🔰همایش ملی هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان
(( بررسی علل اشغال ایران و سقوط رضاخان در سوم شهریور ۱۳۲۰ ))
✅سخنرانی دکتر موسی نجفی با عنوان :
🔴سقوط رضاخان نماد شکست سکولاریسم مشروطه خواهی در ایران
دوشنبه ۲۲ شهریور
🔵بحث اصلی و پرسش مهم و نظریه ای که در این سخنرانی مطرح است این است که سقوط رضاخان یک پروسه طبیعی بوده یا یک پروژه مهندسی شده به دست انگلیس؟
برای پاسخ باید پیرامون سه موضوع بحث نمود :
الف : ماهیت مشروطه خواهی از جنبه بیداری اسلامی
ب : ماهیت دیکتاتوری یا استبداد و یا ظالم در فرهنگ سیاسی ایران اسلامی و مغرب زمین؟
ج : ماهیت سقوط شهریور ۲۰
برای رسیدن به پاسخ نهایی و اثبات نظریه بایستی دو قسمت اول بحث را روشن و شفاف نمود و سپس به نتیجه گیری و بیان قوانین در تاریخ و سیاست ایران پرداخت۰
نظریه ای که در اینجا اثبات می شود این است که نهضت مشروطیت یک بیداری اسلامی واقعی بوده و رضاخان نیز مظهر سکولاریسم غربگرایی ، فلذا سقوط او طی یک پروسه و قانونمندی تاریخی حتمی بوده است ۰ نقش انگلیس و عوامل دیگر در حکم کاتالیزور تلقی می گردد۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ نجفی: سقوط رضاخان یک پروسه فرهنگی است
سخنران دوم #موسی_نجفی ، استاد تاریخ دانشگاه، با موضوع «سقوط رضاخان نماد شکست سکولاریسم مشروطهخواهی در ایران» طی سخنانی درباره ماهیت نهضت مشروطه اظهار کرد: مشروطیت یک بیداری اسلامی محسوب میشود که دارای سه مرحله نهضت، نظام و تمدن است؛ البته مشروطیت به مرحله سوم، یعنی تمدنسازی، نرسید.
وی در ادامه افزود: بیداری اسلامی یعنی هویت و تلاشی که یک نهضت دارد تا به هویت خود برسد، که در جهان از مصر شروع شد. مشروطیت هم یک نوع بیداری اسلامی بود، منتها قرائتهای مختلفی از آن شد و انحرافاتی در آن پیش آمد، مثل اینکه طرح درستی در دوره نظامسازی نداشت و انحرافاتی در داخل خود نظام، مسئولان فاسد و دخالت خارجی و... هم پیش آمد.
نجفی با اشاره به اینکه با کودتای #رضاخان انحراف #مشروطه تکمیل شد، توضیح داد: در آن دوره تعاریف ظلم به سمت استبداد و سپس دیکتاتوری رفت و تغییرات در واژهها رخ داد. ما در تاریخ ایران دو نفر را داریم که غیر از استبداد با فرهنگ شیعه هم کار داشتند: نخستین نفر نادرشاه افشار بود که ایران شیعی را با تسنن آمیخت و دوم هم رضاشاه پهلوی با یک شعار مدرنیسم و نوگرایی که هر دو هم سقوط کردند.
وی در ادامه افزود: چنین نهضتی چون مشروطه که ماهیتش دینی است به هر مقداری که از آن خط انحراف پیدا میکند، سقوطش نزدیکتر میشود. به نظر من سقوط رضاخان و سقوط هر کسی که به درجهای در نهضت بیداری اسلامی دست ببرد، در یک جایی متوقف میشود و دستگاه سنّت و تفکر بومی این را از بین میبرد. در حقیقت سقوط #رضاخان یک پروسه بود و کار نداریم او را انگلیس یا هر کسی دیگر جلو انداخته است؛ بنابراین این سقوط فرهنگی است که در نهضتهای بیداری اسلامی وارد میشود و از ذات این نهضتها عبور میکند و آن را یک تفسیر غیردینی و سکولار میکند.
وی در پایان گفت: چنانکه در ماهیت همین انقلاب اسلامی ما هم عدهای دخالت کنند و بخواهند جنبه ضد بیگانه و ضدهویتی خود را از بین ببرند، در ذاتش محکوم به شکست و سقوط خواهند بود.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
🔰جلسه دفاع از رساله دکتری علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی - ۲۳ شهریور ۱۴۰۰
✅مناسبات جدید تمدنی اسلام و غرب با تاکید بر پرونده هسته ای ایران در رویارویی سیاسی ایران و امریکا
🔵دانشجو : امیر حسین ثابتی
🔴دکتر موسی نجفی استاد راهنما رساله :
عده ای بحث برجام را فقط در مسائل فنی و تخصصی هسته ای نگاه می کنند و عده دیگری جلوتر رفته و ابعاد سیاسی آن را مهمتر از جنبه فنی می دانند ؛ اما رساله حاضر با نگاهی تمدنی به چالش ایران و امریکا نگریسته و آن را در دل رقابت و افق تمدن اسلام و غرب تفسیر کرده است ۰ در این نگاه تقابل ایران با غرب با فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی قابل تفسیر است و این تقابل ذاتی بوده و قابل تقلیل به مسائل جزیی تر نبوده و نیست ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از نسل روشن
کتاب اندیشه تحریم و خودباوری: تحلیل متون و اسناد تاریخی اقتصاد مقاومتی در تحولات سیاسی ایران [چ4] -کتاب گیسوم
https://www.gisoom.com/book/11295126/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D9%85%D8%AA%D9%88%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/
✅حیف نیست اینکتاب؛در این شرایط اقتصادی کشور؛در چاپچهارومش باشه
😔اماناز ما ایرانی ها و کتاب نخواندنمان
👈حیف نیست قیمت اینکتاب۱۲۰۰۰تومان باشه؟
چرا با تاریخچه اقتصاد مقاومتی در کشور آشنا نیستیم؟
📌نویسنده هم که دکتر نجفی از اساتید خوب و مورد وثوق در این موارد تحلیل تاریخیه. به جرات میشه گفت ایشان یکی از معدود اساتیدی هستند که با نگاه تمدنی و هویتی به مسائل تاریخی به صورت تحلیلی میپردازند و شیوه قلم و گفتار ایشان؛سبکی ساده و همه فهمو کاربردی در بصیرت افزایی تاریخی داره
#معرفی_کتاب_تحریم
🔷نسل روشن پاتوق معلمان و دانش آموزان
https://eitaa.com/joinchat/2077163541Cae53567396
🆔@Nasleroshan
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم
✅سلام و خسته نباشید
یک سوال دارم از محضر استاد
و خیلی هم در پاسخ سوال عجله دارم، البته اگر زحمتی برای ایشان نشود.
علل جنگ، صلح و عقد قراردادهای متعدد بین ایران و عثمانی چه بود؟
به علل کلی اشاره بفرمایید.
تشکر
🔴جواب :
🔵نجفی :
با سلام و تشکر از شما
اینکه فرمودید برای شنیدن پاسخ عجله دارید ، کمی عجیب بود ! البته تشنگی علمی شما برای دانستن قابل تقدیر است ، اما پرسش خوب شما از آن دسته پرسش هایی نیست که اگر در پاسخش تاخیری رخ دهد ، بحران و یا فاجعه و یا اتفاق ناگواری در عالم سیاست و تاریخ روی دهد !
