند. تمدن با توجه به صفات ثانویه شکل میگیرد. وقتی انسان دیگر دغدغه خوراک پوشاک سرما و گرما نداشته باشد به صفات ثانویه توجه میکند. اینجاست که تمدنها خود را نشان میدهند.
🔵*پس تمدن در جایی محقق میشود که عناصر اولیه زندگی فراهم باشند و حاکمیتی باشد تا ظهورات و عینیت تحققیافته به عنوان تمدن شناخته شود. لذا بین انسان، جامعه، فرهنگ و تمدن ارتباط ذاتی عمیق و پیوستهای وجود دارد. با این اوصاف تفاوت فرهنگ با تمدن چیست؟
🔶تمدن نوع عالی فرهنگ است. جایی که فرهنگی بارور میشود تمدن پدید میآید. فرهنگ سازنده به تمدن تبدیل میشود، اما فرهنگ غیرسازنده نمیشود. اسکیموها و قبایل آفریقایی هم فرهنگ دارند، اما فرهنگشان بارور نیست و منجر به تمدن نمیشود. ظرفیت فرهنگ از دیگر عناصر تمدن و حتی از اقتصاد هم بیشتر است. جامعة نبوی از نظر اقتصادی چندان قوی نبود، ولی فرهنگ بسیار نیرومند وخلاقی داشت. به تعبیر هانتینگتون، «تمدن گستردهترین سطح هویت فرهنگی افراد است که دستکم انسانها را از انواع جانوران متمایز میسازد.» به نظرم جنس تمدن با جنس فرهنگ رابطة سنخیت و همانندی دارد. به تعبیر استاد مطهری، «تمدن جنبه مادی فرهنگ و فرهنگ، جنبه معنوی تمدن است.» البته تمدن بعد از شکلگیری فرهنگ شکل میگیرد، یعنی وقتی در جامعهای فرهنگ نهادینه شد و سازمانهای مختلف شکل گرفتند و شاخ و برگ پیدا کردند و وارد زندگی مردم شدند، از این نقطه به بعد تمدن شکل خواهد گرفت.
🔴*ویژگیهای تمدن اسلامی و وجوه تمایز آن از سایر تمدنها کدامند؟
🔶هر یک از این تمدنها نمادها و نشانههایی دارند. برای مثال بمب هستهای و شیمیایی یک وجه از تمدن غرب و معنویت، هنر اسلامی، اشعار و معماری بخشی از تمدن اسلامی هستند. تمدن اسلامی در 19 ویژگی با تمدنهای دیگر مشترک است، ولی فصل و ویژگی ممتازی دارد که آن را از سایر تمدنها جدا میکند و آن در اعتقاد به توحید و ولایتپذیری انسان کامل است. خاستگاه تمـدن اسلامی بـا قرائـت شـيعه در نـگاه حداكثري، وحی و مبانی آن توحید و معاد، اصـول آن ولایت و شـریعت و عدالـت، و اهداف آن تقـرب بـه خدا، توسعة عبودیت، انسانسازی و ایجاد حیات طیبه است. بـرای رسیدن بـه چنیـن اهدافی باید از چهار مرحله عبور کرد:
1. توسعة کمّی و کیفی فرهنگ اسلامی و شکلگیری جامعة اسلامی
2. حاکمیت سیاسی اسلام
3. شکلگیری منطـق تولیـد
علـم مبتنی بـر منطق وحی و فراهم شـدن فضـای عقلانیت اسلامی
4. تولید علوم، ارائة محصولات علمی، ساخت ابزارهای کارآمد و تأمین نیازهاي معیشتی جامعة اسـلامی. بــه هرحال، به نظر ميرسد براي آنكه همه ابعاد تمدن به مرحله كمال برسند و شكوفا شوند، به يك عامل خاص و نيروي محركة قوي نياز است که از نظر من، وجود «انسـان كامـل» یعنی همان امام معصوم«ع» است. اين نقطة افتراق و متمايزكنندة تمدن اسلامي در تشيع و تسنن است.
