☘
🔹خاطره ای زیبا از یک معلم😁
🔹️مرحوم باستانی پاریزی
در کتاب «کلاه گوشه نوشیروان»
با ذکر خاطره ای از ماجرایی که یکی از همکاران معلمش با یکی از شاگردانش
درباره کتاب «ماموریت برای وطنم» داشته
می نویسد:
🔹محمدرضا پهلوی از جمله کسانی بود که
می گفت امام زمان (ع) را ملاقات کرده است و در کتاب “ماموریت برای وطنم”
چند و چون این ملاقات را نوشته است 😳
🔹این تصورات یک عوارض جانبی هم داشت، از جمله یکی از معلمین همکار ما در وزارت آمورش و پرورش می گفت:
🔹پیش ازانقلاب معلم تعلیمات دینی بودم ،
شاگردی سخت شلوغ کننده بود
و در کلاس گرفتاری بوجود می آورد
و نه خود درس می خواند
و نه می گذاشت دیگران بفهمند .
🔹به هزار وسیله متوسل شدم
که او را ساکت کنم، ولی هر روز تدبیر
و شیطنت تازه ای به کار می برد.
تصمیم گرفتم در امتحان او را تجدید کنم
شاید تنبیه شود،
🔹امتحان کتبی بود، سوال مشکل دادم
که بچه ها دلایل حضور دائمی امام زمان را
به تفصیل بنویسند ، و دو صفحه کاغذ هم
به بچه ها دادم که هر چه بیشتر بتوانند بنویسند ،
🔹مطمئن بودم که آن بچه شیطان بیش از
دو سه سطر بی سر و بن و پراکنده نمی تواند بنویسد . اتفاقا همینطور هم شد ،
و اولین کسی که برگه امتحان را داد
و دیدم تنها دو سطر نوشته ، و بلافاصله
از در خارج شد.
🔹خوشوقت شدم که بتوانم او را
گوشمالی سخت بدهم،
دیگر عینکم را از جیب در نیاوردم
که ببینم چه نوشته است،
🔹بچه های دیگر هم به تدریج
ورقه ها را دادند و روی آن گذاشتم
و ورقه ها را بردم به خانه که تصحیح کنم،
🔹شروع کردم به خواندن و نمره دادن،
تا رسیدم به ورقه آن شاگرد شیطان ،
از تحیر مات و مبهوت شدم.
⁉️می دانید چه نوشته بود؟
نوشته بود:
🔹به عقیده من امام زمان حتما زنده هستند و حضور دارند ، بدلیل آنکه
اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر ،
ایشان را ملاقات فرموده و در کتاب
ماموریت برای وطنم آن را یادآور شده اند
و دلیل از این بالاتر؟
خوب حالا ....
مرد می خواست بتواند این شاگرد را
تجدید کند !
✅ از ترس یک نمره قبولی دادم
و زیرش نوشتم حرامت باشد !
و تمام شد!😅
#معلم #طنز
❁❥༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
💠 @e_adab 💠
ز تمام بودنی ها
” تو“ همین از آن من باش
که به غیر با ” تو“ بودن
دلم آرزو ندارد!
#شعر #حسین_منزوی
💠 @e_adab 💠
رسد به خوشهٔ پروین و ماه اگر دستم
همه بچینم و آویزمش به گردن تو
#حسین_منزوی
💠 @e_adab 💠
گر آنچه گویی دانی، بری فراوان سود
ور آنچه دانی گویی، کشی فراوان درد
#ملک_الشعرا_بهار
#درنگ
💠 @e_adab 💠
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی
#فریدون_مشیری
💠 @e_adab 💠
خَرامان از درم بازآ، کِت از جان آرزومندم
به دیدار تو خوشنودم ، به گفتار تو خرسندم
اگر چه خاطرت با هر کسی پیوندها دارد
مباد آن روز و آن خاطر،که من با جز تو پیوندم
به جانت کز میان جان ، ز جانت دوست تر دارم
به حق دوستی جانا ، که باور دار سوگندم
مکن رغبت به هر سویی ، به یاران پراکنده
که من مهر دگر یاران ، ز هر سویی پراکندم
شراب وصلت اندرده ، که جام هجر نوشیدم
درخت دوستی بنشان ، که بیخ صبر برکندم
معلم گو؛ ادب کم کن ، که من ، ناجنس شاگردم
پدر گو پند کمتر ده ، که من نااهل فرزندم...
#سعدی
💠 @e_adab 💠
با من که آسمان تو بودم روا نبود
چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس
#فاضل_نظری
💠 @e_adab 💠
تو مثل ماه
ستاره
خورشید
همیشه هستی
و میدرخشی از بدر
و میرسی از کعبه
و کوفه همین تهران است
که بار اول میآیی
و ذورالفقار را باز میکن
و ظلم را میبندی
همیشه منتظرت هستم
ای عدل وعده داده شده
#شعر #طاهره_صفارزاده #امام_زمان
💠 @e_adab 💠