🔶اما روابط ایران و عثمانی روابطی پیچیده و پر فراز و نشیب بوده و قدمتی،چند صدساله داشته و بخصوص از ابتدای صفویه و استقلال مجدد ایران تحت لوای تشیع بحث تعارض و مواجهه با عثمانی اولویت اول ایران گردید ۰ البته ایران روابطش در دوره صفویه با دوران قاجاریه تا حدودی متفاوت بوده و این مسئله هم بستگی به روحیات شخص سلطان عثمانی یا پادشاه در ایران داشته است۰
توجه به این نکته هم لازم است که مهمترین عامل اختلاف بین ایران و عثمانی مسئله اختلاف مذهبی بوده است ؛ البته عثمانی ها از یک کشور شیعی معارض در همسایگی خودشان خشنود نبودند و از طرفی داعیه خلافت اسلامی و تسلط بر کلیه ممالک اسلامی آرزو و رویای شب و روز کاخ نشینان باب عالی بوده است۰ در این میان از تفرقه و سیاست اختلاف افکنی استعمارگران اروپائی هم نباید غفلت نمود ؛ همان هایی که بعد از فروپاشی عثمانی مثل گرگهای گرسنه وحشی به تقسیم میراث آن امپراطوری نگون بخت پرداخته و تا به امروز هم برای خودشان در این کشورها حق نانوشته دخالت و سلطه قائلند۰ آنچه در تاریخ غالب جنگهای ایران عثمانی مشهود است زیاده خواهی و شروع تجاوزات این همسایه در مرزهای غربی ایران بوده ؛ تعرضاتی که در دوره صدام و در جنگ هشت ساله عراق با ایران به بهانه دیگر و با عناوین عجیب تری تاریخ خونباری را رقم زد ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰رساله دکتری علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی
با عنوان :
✅نسبت رهیافت های اندیشه سیاسی محمد عابد الجابری و خوانش او از میراث فلسفه اسلامی با ظهور سلفیت و بنیادگرایی در جهان عرب
🔵دانشجو : عباس اسکندری
🔴استاد راهنما دکتر موسی نجفی :
🔶این رساله در مورد مسیری که عابدالجابری رفته است به نکات خوبی رسیده است ۰ این متفکر عرب به دنبال تحقیر شکست اعراب از اسرائیل در سال ۱۹۶۷ در پی نوعی بازخوانی و فهم تمدن اسلامی در دنیای معاصر بر آمد ؛ منتها در این مسیر با درست کردن عنوان مجعولی به نام "عقل عربی" درصدد نوعی استفاده از عقل یونانی و حمله به تشیع و فلسفه سینوی و دستاوردهای تمدن مشرق اسلامی برآمد۰
🔷 کار او در بعد نظری نوعی غرب زدگی و در بعد عملی نوعی بنیادگرایی و سلفیت مدرن نتیجه داد۰
راه عابد الجابری به طور ناقص در برخی روشنفکران دینی سطحی در ایران نیز به نحوی تکرار گردید ؛ البته این روش و جریان در برابر امواج سهمگین سنت شیعی و فلسفه اسلامی شرقی در هم شکسته شده و بازخوانی تاریخی آن عقیم ماند ۰
تجربه شکست خورده محمد عابدالجابری می تواند برای آینده پژوهی جریانات فکری و سیاسی مانند اصلاحات و یا روشنفکران دینی قابل عبرت باشد ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از سربازان گمنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سخنان رهبر انقلاب درباره لزوم استفاده از سرمربی ایرانی در حضور سرمربی و برخی از اعضای تیم ملی والیبال که امروز به قهرمانی آسیا دست یافتند
@sarbazane_g
در مورد لزوم استفاده از مربی داخلی در ورزش و یا ارزش دادن به متخصصین داخلی و پرهیز از مربیان خارجی و آسیب های هویتی آن قبلا در کانال مطالبی را نوشته و توصیه کرده بودیم با توجه به هشدار مقام معظم رهبری ، مطلب سابق را دوباره مرور می نماییم 👇👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰تحقیری ملی به نام مربی خارجی
دکتر موسی نجفی
✅مردی از پرتغال و یا بالکان و یا انگلیس خیلی تفاوت ندارد ؛ تصور کنید روی نیمکت تیم ملی نشسته و در حالی که آدامس میجود و حرفهایی به مترجم می زند ، و با نگرانی بازی فوتبال را دنبال می کند ۰ آن طرف صحنه دهها میلیون ایرانی که اکثرشان جوانان هستند با هیجان همین بازی را تماشا می کنند ؛ وقتی که ناگهان گل زده میشود مجری تلویزیونی با فریاد می گوید : آفرین بر بچه های کی روش!! ( به طور مثال ) و یا هر فرد دیگری که بعد او آمده و یا خواهد آمد ۰ توجه کنید اسم و شخصیت و هویت و مجموع کار تیمی که میلیونها چشم جوان ایرانی به آن دوخته شده به نام یک فرنگی خوانده میشود ! درست مثل کشورهای گاو شیرده و حقیر عربی و یا ملل مستعمره افریقایی قرن نوزدهمی ۰
در این مورد چون این مسئله ورزشی در موارد بسیاری به نوعی به " مسئله هویتی" و شخصیت ملی ما گره میخورد، بایستی کار کارشناسی و عمیق تری بر روی ابعاد آن انجام شود ، و گرنه سرایت این تفکر به سایر بخشهای کشور، آسیب های جدی روانی و تحقیر شخصیت ملی و عقده خود کم بینی در بین نسل جوان ایجاد خواهد کرد ۰
🔵سه پرسش اساسی در اینجا به نظرم ارزش طرح اولیه دارد :
اول: کشوری که در صنعت هسته ای و موشکی و پزشکی و دهها دانش حساس دیگر علیرغم تحریم های علمی و سیاسی غرب توانسته است چنین رشد نماید و در مواردی خودکفا و برتر باشد ، چرا در یک مسئله کم اهمیت تر و غیر استراتژیک تر مثل فوتبال و یا هر ورزش دیگری نمیتواند و یا نمی گذارند که بتواند خوداتکا و یا در مسیر فرهنگی صحیح و درست قرار بگیرد؟!
دوم : با توجه به اولویت مالی برای مربیان پول پرست خارجی ( که هر روز نمونه هایش مطبوعاتی می شود ) به فرض دانش برتر فوتبال اروپایی!! چرا از این دانش به نحو برنامه ریزی شده و آموزشی طی مراحل مشخص،و زمان بندی شده و یا در قالب مشاور و یا هر عنوان دیگری ( غیر از مربی گری) استفاده نمی شود ؟! تا مثلا امید آن برود درجه این وابستگی با شیبی ملایم هر سال کمتر شود ؟
سوم : چرا در بین مسئولان نوعی ترس از طرح اینگونه مسائل دیده می شود و حتی برخی فیلسوفانه !! و با نگاه عاقل اندر سفیه با این سنخ پرسش ها و دغدعه های هویتی برخورد می نمایند ؟ و یا از جایگاه علمی (مشابه برنده جایزه نوبل) فرمایش میفرمایند: اصل بر پیروزی در مسابقات و قهرمان شدن و شادی مردم است و مربیان ما در داخل، تخصص و دانش کافی در این زمینه های بزعم آنان "سطح بالا" !! و فوق پیشرفته را ندارند !
🔴متاسفانه روزمره گی و رضایت سطحی نسل جوان و تخلیه هیجانات آنی آنان و ترس از مسائل حاشیه ای ورزش باعث شده که این مسئله با سایر مسائل ریز و درشت در بخش های پوشاک و صنعت و ماشین و موبایل و مد و غیره دست به دست هم داده و نوعی "برتری کاذب" تمدن غربی و "تحقیر شخصیت" و هویت ملی ایرانی را به دنبال داشته باشد ؛ و غفلت از هر بخش از این مسئله حیاتی به منزله آسیب رساندن به تکه ای از هویت و شخصیت متعالی ما و استحاله نظریه "ما می توانیم" می تواند تلقی گردد ۰ مسئله ورزش سالم مثل تغذیه سالم به جامعه انرژی و تحرک می دهد ، ولی همانطوری که از فرهنگ غذایی و یا فرهنگ بهداشت سخن می گوییم از فرهنگ ورزش و ترسیم شاخص برای سالم ماندن آن باید سخن گفت ۰ یکبار دیگر تاکید می کنم دغدغه من استفاده نکردن از دانش خارجی در این زمینه ها نیست ، بلکه "بهینه" استفاده کردن از دانش با کمترین هزینه و آسیب پذیری ملی است ۰
علاج این حوزه شدیدا آسیب پذیر، حساسیت داشتن بر روی هویت ملی و برنامه ریزی و نگاه جامع داشتن و شناسایی نقاط کور و ترسیم خطوط قرمزی است که به هر نحوی به این موضوع مرتبط است ۰
"حل مسئله " فعلا پیشکش ! کاش لااقل درست بتوان "طرح مسئله" نمود ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
دکتر موسی نجفی
🔰رساله دکتری علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی با عنوان : ✅نسبت رهیافت های اندیشه سیاسی محمد عابد ا
🔰اظهار نظر علمی و انتقادی یکی از مخاطبین محترم
✅سلام. اطلاق عنوان سلفیت بر جریانهای متاثر از فکر ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب یک خطای راهبردی و به منزله گل به خودی است. سلفی خواندن متاثرین از افکار ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب دقیقا برآوردن خواست أنان و تاسی أنها و هویت بخشی به آنان است.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم
✅سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز.
