eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
909 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
875 ویدیو
4 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام میدهم از راه دور در شب جمعه سلام بر تو، سلام بر شب جمعه به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا سلام میدهمت با دو چشم تر، شب جمعه فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت رسیده است پدر در بر پسر، شب جمعه نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا حسن نشسته کنار پیامبر، شب جمعه چقدر فطرس پرسوخته ست گرد ضریحت کنار این همه مرغ شکسته پر، شب جمعه هنوز خاطـره ی اوّلین زیارت خود را مُرور می کنم ای مهربان به هر شب جمعه فقط دعای فرج، تحت قُبّه ی تو بخوانم دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر، شب جمعه به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت مرا به کرب و بلا باز هم ببَر، شب جمعه چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم پدر، خرابه، سه ساله، کنار سر، شب جمعه : ‍ ما پاى لطف شرمندگى كنيم ارباب ما و فقط بندگى كنيم اصلا نميشود كه اى ز عمر بى شور و حال زندگى كنيم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
غزلی عشق مرا می چیند سفره را گوشه ی ایوان طلا می چیند از همان اول صبح نیت مشهد کردم نام سلـطـان دلـم را به زبان آوردم هشتمین روز قرار از دل ما میگیرد روزم عَطرِ حرم و صحن و سرا میگیرد هشتمین روز هـوای دلمان بارانیست مشهد و کرب و بلا هردو حرم مهمانیست هم سر سفره ی سلطان دو عالم هستیم هم پریشان شب هشت محرم هستیم هم علی اکبری ام هم رضـوی، حیرانم کفتر بام و : هشت روز است سحر منتظر این هستند روز هـشـتـم بنویسند ز تـو شـاعـرهـا کاش امـروز منـم زائـر مـشـهـد بودم خوش به حال همه خدام، تو و زائر ها صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
عبدی که بود پست و هوسرانتر از همه برگشته سر به زیر و پشیمانتر از همه از خود فرار کرده غلام فراری ات سوی تو بازگشته گریزان تر از همه یا که مرا مقابل این خوبها بزن یا که مرا ببخش نمایان تر از همه از روی جهل حال خوشی را که داشتم بر معصیت فروختم ارزان تر از همه وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت ماندم میان معرکه حیران تر از همه غیر از تو ای کریم کسی میخرد مگر؟ آنرا که بی بها شد و ویران تر از همه من نومید نیستم از لطف و رحمتت هستم اگر چه بی سروسامان تر از همه خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق بر نوکـران آسان تر از همه دلبسته ام به لطف کریمان در این میان بر رحمت فراوان تر از همه : چشمها را در که دریا میکنیم در دلِ خود یک خیابان، تا حرم وا میکنیم بعد هم با اذنِ ، یادِ لبهایِ ما به استقبالِ بر پا میکنیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد از تَحبِسُ الدُّعا که صدایی نمی رسد ما تَحبِسُ الدُّعا شده یِ نانِ شُبهه ایم آن جا که شُبهه است عطایی نمی رسد پَر باز می کنم بِپَرم، می خورم زمین بال و پَرِ شکسته به جایی نمی رسد باید تنم پیِ سپرِ دیگری رَوَد با روزه های ما به نوایی نمی رسد با دستِ خالی از چه پُل دیگران شوم دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟ من سالـهاست منتظر یک ضمانتم آخر چرا نمی رسد از من مخواه بیش از این زندگی کنم وقتی براتِ کـرب و بلایی نمی رسد : عاشقِ نامِ حسینم و میگویم گل که بویَم طَمَعِ عطرِ حسیڹ می بویم اهـلِ عالـَم همه می گـرید و جَنّٺ طلبد من رَواق و قبر حسین می جویم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگیست به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست همانجا وطن است دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خـواست کـه دورو بَرِ باشم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
به ساغر غمت ای شاه تا حواله شدم خراب باده ی عشقت به یک پیاله شدم گناه، از من اگر ساخت یک بت سنگی به هیئت آمدم و در دم استحاله شدم در این زمانه که هرکس خوش است با صنمی شبی بدون تـو مـاندم، هـزارساله شدم همیشه آه کشیدم غـم فـراقت را از این که وصل ندیدم همیشه ناله شدم به دوش بردم از این داغ سوزنی، امّا شکسته شد کمرم، از غمت مچاله شدم گفتنِ من ناگهان و آنی نیست من از قدیم گرفتار این شدم غلام حلقه به گوشم مرا مران از خود بس است هرچه در این راه بی قباله شدم : شب جمعه‌است به گیسوی پریشان سوگند عـاشـق یک ‌سحـر کـرب و بلائیم همه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
هوا هوای حسینیه‌ها، شب جمعه رسیده این دل من تا خدا، شب جمعه شب زیارت مخصوص سیدالشهدا شب زیارت ارباب ما، شب جمعه حوائج همگی مستجاب خواهد شد رواست حاجت دل با دعا، شب جمعه گفتم و در بین روضه می‌شنوم صدای را شب جمعه خدا کند که همین روزها حـرم باشم خدا کند برسم کـربلا، شب جمعه حرم بیایم و بر سینه مُهر غم بزنم کنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم : همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلـم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
لفظ و مضمون غزل وقتی برای زینب است شعر هم از بیت اوّل در هوای زینب است نام من چون در میان سائلانت ثبت شد تا قیامت این دل عاشق گدای زینب است در میان روضه ی ارباب مظلومان حسین هر که شد نوکر بداند از دعای زینب است کــربلا زیباترین تـصـویر در چـشـمان او ماجرای دیگری کرب و بلای زینب است آنچه تا شـام و مـدینه کـربلا را می برد کوه صبر و غیرت بی انتهای زینب است از میان غصه ها سهمش اسارت می شود این جسارتها جوابش با خدای زینب است می شوم امشب شریک غصه و غمهایتان قلب من چون خیمه ی دارالعزای زینب است : من را بخر بخاطر این چند قطره اشک کاری به غیر گـریه بلد نیستم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
بساط نوکری‌ام ریخته به هم آقا نشسته بر دل تنگم غبار غم آقا به زیر قول و قرارم زدم، پشیمانم به زیر بار خطا باز خم شدم آقا  به دستهای قلـم ناامیدمان نکنی به سطرهای گناهان بکش قلم آقا به زور و زر نروم از درون خانه‌ی تو چه صد قدم بگشایی چه یک قدم آقا نریز آبرویم را به آبروی کسی سراغ ندارم به تو قسم آقا دعا بکن برسم به خیمه‎ی تو به دوری از تو شدم باز متهم آقا مریض آمدم اما شفا نمی‌خواهم فقط ببر مـرا گـوشه‌ی حـرم آقا : 💔 دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
هرجا که روضه های تو برپا شود حسین بابیست که به کرب و بلا وا شود حسین دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست توحید با محبتت امضا شود حسین چشمی که گریه کرد برای عـزای تو مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین آن کس که شد گدای تو آقای عالم است هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین هرجا گره به کار من افتاده از قدیم تنها گره گشای من آنجا شود حسین آیا شود چو جون غلام سیاه تو هنگام مرگ هر نفس ما شود : 💔 باشد قبـول، اما بدان این اربعین از هجر جان میدهم، هرچند از من جان نمی‌خواهی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین رفتم از گل بسرایم که چمن گفت حسین چه شده؟ موسم روضه است، ببین از داغش فاطمه باز زمین خورد، حسن گفت حسین زخم دل باز شد و باز مصیبت جوشید باز شد از دل هر روضه دهن گفت حسین از شهیدان حرم، وقت شهادت هر کس کشته شد دورتر از شهر و وطن گفت حسین نوکری مرد و غسال همین که او را غسل داد و به تنش کرد کفن گفت حسین جای هر زخم که زینب ز تنش نیزه کشید به سخن آمد از آن پاره بدن گفت حسین عمه جای همه بوسید گلو را، آن جا هر چه شلاق پذیرفت به تن گفت حسین : سرِ صبحی هوسِ کـرب و بلا کـردمـو دل از سر عـادت هر روزه ی خود گفت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
تا یاحسین ذکر شریف شفاعت است نامی به غیر نام تو بردن حماقت است هرگز به سینه‎ام نزدی دست رد حسین آخر چه کس شبیه تو اهل رفاقت است آن کس که عابس تو شود عابد است و بس در سلک ما جنون حسینی عبادت است معیار بندگی خدا تا خاک کوی توست شرط قبولی سجده‎ی ما مهر تربت است از دست تو رها نشود تا به روز حشر دستی که در حسینیه‎ها وقف خدمت است ما دست از گدای تو بودن نمی‎کشیم وقتی که موجبات مرض ترک عادت است من از همان طفولیتم نوکرت شدم این عاشقت ز کودکی‎اش جُون خصلت است زهرا کشیدن علمت را به من سپرد در اصل این لوای تو بار امانت است : 💔 با  خط غم به روی دلم حق نوشته است جانم فدای غربتت ای بی كفن  صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ظاهرش این ست امسالم حرم قسمت نبود باطنش این ست این نوکر،حرم دعوت نبود آبرویم آمده آقا وسط کاری بکن ورنه من حرفی ندارم حرف حیثیت نبود جان زهرا باشد آقا بین ما اعمال من من که می دانم فقط ویزا و پول،علت نبود گریه ی مردی ببیند اهل بیتش خوب نیست من غرورم می شکست آقا اگر هیئت نبود حال من این روزها با روضه ی اصغر خوش است تازه فهمیدم که داغی بدتر از خجلت نبود آخرش یک مرتبه مادر نگفتی اصغرم کاش در قلب عروس فاطمه حسرت نبود حرمله معروف شد با کشتنت،"ذبح عظیم" کاش بهر قاتل تو این همه عزت نبود خواستم گهواره ات را پس بگیرم که نشد بد دهان بودند،اصلا بینشان حرمت نبود : 💔 غیر شیعه به حریم تو بسیارند چه بگویم‌ من که تو راهم بدهی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، فرا رسیدن سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت باد🏴🏴
روز ازل که قصه ی عشق تو پا گرفت دل خون‌شد و بهانه ی کرببلا گرفت نان حلال و شیر پر از اشک مادرم این گونه بود در دلم این عشق جا گرفت یک قطره اشک موجب دریای رحمت است وقتی که دل ز ماتم خون خدا گرفت اعجاز میکند به خدا ذکر یا حسین هر جا که عاشق تو به یادت نوا گرفت یاد تمام پیر غلامان به خیر باد این روضه ها به همت آنان بقا گرفت شد موسفید هر که در خانه ی شما امضای نوکری ز شه لافتی گرفت سر میزند به رسم وفا شاه تشنه لب هر جا که رنگ روضه و‌اشک و بکا گرفت پروانه های گلشن هیئت ملائکند وقتی ز شمع یاد شهیدان صفا گرفت ای لاله ی خزان شده از زخم تیغ ها باید سراغ آن سر و تن را جدا گرفت : 💔 از سفره ی بلندم نکن که من محتاج آب و دانه ی شبهای جمعه ام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
از غربتت اگرچه سخنهاست یاعلی دنیا دگر بدون تو تنهاست یاعلی گویی هنوز دامن محراب کوفه را آثار خون ز فرق تو پیداست یاعلی آثارسجده،زخم جبین،روی غرق خون در محضر خدات چه زیباست یاعلی تا دسته‌گل برای تو آرند از بهشت بر روی دست، محسن زهراست یاعلی گرچه شکافت فرق تودرصبحگاه قدر هر شب برای تو شب احیاست یاعلی شمشیر دید عازم وصل خدا شدی روی تو را به خون تو آراست یاعلی دنیاچه پست بودکه مثل تورانخواست از تو برید‌ و غیرتورا خواست یاعلی کوفه پس از شهادت تو گشته متّحد بر کشتن مهیاست یاعلی گویی گرفته بهر تصدّق به دست، نان چشم انتظار زینب کبراست یاعلی : شب قدراست چنان زارزنم تاخودصبح شایدارباب دلش سوخت،حرم دادبه من آنقـدر در بزنـم خانـه ی اربــابــم را بلکه آخر نگهش لحظه ای افتاد به من صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ایام ضربت خوردن علیه السلام را محضر امام زمان (عج) و شما شیعیان تسلیت عرض میکنیم.🏴
تو که در ارض و سما از همه کس خوبتری چه کنم با غم تو با غم بی بال و پری به شب تیره ی من ماه تمامی تو رضا سیرتت شمس شموس است و به صورت قمری ای که از زهر شرربار جگر پاره شدی چه کنم با تو که سهمت شده خونین جگری دیده واکن پسری آمده از راه وفا آمده سوی خراسان تو با چشم تری آمده تا که بگیرد سر زانوش سرت آمده تا غم غربت ز دل خود ببری روضه برپاست در این حجره خدایا تو ببین روضه ی وصل بخواند پسری بر پدری خاک حجره شده گودال تو پس نیست عجب که بگوییم تو دگری شکر حق نیست کنار تن تو خواهر تو بعد تو بر سر نیزه نرود هیچ سری شکر بعد از تو نشد سهم حریم تو رضا بزم نامحرم و سیلی و غم دربدری تو غریب الغربایی و رئوفی چه کنم ز شب غربت من گر تو نگیری خبری میروم نعره زنان تا به جنان سوی حسین از سر تربت من گر که نمایی گذری : یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
صبحت بخیر، همسر من، هم قطار من یک روز دیگر است که هستی کنار من شکرخدا، گمان کنم امروز بهتری پیراهن جدید مبارک، بهار من نان که تو میپزی چقدر مزه میدهد نان پخته ای که سر برسد انتظار من از آتش تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز صِدام کن دستی بکش به روی دل بیقرار من برات لقمه گرفتم، قبول کن روزه بس است آب شدی روزه دار من افتاده ام‌ به پات، بمان، جان من بمان رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من اسما، برای خانه دوتابوت لازم است مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من من‌ بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟ تا عرش رفت آه دل ذولفقار من روز دهم قرار من و تو دم غروب وقتی که خورده است به مقتل گذار من وقتی که شمر رفته روی سینه ی سر میبرد مقابل چشمان تار من خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند وای از غرور دختر ناقه سوار من : 💔 باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
با تیر آمدند به تشییع پیکرت خون می گریست در غم تو چشم خواهرت عمریست روبه روی تو و چشمهای توست تصویرِ گوشواره ی زخمی مادرت ای راز دار فاطمه! یادت نمی رود مادر چگونه خورد زمین در برابرت در خانه کاش مَحرَم اسرار داشتی مثل رباب کاش وفا داشت همسرت فرمانده ای غریب تر از تو ندیده ایم از هم گسست با طمع سکه لشکرت معلوم شد از این جگر پاره پاره ات دیگر رسیده است نفسهای آخرت در کربلا اگرچه نبودی خودت ولی پرپر شدند جای تو گلهای پرپرت تاریخ را ورق بزن و آخرش ببین افتاده است در دل صحرا برادرت : گاه از و تیر و بدن می گویم گاهی ز بی کفن می گویم در روضه ی هردو آب چون دارد دست با خوردن آب، می گویم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
نام را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه ی روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست فرموده است: مرهم زخم دل من است چشمی که در عزای گریست : ❤️ هم خودم، هم پدرم، هم پسرم نوکـر تو نسل ما را به خدا صاحب و ارباب تویی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت یاس حیدر به برش غنچه ی زیبایی داشت متولد شده بود آینه ی حجب و حیا دختری که دم او هیبت مولایی داشت بس که از آمدنش چشم روشن شد باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت مانده بودم چه بگویم به خدا این نوزاد دختری بود که صد آینه آقایی داشت عشق باباست به دختر همه اش کار دل است بی سبب نیست که بابا تب بالایی داشت یاسمن منتظر آمدن دلبر بود علت این بود اگر دیده ی دریایی داشت یک نفر گفت آمد و او غوغا کرد ناگهان دیده ی نورانی خود را وا کرد آمده آینه ی بشود آمده زینت جان و دل بابا بشود دختر فاطمه و ام ابیهای علیست پس عجب نیست که او زینب کبری بشود نام که می آید به خدا جا دارد کوه دریا شود و موج زنان پا بشود می تواند همه دم با نظر فاطمی اش هرکسی را که نظرکرد مسیحا بشود شب میلاد قرار دل نامه ام را برسانید که امضا بشود : (س) صبح من با یاد تو امروز زیبا می شود السلام ای عمه ی سادات، دستم را بگیر سلام عليكم ورحمة الله، صبحتون بخیر، ولادت با سعادت قهرمان فصاحت و بلاغت، مظهر مهربانی و عطوفت، عقیله‌ی بنی هاشم، حضرت (س) و روز مبارک باد.
یا بسوزان در میان شعله خاکستر شوم یا ببخش این بنده را آدم شوم بهتر شوم بنده ی بد را زدن کاری ندارد، تو نزن جای آن راهم بده در خانه ات نوکر شوم من قیامت پیش رو دارم که گریه میکنم وای اگر آنروز عریان وارد محشر شوم هرعذابی هست باشد من تحمل میکنم نه نمیخواهم که ننگ آل پیغمبر شوم رحمت تو بیشتر از این گناهان من است مرگ‌ بر من گر که یک لحظه جدا زین در شوم من از اول خاک بودم خاک نعلین پس خدا نگذار تا روزی که هستم زر شوم ای گنهکاران، گرفتاران، علیکم بالنجف دارم امشب میروم در محضرش قنبر شوم امشب میاید کربلا پیش کاش من هم همسفر با حضرت مادر شوم یا بُنَیَ دشنه دست از حنجر تو برنداشت حق بده از داغ ذبحت دم به دم مضطر شوم : 💔 دردم زیاد هست و شفایم زیارت است من طالب شفای توأم ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سرمجروح کلیسا دیده با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا هربلایی به سرش آمده زیبا دیده زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها سربریدند و گرفتند تو را نادیده ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات ترک روی لبت را لب دریا دیده؟ خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سرپیرهنت فاطمه دعوا دیده دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود عوض دیدن بابا، سربابا دیده : 💔 غیر شیعه به حریم تو بسیارند چه بگویم‌ من که تو راهم بدهی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
حس من این است هردم بی وفاتر می شوم دائما از یوسف زهرا جداتر می شوم اشکهایش را نمی فهمد دل آلوده ام هرچه یادم می کند بی اعتناتر می شوم بنده ای بی دست و پا هستم، زمان معصیت دست و پا گم میکنم، بی دست و پاتر می شوم جای من العفو میگوید که راهم میدهند من ولی جای تشکر بی حیاتر می شوم با همه رسوایی ام وقتی به دادم میرسد با نگاه مهربانش آشناتر می شوم هرچه هم بد باشم آخر سائل این خانه ام با گداییِ کـریمان پربهاتر می شوم بر دل آلوده ی خود آب و جارو میزنم چون که بااین گریه کردن با صفاتر می شوم در میان روضه از نَفسَم رهایم می کنند با سلامی بر از خود رهاتر می شوم درد من جان کندن آقاست زیر نیزه ها حاجت درمان ندارم، مبتلاتر می شوم : گناه سهم من و گریه قسمت چشمت چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
چشم من خشک شده و گوهرم از دستم رفت دل من تیره شد و دلبرم از دستم رفت من که با گریه همه چیز به دست آوردم با گنه برکت چشمان تر از دستم رفت پای امروز به فردای خودم بد کردم عبد دنیا شدم و محشرم از دستم رفت آنقدر خدمتشان را ننمودم یک عمر که دعاهای پدر و مادرم از دستم رفت حیف شد نان حلالی که حرامش کردم شُبهه آمد وسط و باورم از دستم رفت گفتن من کیسه ی من را پر کرد دَرِ این خانه حساب کَرَم از دستم رفت همه گفتن و همه رفتن خاک عالم به سر من، حرم از دستم رفت شب سوم شده از نیزه صدا می آید ساربان تند مران دخترم از دستم رفت دختری در وسط معرکه فریاد کشید آه بابا کمکم کن پرم از دستم رفت دستی از پشت نگه داشته گیسوی مرا علت این بود که موی سرم از دستم رفت دست تو قطع شد انگشترت از دستت رفت گوش من زخم شد و زیورم از دستم رفت : روز سوم‌ آمد و یاد‌ رقیه‌ کرده‌ ام هدیه‌ کردم‌ روزه‌ام‌ را‌ من‌ به‌ بانوی‌ دمشق♥️ سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
