نصیحت پدرم ...
خیلی ساله تو ذهنمه میگفت :
اگر مهمون خونه ای بودید و
صاحبخونه براتون چای آورد ☕
رد نکنیدشاید تنها چیزیه که ...
برای پذیرایی داره
حواسمون به دستای خالی باشه...✋
✔️
#حکایت_های_آموزنده
💠 @e_adab 💠
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
12.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #نماهنگ
🔉 #زمینه | تو کسوکار و خونوادمی
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
🎵 فایل صوتی قطعه
🖌 متن شعر
✨ #امام_حسین_ع #نسل_حسینی
🇮🇷 صفحۀرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir
هدایت شده از قاصدک
میدونی #دبّ_اکبر و #دبّ_اصغر چیه و کجان؟⭐️
میدونی چطور جهت #قبله رو از روی ستاره ها تشخیص بدی؟🕋
ویژگی های منحصر به فرد #ستاره ها و #سیارات رو بلدی؟✨🌟🌘🌗
#سیاه_چاله چیه؟و چرا بهش میگن سیاه چاله؟🪐
آیا #آدم_فضایی وجود داره؟👤
اگر دنبال عاشق ستاره ها و #نجوم هستی یه کانال ویژه براتون آوردم که نباید از دستش بدید👇👇👇👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3356230038C3705ede9ce
📚نتیجه ی حکم به ناحق
دهقانی یک ظرف عسل برای فروش به شهر آورد. نگهبان دروازه ی شهر برای گرفتن راهداری جلوی او را گرفت و سر ظرف را باز کرد که ببیند چیست؛ ولی از شدت بد ذاتی آنقدر او را معطل کرد و سر ظرف را باز نگه داشت تا این که مگسهای زیادی از اطراف آمدند و روی عسل نشستند و عسل را از بین بردند، طوری که مشتری برای خریدن آن رغبت نمی کرد.
دهقان پیش قاضی رفت و شکایت کرد. قاضی گفت: تقصیر از راهداری نیست. بلکه تقصیر از مگسها است. هر کجا که مگسها را ببینی حق داری آنها را بکشی؟
دهقان از این قضاوت جاهلانه متعجب شد و گفت: این حکم را روی کاغذ بنویسید و به من بدهید. قاضی حکم قتل مگسها را نوشت و امضا کرد و به دهقان داد.
دهقان همین که نوشته را دریافت کرد و در جیب خود گذاشت، دید مگسی بر صورت قاضی نشسته است. فورأ یک سیلی محکم به صورت قاضی نواخت و مگس را کشت. قاضی با شدت غضب گفت: او را حبس کنید.
دهقان بی درنگ نوشته را از جیب خود در آورد و به قاضی نشان داد و گفت: حکمی است که خودتان امضا فرمودید.
#حکایت_های_آموزنده
💠 @e_adab 💠