در مورد بررسی تطبیقی تاریخ اسلام (از بعثت پیامبر اکرم ص تا شروع غیبت کبری) با غرب در قرون وسطی با محوریت جنگ اندیشه ها و کنش های اهل بیت علیهمالسلام در مواجهه با فرهنگ و تمدن غربی
علاقه مند به پژوهش هستم.
اگه لطف کنید راهنمایی بفرمایید دعاگویتان خواهم بود.
با تشکر فراوان
🔵جواب
🔴نجفی:
🔶با سلام و تشکر از پرسش شما ، به نظرم سوال شما کمی مبهم است و این در حالی است که چندین پرسش،را در هم تنیده نموده و جواب خواسته اید !
اینکه نوشته اید که مبنای تطبیق شما بین تاریخ اسلام با غرب در قرون وسطی با محور "جنگ اندیشه هاست" خیلی مفهوم نیست ۰ از طرفی قرون وسطی خودش نزدیک به هزار سال است و مقطع تاریخی در مورد اسلام هم نزدیک به سه قرن ذکر شده است، لذا معلوم نیست چگونه و از چه زاویه ای می خواهید این ده قرن را با این سه قرن سنجش نمایید !
🔷در این زمینه به شما توصیه می کنم اگر اصرار بر این پژوهش دارید در هر دو حوزه فکری بر محدوده زمانی مشخصی تمرکز و تاکید داشته باشید و برای خودتان هم علت انتخاب مقطع زمانی مذکور معلوم باشد، تا با دید شفاف و بهتری در موضوع پژوهش ورود پیدا نمایید ۰ بعد از رفع این دو ابهام ؛ پرسش شما معنا و مفهوم و وضوح می یابد۰
🔶در ضمن توجه داشته باشید در تاریخ اسلام جریان حاکم از نظر ما شیعیان در اکثر مواقع غاصب و غیر شرعی محسوب می شده ، فلذا زمانه مورد بحث از نظر سیره امامان معصوم علیهم السلام با خلفا تفاوت اساسی دارد و این در حالی است که در قرون وسطی غرب ، کلیسا مستقیما نقش اساسی و محوری در حاکمیت و سرنوشت جامعه داشته است و این تمایز باید در پژوهش شما با حساسیت و توجه ویژه مدنظر قرار گیرد ۰
موفق باشید۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
✳️ظهور ابعاد اربعین در آینه انقلاب اسلامی✳️
📚📚طلیعه تمدن جدید! ؟ یا تحول و "عهد آخرالزمانی"
(یک حقیقت با دو تعبیر از دو نظریه پرداز امریکایی و روسی)
🔴🔵🔴دو اظهار نظر از دو متفکر و نظریه پرداز متفاوت یکی هنری کیسنجر امریکایی و دیگری الکساندر دوگین روسی وجود دارد که علیرغم زاویه نگاه متفاوت از یک حقیقت واحد و مهم درباره انقلاب اسلامی و احیای سنت دینی در عصر جدید پرده بر می دارد :
اول به نظر هنری کیسنجر درباره تاثیر انقلاب اسلامی که از ایران آغاز شده ، می پردازیم ؛ وی چندین بار از تعبیر "امپراتوری پارس" یا امپراتوری ایران سخن گفته ، و در سال ۱۳۹۳ در مصاحبه با رادیو ان پی آر نکته مهمی را می گوید :
نوعی کمربند شیعی از تهران تا بغداد و از آنجا تا بیروت شکل گرفته است این وضعیت این فرصت را به ایران می دهد تا امپراتوری پارس باستان را این بار با عنوان شیعی احیا کند .
🔴🔵🔴این سیاستمدار ۹۴ ساله یهودی بار دیگر این اظهارات را خطاب به ترامپ در مهر ۱۳۹۶ تکرار می کند ۰ صرف نظر از میزان دقیق بودن الفاظ بکار رفته در سخن وی ، ساخت یک امپراتوری ( چه پارسی ،ایرانی ، اسلامی و یا شیعی ) علاوه بر بستر تاریخی و امکانات مادی ، به نوعی نیروی" برتر فرهنگی و فکری" محتاج است که بتواند بیرون از قدرت تکنیکی و تبلیغی و سیاسی و فکری غرب مدرن عرض اندام کند و در اعتراف کیسنجر، ایران به چنین شرایطی دست یافته است ۰ در فرض مذکور ایجاد چنین امپراتوری در جهانی که تحت سلطه تمدن غرب است فقط با یک تمدن رقیب و جدید و پر انرژی ممکن است ؛ تمدنی که نوعی بستر جدید برای نظمی نو و یا به تعبیری تمدنی متفاوت را در چشم انداز دین نشان می دهد۰ اربعین می تواند طلیعه این نگاه جهانی و فرا ملی باشد۰
🔴🔵🔴برای تکمیل این سخن و اثبات آنچه گفته شد با یک چرخش به نیمکره دیگر زمین رفته و به اظهار نظر متفکر روسی که یک مسیحی ارتدوکس است و در راهپیمایی اربعین شرکت کرده توجه می کنیم ؛ پروفسور الکساندر دوگین می گوید:
«این پیاده روی نشانه ای مهم از آمادگی برای یک تحول معنوی جهانی و آخرالزمانی است. من به عنوان یک مسیحی ارتدوکس با رویکرد آخرالزمانی انقلاب اسلامی که خود را حرکتی آماده گر برای ظهور مسیح و مهدی می داند، موافقم و امیدوارم با آن حادثه عظیم که پیروان همه ادیان منتظر آن هستند، فاصله زیادی نداشته باشیم. پیاده روی اربعین به یک حادثه آخرالزمانی شباهت بیشتری دارد تا یک حادثه عادی و معمولی ۰ ما و همه کسانی که در جستجوی عدالت و معنویت در دنیای ظلمت و ستم زده مدرن هستیم باید با همدیگر متحد شویم و این پیاده روی جلوه ای از این اتحاد است.»
https://t.me/drmousanajafi
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🎙 #تبیین_و_تحلیل | ظرفیتسازی تمدنی در راهپیمایی اربعین
گفتاری از دکتر موسی نجفی:
🔹تمدن اسلامی، یک مرکز قُدسی دارد. در راهپیمایی اربعین، مرکز قُدسی همان امام حسین(علیهالسلام) است. مردم به سویی روان هستند که امام حسین(علیهالسلام) است. مطلب دیگری که در تمدن دیده میشود و خیلی مهم است، گسترش جغرافیایی است. راهپیمایی اربعین، راهپیمایی ملی نیست؛ برای کشور خاصی نیست و جنبهای فراملی دارد. این خود، نشاندهنده یک زیست تمدنی است.
🔸در راهپیمایی اربعین هم، ممکن است همه خیلی مقید به احکام نباشند؛ اما آنجا زندگی مؤمنانه و نظمی مؤمنانه را تجربه میکنند. پس اصولاً تمدن اسلامی -که یکی از جلوههای امروزش در جامعهی مدرن، راهپیمایی اربعین است- قدرت نسبت برقرار کردن با همه چیز را دارد. به نظرم مهمترین بحث راهپیمایی اربعین جلوهای است از نظریه پیوستگی که توانسته یک امر سنتی را از گذشته آورده و با عبور از عالم مدرن، کاملاً در یک ظهور اجتماعی به این گستردگی و با این ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نشان دهد.
🔍 مطالعه متن کامل👇
http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=43702
@Farsna
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
https://ble.ir/drmousanajafi.
https://rubika.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
ادامه قبلی👆👆
🔰دکتر نجفی :
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت اول
🔴 بحث اینجانب درباره ظرفیتسازی تمدنی راهپیمایی اربعین است. پیش از ورود به بحث لازم است به این شُبهه پاسخ داد که بعضی میگویند: «شما هر چیزی را به هر چیز دیگر نسبت میدهید و میچسبانید. مردم راهپیمایی میکنند، این چه ربطی به تمدن دارد؟ و چگونه میتوان آنها را به هم مرتبط ساخت؟» این در حالی است که اربعین یکی از نمادهای تمدن نوین اسلامی است. برای پاسخ، باید مقدمتاً به دو سؤال دیگر پاسخ داد:
✅ نخست آنکه، تمدن چیست؟
✅ دیگر آنکه، مراد و منظور از تمدن نوین اسلامی چیست؟
🔴این دو بحث را باید حل کنیم. وقتی صحبت از تمدن میشود، نزدیکترین واژه به آن، فرهنگ است. این دو با یکدیگر سنخیت و هماهنگی دارند. اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم که «چگونه فرهنگ به تمدن تبدیل میشود؟»، باید گفت که اگر راهی را در نظر بگیریم، فرهنگ ابتدای آن و تمدن انتهای آن است. در حقیقت تمدن نمونهی عالی فرهنگ است. شهید مطهری تعبیری دارند که تمدن، جنبه مادی فرهنگ و فرهنگ، جنبه معنوی تمدن است، این تعبیر شهید مطهری است. اگر بخواهیم جمله ایشان را تفسیر نموده و بسط دهیم، میتوان گفت: وقتی فرهنگ ظهور و جلوهی اجتماعی پیدا میکند، تمدن میشود.
🔴تمدن نمونهی عالی فرهنگ است. تمدن، جنبه مادی فرهنگ و فرهنگ، جنبه معنوی تمدن است، وقتی فرهنگ ظهور و جلوهی اجتماعی پیدا میکند، تمدن میشود.
ما در مناسبات اجتماعی هم میتوانیم معنای این کلام را جستجو کنیم؛ مثلاً در فرهنگ خانواده فرهنگ «مَحرم و نامحرم» داریم که این جلوهی تمدنی خود را در شهرسازی نشان میدهد، به گونهای که وقتی ما در خانهسازی و شهرسازی همین فرهنگ را نشان دهیم، خانههای ما به سبک خاصی ساخته میشود یا مثلاً یکی از مسائل فرهنگی ما، پاکیزگی و طهارت است، این وقتی در شهرسازی وارد میشود و میخواهد شهر اسلامی بنا بشود، حمام ساخته میشود که محلی برای غسل و پاکی است. همان فرهنگ است ولی ظهور اجتماعی پیدا کرده است. یعنی، همان فرهنگ در روابط اجتماعی و زندگی اجتماعی دیده میشود. بنابراین فرهنگ ظهور اجتماعی پیدا میکند، این، تمدن میشود.
تمدن ویژگیهای زیادی دارد؛ نظم، قانون و غیره. 🔶اما، سه ویژگی در تمدن خیلی برجستهتر است:
🔶اولین ویژگی تمدن، ساخت ابزار متناسب با آن است. این، بیشتر در میان غربیها ظهور و بروز پیدا کرده و به آن افتخار میکنند. جلوهی آن در غرب، رفاه و ابزار پیشرفته ساختن است. البته در تمدن اسلامی نیز ساخت ابزار وجود داشته است. بهعنوان مثال، در اسلام نماز خواندن را داریم. برای خواندن نماز میبایست قبله را تشخیص داد. در قدیم، ابزارهای پیشرفته برای تعیین قبله وجود نداشت؛ بنابراین، اُسطرلاب و وسایل نجومی ساخته شد. این، همان ابزارِ لازم برای این کار بوده است، این ابزارسازی است که مثالهای زیادی میتوان برای آن پیدا کرد. اینها ابزارهایِ ظهور و بروز اجتماعیِ تمدن است.
🔶دومین ویژگی تمدن، عقلانیت است. یعنی، جایی که فرهنگ و تمدن وجود دارد، عقلانیت رشد میکند. بر سر هر موضوعی که به رشد عقلی میرسیم، یکسری مطالب را بهتر درک میکنیم. وقتی رشد عقلی پیدا کنیم، دیگر قانونگریز نمیشویم و رفتارهایمان، رفتارهای متمدنانه میشود. حد و حدود خودمان را میدانیم. عقلانیت برکات زیادی دارد. جایی که وحشیگری، ناامنی و تجاوز به حقوق دیگران باشد تمدن شکل نمی گیرد۰
🔴سومین جلوهی تمدن فضائل اخلاقی است، همان نقطهای که ما به تمدن غربی نقد جدی داریم. بدین معنا که اگرچه غرب در رشد ابزار و تکنیک، پیشرفت نموده است و در عقلانیت هم -به زعم خود- عقل پیشرفتهای دارد، ولی در فضائل اخلاقی حرفی برای گفتن ندارند.
رشد ابزار، عقلانیت و فضائل معنوی به عنوان سه رُکن مهم همهی تمدنها در نظر گرفته میشود. اینها، جلوههای تمدن هستند.
🔴ادامه 👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
ادامه قبلی 👆👆
🔰دکتر نجفی :
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت دوم
🔴نظریهی پیوستگی این است که انقلاب اسلامی، میراث عظیم اسلامی را که یک امر سنتی است با گذار از گسستگی که دنیای مدرن ایجاد کرده بود، به دنیای بعد از مُدرن بیاورد. در واقع، انقلاب اسلامی با اینکه خود یک امر سنتی است ولی در دنیای مدرن سربرآورده است. در بیانِ چیستیِ مفهوم تمدن نوین اسلامی، نظری دارم که پس از بیانِ مقدمهای در رابطه با انقلاب اسلامی آن را عرض خواهم کرد. در انقلاب اسلامی میتوان دو نظریه را مقابل هم قرار داد: نظریهی پیوستگی و نظریهی گسستگی. نظریهی پیوستگی این است که انقلاب اسلامی، میراث عظیم اسلامی را که یک امر سنتی است با گذار از گسستگی که دنیای مدرن ایجاد کرده بود، به دنیای بعد از مُدرن بیاورد. در واقع، انقلاب اسلامی با اینکه خود یک امر سنتی است ولی در دنیای مدرن سربرآورده است. انقلاب اسلامی، مدرن نیست، حتی پست مدرن -آنگونه که میشل فوکو میگوید- هم نیست، انقلاب اسلامی یک انقلاب سنتی است. اما اگر سنتی است پس در عالم مدرن چه کار میکند؟ از نظرگاه تاریخ غربی قرار نبود سنت در عصر مدرن احیا شود!
🔴نظریهی پیوستگی را با انقلاب اسلامی توضیح میدهیم. انقلاب اسلامی گسستگی در میراث اسلامی نیست. همان مقدار که خودش را به میراث گذشته متصل میکند، با میراث آینده نیز ارتباط برقرار میکند و این دو حلقه را به هم وصل میکند. بنابراین، در انقلاب اسلامی همان مقدار که به میراث گذشته و انسان ۲۵۰ ساله -به تعبیر حضرت آقا- برمیگردیم، آینده را نیز در مهدویت میبینیم. در نظر برادران اهل تسنن، این پیوستگی وجود ندارد. آنها به سَلَفِ صالح و گذشته برمیگردند اما برای آینده حرفی ندارند. انقلاب اسلامی، پیوستگیِ این دو سر تمدن است، این دو را به هم وصل میکند.
اگر انقلاب میراث گذشته است، پس نوین بودنِ تمدن کجا است؟ به نظر من تمدن اسلامی نه موافق تمدن غربی و نه مخالف با آن است؛ بلکه از آن برتر است. وقتی برتر باشد، از آن استفاده میکند.
حال اگر انقلاب این میراث گذشته است، پس نوین بودنِ تمدن کجا است؟ احیای گذشته که نوین نمیشود! امری از گذشته آوردهاید، نوین بودن آن کجاست؟ من تعبیر خودم را بیان میکنم، نظر من با خیلیها اختلاف دارد. بنابراین، قرائت خود را -که البته آن را هم قبول دارم- بیان میکنم.
تمدن گذشتهی اسلامی همینطور راحت نمیتواند به آینده متصل شود. تمدنِ گردن کُلفتی بنام تمدن غربی این وسط است. از اینرو نمیتوان تمدن غرب را نادیده گرفت و مدام این حرف را تکرار کرد که ما با آن تقابل داریم. بالاخره باید نسبتسنجی با این تمدن بکنیم. به نظر من تمدن اسلامی نه موافق تمدن غربی و نه مخالف با آن است؛ بلکه از آن برتر است. وقتی برتر باشد، از آن استفاده میکند.
