eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
1.4هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
9 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
کار نکن، فاطمه جان غم به دلم بار نکن جان علی، پیش علی تکیه به دیوار نکن امن نبوده حرمم، جرم علی را تو ببخش تا که رَوی از بر من، این همه اصرار نکن نان نپز و درد نکش، دست به دستاس نزن مرد خودت را به خودت باز بدهکار نکن با غم جانکاه نرو، آه نرو، راه نرو چادر خاکی شده را، چادر گلدار نکن با پر زخمی به سر زینب خود شانه نزن بین پر زخمی خود، درد تلمبار نکن زار و گرفتار نمان، خیره به مسمار نمان آبرویم را بخر و حال مرا زار نکن چشم ورم کرده ی تو قاتل جان علی است روی نگیر از من و این حادثه انکار نکن داغ پی داغ رسد، بقچه چرا باز شده؟ پای کفن ضجه نزن، گریه ی بسیار نکن پیرهن بافته ات، کار کفن را بکند روضه ی گودال نخوان، صحبتِ اسرار نکن : 💔 مثل قدیم باز صدام کن دستی بکش بروی دل بی قرار من صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
این روزها صحبتشان با نگاه بود از بس فضای خانه پر از درد و آه بود این جا کسی عیادت زهرا نمی رود تنها کسی که سر زده شب، نور ماه بود شهر پیمبر است مدینه، ولی در آن یاریِ اهل بیت پیمبر گناه بود از سنت رسول به غیر از اذان نماند شالوده های دین مدینه تباه بود اصلاً عجیب نیست که هیزم بیاورند وقتی که قلب مردم یثرب سیاه بود می گفت با نگاه: بمان فاطمه، نرو... تنها جواب فاطمه هم یک دو آه بود از لب جدا نمی شود عجل وفاتی اش در انتظار مانده و چشمش به راه بود : 💔 گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی همسر تازه جوانم نکند خسته شدی نکند باعث تنهایی حیدر بشوی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه رو، رو گرفته‌ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم به دست خسته‌ی تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم : 💔 دست بردیوارومحتاج عصادیدم تورا یارهجده ساله ام پیری برایت زودبود. صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
من رفتنی هستم دگر یاور نداری مظلوم! با مظلومه ات کاری نداری؟ تا رفع زحمت کردنم چیزی نمانده فردا در این بستر، تو بیماری نداری مثل جنین زانو بغل کردن ندارد خانه نشین! گیرم طرفداری نداری با گریه دردت را بگو عیبی ندارد وقتی که غم داری و غمخواری نداری وقتی که دفنم می کنی آقا بمیرم تاریک تر از آن، شب تاری نداری مردم اگر از تو سراغم را گرفتند از قبر من مولا خبر داری! نداری! دیگر خداحافظ، حلالم کن علی جان جان تو جان بچه ها، کاری نداری : 💔 داخل قبرم ولی قبر خودم را کنده ام جان حیدر فاطمه برخیز و من را خاک کن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت ام ابیها حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، صدیقه ی طاهره بر شما تسلیت باد😭🏴
زهرا اگر نبود جهان جنبشی نداشت خورشید در مدار فلک چرخشی نداشت پروردگار تحت حدیثی بیان نمود خلقت بدون فاطمه پیدایشی نداشت رو شد دلیل آنهمه چله نشینیش جز فاطمه رسول خدا خواهشی نداشت چادر نماز حضرت زهرا اگر نبود آینه ی جمال خدا پوششی نداشت معیار بندگی خداوند فاطمه است پروردگار بهتر از او خط کشی نداشت چشم امید طفل همیشه به مادر است شیعه بدون فاطمه آمرزشی نداشت شکر خدا که ام ابیهاست مادرم شکر خدا که حضرت زهراست مادرم آنقدر محو ذات خدا در نماز بود افلاک غبطه خورده به خلوت گزینیش شاگرد ابتدایی زهراست جبرئیل از فاطمه است منسب روح الامینیش : نخی از چادر تو هر دو جهان ما را بَس ای امید دو سرا شافعِ امت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، سالروز میلاد خجسته ی حضرت سلام الله علیها، سرور بانوان جهان و مبارک باد.
از عشق و مرام و معرفت آگاه است هرکس که پناهنده به این درگاه است هر کس که شود سائل سلطان نجف از یُمن گدایی به در او شـــــاه است زهـراست اگر محور منظومه ی نور خورشید پیمبر است و حیدر ماه است هر کس ز علی و آل او گشته جدا بیراهه گرفته پیش رو گمراه است  هر کس بِکَند چاه برای شـــــــیعه تا روز ابد خودش تَهِ آن چاه است  تا کور شود هر آنکه نتواند دید در مذهب حق علی ولی الله است : 💔 قسم به نامِ بلندت قسم به نام علی علی تمامِ تو بود و تو هم تمامِ علی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
این روزها صحبتشان با نگاه بود از بس فضای خانه پر از درد و آه بود این جا کسی عیادت زهرا نمی رود تنها کسی که سر زده شب، نور ماه بود شهر پیمبر است مدینه، ولی در آن یاریِ اهل بیت پیمبر گناه بود از سنت رسول به غیر از اذان نماند شالوده های دین مدینه تباه بود اصلاً عجیب نیست که هیزم بیاورند وقتی که قلب مردم یثرب سیاه بود می گفت با نگاه: بمان فاطمه، نرو... تنها جواب فاطمه هم یک دو آه بود از لب جدا نمی شود عجل وفاتی اش در انتظار مانده و چشمش به راه بود : 💔 گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی همسر تازه جوانم نکند خسته شدی نکند باعث تنهایی بشوی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
صبحت بخیر، همسر من، هم قطار من یک روز دیگر است که هستی کنار من شکرخدا، گمان کنم امروز بهتری پیراهن جدید مبارک، بهار من نان که تو میپزی چقدر مزه میدهد نان پخته ای که سر برسد انتظار من از آتش تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز صِدام کن دستی بکش به روی دل بیقرار من برات لقمه گرفتم، قبول کن روزه بس است آب شدی روزه دار من افتاده ام‌ به پات، بمان، جان من بمان رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من اسما، برای خانه دوتابوت لازم است مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من من‌ بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟ تا عرش رفت آه دل ذولفقار من روز دهم قرار من و تو دم غروب وقتی که خورده است به مقتل گذار من وقتی که شمر رفته روی سینه ی سر میبرد مقابل چشمان تار من خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند وای از غرور دختر ناقه سوار من : 💔 باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکرخدا حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است خانه را جارو زدی، از بسترت برخاستی از نگاهت می توان فهمید روزهای آخر است ای ستون خانه ی من، حرفی از رفتن مزن بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت جای بال زخمی و خاکی تو روی در است چند ماهی می شود، حیدر شده خانه نشین چند ماهی می شود زهرا میان بستر است دستهایی را که می بوسید پیغمبر، شکست راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست دست در دست حسن می رفت زهرا، ناگهان روی خاک افتاد قرآن، سوره ی کوثر شکست دستهای بسته ی مولا گواهی می دهد بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست : 💔 ما را دچار عشق خودت کردی و سپس با یک نفس به عشق دچارتر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
نوشته اند اگر بی صدا دعایت را رسانده اند به گوش دعا صدایت را فرشته ماحصل هرنفس کشیدن توست لطافتست که پرمیزند هوایت را اگر چه خانه حقیر و اگرچه فرش حصیر کرم گدا شده در هر قدم گدایت را بزرگی از تو دمی دست برنمیدارد ندارد عرش خدا شأن خاک پایت را قنوت تو غزلی با ردیف همسایه ست به بیت بیت سحر میبری دعایت را کم آیه دارترین سوره ی خدا، بانو نبی درست ادا کرد هر هجایت را علی برای علی گفتن تو میمیرد نفس نفس زدنت کشت مرتضایت را اگرچه راز مدینه ست اشک پنهانت حسن نمیبرد از یاد های هایت را قسم به اشک، که بابوسه های مادری ات گرفته ای ز گلو سهم کـربلایت را : 💔 تو زمین خوردی، علی افتاد از پا ناگهان جان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام