#داستان_دوستان
#محمدمهدی_اشتهاردی
ارزش خشنودى به خواست خدا
در ميان بنى اسرائيل (قبل از اسلام ) عابدى يك عمر طولانى به عبادت خدا اشتغال داشت ، در عالم خواب به او گفته شد فلان زن از دوستان تو در بهشت است .
وقتى بيدار شد، سراغ آن زن را گرفت تا او را پيدا كرد، سه روز او را مهمان خود نمود، تا ببيند او چه عملى انجام مى دهد كه اهل بهشت شده است ، ولى در اين سه روز ديد، او يك زن عادى است ، شبها كه عابد شب زنده دارى مى كند، او مى خوابد، روزها كه عابد روزه مى گيرد، او روزه نمى گيرد...
تا اينكه : به او گفت : آيا غير از آنچه از تو ديدم عمل ديگرى ندارى ؟ او گفت نه به خدا سوگند، اعمالم همين است كه ديدى ، عابد اصرار كرد كه فكر كن و بياد بياور كه چه عمل نيكى دارى ...سرانجام زن گفت : من يك خصلت دارم (كه همواره راضى به رضاى خدا مى باشم ) اگر در سختى باشم ، آرزوى آسانى نمى كنم ، اگر بيمار باشم ، آرزوى سلامتى نمى كنم و اگر در گرفتارى باشم آرزوى آسايش نمى كنم (بلكه پسندم آنچه را جانان پسندد).
عابد جريان را دريافت ، دستش را بر سرش زد و گفت : سوگند به خدا اين خصلت (رضا به رضاى الهى ) خصلت بزرگى است كه عابدها از داشتن آن عاجزند.
📗 @e_adab
دختر کوچولو به مهمان گفت :
" میخوای عروسکامو بیارم ببینی ؟! "
🔻 مهمان با مهربانی جواب داد:
بله ... حتما ....
دخترک دوید و همه ی عروسک ها را آورد ....
بعضی از اونا واقعا با نمک بودن ...
ولی در بین اونا یک عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود
🔻مهمان از دخترک پرسید:
کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ... ؟!
و پیش خودش فکر کرد حتما اونی که از همه قشنگ تره ...!!!!
اما خیلی تعجب کرد
وقتی دید دخترک به عروسک تکه پاره ای ک یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت :
" اینو "
🔻مهمان با کنجکاوی پرسید:
اینکه زیاد خوشکل نیست ؟!!
دخترک جواب داد:
" آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه ....
اونوقت دلش می شکنه !! "
📗 @e_adab
مادربزرگ هميشه ميگفت:
دردِ تن يك جا نمى ماند!
كليه می زند به كمر، كمر می زند به پا،
پا می زند به قلب...
ميگفت: درد هى توى تَـنِت تقسيم ميشود!
اما دردِ روح قُلمبه می شود!
يك جا اَمانَـت را مى بُـرَد،
هركسی هم كه از راه برسد و بپرسد چه مرگت است؟
فقط ميشود دستت را روى زانو و كمرت بگذارى و ناله كنى كه تير می كشد.
درد روح را نميشود نشان كسى داد ..!!
📗 @e_adab
کاترین: از حرفهای من ناراحت نشو ما هردو یکی هستیم نباید عمدا بین خودمون سوتفاهم بوجود بیاریم.
فردریک: چه جوری؟
کاترین: آدمهایی که همدیگر رو دوست دارند مخصوصا بین خودشون سوتفاهم بوجود میارند و دعوا میکنند بعد یهو میبینند که دیگه همدیگر رو دوست ندارند.
فردریک: ما دعوا نمیکنیم.
کاترین: نباید بکنیم چون اگر توی این دنیا اتفاقی بین ما بیفته همدیگرو از دست میدیم، اونوقت دست دیگران میفتیم...!
#ارنست_همینگوی
📗 @e_adab
#داستان_دوستان
#محمدمهدی_اشتهاردی
فرازهائى از نامه امام سجاد (ع ) به عالم دربارى
محمد بن مسلم معروف به زهرى از علما و پارسايان ظاهرالصلاح بود و همچون حسن بصرى ، ظاهرى خوش و باطنى تيره داشت ، به گونه اى كه از علماى دربار امويان شده بود و طاغوتهاى اموى براى فريب دادن مردم از وجود او سوء استفاده مى كردند.