امروزه، تمدن غربی به حالتی ایدئولوژیک تبدیل شده است. تمدن اسلامی، آن را به ابزاری که بوده است، برمیگرداند. در زندگی خودمان از برخی ابزارهای تمدن غرب استفاده میکنیم؛ اما ابزار است، ایدئولوژی برای ما نیست. تمدن اسلامی میراث گذشته را میآورد، تمدن غرب را میبیند و از آن عبور میکند. در نهایت، یک تمدن نوین ایجاد میکند. اگر بخواهیم مثالی طرح نماییم، میتوان به نظریهی ولایت فقیه اشاره کرد. این نظریه، نظریهای در سنت گذشتهی ما و در فقه بوده است، با تمدن جدید، که جمهوری است، برخورد میکند و جمهوری اسلامی میشود. البته، اینجا منظور من التقاط نیست. نظریهی ولایت فقیه، امر سنتی است اما با برتری تمدن اسلامی با امر مدرن برخورد میکند، آن را سر جایش مینشاند و با آن نسبت جدید برقرار میکند. حالا در قضیهی اربعین ما این را چطور میتوانیم نگاه کنیم؟
🔵ادامه👇👇
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
ادامه قبل👆👆
🔰دکتر نجفی
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت سوم
🔴اربعین دو قسمت دارد:
یک قسمت زیارت اربعین است که چیز جدیدی نیست و مربوط به گذشته است. زیارت اربعین را از گذشته داشتهایم. چه بسا، زیارت عاشورا و زیارت عرفه در متون اسلامی اهمیت بیشتری هم از آن داشته باشد.
قسمت دیگر، راهپیمایی است که این نیز از گذشته وجود داشته است. عکسهای تاریخیای موجود است که بزرگان و علما را در میانهی راه نجف تا کربلا در حالی که پیاده میرفتند، نشان میدهد. البته این پیادهروی منحصر در اربعین نبوده است. امری سنتی بوده است که در اربعین پُررنگتر شده است.
اینکه راهپیمایی اربعین ناگهان بعد از سقوط صدام گستردگی مییابد، امری جدید است و به این صورت، سابقه نداشته است، پیداست که نفحات انقلاب اسلامی تأثیر گذاشته است. پیداست که این تأثیرگذاری را
در احیاگری آن سنت -به شکلی که فرهنگ، ظهور اجتماعی پیدا کرده است- داشته است.
🔶تمدنها سه ویژگی دارند: ابزار، عقلانیت و فضایل اخلاقی. تمدن غربی در فضائل اخلاقی تک بُعدی است، بزرگترین شعار آن هم، قدسیتزدایی از عالَم بوده است، منتها راهپیمایی اربعین، قُدسی است. نقطهی آخر و مرکزیِ آن، زیارت امام حسین(علیهالسلام) است.
حالا فرهنگ اربعین در شکل اجتماعی و سیاسی، خود را نشان میدهد. اول، ناقصتر بود ولی هر سال که گذشت، کاملتر شد. اربعین بهعنوان امری که هنوز احیای سنت است رگههایی از جنبههای جدید را در آن میتوانیم ببینیم.
به این نکته باید توجه داشت که تمدن اسلامی ویژگیای دارد که در تمدن غربی نیست. بیان شد که تمدنها سه ویژگی دارند: ابزار، عقلانیت و فضایل اخلاقی. تمدن غربی در فضائل اخلاقی تک بُعدی است، تمدنی مادی و ناسوتی است. بزرگترین شعار آن هم، قدسیتزدایی از عالَم بوده است، منتها راهپیمایی اربعین، قُدسی است. نقطهی آخر و مرکزیِ آن، زیارت امام حسین(علیهالسلام) است و خودِ این زیارت، یک کانون قُدسی است.
🔵ببینید فَرق شهر اسلامی و غیر اسلامی در چیست؟ همان فرق تمدن اسلامی با تمدن غیر اسلامی است. در شهر اسلامیای مثل مشهد، اولین سؤالی که هرکس وقتی میخواهد جایی را اجاره کند میپرسد این است که آن محل چقدر تا حرم فاصله دارد؟ یعنی مرکز مشهد حرم امام رضا(علیهالسلام) است. اما در تهران اینگونه نیست که اگر کسی بخواهد خانه اجاره کند، بپرسد که مثلاً تا مُصلی چقدر راه است؟ چرا که تهران، شهری اسلامی نیست، مرکزش هم، مکان مقدس نیست. لکن کربلا، نجف، مکه، مدینه و قم شهرهایی هستند که یک قلبِ قدسی در آن شهر زده میشود و همه را با آن میسنجند. ممکن است حاشیهها، حاشیههای مدرن باشد -شاید بازارهای مشهد حتی از بازارهای تهران هم مُدرنتر باشد- اما یک کانون قدسی در این شهرها دیده میشود. در شهر اسلامی، این وجود دارد، در تمدن اسلامی هم همینطور است.
🔴تمدن اسلامی، یک مرکز قُدسی دارد. در راهپیمایی اربعین، مرکز قُدسی همان امام حسین(علیهالسلام) است. مردم به سویی روان هستند که امام حسین(علیهالسلام) است. میروند که وارد شهر کربلا بشوند، زیارت بخوانند و سلام بدهند. راهپیمایی نمیکنند که کوهنوردی و یا پیادهروی کرده باشند. انتهای راهپیمایی محلی قُدسی است. لذا در طول مسیر نیز، اگر آب و غذا میدهند برای امام حسین(علیهالسلام) است، هر کاری که میکنند، به خاطر امام حسین(علیهالسلام) است. این قُدسیت در همهی آن دیده میشود. پس، اینجا دقیقاً مقابلِ تمدن غرب قرار میگیرد، آن، قُدسیتزدایی از عالم میکند و این، نه به شکل یک فرهنگِ فردیِ بسته بلکه به شکل یک فرهنگِ اجتماعیِ عظیم در قالب راهپیمایی و تظاهرات -که خودش امر جدیدی است- بروز قُدسی پیدا میکند.
🔵این، حرف جدیدی در عالَم است. ما به ماهیت آن که مدرن هست یا نیست، کاری نداریم. این سبک راهپیمایی قبل از انقلاب اسلامی نبوده است. این راهپیمایی، قُدسی است. خود این قُدسیت نشان میدهد که راهپیمایی اربعین، فرهنگی چند ساحتی دارد. این، در مقابل تمدنِ تکساحتی غرب قرار میگیرد. این جلوههای مختلفی است که نشان میدهد علیرغم اینکه تمدن غربی قُدسیتزدایی کرده و سُنت را تمام شده میدانسته است، این سُنت –راهپیمایی اربعین- بعد از مدرن دوباره زنده شده است. جلوههای تمدنی آن در حوزهی فضائل اخلاقی خیلی شدید است: عدالت، معنویت و محبت خیلی زیاد است.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
.
ادامه قبل👆👆
🔰دکتر نجفی :
ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین
✅قسمت پایانی
🔴راهپیمایی اربعین، راهپیمایی ملی نیست؛ نه برای عراقیهاست، نه برای ایرانیها و نه برای لبنانیها. در واقع، برای کشور خاصی نیست و جنبهای فراملی دارد. این خود، نشاندهنده یک زیست تمدنی است.
مطلب دیگری که در تمدن دیده میشود و خیلی مهم است، گسترش جغرافیایی است. راهپیمایی اربعین، راهپیمایی ملی نیست؛ نه برای عراقیهاست، نه برای ایرانیها و نه برای لبنانیها. در واقع، برای کشور خاصی نیست و جنبهای فراملی دارد. این خود، نشاندهنده یک زیست تمدنی است. در تمدن غرب هم، این را میبینیم. تمدن غرب متعلق به یک ملت نیست، آلمانیها، انگلیسیها، آمریکاییها، فرانسویها و دیگران همه مدعی آن هستند. تمدن اسلامی هم، اینگونه است. تمدن اسلامی هم، زیست جغرافیایی محدود ندارد و خیلی وسیع است. این زیست، در راهپیمایی اربعین دیده میشود؛ زبانهای متنوع، نژادهای متعدد و غیره.
🔵در تمدنها یک امر مهم دیگری نیز هست. از آقای کسینجر در کتاب «نظم جهانی»اش خواندم که میگوید: «دلیلی که اسلام میتواند نظم جهانی حاصل از قرارداد وستفالیا -که نظم اروپایی و غربی تحت تأثیر آن شکل گرفته است- را تحت تأثیر قرار داده و به هم بزند، قضیه دارالاسلام و دارالکفر و دارالحرب است که مسلمانها به این قائل هستند». تمامِ حرفِ کسینجر این است که مسلمانان میتوانند با این تقسیمبندیها، با همه نسبت برقرار کنند؛
مومنین با غیر مؤمنین و با کسانی که داخل جامعهی اسلامی زندگی میکنند اما مسلمان نیستند. تکلیف همه را مشخص میکنند. البته این را با صراحت نمیگوید و این برداشت من از متن ایشان است.
🔶راهپیمایی اربعین میتواند با فرهنگهای دیگر نسبت برقرار کند. اصولاً تمدن اسلامی -که یکی از جلوههای امروزش در جامعهی مدرن، راهپیمایی اربعین است- قدرت نسبت برقرار کردن با همه چیز را دارد.
در راهپیمایی اربعین هم، ممکن است همه خیلی مقید به احکام نباشند؛ اما آنجا زندگی مؤمنانه و نظمی مؤمنانه را تجربه میکنند. آنجا فضای سکولار نیست و تکلیف همه معلوم است. سبک زندگی مقدس دیده میشود و همه با آن نسبت دارند. برادران اهل تسنن و حتی از مذاهب دیگر مثل ارتدوکسها و کاتولیکهای مسیحی هم به این مراسم میآیند و منعی برای ایشان جهت شرکت در این راهپیمایی نیست. این نشاندهندهی آن است که راهپیمایی اربعین میتواند با فرهنگهای دیگر نسبت برقرار کند. پس اصولاً تمدن اسلامی -که یکی از جلوههای امروزش در جامعهی مدرن، راهپیمایی اربعین است- قدرت نسبت برقرار کردن با همه چیز را دارد. البته با برتری سبک زندگی اسلامی، نظم مؤمنانه و آن کانون مقدسی که در آن وجود دارد.
🔷به نظرم مهمترین بحث راهپیمایی اربعین جلوهای است از نظریه پیوستگی که توانسته یک امر سنتی را از گذشته آورده و با عبور از عالم مدرن، کاملاً در یک ظهور اجتماعی به این گستردگی و با این ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نشان دهد. به طوری که برخی از محققین در آمریکا بحث کرده بودند که راهپیمایی اربعین، طرح خاورمیانهی جدید آمریکا را کاملاً به هم زد و ملتهای ایران، عراق، لبنان، سوریه و غیره را در یک ترکیب جدید قرار داد. نه تنها این کشورها تجزیه نشدند بلکه وحدتی مؤمنانه را در راهپیمایی اربعین تجربه کردند.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از بیداری ملت
دکتر موسی نجفی روشنفکر انقلابی معتقد است، فرهنگ عاشورایی و هیئتهای مذهبی جلوهای از "تمدن اسلامی شیعه" است که در کنار تنوع فرهنگی و زبانی در جهان اسلام باعث ایجاد یک "زیست تمدنی" شده است. از مصادیق این زیست تمدنی، راهپیمایی اربعین است که نتیجه آن، کلان روایت تمدن عاشورایی است.
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
دکتر موسی نجفی
🔰اظهار نظر علمی و انتقادی یکی از مخاطبین محترم ✅سلام. اطلاق عنوان سلفیت بر جریانهای متاثر از فکر اب
🔰نقد و اظهار نظر علمی یکی از مخاطبین محترم :
✅سلام عليكم. یکی از مخاطبان به اطلاق واژهی «سلفی» به متأثران از ابنتیمیه اشکال کرده بود و گفته بود که این هویتبخشی به آنها است.
به نظرم کار از این حرفها گذشته است. متأسفانه به رشد زیرزمینی تفکرهای منحط توجه درست نمیشود. بنده با افراد متعددی از این افراد مواجهه داشتهام و برخی به صراحت از سلفی بودنشان و برگشت به مدینة النبی سخن میگویند.
یکبار به یکی از آنها گفتم: برگشت به همان مدینهای که تا رسول الله سرش را بر زمین گذاشت، سقیفه درست کردند؟ به هم ریخت.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
دکتر موسی نجفی
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم ✅سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز. در مورد بررسی تطبیقی تاریخ اسلام (
🔰ادامه پرسش یکی از مخاطبین
✅نسبت به این سوال.
از فرمایش جنابعالی استفاده کردم و مقداری نگاه بنده جزیی تر شد.
سوال پژوهش بنده:
تاثیر تحولات غرب بر مواضع سیاسی امام سجاد ع با تأکید بر صحیفه شریفه سجادیه.
آیا تغییر و تحولات کلیسا نقشی در حرکت و فعالیت سیاسی اجتماعی امام سجاد داشت؟
🔵جواب :
🔴نجفی :
🔶 برای بررسی برخی مطالب به دنبال علتی دور و عجیب و دور از ذهن نروید چون با این کار از درک علل نزدیک تر و قابل فهم تر دور شده و ارتباط تان را با مخاطب عام از دست می دهید۰ در این موارد بخصوص در مورد حضرات معصومین علیهم السلام بیشتر احتیاط و دقت داشته باشید و در دادن برخی نسبت ها و عوامل و تاثیرات مواطبت بیشتری داشته باشید ۰ در مورد خاص،پرسش شما ، فکر کنم بررسی شرایط سخت دوره اموی و سرکوب شدید آنان بعد از واقعه کربلا ، سایر عوامل را تحت الشعاع قرار می دهد ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه مصاحبه
قسمت اول :
🔴سؤال: رهبر انقلاب به عنوان یک سیاستمدار، صاحب یک نظرگاه تمدنی درباره انقلاب اسلامی هستند. منتهی ما شاهدیم که این نظرگاه، ذیل وجهه پررنگ سیاسی جایگاه رهبری، چندان دیده نمیشود یا آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است.، یا اصلاً طوری که باید ارائه نشده است. این دیدگاه تمدنی را اصولاً چگونه میبینید.
🔷ببینید، مقام معظم رهبری، در جایگاهی فراتر از سیاستمدار قرار دارد. به این مفهوم که ایشان یک «نظریه پرداز سیاسی» هستند. ما کم داریم، حتی در سطح جهان، که سیاستمدار، شان نظریه پردازی هم داشته باشد. اکثر سیاستمدارایی که در همین کشور ما هستند، یا حتی قبل از انقلاب، اصولاً کار نظری نکردند یا اگر هم کردند، در سطح مقدمات باقی ماندند. نظریه پردازان دانشگاهی ما هم عمدتاً «کتابخانهای» هستند و کار عملی سیاست به هیچ عنوان انجام ندادهاند. از این منظر، رهبر انقلاب جزو استثنائات، حتی در سطح بین المللی هستند. این خیلی مهم است که ایشان علاوه بر این که کار سیاست را در بالاترین سطح پیش میبرند، از منظر نظری هم در راستای همان جایگاه سیاسی، صاحب نظر و رأی هستند. این البته از ویژگیهای جایگاه «ولی فقیه» است. ولی فقیه، متفاوت از مسوولیت های اجرایی یا جایگاه سران قوا، به عنوان فقیه حاکم، یکشان فکری نیز دارد. یعنی مسوولیت ولی فقیه صرفاً اجرایی نیست، بلکه پشتوانه نظری هم نیاز دارد. حوزه فکری و نظری ایشان هم فقط «فقه» نیست، بلکه ساحات مختلف اندیشه را در برمی گیرد.
🔶نکته مهم دیگر این که ترکیب سیاستمداری با وجه نظریه پردازی، در مورد ایشان با یک مؤلفه سوم هم آمیخته میشود که همان جایگاه «شخص اول کشور» است. چهرهای چون هنری کیسینجر، سیاستمدار بوده، نظریه پرداز هم بوده، ولی هیچ وقت نفر اول کشور نبوده است. لذا با این که سخنان او، به عنوان یک دیپلمات برجسته، مورد توجه قرار میگیرد، اما شان اجرایی ندارد. از این منظر، جمع آمدن سه مؤلفه در یک شخصیت، بسیار قابل توجه است. و این که نظریات تمدنی رهبر انقلاب مغفول مانده، باید در هر سه سطح مورد بررسی قرار گیرد. یک، از این منظر که ایشان سیاستمدار است، مورد توجه قرار نگرفته است. علت هم این است که عمده سیاستمداران ما اصولاً کار نظری نکردهاند. این که چرا از جایگاه نظریه پرداز نظریات عمیقتر تمدنی رهبری مورد توجه قرار نگرفته، به این دلیل است که دانشگاهیان ما هم چندان دنبال کار نظری جدی نیستند. از یک سو، دچار «روزمرگی» هستند و از سوی دیگر، به «غربزدگی» دچارند
این که چرا از وجه سوم، یعنی «نفر اول کشور» بودن، اندیشههای تمدنی ایشان مورد توجه قرار نگرفته، به این بازمی گردد که عمدتاً دو گروه با ایشان مواجه هستند. یک گروه، دشمنان ایشان هستند که طبعاً نظرات ایشان را قبول ندارند یا نمیخواهند قبول داشته باشند. یک گروه هم دوستداران ایشان هستند که متاسفانه ماهیت عمیق و خاص تفکر ایشان را درست درک نمیکنند و جنبه ولایت پذیری این گروه، بیشتر جنبه اعتقادی دارد تا «علمی» و فکری. که خود این مساله، یک آسیب شناسی جدی نیاز دارد.
