سخن کز حال خود گویم ز حرفم بوی درد آید
بلی حال دگر دارد سخن کز روی درد آید
چنان خو کرده با دردش دل اندوهگین من
که روزی صد ره از راحت گریزد سوی درد آید
#محتشمکاشانی
💠 @e_adab 💠
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را
بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را
در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را
زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را
من می زده دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را
چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو
بر آتش روی تو پروانه کند ما را
#امیرخسرودهلوی
#شعر
💠 @e_adab 💠
خداوند همواره ناظر اعمال ماست...
فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند.
سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند در پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را می بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت:
«هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند». پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد.
📚معارف اسلامی، شماره ۷۷
📜 #حکایت_های_آموزنده
💠 @e_adab 💠
بخونید و لذت ببرید...♥️
.
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیدهام
بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیدهام
مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باراندیده هستم، برف سنگین دیدهام
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با کدامین دیدهام؟
آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمد، من تو را روز نخستین دیدهام
بیستون دیشب به چشمم جادهای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیدهام
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شعر
💠 @e_adab 💠
بخونید و لذت ببرید...♥️
.
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیدهام
بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیدهام
مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باراندیده هستم، برف سنگین دیدهام
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با کدامین دیدهام؟
آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمد، من تو را روز نخستین دیدهام
بیستون دیشب به چشمم جادهای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیدهام
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شعر
💠 @e_adab 💠
بخونید و لذت ببرید...♥️
.
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیدهام
بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیدهام
مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باراندیده هستم، برف سنگین دیدهام
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با کدامین دیدهام؟
آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمد، من تو را روز نخستین دیدهام
بیستون دیشب به چشمم جادهای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیدهام
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شعر
💠 @e_adab 💠
گفتی چه خبر...!؟ از تو چه پنهان خبری نیست
در زندگیام غیر زمستان خبری نیست
در زندگیام، بعد تو و خاطرههایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست...
انگار نه انگار دل شهر گرفتهست
از بارش بی وقفهی باران خبری نیست
ای کاش کسی بود که میگفت به یوسف؛
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست...
از روز به هم ریختن رابطهی ما
از خاله زنک بازی تهران خبری نیست
گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست...
در آتش نمرود تو میسوزم و افسوس
از معجزهی باغ و گلستان خبری نیست
در فال غریبانهی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست
گفتی چه خبر...!؟ گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوریات ای عشق، به قرآن خبری نیست...
#امید_صباغ_نو
#شعر
💠 @e_adab 💠