درسینه أم شراره ی غم موج میزند وقـتی دلم به سمت حرم موج میزند بـی اختـیار گــریـه امـانـم نـمی دهـد روی لبم دعا و قسم موج میزند وقـت نـماز جـای دعای قنوت هم فکر حرم فقط به سرم موج میزند هـرلحظه یاد گنبـد تو در خیال مـن یاد ضریح هم همه دم موج میزند زیباست رقص پرچم گنبد طلای تو زیباتر آن زمان که علم موج میزند در دستهای خالی من سائلـی، ولی در دست تو عطا و کرم موج میزند ایمان و آبرو و شفاعت، شفا و عشق در خاک تو قدم به قدم موج میزند فرقی نمی کند به خدا عشق کـربلا در سینه ی عرب و عجم موج میزند هروقت نام میرسد به شعر در دست شاعر تو قلم موج میزند شوق زیارت تو نه تنها به قلب ما بلکه به قلب هم موج میزند : 💔 خواست از هردو جهانم‌ شود آسوده خیال پدرم دست مرا داد به دستان سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن برای اینکه حسین است سوگوار حسن ضریح کـرب و بلا نقـره داغ تربت او زهـیر و حـر و حبیبند داغـدار حسن اگر چه دوروبرش از حبیب ها خالیست امـام ها همـه جمعند در کنار حسن مـزار خاکـی او شد ابوترابیِ محض از آن به بعد نجف گشت خاکسار حسن عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز حسین فاطمه برخیزد از جوار حسن برای غـربت او بیـقـرار مـی گـریم شبیه شمع خیالـی سر مزار حسن برای داغ دو تا ماهپاره اش یا که برای لحظه جانسوز احتضار حسن برای روضه ی او با کنایه می خوانم مدینه، کوچه، فدکنامه، گوشواره، حسن : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خواست که دورو بَرِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
غمخوارِ کـربلا غم عالم نمی‌خورد دنیایِ بی حسین به دردم نمی‌خورد هرکس که خوردنان توجایی نمی‌رود هرکس که خوردداغِ توراغم نمی‌خورد شأنِ دوچشمِ خیسِ عزادارعرشی است این حرفها به چشمه‌ی زمزم نمی‌خورد آنکه به زیر سایه‌ی زهرا نشسته است غمهای روزِ حشر مسلم نمی‌خورد آنکس که جای بستر بیماری، از غمت آتش گرفت حسرت عزیزم نمی‌خورد من با محرم تو نفَس می‌زنم هنوز هرچند طعنه نوکرتان کم نمی‌خورد من حتم دارم از نفسِ گرمِ مادرت این سینه باز داغِ محرم نمی‌خورد : 💔 گفتم به دل که غم مخور از دوری حرم آخر تو را زِ لطف صدا می‌کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
رفته ای در سفر و آمدنت دیر شده مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟ سالها می گذرد غایبی از دیده ی ما نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟ حالمان حال خوشی نیست بیا ای جانا زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده دور دیدند تو را بر سر اُمَّت آقا... دشمن دین به خودش آمده و شیر شده جُرم و تقصیر ز ما بوده و هست آقاجان که دعای فرجت فاقد تأثیر شده ما اگر بد شده ایم، خاطر زهرا برگرد مادرت قامت خَم از غم تو پیر شده آه برگرد به آن رأس جدا بر سرِ نی به همان جسم که بازیچه ی شمشیر شده تشنه ی ذکر تو هست طالب خون خدا، آمدنت دیر شده : 💔 خودت بخواه که این انتظار سر برسد دعای اینهمه چشم انتظار کافی نیست؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
هرجا که روضه های تو برپا شود حسین بابیست که به کرب و بلا وا شود حسین دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست توحید با محبتت امضا شود حسین چشمی که گریه کرد برای عـزای تو مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین آن کس که شد گدای تو آقای عالم است هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین هرجا گره به کار من افتاده از قدیم تنها گره گشای من آنجا شود حسین آیا شود چو جون غلام سیاه تو هنگام مرگ هر نفس ما شود : 💔 هر صبح سوى کرب و بلا گريه میکنم هجـر بهشت، چاره ندارد به جز بـکا سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دوباره عرض ادب عرض احترام حسین بنا به عادت هر روزه ام سلام حسین دوباره مجلس تو آمدم خدا را شکر دوباره آمده ام مثل یک غلام حسین تمام دلخوشی ام گریه بر مصیبت توست دوباره این من و اشک علی الدوام حسین مرا به لطف تو این گونه می‌شناسندم غلام فاطمه و نوکر امام حسین به جز تو سنگ کسی را به سینه ام نزدم که چون تو سنگ نخورده کسی ز بام حسین نخواه رو به کسی غیر خواهرت بزنم تویی که آخر انصافی و مرام حسین به غیر چشم محارم کسی ندیده رخش کجا عقیله کجا مجلس حرام، حسین سرم فدای کسی که علی فدایش شد پر است دور و بر زینب از عوام : 💔 می شود نیمه شبی گوشه ی بین الحَرمین من فقط اشک بریزم تو تماشا بکنی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام