❣️خوشبختی مکان و شرایط نیست !
احساسی است که باید آن را بلد شد .
شبیهِ غم ، شادی ، خشم و تمامِ احساس هایِ دیگر ...
برایِ غمگین نبودن ، باید بخواهی که غمگین نباشی ،
و برای خوشبخت بودن هم ، باید بخواهی که خوشبخت باشی ...
گاهی قدم بزن ، کتاب بخوان و موسیقیِ مورد علاقه ات را گوش کن .
خوشبختی ، اتفاقی نیست که بیفتد ، یک حسِ نابِ درونی است ،باید آن را ایجاد کرد !🍃🍃🍃
✍️#الهی_قمشهای
📗 @e_adab
📚#داستان_کوتاه
“طعم هدیه”
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.
آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.
شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.
ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید:
آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟
استاد در جواب گفت:
تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم.
این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد.
📗 @e_adab
#داستان_دوستان
#محمدمهدی_اشتهاردی
اولين فتح بدست امام حسين (ع )
جنگ صفين از جنگهاى بزرگى است كه در زمان خلافت على (ع )، در سال 36 تا 38 هجرى بين سپاه على (ع ) با سپاه معاويه ، در سرزمين صفين (نواحى شام ) واقع شد.
نخستين كارى كه معاويه انجام داد اين بود كه گفت : چون عثمان را تشنه كشتند، آب را بروى سپاه على (ع ) ببنديد، همين دستور انجام شد، و سپاه معاويه مركز آب را گرفتند.
فرمانده اين كار، ابوايوب اعورسلمى بود كه قرارگاه خود را در كنار مركز آب قرار داده بود.
اين موضوع باعث شد كه آب به سپاه على (ع ) نرسيد و تمام شد، و تشنگى بر سپاهيان چيره گشت .
مى نويسند: چندين گردان سواره نظام ، از سوى على (ع ) به سوى آن مركز رفتند تا آبراه را بگشايند، ولى موفق نشدند و باز گشتند.
در اين وقت امام حسين (ع ) (كه 33 سال داشت ) پدر را اندوهگين يافت و نزد پدر رفت و اجازه خواست كه خود همراه جمعى به ميدان بروند، امام على (ع ) اجازه داد.
آن بزرگوار همراه جمعى از سواران بسوى قرارگاه ابوايوب روانه شدند، آنچنان عرصه را بر او تنگ كردند، كه ابوايوب و همراهانش ، ناگزير گريختند و شريعه آب بدست امام حسين (ع ) و همراهانش افتاد، و سپس آن حضرت نزد پدر آمد و جريان را به عرض رساند. و اين نخستين فتحى بود كه در جنگ صفين انجام گرفت .
📗 @e_adab
روایت تکان دهنده از عاقبت شیعه
🌹مرحوم آیت الله مجتهدی فرمودند:
🔸روزی فردی آمد خدمت امام معصوم (امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده است) و به ایشان عرض کرد:
🔹اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود؟
امام در پاسخ به وی فرمودند:
خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود.
آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟
💠امام مجدد فرمودند:
🔶 خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا او را اذیت نماید و این اذیت و آزار همسایه، کفاره ی گناهانش شود.
☑️آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟
💠امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد ، کفاره گناهان دوست ما باشد.
🔹آن مرد گفت : اگر دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟!
💠امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزار های آن همسر بد ، کفاره ی گناهانش شود.
🔸آن مرد گفت :اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟
💠امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید.
🔺باز هم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت: و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟
💠امام فرمودند : به کوری چشم تو ! ما او را شفاعت خواهیم کرد...
📗 @e_adab
🔴 #عیسی_وگناهکار
روزی عیسی با جمعی از حواریون به راهی می گذشت ، ناگاه گنهکاری تباه روزگار که در آن زمان به فسق و فجور معروف و مشهور بود آنان را بدید ، آتش حسرت در سینه اش افروخته شد ، آب ندامت از دیده اش روان گشت ، تیرگی روزگار و تاریکی حال خود را معاینه دید ، آه جگر سوز از دل پرخون برکشید و با زبان حال گفت : یا رب که منم دست تهی چشم پرآب پس با خود اندیشید که هر چند در همه عمر قدمی به خیر برنداشته ام و با این آلودگی و ناپاکی قابلیت همراهی با پاکان را ندارم ، اما چون این گروه دوستان خدایند ، اگر به مرافقت و موافقت ایشان دو سه گامی بروم ضایع نخواهد بود ؛ پس خود را سگ اصحاب ساخت و بدنبال آن جوانمردان فریادکنان می رفت . یکی از حواریون باز نگریست و آن شخص را که به نابکاری و بدکاری شهره شهر و مشهور دهر بود دید که به دنبال ایشان می آید ، گفت : یا روح اللّه ! ای جان پاک ! این مرده دل بی باک را کجا لیاقت همراهی با ماست و بودن این پلید ناپاک از پی ما در کدام مذهب رواست ؟ او را از ما بران تا ما را دنبال نکند و از همراهی ما جدا شود که مبادا شومی گناهانش دامن زندگی ما را بگیرد !! عیسی علیه السلام در اندیشه شد تا به آن شخص چه گوید و چگونه عذر او را بخواهد ، که ناگاه وحی الهی در رسید : یا روح اللّه ! دوست خودپسند و دچار پندار خود را بگوی تا کار از سر گیرد ، که هر عمل خیری تا امروز از او صادر شده به خاطر نظر حقارتی که به آن مفلس انداخت از دیوان و دفتر عمل او محو کردیم و آن فاسق گناهکار را بشارت ده که به آن حسرت و ندامت که به پیشگاه ما پیش آورد ، مسیر توفیق به روی او گشودیم و دلیل عنایت را در راه هدایت به حمایت او فرستادیم
📗 @e_adab