خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی!
تو چرا اینهمه دلتنگ شدی!
باز کن پنجرهها را
و بهاران را
باور کن.
#فریدون_مشیری
💠 @e_adab 💠
🍁
✍حکیم بزرگ ژاپنی در صحرایی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود. مردی به او نزدیک شد و گفت: «مرا به شاگردی بپذیر!». حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: «کوتاهش کن!». مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد. حکیم گفت: «برو یک سال بعد بیا!»
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: «کوتاهش کن!» مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند. حکیم نپذیرفت و گفت: «برو یک سال بعد بیا!»
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند. مرد این بار گفت: «نمیدانم!» و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید. حکیم، خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت: «حالا کوتاه شد!!!»
💥این حکایت یکی از رموز فرهنگ ژاپنیها را در مسیر پیشرفت نشان میدهد: «نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست؛ با رشد و پیشرفت تو دیگران خود به خود شکست میخورند. به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را بکن.
💠 @e_adab 💠
🍁
#سوادزندگي
هر چقدر هم که گذشتهتان آلوده بوده باشد،
آیندهتان هنوز حتی یک لکه ندارد.
زندگی هر روزتان را با تکه شکسته های دیروزتان شروع نکنید.
به عقب نگاه نکنید مگر اینکه چشماندازی زیبا باشد.
هر روز یک شروع تازه است.
هر صبح که از خواب بیدار میشویم،
اولین روز از باقی عمرمان است.
یکی از بهترین راهها برای گذشتن از
مشکلات گذشته
این است
که همه توجه و تمرکزتان را روی کاری جمع کنید
که از خودتان در آینده برایش متشکر خواهید بود.
💠 @e_adab 💠
با آن که پا گذاشته بر تربتم بگو
این خاک یادنامۀ گلهای پرپر است
#فاضل_نظری
💠 @e_adab 💠
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست.
#فروغ_فرخزاد
💠 @e_adab 💠
🍁
✍سال ها پیش در چين باستان شاهزاده ای تصميم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند .وقتي خدمتکار پير قصر ماجرا را شنيد به شدت غمگين شد. چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت . مادر گفت : تو شانسی نداری ، نه ثروتمندی و نه خيلی زيبا .دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم يک بار او را از نزديک ببينم . روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت : به هر يک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض 6 ماه زيباترين گل را برای من بياورد ، ملکه آينده چين می شود .
دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت . سه ماه گذشت و هيچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبان های بسياری صحبت کرد و راه گل کاری را به او آموختند ، اما بی نتيجه بود ، گلی نروييد... روز ملاقات فرا رسيد ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار زيبايی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .لحظه موعود فرا رسيد شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پايان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود .
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلی سبز نشده است . شاهزاده توضيح داد : اين دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراطور می کند : گل صداقت ...
همه دانه هايی که به شما دادم عقيم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود..
💠 @e_adab 💠
چشم وا کردیم و آگاه از فنای خود شدیم
چون شرر آغازِ ما آیینهی انجام داشت
👤#بیدل_دهلوی
🏷#شعر_خوب_بخوانیم
💠 @e_adab 💠
🌸✨اسفند به انتها نزدیک شد ،
🎊✨عاشق ترین فرزند سال،
🌸✨پلی میان سفید و سبز
🎊✨و راهی بین برف و شکوفه ...
🌸✨اسفند مهربان،
🎊✨نیمی از دلش را به زمستانی داده که
🌸✨سازِ رفتن می زند
🎊✨و نیمی را به بهاری که
🌸✨آوازِ آمدن می خواند ...
🎊✨اسفند عشق می پاشد به روی دل هایمان،
🌸✨نگاهمان و خانه های پاکیزه از
🎊✨غبار گذشته هایمان...
🌸✨قدر بدانیم این زیباترین
🎊✨دست به دست شدن روزها و ماه ها را
🌸✨و دوست بداریم اسفند و
🎊✨اسفندی ترین لحظه هایمان را
🌸✨آخرین روزهای سالتون قشنگ
🌸🌸🌸
💠 @e_adab 💠