امام سجاد (ع ) نامه مفصلى براى او نوشت ، و در ضمن نامه او را موعظه و امر به معروف و نهى از منكر كرد و او را از پيوستن به دربار ستمگران برحذر داشت ، از فرازهاى اين نامه تاريخى است : ...رفت و آمد و تماس تو با طاغوتيان ، معنايش امضاء كردن اعمال آنهاست ، و او را به روش خود دلگرم تر و جرى تر مى نمايد...با اين دعوتها كه از تو مى كنند مى خواهند تو را مانند قطب آسيا، محور ستمگريهاى خود قرار دهند، و ستمكاريها را بر گرد وجود تو بگردانند و تو را پب اهداف شوم خود، و نردبان گمراهيهاى خويش ، و مبلغ كژيهاى خود سازند، و به همان راهى بيندازند كه خود مى روند، (هشيار باش كه ) مى خواهند با وجود تو (در دربار) علماى راستين را در نظر مردم ، مشكوك سازند و دلهاى عوام را به سوى خود جذب نمايند...
اين عالم دين فروخته ! كارى كه به دست تو مى كنند، از عهده مخصوصترين وزيران ، و نيرومندترين همكارانشان بر نمى آيد، تو بر خرابكاريهاى آنان سرپوش مى نهى ، و خاص و عام را به دربارشان متوجه مى سازى ...تو با كسى (خدائى ) طرفى ، كه از كارت آگاه است ، و مراقب تو است ، و غافل از تو نيست ، آماده باش كه سفرى طولانى نزديك شده ، گناهت را علاج كن كه جانت سخت بيمار گشته ، مپندار كه من قصد سرزنش تو را دارم ، من مى خواهم تو را متوجه سازم كه خداوند مى فرمايد: تذكر بده كه پند و موعظه به حال مؤمنان سود بخشد...
چرا از اين خواب (خرگوشى ) بيدار نمى شوى ؟ آيا اين است حقشناسى ؟ كه خداوند به تو علم و شناخت بدهد و حجتهايش را بر تو تمام نمايد ولى تو آب به آسياى دشمن بريزى ؟!
بسيار ترس آن را دارم كه تو از آن كسانى باشى كه خداوند در مورد آنها مى فرمايد:
اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا.: نماز را ضايع كردند، و به دنبال هوسهاى نفسانى رفتند و بزودى به (كيفر) گمراهى خود مى رسند (سوره مريم آيه 59).
خداوند مسئوليت قرآن را به دوش تو نهاد، و علم آن را به تو سپرد اما تو تباهش كردى ، شكر و سپاس خداوندى را كه ما را به آن بلاهائى كه تو دستخوش آن هستى ، گرفتار نساخت - والسلام .
عجيب اينكه زهرى اين عالم دربارى در بيدادگاه بنى اميه ، مردى را مجازات كرد، آن مرد جان سپرد، زهرى از ترسش فرار كرد (و به دنياى خود نيز نرسيد).
نقل شده وقتى كه او در اطاق مطالعه اش مى نشست ، كتابهايش را در اطرافش پهن مى كرد و آنچنان غرق در مطالعه مى شد كه از همه جا بى خبر مى ماند، روزى همسرش عصبانى شد و به او گفت : سوگند به خدا اين كتابها براى من ناگوارتر از سه هوو است .
آرى دانشمندس كه اين چنين بود، منحرف شد و بجاى اينكه در صراط مستقيم و خط امام حق ، گام بردارد، همه عمرش را تباه ساخت و در حالى كه سر به سراى طاغوتيان سپرده بود جان باخت (پناه به خدا).
📗 @e_adab
#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام
انسان به کندی تغییر میکند،
به همان کندی ای که بهار تبدیل به تابستان، و تابستان تبدیل به پاییز، و پاییز تبدیل به زمستان میشود؛
هرگر کسی نمیفهمد در کدام لحظه بهار تبدیل به تابستان میشود.
یک روز صبح از خواب بیدار میشویم و حس میکنیم هوا گرم است. تابستان وقتی ما در خواب بودیم فرارسیده است.
👤اوریانا فالاچی
📚اگر خورشید بمیرد
📗 @e_adab