ادامه 👇👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
.ادامه قبل 👆👆👆
قسمت سوم
🔴 *همه این شکوفاییها در جامعة اسلامی محقق میشوند؟
🔶بله، ولی باید میان دو اصطلاح تمدن اسلامی و تمدن مسلمین تفاوت قائل شد. در تمدن مسلمین میتوان به تمدن خلفا اشاره کرد که مملو از اشتباهات بوده است؛ اما تمدن اسلامی تمدن حداکثری و برآمده از چشمة ناب دین است. در بحث ما تمدن رضوی و تمدن مهدویت برآمده از تمدن اسلامی و حرکت از تمدن حداقلی به سمت تمدن حداکثری وبه نحوی نقد تاریخ خلفا و نقد نظام حاکم و دارای عیاری جدید در زمینه مطالعه جامعه و اصلاح روند آن است.
🔵اشارهای به تمدن رضوی داشتنید. آیا میتوان در بخش تمدن برآمده از تمدن اسلامی به تمدنهای مانند تمدن مدینه النبی، تمدن علوی، تمدن رضوی و تمدن مهدوی اشاره کرد؟
🔶تمدن اسلامی برخلاف تمدن غرب پیوستگی واحدی دارد و گسسته نیست. در حیات سیاسی ائمه اطهار«ع» یک روح واحد حاکم است که به فرمایش مقام معظم رهبری مانند یک انسان 250 ساله است و در تمام ادوار این عمر میتوان توحید و حاکمیت انسان کامل با هدف تقرب به خدا و توسعه عبودیت را مشاهده کرد. بنابراین هر یک از تمدنهای ذکر شده، تجلی یک تمدن الهی هستند که گاهی در تمدن نبوی تجلی دارند و گاه در تمدن علوی. البته با این تفاوت که تمدن بعدی کاملتر از تمدن قبلی است. نظام علوی در زمان امام علی(ع) از نظام مدینه النبی وسیعتر بود و قواعد خاص خـود را میطلبیـد. محیـط مدینـه کوچکتـر از سـرزمین پهنـاوری بـود کـه امیرالمؤمنیـن(ع) پـس از سـه خلیفـه عهـدهدار حاکمیـت آن شـدند. امیرالمؤمنیـن(ع) ثابـت کـردند کـه بـا همـان سـیرة نبـوی میتـوان کشــورهاي متعــدد بــا فرهنگهــاي گوناگــون اداره کــرد. نسـبت مكتـب سياسـي امـام رضـا(ع) بـا نظـام علـوي از نظـر وسـعت و تفضيـل مثـل نسـبت نظـام علـوي بـه مدينة النبـي اسـت. لـذا تمـدن اسـلامي در دوران امـام رضـا(ع) بهمراتـب وسـیعتر از نظـام علـوی اسـت. بـا ایـن اوصـاف، مکتـب سیاسـی امـام رضـا(ع) مبتنـی بـر قـرآن و سـیرة پیامبر و ائمـه(ع) بـود و در اصـول تفاوتـي نداشت.
🔵پس تمدن اسلامی یک شجرة واحده است؟
🔶بله. تمدن اسلامی یک پیکر واحد دارد. در تمدن اسلامی باید از دو مفهوم سخن گفت. نظریة تکامل و نظریه پیوستگی. در نظریة تکامل همه نقاط عطف زندگی ائمه طهار به شکلی زنجیروار است که به شکل حلقوی ادامه دارد. از قیام امام حسین(ع) نظام علوی صلح امام حسن مجتبی، ولایتعهدی امام رضا«ع» و انقلاب اسلامی تا مهدویت همه در روند تکاملی قرار دارند. در نظریه پیوستگی، تمدنهای یاد شده جدا از هم و مثل جزیره نیستند، بلکه پیوستگی دارند و عامل پیوستگی در همة آنها حضور انسان کامل و اعتقاد به توحید است.
🔴یکی از ایدههایی که شما مطرح کردهاید موضوع تمدن رضوی است. چرا از تمدن ائمه دیگر مانند امام صادق(ع) به عنوان تمدن نام نمیبرید؟
🔶با توجه به تعریفی که از فرهنگ کردیم فرهنگ از جهت رتبة زمانی و جوهری بر تمدن تقدم دارد. حضرات ائمة معصومین(ع) از فردای عاشورا تا زمان امام رضا(ع) فرهنگ اسلامی را بازسازی کردند. این بازسازی و ارتقای فرهنگ اسلامی پس از امام رضا(ع) نیز ادامه یافت، با این تفاوت که در دوران امام رضا(ع) به سبب ولایتعهدی حضرت، بخش عالی فرهنگ یعنی تمدن ظهور یافت و زمینه برای ترویج الگوها، نمادها و مناسک صحیح وحیانی و بازسازی نهادهای اجتماعی فراهم شد. بر این اساس ما به مکتب سیاسی امام رضا«ع» به عنوان تمدن رضوی معتقدیم و اگر از مکتب سیاسی حضرت صادق(ع) سخن نمیگوییم به این دلیل است که در زمان امام سجاد«ع» به سبب اختناق شدید بنیامیه امکان نظامسازی نبود. پایة تمدن رضوی را ائمة قبلی فراهم و پایهریزی کردند که در دوران امام رضا(ع) به سبب حکومت و قبول ولایتعهدی به شکوفایی رسید. بنابراین مکتب رضوی حلقة وصل نظام علوی و نهضت حسینی به تمدن مهدوی است.
ادامه 👇👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه قبل 👆👆👆
🔰قسمت آخر
🔵ویژگیهای مکتب سیاسی امام رضا(ع) و وجوه تمایز آن از سایر مکاتب کدامند؟
🔶واژة مکتـب بـه معنـای دیـن نیسـت، بلکـه اعـم از دین است. لـذا مکاتب یا بشریاند یا الهی. به نظرم عناصر اصلی مکتب عبارتند از: دارابودن طرحي جامع، دارا بودن قالبي نظاممند و هماهنگ و داشتن نوعي جهانبینی خاص و دستورالعملهایی برای آن. بر اساس اندیشه رهبر معظم انقلاب از کتاب 250 ساله، دورة امامت ائمـه(ع) (از سـال11ه.ق تـا سـال260ه.ق) بـه چهار دوره تقسـیم میشـود:
دورة نخست: از 11 ه.ق. تا امامت حضرت امیر(ع)
دورة دوم: از 40 تا60 ه.ق. که مدت امامت امام حسن(ع) و ده سال اول امامت امام حسین(ع) را شامل میشود.
دورة سوم: پس از دورة امام حسین(ع) تا 140 سال بعد؛ یعنـی دوران امامت امـام رضا(ع)
دورة چهارم: دوران پس از امام رضا(ع)
ائمـة معصوميـن(ع) از فرداي عاشـورا تـا دوران امـام رضا(ع) بــه بازسازي فرهنگ اسلامي همت گماردند و بازسازي و ارتقاي فرهنـگ اسلامي پس از امام رضا(ع) اتفاق افتاد. از این جهت مکتب سیاسی امام رضا مازاد بر جنبة فرهنگی جنبة تمدنی نیز داشت که در دورة خلافت مأمون اتفاق افتاد. جامعـة اسـلامی مصـادف بـا خلافـت مأمـون بـه نوعـی ظرفیـت و توانمندسـازی رسـید کـه ديگـر نمیشد آن را تخریـب کـرد. از این جهت مکتب سیاسی امام رضا(ع) اوصاف مکتب از جمله دارا بودن طرحی نظاممند و جهانبینی خاص را داشت.
ویژگیهای مکتب سیاسی امــام رضا(ع) را میتوان بــدین گونه برشمرد:
1- جاودانگــی
2- نظام علوی در زمان امام علي(ع) از نظام مدینة النبی وسیعتر بود با این اوصاف، مکتب سیاسی امام رضا(ع) مبتنـی بر قرآن و سیرة رسول خدا و ائمه(ع) بود و در اصول تفاوتي نداشت.
3- امامـت شـیعه در زمـان مأمـون بـه دلایل زیـادی برتری فرهنگی یافت و اين برتري فرهنگی از انسداد سياسي موجود جلوتر ميرفت. ایـن برتری فرهنگی به تعبيري مقدمه و نمايانگر برتری تمدنی است.
3- ویژگی دیگر مکتب سياسي رضوی، اثبات «منطق علوی» است. ایـن اثبات بـه تصحیح جریانهای تاریخی پیشین منتهی شد.
4- ویژگـی دیگـر ایـن مکتـب، انسانسازی آن است. تربیت انسانهایی متناسب بـا روح حاکم بـر فرهنگ و تمدن رضوی اسـت.
🔴*شما در کتاب «تمدن رضوی» یکی از ویژگیهای تمدن را تبدیل ظرفیتهای بالقوه به بالفعل دانستهاید. در تمدن رضوی کدام ظرفیتها تبدیل بالفعل شدند؟
🔶همانگونه که در سئوال عنوان کردید ویژگی تمدن به فعلیت رساندن ظرفیتهای بالقوه است به نظرم در تمدن رضوی این اتفاق افتاد و اسلام حداکثری با حضور امام معصوم(ع) فعلیت یافت. ظهور فعلیت در بخشهای مختلف است که به برخی اشاره میکنم.
1. در بخش توسعة شهری و فیزیکی مانند: توسعة موقوفات آستان مقدس، توسعه مراکز تجاری اقتصادی که پس از حضرت رضا«ع» به وجود آمدند، شکلگیری کتابخانهها و مدارس علمیه، قدمگاه امام رضا(ع) در ایران و جادة ولایت.
2. در بخش فرهنگی، احیای سنن اسلامی در شکل جدید (تعزیه، مقتلخوانی،..) ضرب سکه به نام امام، درگیر شدن تمدن رضوی با کل تاریخ اسلام که دو ثمره داشت: عدم تحریف معارف اسلامی، تدوین راه امت اسلامی، زمینهسازی برای تمدنهای آینده مانند تمدن انقلاب اسلامی، تمدن مهدویت.
3. در بخش علمی تربیت شاگردان. تعداد شاگردان آن حضرت را 318 نفر یادکردهاند. شاگردانی مانند فضلبن شاذان، حسنبن سعید اهوازی...، شکلگیری مناظرات که دانشمندان آن روز را با جهان اسلام آشنا کرد، شکلگیری نهضت ترجمه که با تأسیس بیتالحکمه در عراق کامل شد. به همین دلیل این دوران به عصر «الاسلام الذهبی» مشهور است.
✅و سخن آخر؟
تمــدن رضــوي تنهــا صورتــي از تمــدن اســلامي اســت كــه بــا وجــود امــام معصــوم(ع) ابعــادي مقــدس پيــدا ميكنــد و در ســيري اســتعلایی بــه راه خــود ادامــه ميدهـد. تأثيرهـای شـگرف ايـن تمـدن بـر ملتسـازي ايرانيـان و دميـده شـدن روح تقـدس در حكومـت، بـه تعريـف جديـدي از هويـت ملـي ايرانيـان منجـر ميشـود كـه ثمرة آن انقلاب اسلامی و سـرانجام آن تمدن مهـدوي اسـت.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
💠 برگزاری دومين نشست علمي كنفرانس ملي «امام رضا(ع) و علوم روز»
❇ همزمان با دهه آخر صفر دومين نشست علمي كنفرانس ملي امام رضا(ع) و علوم روز با موضوع «مؤلفههاي حكمراني و تمدنسازي در مكتب سياسي امام رضا(ع)» به ميزباني دانشگاه بينالمللي امام رضا(ع) به صورت وبينار برگزار شد.
#کنفرانس_ملی
🌐 کانال دانشگاه بین المللی امام رضا(ع)
═◈═
🆔 https://eitaa.com/publiciru
رئيس پژوهشكده انديشه سياسي، انقلاب و تمدن اسلامي، تمدن رضوي را حلقه وصل تمدن گذشته و تمدن آينده اسلامي ذكر كرد.
به گزارش روابط عمومي دانشگاه بين المللي امام رضا(ع)؛ دكتر موسي نجفي رئيس پژوهشكده انديشه سياسي، انقلاب و تمدن اسلامي در دومين نشست علمي كنفرانس ملي «امام رضا(ع) و علوم روز» كه با عنوان «مؤلفههاي حكمراني و تمدن سازي در مكتب سياسي امام رضا(ع)» به ميزباني دانشگاه بينالمللي امام رضا(ع) و در قالب وبينار برگزار شد به تبيين موضوع «تمدنسازي در مكتب سياسي امام رضا(ع)» پرداخت.
وي با بيان اينكه تمدن رضوي، حلقه وصل تمدن گذشته اسلامي و تمدن آينده اسلامي است، عنوان كرد: زماني كه كتاب تمدن رضوي را چاپ كردم، با اين مشكل روبهرو بودم كه استعمال لفظ تمدن رضوي موجب انتقاد عده زيادي شده است و براي آنها جا نميافتد و تقريباً ميخواهند بگويند جعل واژه صورت گرفته است، اما اين بحث به قدري مهم است كه اگر روي آن متمركز نشويم، بحث هاي ديگر در تاريخ اسلام و در امروز ما ناقص مي شود.
وي با طرح اين سوال كه تمدن رضوي در كجاي تاريخ اسلام است، توضيح داد ما دو تمدن مصداقي و معياري داريم و حتماً نبايد وقتي از تمدن حرف ميزنيم بحث ما روي مصاديق باشد. بنابراين، اگر اين بحث را نداشته باشيم، كمبود داريم و اين را خدمت رهبري نيز بيان كردم كه در كتاب انسان ۲۵۰ ساله، جاي اين بحث خالي است و بايد تكميل شود.
ادامه 👇👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه قبلی👆👆👆👆
۱۴۰ سال قبل؛ پيشفرض تمدن رضوي
وي با اشاره به كتاب انسان 250 ساله كه مقام معظم رهبري آن را به نگارش در آورده اند، گفت: ايشان زندگي انسان ۲۵۰ ساله را به چهار دوره تقسيم كردهاند؛ از سال هجري تا ۴۰، يك دوره كه شهادت امام علي(ع) است؛ از سال ۴۰ تا ۶۱ كه دوره سلطنتي معاويه و شهادت امام حسين(ع) است؛ از شهادت امام حسين(ع) تا ۱۴۰ سال بعد كه دوره امام سجاد(ع) تا امام كاظم(ع) است و سال ۲۰۰ هجري ميشود. دوره بعد از امام رضا(ع) آغاز ميشود و ائمه بعدي را ابنالرضا(ع) ميگويند.
🔴به گفته اين استاد دانشگاه وقتي ميخواهيم از تمدن رضوي حرف بزنيم، بايد به عنوان پيشفرض آن ۱۴۰ سال را درنظر بگيريم كه بسيار مهم است.
وي در ادامه خاطرنشان كرد: نزديك ترين واژه به تمدن، فرهنگ است و فرهنگ و تمدن با هم قرابتي دارند و بايد اين طور گفت كه نمونه عالي فرهنگ تمدن است كه جنبه مادي فرهنگ، تمدن و جنبه معنوي تمدن، فرهنگ تلقي مي شود؛ يعني وقتي كه فرهنگ نهادسازي مي شود و به ظهور اجتماعي مي رسد، تبديل به تمدن ميگردد. پس بايد يك فرهنگ اسلامي داشته باشيم تا بتوانيم تمدن رضوي داشته باشيم.
🔵بسط فرهنگي نظام علوي از سوي ائمه(ع)
رئيس پژوهشكده انديشه سياسي، انقلاب و تمدن اسلامي تصريح كرد: اگر اين حلقه مفقوده يعني تمدن رضوي را گم كنيم، تمدن نوين اسلامي ما نيز خلأ تئوريك پيدا ميكند؛ بنابراين ما بايد فاصله بين فرهنگ علوي به طرف تمدن رضوي را بررسي كنيم كه چرا تمدن موسوي و باقري نداريم بلكه تمدن رضوي داريم؟ از اين رو شاهد هستيم كه ۱۴۰ سال زندگي اين امامان معصوم(ع)، در بسط فرهنگي نظام علوي و به وسيله امام سجاد(ع) تا امام كاظم(ع) بسط فرهنگ اسلامي است.
دكتر نجفي با بيان اينكه لذا مهم ترين ويژگي بحث تمدن رضوي كه بايد در بسط فرهنگي علوي به آن توجه كنيم، بسط فرهنگي است كه نقطه مركزي آن خود ولايتعهدي است، عنوان كرد: در مورد امام رضا(ع) يك ويژگي وجود دارد كه در هيچ كدام از ائمه(ع) وجود ندارد و آن عبارت از ولايت عهدي است كه در بقيه ائمه(ع) نيست. چون راهي براي اثبات امامت بود. آن هم در فضايي كه تمدن كاذب عباسي و يا نظام اموي ميخواست بگويد كه فقط خود ما وجود داريم.
🔴ولايتعهدي؛ جريان بزرگ سياسي در دايره تمدني به گفته اين استاد دانشگاه عباسي ها هرچند نسبت به اموي ها گسست سياسي دارند، اما از حيث نظري دنبال اموي ها هستند. ۱۴۰ سال بعد از امام حسين(ع) دومين بدعت روي داده است. اولين بدعت در مقابل جريان غدير، سقيفه است و دومين بدعت نيز بدعتي است كه معاويه در سلطنتي كردن اين خلافت گذاشت. در بحث ولايت عهدي امام رضا(ع) هم جريان خلافت شكسته ميشود؛ يعني قسمت سلطنتي خلافت شكسته ميشود.
دكتر نجفي خاطرنشان كرد: بحث خلافت يك نوع نظام حكومتي سكولار است. در جايي كه خليفه دوم در مقابل جريان الهي ميايستد و خلافت را زميني ميكند، سكولاريزم به وجود ميآيد كه عرفي كردن خلافت است. پس مرزي كه فرهنگ اموي را تبديل به خلافت عباسي كرد، يك خلافت سكولار است و برگشت امام رضا(ع) در قضيه ولايتعهدي، اين جنبه سكولاريزم خلافت كه در خلافت سلطنتي وجود دارد را شكسته است.
رئيس پژوهشكده انديشه سياسي، انقلاب و تمدن اسلامي ادامه داد: اگر ولايتعهدي امام رضا(ع) را اين طور و به صورت يك جريان سياسي بزرگ در دايره تمدني نگاه كنيم، مي بينيم بعد از دو قرن قبل از امام رضا(ع) يعني ۱۹۰ سال قبل، تاريخ اسلام دوباره از اول بازخواني مي شود و خود
مأمون نيز معتقد بود كه خلافت و جريان سقيفه، اشكال داشته و هيچ خليفهاي اين طور نگفته بود.
وي اذعان كرد: تمدن را مي توان در سه شاخه عقلانيت، فضائل اخلاقي و ابزارسازي بررسي كرد؛ در زمينه عدالت، عقلانيت و فضائل اخلاقي، بحث انسان كامل مطرح ميشود و با اين وجود است كه جامعه كامل و تمدن كامل خود را نشان مي دهد؛ لذا تفاوت جريان تبديل فرهنگ اموي به تمدن عباسي، با تبديل شدن فرهنگ علوي به تمدن رضوي، در قدسيت است؛ يعني خلافت از نظام سياسي قدسيت زدايي كرد كه با ولايتعهدي امام رضا(ع) مجدداً اين قدسيت بازگشت.
