eitaa logo
هامون
43.5هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
795 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می...شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده, دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند. ملا گقت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود. نکته: با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید. 💠 @e_adab 💠
وه که جدا نمی ‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من 💠 @e_adab 💠
حرکت به سوی دانش.mp3
2.47M
حرکت به سوی دانش حکایت «فرار عیسی از حماقت انسانها» 💠 @e_adab 💠
خدا پر داد تا پرواز باشد گلویی داد تا آواز باشد خدا می خواست باغ آسمان ها به روی ما همیشه باز باشد خدا بال وپر و پروازشان داد ولی مردم درون خود خزیدند خدا هفت آسمان باز راساخت ولی مردم قفس را آفریدند 💠 @e_adab 💠
ما همانیم که بودیم و محبت باقیست ترک صحبت نکند دل که به مهر آکندند 💠 @e_adab 💠
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد 💠 @e_adab 💠
به شب سلام ! که بی تو رفیق راه من است سیاه چادرش امشب پناهگاه من است .. 💠 @e_adab 💠
مگر چمدانت چقدر بود که تمام زندگی ام را با خود بردی ... 💠 @e_adab 💠
سلام بر مهدی فاطمه❤️ میرسد از راه، باید چشم را دریا کنم در دلم باید، برایش خیمه‌ای برپا کنم سخت‌ دلتنگم، بگو ماه‌ دل‌آرایم ‌کجاست؟ باید آخر را پیدا کنم تعجیل در ظهورش 💠 @e_adab 💠
روزی زنی روستایی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى کرد، براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دستهایش را کجا بگذارد، که ناگهان شوهرش گفت: مرا بغل کن. زن پرسید: چه کار کنم؟ و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد. با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند. شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم . زن جواب داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند. شوهر، همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ساده “مرا بغل کن” چقدر احساس خوشبختى در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است. عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد. فاصله ابراز عشق دور نیست. فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرفهای دلتان را بیان کنید. 💠 @e_adab 💠
از هجر، روزم قیر شد ، دل چون کمان ، بد تیر شد یعقوب مسکین پیر شد ، ای یوسف برنا بیا 💠 @e_adab 💠
حرف مردم مانند موج دریاست اگر در مقابلش بایستی خسته ات میکند!! واگر با آن همراهی کنی غرقت میکند!! قرار نیست که همه آدمها شما را درک کنند و این اشکالی ندارد. آنها حق دارند نظر دهند و شما کاملا حق دارید آنرا نادیده بگیرید. 💠 @e_adab 💠