طنز سیاسی دکترسلام
▪️میکائیل دیانی نوشت:
حکم فریدون و هشدار به عدالتخواهان!
در میان تعدد سوژههای روز «#صدور_حکم_حبس_حسین_فریدون، برادر رئیسجمهور مستقر» طی روزهای گذشته را میتوان به عنوان یکی از نقاط روشن و مثبت در زمینه #مبارزه_با_فساد دانست. امری که ظاهرا در نگاه کسانی که دغدغه #عدالت هم دارند، چندان واجد ارزش پرداخت نبود! این در حالی است که برخورد دستگاه عدلیه با مفاسد نزدیکان رئیسجمهور مستقر هیچگاه چنین مستحکم، قاطع و بدون مماشات نبوده است. صدور حکم حبس برای یکی از اقوام درجه یک رئیسجمهور مستقر با توجه به پرونده روشن او میتواند این معنای بدیهی را داشته باشد که «عزم کاملا قاطعی در برخورد با فساد وجود دارد؛ عزمی که میتواند هیچ استثنایی در بر نداشته باشد!»
چنین واقعیتی طبعا نیازمند حمایت مجموعه #عدالتخواهان از جناحهای مختلف سیاسی چپ و راست و بالا و پایین است. واقعیتی که آن را میتوان در کنار پالسهای مثبت رئیس قوه نسبت به اصلاحات ساختاری در دستگاه قضایی، به عنوان خبرهای خوب و امیدوارکننده این روزها سر دست گرفت. مجموعه فعالان عدالتخواه و فعالان سیاسی- اجتماعی اما نهتنها واکنش خاصی به این خبر نشان نمیدهند و پیگیر عملیاتی شدن آن از رئیس دستگاه قضا نیستند، که در مسالهای مانند صدور حکم حبس برای برادر رئیسجمهور هم سکوت کرده و عمدتا سوتزنان از کنار آن رد میشوند!
تغافل و نادیده گرفتن اقدامات خوب اما همانقدر برای سلامت جامعه خطرناک است که برجستهسازی اخبار منفی در فضای بیدر و پیکر مجازی میتواند قاتل امید عمومی باشد.
ذکر مثالی در این زمینه شاید مفیدتر باشد. برگزاری تظاهرات گسترده مردم کره جنوبی برای محاکمه رئیس جمهور و سپس، برگزاری تظاهرات حمایتی پس از محاکمه وی را همه به یاد داریم! در حالی که برخورد دستگاه قضایی با متنفذین و نزدیکان مقامات اجرایی در کشورهای مختلف، با واکنش عمومی گسترده و حمایتی روبرو میشود، اینجا برخورد با برادر رئیس جمهور مستقر هم کنش خاصی در مجموعه عدالتخواهان و نخبگان ایجاد نکرده است. امری که به ما هشدار میدهد ممکن است عدالتخواهان هم در اتمسفر منفی بافی برساخته عمله های رسانه ای دشمن مسموم شده باشند. هوای مسمومی که بخش عمده آن در بطن شبکه های اجتماعی است!
@Drsalaam
🔴 سجاد صفارهرندی در یادداشتی نوشت:
جناب #علی_علیزاده، طی یادداشتی پرسیده اند: «چه شد آقای خامنهای پذیرفت از سال 68 به بعد سیاستهای اقتصادی طرفدار مستضعفین به حاشیه برود و نظام تغییر فرماسیون اقتصادی بدهد؟ چه شد آقای خامنهای با همان صلابتی که مقابل رفسنجانیسم در سیاست خارجی ایستاد در برابر رفسنجانیسم در اقتصاد نایستاد؟»
این پرسش چیزهایی را پیشفرض گرفته که از نظر رهبر انقلاب نه تنها مفروض و بدیهی نیست که به کلی مردود و بی مبناست
آیا سیاستهای اقتصادی قبل از 68 طرفدار مستضعفین است؟ سیاست اقتصادی و شیوۀ مداخلۀ دولت در اقتصاد از اصلی ترین موضوعات اختلافی آیتالله خامنهای (در مقام رییس جمهور) و نخست وزیر وقت بوده و همین اختلاف موجب حذف ایشان از مدیریت کشور در چهار سال دوم ریاست جمهوری شد. ایشان سیاستهایی را که در سالهای پایانی جنگ رشد اقتصادی منفی و تورم 25 تا 30 درصدی را رقم زده و بنا به تحلیلی از علل اصلی پایان غیرظفرمندانۀ جنگ بودند، به سود مستضعفان نمیدانست.
آیا #آیت_الله_خامنهای در طول سه دهه رهبری در مقابل آنچه در فرماسیون اقتصادی و اجتماعی رخ داده (#رفسنجانیسم_اقتصادی) موضعی سرتاسر همراه و پذیرا داشته؟ ایشان گرچه این سیاستهای اقتصادی را تأیید کرده، اما از همان ابتدای دهۀ هفتاد در برابر وجوه دیگری از سیاستها و اقدامات موضعگیری کرد: #تجملگرایی، #دنیاطلبی، #اشرافیت، مردم گریزی، #فساد، #رانت_خواری و حتی به طور مشخص «#اختصاصی_سازی» و غارت بیت المال تحت عنوان خصوصی سازی (سیاستی که او از اصلش دفاع میکرد و میکند) در معرض انتقادات صریح رهبری قرار گرفتند. ایشان بود که در سال 74 ترمز قطار تعدیل را در حمایت از معیشت محرومان و مستضعفان کشید.
آیتالله خامنه ای از اواخر دهۀ 70 کارزاری بزرگ را آغاز کرد که غایت آن را نمیتوان چیزی جز ایجاد یک دستورکار رقیب برای رفسنجانیسم در حوزۀ اقتصادی-اجتماعی قلمداد کرد. کارزاری که مسألۀ #عدالت و #مبارزه_با_فساد را به کانون سیاست ایرانی آورد و در انتخابات 84 و شکلگیری دولت نهم به نقطۀ اوج خود رسید. این پروژه، مهمترین پروژۀ سیاست داخلی ایشان در دوران رهبری، هرچند دستاوردهایی داشت، اما به دلایل متعددی در نهایت به «عدم الفتح» انجامید و در دهۀ 90، فرآیندهای مردمسالارانۀ نظام جمهوری این امکان را فراهم ساخت تا رفسنجانیسم بار دیگر با همان دستورکارها و حتی با همان چهره ها و فیگورها به صدر باز گردد.
کانال طنز «دکترسلام»:
@Drsalaam