🔶كنفرانس ملي،امام رضا (ع) و علوم روز،مكتب سياسي امام رضا(ع)،دانشگاه بين المللي امام رضا(ع)،دكتر نجفي
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
دکتر موسی نجفی
🔰پرسش یکی از مخاطبین ✅سلام میخواستم در این باره که گفته میشود اعدام شیخ فضل الله با اجازه آخوند خرا
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم
✅سلام خدمت استاد عزیز دکتر نجفی
با تشکر از مطالب مفیدی که در این کانال در دسترس دوستان و اهل تحقیق قرار داده اید، پرسش من در مورد علمای مشروطه خواه حوزه نجف است چرا که برخی مسائل فرهنگی و نظری و سیاسی دوره مشروطه امروز هم میتواند دیده شود ؛ بخصوص بحث رخنه و مایوس نمودن مردم از نهضت ، و برخی جناح بندیهای سیاسی ، در این زمینه چه منبع یا منابعی را برای مطالعه پیشنهاد می کنید ؟ علمای مشروطه خواه نسبت به این موضوعات چگونه واکنش نشان داده و چه رفتاری داشته اند ؟
با تشکر
🔵جواب :
🔴نجفی :
با تشکر از شما ، این پرسش از ابعاد مختلف و در پست های قبلی جواب داده شده است که با رجوع به آنها میتوانید جواب خود را دریافت نمایید ۰ ( مثل مطلب بالای همین صفحه )
اخیرا توسط یکی از محققین نکته سنج در این حوزه فکری کتاب خوبی به چاپ رسیده است ۰ رجوع به این کتاب را به محققین تاریخ و اندیشه سیاسی عضو کانال توصیه می نمایم ۰ 👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
کتاب علمی و دقیق «زندگی و اندیشه سیاسی آخوند خراسانی» اثر دکتر علیرضا جوادزاده منتشر شد.
این کتاب مطالب علمی متقنی در مورد عملکرد و اندیشه سیاسی آخوند خراسانی دارد و بسیاری از شبهات یا مطالب جعلی و تحلیلهای نادرست منسوب به آخوند خراسانی را پاسخ داده است.
اگر نگوییم بهترین کتاب، میتوان گفت جزو بهترین کتابها در مورد آخوند خراسانی است.
ادامه 👇👇👇
@aboutalebi57
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه قبلی👆👆👆
🔰معرفي كتاب
✅موضوع زندگي و انديشة سياسي آخوند ملامحمدکاظم خراساني از سه جهت داراي اهميت است: 1. برجستگي علمي آخوند در تاريخ اجتهاد شيعه؛ 2. رهبري ايشان در نهضت مشروطيت ايران؛ 3. ارتباط موضع و انديشة سياسي وي با وضعيت سياسي حال و آيندة ايران.
از حدود دو دهه قبل، اهتمام به تبيين زندگي و انديشة سياسي آخوند خراساني، افزايش چشمگيري يافته است. برخي نويسندگان که به نظامهاي سياسي دموکراتيک غربي گرايش دارند و مبناي مشروعيت حکومتها را خواست مردم ميدانند، با تکيه بر برخي اسناد، گزارشها و تحليلها از مواضع سياسي آخوند در دورة نهضت مشروطيت ايران، کوشيدهاند تفکر ايشان را بهنوعي سازگار با انديشههاي مردمسالار غربي، و در نقطة مقابل ديدگاه سياسي فقهاي شيعه نشان دهند؛ بهويژه آنکه آخوند در مقام عمل، از نظامي حمايت کرد که بهظاهر در عرض نظام مبتني بر ولايت فقيه بود.
بر اين اساس، پرسش محوري کتابِ «مشروطه اسلامي: زندگي و انديشه سياسي آخوند خراساني»، به نسبت ميان انديشة آخوند در مشروعيت حکمراني و موضع مشروطهخواهي وي بازميگردد.
🔴چکيدة مباحث کتاب در مقام پاسخ به اين سؤال، به شرح ذيل است:
پاسخ به اين پرسش که «انديشة سياسي آخوند ملامحمدکاظم خراساني دربارة مشروعيتِ حکومت در عصر غيبت (شرايط حکمران) چه بود و اين انديشه چه نسبتي با مشروطهخواهي وي داشت؟»، مبتني بر تقسيم انديشة سياسي به دو قسمِ «انديشة سياسي ثابت» و «الگوي سياسي» است. «انديشة سياسي ثابت»، مجموعهاي از گزارههاي انتزاعي، کلي و دائمي در حوزة سياست است که اصالتاً ناظر به محيط سياسي نيست. در مقابل، «الگوي سياسي»، عبارت است از مجموعه گزارههاي عيني در حوزة سياست که با توجه به مباني و انديشة سياسي ثابت، اصالتاً ناظر به زمان و مکان خاص بوده، در پاسخ به محيط سياسي ارائه ميشود.
براساس اين تفکيک، انديشة سياسي ثابت آخوند خراساني در زمينة شرايط حاکم، اعتقاد به مراتب چهارگانة طولي حاکميت معصوم(عليهاسلام)، فقيه جامعالشرايط، شيعة عادل و مسلمان فاسق بود. در نتيجه در دورة غيبت معصوم(عليهاسلام)، فقيه در عهدهدار شدن مسئوليت و وظيفة حکمراني، بر ديگران تقدم دارد.
آخوند خراساني، با در نظر داشتن اين انديشة سياسي ثابت و نيز ديگر انديشههاي سياسي ثابت (همچون لزوم از ميان برداشتن و کم کردن ظلم حاکمان، تقابل با سلطة کفار، امربهمعروف و نهيازمنکر، و مشورت با مردم و مشارکت آنان در امر حکومت)، با ملاحظة محيط سياسي ايرانِ عصرِ مشروطيت، چنين تشخيص داد که امکان عملي حاکميت فقهاي جامعالشرايط در آن زمانه وجود ندارد. بنابراين ضمن توجه به مراتب بعدي شرايط حاکم (شيعة عادل و مسلمان فاسق) و نيز توجه به اصول سياسي ثابت ديگر، با برداشت و تفسيري اسلامي از قانون اساسي مشروطة ايران و متمم آن، به حمايت و سپس رهبري نهضت و نظام مشروطيت اقدام کرد. تفسير اسلامي وي و ديگر علماي مشروطهخواه، موجب تولد الگوي سياسي «مشروطة اسلامي» شد. اين الگو، بهلحاظ ذهني و فارغ از مرحلة عمل، در مقايسه با الگوي سياسي «دوقطبي حاکميت» که قبل از مشروطه برقرار بود، ازيکسو زمينة رفع يا کاهش ظلم حکومت و دخالت بيگانگان و کفار در امور کشور را فراهم ميساخت، و ازسويديگر، بستر را براي مشارکت مردم در نظام سياسي و افزايش اختيارات فقها آماده ميکرد؛ چنانکه الگوي يادشده، به دليل ابتنا بر ارزشهاي اسلامي و تقابل با سکولاريسم، با مشروطة غربي تفاوتهاي بنيادين داشت. آخوند خراساني و ديگر همراهان و همفکران وي، به دلايلي از جمله «عدم شناخت دقيق وضعيت ايران» و «آگاهي ناقص از ماهيت مشروطة غربي»، نتوانستند الگوي «مشروطة اسلامي» را ـکه داراي زمينههاي پيشرفت بومي ايران بودـ به مرحلة عينيت تبديل کنند؛ و درنتيجه اين الگو بيش از آنکه عيني باشد، ذهني بود. بااينحال بهلحاظ تاريخي، در زمينهسازي الگوي سياسي «جمهوري اسلامي» تأثيرگذار بوده است.
آنچه از برخي اَسناد استنباط شده است و نيز برخي گزارشها و تحليلها که بيان ميکند آخوند مخالف برتري فقيهان در انجام وظيفة حکمراني بود و از نظر وي، مشروعيت حکومت با نظر جمعي مردم حاصل ميشود، ازيکسو مبتني بر خلط ميان «انديشة سياسي ثابت» و «الگوي سياسي» است و ازسويديگر، ايرادات سندي و دلالي دارد و نميتواند ديدگاه مخالفِ نوشتار حاضر را ثابت کند.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi