eitaa logo
هامون
45.2هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
614 ویدیو
42 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
نه عقابم، نه کبوتر، اما چون به جان آیم در غربت خاک، بال جادویی شعر، بال رؤیایی عشق، می‌رسانند به افلاک مرا. 💠 @e_adab 💠
کبوتر دلم از شوق می گشاید بال که چون سپیده به آغوش صبح بگریزد 💠 @e_adab 💠
از بس که غم تو قصه در گوشم کرد غم‌های زمانه را فراموشم کرد یک سینه سخن بـه درگهت آوردم چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد ❤️❤️❤️ 💠 @e_adab 💠
آخر اي دوست نخواهي پرسيد که دل از دوري رويت چه کشيد سوخت در آتش و خاکستر شد وعده هاي تو به دادش نرسيد داغ ماتم شد و بر سينه نشست اشک حسرت شد و بر خاک چکيد آن همه عهد فراموشت شد چشم من روشن روي تو سپيد جان به لب آمده در ظلمت غم کي به دادم رسي اي صبح اميد آخر اين عشق مرا خواهد کشت عاقبت داغ مرا خواهي ديد دل پر درد فريدون مشکن که خدا بر تو نخواهد بخشيد •| |•🌿 💠 @e_adab 💠
🌸 همه ی شهر به دلدادگی ام می خندند که فلانی شده از چشم کسی مست که نیست! 👤 💠 @e_adab 💠
تو به دادم برس ای عشق که با این همه شوق چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست 💠 @e_adab 💠
🌸 پنداشتی که یادِ تو، این یادِ دلنواز، درتنگنای سینه فراموش می شود؟ 👤 💠 @e_adab 💠
من سکوت خويش را گم کرده ام . لاجرم در اين هياهو گم شدم . من که خود افسانه ميپرداختم , عاقبت افسانه مردم شدم ! 💠 @e_adab 💠
من با تو می‌نویسم و می‌خوانم من با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم وز شوقِ این محال: _که دستم به دست توست!_ من، جای راه رفتن، پرواز می‌کنم! ‌ 💠 @e_adab 💠
🌸 دوست دارم همه عالم را لیک هیچ کس را نه به اندازه تو❤️ 👤 💠 @e_adab 💠
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی‌ست، آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش! 💠 @e_adab 💠
به لطف کارگزارانِ عهدِ ظلمت و دود _که از عنایت‌شان می‌رسد به گردون، آه_ کبوتران سپید، بدل شوند پیاپی به زاغ‌های سیاه! ‌ 💠 @e_adab 💠
می‌خواهم و می‌خواستمت، تا نفسم بود می‌سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود عشق تو بسم بود، که این شعله ی بیدار روشنگر شب‌های بلند قفسم بود آن بخت گریزنده دمی‌ آمد و بگذشت غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود سیمای مسیحایی‌ اندوه تو، ای عشق در غربت این مهلکه فریاد رسم بود لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود... 💠 @e_adab 💠
خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه هاي نيمه باز خوش به حال دختر ميخك كه می خندد به ناز... 💠 @e_adab 💠
آه! ای آرامش جاوید! کی آیی به دست؟ آسمان، یک لحظه حالی دلبخواهم داده بود! ‌ 💠 @e_adab 💠
زندگی تنگنای ماتم بود گل گلزار او همین غم بود او گلی را به سینه‌ی من کاشت که بهارش خزان نخواهد داشت 💠 @e_adab 💠
'🌱🌧 در آغوش این سکوت حزین هنوز یاد تو سرمایه‌ی حیات من است... 🌱 ☕✨ 💠 @e_adab 💠
‍ از کوچـــــه زیبای تو امــــــــــروز گذشتم دیدم که همان عاشق معشوقه پرستم دیدم که ز سر تا به قدم شوق و امیدم هر چنـــــد گل از خرمن عشق تو نچیدم آن شور جـــــوانی نرود لحظه ای از یاد ای راحـــت جان و دل من خانه ات آباد هــرگز نشود مهر تو ای شوخ فراموش کی آتش عشق تو شود یکسره خاموش با اشک جگر سوز ،دل سخت تو سفتم خاک ره این کوچـــــه به خارد مژه رفتم دل می تپد از شوق که امروز کجائی شاید که دگرباره از این کوچه بیائی 💠 @e_adab 💠
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی 💠 @e_adab 💠
چه زیباست كه چون صبح پیام ظفر آریم گل سرخ، گل نور ز باغ سحر آریم ‌چه زیباست چو خورشید دُرافشان و درخشان ز آفاقِ پر از نور جهان را خبر آریم... ‌ 💠 @e_adab 💠
درد بی درمان شنیدی؟ حال من یعنی همین بی تو بودن درد دارد می زند من را زمین 💠 @e_adab 💠
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کرده ام بنشین تماشایت کنم 💠 @e_adab 💠
‌ نه کسی منتظر است، نه کسی چشم به راه.. نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه! بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟ وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...! 💠 @e_adab 💠
تو گفتی: « من به غیر از دیگرانَم  چُنینم در وفاداری، چنانَم. » تو غیر از دیگران بودی که امروز  نه می‌دانی، نه میپُرسی نشانَم! 💠 @e_adab 💠
‌ 📖🍃 شعر بخونم براتون . . . ‌ ‌ همرنگ گونه‌های تو مهتابم آرزوست چون باده‌ی لب تو مِی نابم آرزوست ‌ ای پرده پرده‌ی چشم توام باغ‌های سبز در زیر سایه‌ی مژه‌ات خوابم آرزوست ‌ دور از نگاه گرم تو، بی‌تاب گشته‌ام بر من نگاه کن، که تب‌و تابم آرزوست ‌‌ تا گردن سپید تو گرداب رازهاست سر‌گشتگی به سینه‌ی ‌گردابم آرزوست ‌ تا وارهم زِ وحشت شب‌های انتظار چون خنده تو مهر جهانتابم آرزوست ؛‌ 👤 ‌ ‌ ‌ 💠 @e_adab 💠
در خموشی های من فریادهاست آنکه دریابد چه میگویم کجاست - 💠 @e_adab 💠
در خموشی های من فریادهاست آنکه دریابد چه میگویم کجاست - 💠 @e_adab 💠
انزوا ۵۹۷.mp3
2.25M
فریدون مشیری میگه که: مشت می‌کوبم بر در پنجه می‌سایم بر پنجره‌ها من دچار خفقانم، خفقان! ‏من به تنگ آمده‌ام از همه چیز بگذارید هَواری بزنم . . . 💠 @e_adab 💠
آسمان فرصت پرواز بلندی است ولی قصه این است چه اندازه کبوتر باشی 💠 @e_adab 💠
در کوچه باغ «عشق» می‌رفت و با صدای حزینش می‌خواند: گاهی گر ز روی محبت برانمت دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت، پیوندِ جان جدا شدنی نیست ماه من؛ تن نیستی که جان دهم و وارهانمت 💠 @e_adab 💠