eitaa logo
هامون
44.6هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
658 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 📚 فردی به خاطر قوزی كه بر پشتش بود خیلی ناراحت بود . شبی از خواب بیدار شد خیال كرد سحر شده، برخاست و به حمام رفت . از سر آتشدان حمام كه رد شد صدای ساز و آواز به گوشش خورد. توجه نكرد و داخل شد . سر بینه كه داشت لخت می‌شد حمامی را خوب نگاه نكرد و متوجه نشد كه سر بینه نشسته. وارد گرمخانه كه شد دید گروهی بزن و بكوب دارند و گویا عروسی دارند و می‌رقصند. او نیز همراهشان آواز خواند و رقصید و شادی کرد . درضمن اینكه می‌رقصید دید پاهای آنها سم دارد. آن وقت بود فهمید كه آنها از ما بهتران هستند. به روی خود نیاورد و خونسردی اش را حفظ کرد. از ما بهتران هم كه داشتند می‌زدند و می‌رقصیدند فهمیدند كه او از خودشان نیست ولی از رفتارش خوششان آمد و قوزش را برداشتند. فردا در همان شهر مرد بدجنسی كه او هم قوزی بر پشتش داشت، از او پرسید: «تو چه کردی كردی كه قوزت برداشته شد؟ او هم داستان آن شب را تعریف كرد. چند شب بعد مرد بدجنس به حمام رفت و دید باز « از ما بهتران ها ، آنجا گرد هم آمده اند .گمان كرد كه همین كه برقصد از ما بهتران خوششان می‌آید. وقتی كه او شروع كرد به رقصیدن و آواز خواندن و شادی كردن، از ما بهتران كه آن شب عزادار بودند آزرده شدند. قوز مرد اولی را آوردند گذاشتند بالـای قوز او ، آن وقت بود كه پی برد اشتباه کرده است . ولی پشیمانی سودی نداشت . مردم با دیدن او و شنیدن داستان گفتند : قوز با قوز شد. حالـا همین داستان با زبان شعر که هیچ کس سراینده اش را نمی شناسد. شبی گوژپشتی به حمام شد عروسی جن دید و گلفام شد برقصید و خندید و خنداندشان به شادی به نام نكو خواندشان ورا جنیان دوست پنداشتند زپشت وی آن گوژ برداشتند دگر گوژپشتی چو این را شنید شبی سوی حمام جنی دوید در آن شب عزیزی زجن مرده بود كه هریك ز اهلش دل افسرده بود در آن بزم ماتم كه بد جای غم نهاد آن نگون بخت شادان قدم ندانسته رقصید دارای قوز نهادند قوزیش بالـای قوز خردمند هر كار برجا كند خر است آنكه هر كار هر جا كند 💠 @e_adab 💠
نانمان را اگر امروز کسی آجر کرد زود در کاسه ی اربابِ کرم نگذارید.... 💠 @e_adab 💠
جرس کاروان.mp3
2.46M
#شعر‌صوتی جرس کاروان - از سروده های استاد شهریار 💠 @e_adab 💠
زردی ؟ نه !‌ سفید ؟ نه !‌ سیه ، نه بالاتری از نژاد و از رنگ تو هر کسی و ز هر کجایی من با تو ، تو با منی هماهنگ #سیمین_بهبهانی 💠 @e_adab 💠
آنقدر مستانه خندیدم که برگردی نشد در نبودت سخت کوشیدم که برگردی نشد من سلاحم عشق بود و شهرتم عاشق ولی با تمام شهر جنگیدم که برگردی نشد #محمد_درویش 💠 @e_adab 💠
دلم هوای تو دارد ولی چگونه ببندم هزار نامه به پای کبوتری که ندارم؟ #سجاد_رشیدی_پور 💠 @e_adab 💠
چرا ناراحتی ای دوست،از دست رفيقانت؟ كه خنجر عادتش این است، رو در رو نمی بُرَد.... #مهدي_جهانداري 💠 @e_adab 💠
عشق بیماری مسری ست و من می ترسم با همین شعر به روح تو سرایت بکند عشق، پیری ست که بدجور حواسش پرت است یک نفر باید ازین پیر حمایت بکند #امید_صباغ_نو 💠 @e_adab 💠
تو ساز رفتنت را میزدی و من خیال می کردم یارم هنرمند است... #حسین_رمضانی 💠 @e_adab 💠
به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نيست نبسته است كسي شاهراه دلها را #صائب_تبريزي 💠 @e_adab 💠
بیا که هر دو به نوعی ، به شانه محتاجیم دوباره موی تو و حال من پریشان است ... ! #جواد_منفرد 💠 @e_adab 💠
نه مرا طاقتِ غربت نه تو را خاطرِ قربت دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم #سعدی 💠 @e_adab 💠