لذا اگر کسی بخواهد در سه سطح گفته شده رهبر انقلاب را قبول داشته باشد و صرفاً نگاه اعتقادی به ایشان نداشته باشد، قطعاً به کنه و عمق تفکر ایشان راه میبرد. رهبر انقلاب به واسطه این که فرد اول مملکت هستند، بیانات ایشان به خودی خود، شان اجرایی پیدا میکند. اما این جا یک نکتهای وجود دارد که به عملکرد دولتها بازمی گردد. دولتهای جمهوری اسلامی گرچه در ظاهر بیانات رهبر انقلاب را میپذیرند، اما در عمل کار خود را پیش میبرند. فرقی هم نمیکند، هم آقای هاشمی، هم آقای خاتمی، هم آقای احمدی نژاد و هم روحانی. اینها به خاطر مساله قانون و این که طبق قانون اساسی نفر دوم کشور بودند، تبعیت میکردند، اما تبعیت ایشان حقیقی، از روی ایمان و اخلاص و تفکر نبوده است. در نهایت، خط خودشان را داشتند و پیش میبردند.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه قبلی 👆👆
قسمت دوم :
ویزگی مهمی که در این میان وجود دارد این است که اگر بخواهید مباحث تمدنی رهبر انقلاب را بپذیرید، آن وقت باید خود را از برخی سیاستهای کنونی و عملکرد و مواضع دولتها مبرّی کنید. چون اگر شما خود را در مرحله تمدنی ببینید، باید متناسب با تمدن برنامه ریزی کنید، آن هم تمدن اسلامی. دولتمردان ما کدامشان در این مرحله خود را در نظر میگرفتند؟ بعضی از آنها اصلاً تمدن اسلامی را قبول ندارند و خودشان را ذیل تمدن غربی میبینند. مثلاً دولت یازدهم و دوازدهم در ظاهر خود را مطیع رهبری و باورمند به تمدن معرفی میکرد، اما کدام تمدن؟ عملاً نشان دادند که در ارکان مختلف کشور دنبال تمدن غربی بودند. و خود را نیز ذیل همان تمدن تعریف کرده بودند. علی رغم لباس آخوندی مقام ارشد یا یقههای بسته دیپلماتهای وزارت خارجه، عملاً ویژگی خاصی از تمدن اسلامی در ایشان دیده نمیشد. لذا این هم سطحی از تغافل را نسبت به اندیشه تمدن اسلامی رهبر انقلاب دامن زد.
🔴سؤال: همان طور که خود جنابعالی اشاره کردید، بسیاری از نامهای بزرگ عرصه اندیشه، مثل هگل، مونتسکیو، جان رالز، پوپر و...در سطح نظری برجسته بودند، اما در عمل، هیچ تجربه اجرایی در سیاست نداشتند. اما ما شاهدیم در دانشگاههای ما یک نوع تعبد و ایمان به این نامها وجود دارد و نظریات ایشان در ذهن دانشگاهیان ما شکل «باور» و «اعتقاد» به خود گرفته است. اما چهرهای که هم دارای حکمت نظری و هم تجربه عملی در عالیترین سطح کشورداری است، این چنین عمق تفکر ایشان مغفول مانده است. حتی شاهدیم که چهرههای دانشگاهی وفادار به انقلاب و ولایت فقیه، وقتی میخواهند اصطلاحاً رفرنس بدهند و اعتباری برای گفته خود ایجاد کنند، باز به همان نامهای غربی متوسل میشوند و از آنها شاهد مثال میآورند.
به بنید خود همان چهرههای معتقد و وفادار به نظام که میفرمایید، دو دسته هستند: یک دسته سیاستمدارانی هستند که با فضای آکادمیک و علمی و اندیشه ورزی ارتباط واقعی ندارند (البته ممکن است عناوین دانشگاهی را هم یدک بکشند)، و اگر هم بخواهند چیزی بگویند، حرفهای ژونالیستی میزنند، صرفاً برای این که بگویند ما چیزی بلد هستیم. مثل کسی که زبان خارجی را حقیقتاً بلد نیست، اما چند واژه بیگانه مشهور را مرتب به کار میبرد تا بگوید از منابع خارجی هم آگاه است..
گروه دوم هم گروه دانشگاهیان هستند که خود جریان انقلاب اسلامی و بعدتر بیداری اسلامی و رویدادهای بزرگ این چنین را هم درست ندیدند و درباره آن فکر نکردهاند که حالا بخواهند در باب تمدن اسلامی و نظریات تمدنی رهبر انقلاب آگاه باشند. یعنی آنها به وجوه و ابعاد مختلف انقلاب اسلامی هم درست نگاه نکردند که حالا بخواهند درباره دنباله ان، یعنی تمدن اسلامی، درست بیاندیشند.
اینها هم خودشان، به تبع کل دنیا، عمدتاً دو دسته اصلی هستند: یا لیبرال و غربگرا، یا مارکسیست زده و نومارکسیست. هر دو گروه، نمیتوانند ماهیت انقلاب اسلامی را درست و دقیق ببینند. تمدن اسلامی یا دقیقتر، تمدن نوین اسلامی، تکامل انقلاب اسلامی است و چیزی جدای از آن نیست. انقلاب اسلامی را همچون کودکی در نظر بگیرید که حالا در چهل سالگی به یک جوان زیباروی، متعادل و هوشمند تبدیل شده است.
مساله این است که این دو گروه اصلاً آن کودک را درست ندیدند و نمیشناسند که حالا بتوانند آن جوان را تشخیص بدهند و بشناسند. اصلاً تولد این کودک را ناقص میدانند، لذا چطور میتوانند در سن چهل سالگی به بعد، همان کودک رشد یافته را به درستی تفسیر و تبیین کنند؟ اصلاً ممکن است آن کودک را هم دیده باشند، اما به چشم یک بچه سرراهی یا بچهای که از یتیم خانه آمده است. نمیخواهند برای او ریشه و تبار قائل شوند. کسی که به تمدن نوین اسلامی قائل است، باید به ریشههای تمدنی گذشته هم قائل باشد.
انقلاب اسلامی، نقطه اتصال گذشته و آینده این تمدن است. اینها اصولاً «انقلاب» را نمیبینند که بخواهند تمدن گذشته و آینده را ببینند. از این رو، این گروه دوم هم سخنان رهبر انقلاب را تنها تیتروار میبینند و به عمق و ریشه آن و افقهایی که ترسیم میکند، راه پیدا نمیکنند.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه قبلی 👆👆
قسمت سوم
🔴سؤال: ما شاهدیم که چهرههای حزب الهی قدیمی، که زمانی از افراد پرحرارت و سرسخت جبهه انقلاب محسوب میشد، امروز دقیقاً به همین نگاه «تمدنی» به انقلاب اسلامی نقد دارد. او خیلی عیان میگوید که انقلاب اسلامی عملاً شکست خورده و نه تنها نتوانست تمدن اسلامی را احیاء کند، که در تحقق شعارها و اهداف خود هم ناموفق بود. این جریان فکری را چطور ارزیابی میکنید؟
باید اشاره کنیم که ایشان برخی از این دوستان هنوز خود را در جبهه انقلاب میدانند و قائل به مرزبندی با سکولارهاست. برخی از این دوستان معتقد هستند که بسیاری از شعارهای انقلاب در عصر ظهور محقق خواهد شد، چرا که عصر غیبت محدودیتهایی دارد که اجازه تحقق آن شعارها را نمیدهد. او میگوید که تحقق اسلام حداکثری مستلزم حضور امام معصوم (ع) است، لذا به باور او، ما وقتی هنوز در عصر ظهور نیستیم، امام معصوم حاصر نیست، چطور از حداکثری بودن می گوییم و در همین جا متوقف میشود. دوستان اگر به بحث اسلام حداکثری اشکال میکند، به خاطر پس زمینه ذهنی است که با بحث «ظهور» و «مهدویت» پیوند دارد. اما خب، در نهایت این نظر ناخواسته به تفکر گروههایی چون انجمن حجتیه شبیه میشود. در عمل، این نوع اشکال کردن به همراستایی با سکولارها میرسد، هر چند که از نظر اعتقادی و تدیّن، برخی از این دوستان شبیه سکولارها نیست، مثلاً اشکالاتی را مطرح میکند نسبت به قوانین موجود...
🔵سؤال: مثلاً بحث «حجاب».
بله، در بحث حجاب برخی دوستان معتقد هستند که اگر بنا به اجرای اسلام حداکثری باشد، همه زنها باید حجاب کامل داشته باشند، در صورتی که اگر الان آزاد بگذاریم، برخی از خانمها حجاب را نمیخواهند. اشکالاتی از این جنس را مطرح میکنند. اما من شخصاً ایرادی به دوستان وارد می دانم. بسیاری از این دوستان «نظریه پرداز» نیستند. بیشتر در فضای «ژورنال» فعالیت کردهاند. یعنی نرفتهاند در فضای دانشگاهی و در قالب یک رساله دکتری، نظریه خود را چکش کاری کند و به محک بگذارد.
درست است که مباحثشان توجهات را جلب میکند، اما خصلت نظریه پردازی ندارد و بیشتر در فضای ژورنالیستی متوقف مانده است. بهترین کار این است که دوستان مباحث خود را در قالب یک رساله دانشگاهی یا حوزوی مطرح کند و به آوردگاه نقد و نظر فنی و تخصصی بیاورد. چون وقتی مبحثی چالشی از این سنخ را در رسانهها طرح میکنید، نه نظرات شما درست دیده میشود، نه حملاتی که به شما میشود، حملات درستی است. در واقع وسط دعوا قرار میگیرید، چون هیجانی و عوامانه بودن، در فضای مطبوعاتی رواج دارد، در صورتی که مسائل اندیشهای نه هیجانی است، نه عوامانه. به همین دلایل، مباحث دوستان هنوز آن انسجام نظری را ندارد. به طریق مشابه، بحثهایی که آقای رسول جعفریان درباره تمدن اسلامی مطرح میکند، فاقد انسجام و چارچوب درستی است، چرا که ایشان اصلاً دل نمیدهد به بحث تمدن اسلامی.
🔴سؤال: آن طور که از نوشتههای کنونی برمی آید، چهرهای مثل آقای جعفریان از اول هم چندان به بحث تمدن اسلامی به عنوان امتداد انقلاب اسلامی، باورمند نبودند.
بله. البته دیدگاههای اول انقلاب چندان ملاک نیست. چون بحث تمدن زمانی مطرح میشود که نظام به سمت یک حرکت حداکثری و جنبش نرم افزاری حرکت کرده باشد. مثلاً در دهه 70 بحث تمدنی مطرح نبود. الان بحث تمدن اسلامی/تمدن غربی مطرح و دیده میشود. حتی لیبرالها هم با بحث تمدن کاری نداشتند. بعدها هم که وارد این بحث شدند، باز ما را ذیل تمدن غربی تعریف کردند. جمهوری اسلامی هم همین طور است. اگر میخواهد به واقعیت خود رجوع کند و به سمت نظریه حداکثری برود، نمیتواند ذیل تمدن غرب قرار بگیرد. اگر ذیل تمدن غرب برود، میشود عربستان. یعنی سعودیها گرچه در شکل حکومت و قوانین ظواهری از شریعت دارند، اما از لحاظ تمدنی به شدت غربزده اند. طالبان هم که در ابتدای راه است، دچار بحران خواهد شد، چون فاقد نظریه تمدنی است. اگر جامعه اسلامی نظریه تمدنی نداشته باشد، فاجعه است، چون مجبور است با نقشه راه تمدن غربی حرکت کند.
🔵سؤال: از همین منظر، پیش بینی شما درباره روند طالبان چیست؟
طالبان فاقد جنبش نرم افزاری است. در واقع شاخهای از وهابیت است و ذیل تعریف بنیادگرایی قرار میگیرد. مگر این که خود را اصلاح و یک تغییر کیفی پیدا کنند. این هم مستلزم صدها دانشگاه و اندیشمند و متفکر و...است که فعلاً خبری از آن نمیبینیم.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه مصاحبه
قسمت آخر:
🔴سؤال: در دنیای اهل سنت، نظریه تمدنی شاخص کدام است.
دیدگاه «عابد الجابری» بسیار مطرح است. آنها ادعا دارند در بحث تمدن. اما راه رسیدن به تمدن را از طریق فلسفه و عقلانیت و عرفان و مؤلفههای این چنینی، که ما در نظر میگیریم، دنبال نمیکنند. راههای دیگری را مطرح میکنند. ما شیعیان اگر نظریه تمدنی داریم، به خاطر اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین) است. ائمه ما در همه حوزهها حرف برای گفتن داشتهاند. آموزههای ائمه ما، از امیرالمؤمنین (ع) تا حضرت حجت (عج)، «عقلانی» است و عقلانیت دینی محکم و منسجمنی پشت این آموزههاست، لذا هم حداکثری است و هم عقلانی، از این رو تمدنی است.
🔵سؤال: نظریههای تمدنی در اهل سنت به مرحله تشکیل حکومت میرسد؟
بله. در عربستان رسیده، در ترکیه، یا امارت اسلامی افغانستان. اما در نهایت ذیل تمدن غربی تعریف میشوند.
🔴سؤال: ما شاهدیم که فضای آکادمیک ما، بالاخص در حوزه علوم انسانی، مقهور و مرعوب تمدن غربی است. جنابعالی چقدر خوش بین هستید که یک جریان تازه نفس بتواند، نگاه تمدن نوین اسلامی را در این فضا مطرح کند و به پیش ببرد.
خوش بینی بنده به چنین جریانی، برگرفته از خوش بینی به خود انقلاب اسلامی است، چون خوش بینی به تمدن نوین اسلامی، نمیتواند جدای از انقلاب اسلامی باشد. ان شاالله که دولتمردان دولت سیزدهم، لااقل خودشان به این مباحث توجه داشته باشند. چون این مسائل با بخشنامه و دستورالعمل و صوری پیش نمیرود. درست است که مسائل کلان اقتصادی، بحران کرونا و آب و برق و معیشت وجود دارد، اما بلاشک حل ریشهای همان مشکلات اقتصادی، در عمق خود محتاج دیدگاه عمیق تمدنی است. آقای احمدی نژاد هم در شروع به کار خود میگفت که «من فقط کار میکنم»، ولی چند سال که گذشت متوجه شد که بدون نظریه و کار فکری نمیتواند پیش برود و در نهایت کارهایش هم دیده نشد.. دولت فعلی هم باید به این مبحث اساسی دقت نظر داشته باشد. من معتقدم که کار اجرایی مثل دانههای تسبیح است و اگر نخ تسبیح نباشد، به هم وصل نمیشوند. نخ تسبیح سیاستمداران، همین بحثهای نظری و تمدنی است.
🔵سؤال: ما در این زمینه «برنامه ریزی» زیاد داشتیم. یا خود رهبر انقلاب سالها پیش بحث تحول در علوم انسانی را مطرح کردند، اما عملاً این که چقدر پیش رفتیم در این زمینه، محل بحث است.
مسائل نظری و تحول در حوزه نظری، مثل قیمت دلار و طلا نیست که هر روز بالا و پایین برود. کمی نیست، کیفی است. مهم این است که در این مسیر قرار بگیرید. مثل کوهنوردی که راهی قله شده است، صعود هم کرده است، اما ممکن است به قله نرسیده باشد. اما حرکت را شروع کرده و تا جایی هم بالا رفته است. شما میتوانید بگویید در این زمینه ما به قله نرسیدیم، ولی نمیتوانید بگویید که بالا نرفتیم.
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi