eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
35هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🌸﷽🌸 #شناسنامه‌شهید📒 #خوشتیپ_آسمانی🦋 نام:بابڪ نام‌خانوادگی:نوری‌هریس🌱 نام‌پدر:محمد اصالت:آذری‌الاصل
📒 🦋 مادرشهید:بابک‌خوش‌اخلاق‌بود،😇 باایمان‌بود،زرنگ‌بود،منظم‌بود وبرای‌همه‌ی‌کارهاش‌برنامه‌ریزی‌می‌کرد، یک‌دفترچه‌ای‌همیشه‌همراهش‌بود🗒 وبرنامه‌های‌روزانه‌ی‌خودش‌رو‌یاداشت‌میکرد. دائم‌به‌فکرکلاس‌رفتن‌و‌باشگاه‌رفتن‌بود. خواهرشهید:بابک‌من‌عاشق‌تیپ‌زدن‌بود😎 تمیزی‌روخیلی‌دوست‌داشت،🌸 حتی‌تو‌عکسایی‌که‌از‌سوریه‌میومدچفیه‌اش‌ همیشه‌یک‌حالت‌هفتی‌داشت.🥺 بااینکه‌میگن‌‌اونجا‌امکانات‌بهداشتی‌زیادنبوده‌، امابابک‌همیشه‌تمیزومرتب‌بود‌..♥️ دوستان‌شهید:بابک‌خیلی‌شلوغ‌وسرحال‌بود. مثلا‌داخل‌ماشین‌نشسته‌بودیم‌بابک‌ازجلو می‌پرید‌عقب،ازعقب‌می‌پریدجلو.🤦🏻‍♂ جنب‌وجوش‌عجیبی‌داشت‌این‌آدم، یک‌دفعه‌ازسروکولت‌بالامی‌رفت،😅 کُشتی‌‌می‌گرفت‌.🤼‍♂ شخصی‌بودکه‌به‌تیپ،هیکل‌و‌قیافه‌می‌رسید.😎 بابک‌دوتاشخصیت‌داشت: یک‌شخصیتش‌خیلی‌جدی‌بود ویک‌شخصیتش‌خیلی‌شوخ‌بود😜 بابک‌عاشق‌دورهمی‌بود داخل‌دانشگاه‌دوستان‌اجتماعیه‌زیادی‌داشت‌✌️🏼 چون‌واقعا‌سریع‌با‌همه‌جوش‌میخورد.🔥 💯~ادامہ‌دارد...‌همراهمون‌باشید😉 ♥️|
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
#ویژگے‌ها📒 #خوشتیپ_آسمانی🦋 مادرشهید:بابک‌خوش‌اخلاق‌بود،😇 باایمان‌بود،زرنگ‌بود،منظم‌بود وبرای‌همه‌ی‌
📒 🦋 خیلی‌چیزها‌داشت‌،‌ چیزهایی‌که‌جوون‌های‌‌امروزی‌آرزوشونه‌ داشته‌باشن‌یا‌بهش‌برسن،👀 بابک‌نوری‌همه‌ی‌این‌هارو‌داشت. بابک‌همیشه‌دوست‌داشت‌که‌خوشتیپ‌باشه‌ و‌به‌تیپش‌اهمیت‌می‌داد.😎 بابک‌سرشاراز‌انرژی‌بود،تمام‌سفرهایی‌که‌ می‌رفتیم‌‌باتمام‌دوست‌هایی‌که‌داشت‌ همیشه‌باهم‌بودن.✌️🏼 یک‌جو‌فوق‌العاده‌‌شلوغی‌دورش‌بود‌، مثلا‌اگرما۲۰تارفیق‌داشتیم‌بابک‌۱۰۰تاداشت!! چیزی‌نبود‌که‌بابک‌نداشته‌باشه...🙂 ازدوست‌و‌رفیق‌گرفته‌تا‌خانواده‌و‌امکانات‌زندگی پسری‌بودفوق‌العاده‌بامرام‌،🙍🏻‍♂ هیچ‌‌وقت‌برای‌رفقاش‌کم‌نمی‌ذاشت‌🖐🏼 ودرتمام‌موارد‌پشتت‌بودوتمام‌تلاشش‌ رو‌میکردتابهت‌کمک‌کنه.🤝 این‌آدم‌انگار‌ساخته‌شده‌بود‌برای‌پیگیری‌کردن هیچ‌وقت‌کوتاه‌نمی‌اومد😇 اگرمسئله‌ای‌بود‌بایدزیروبم‌‌اون‌کار‌رو‌درمیاورد. اعصاب‌همه‌کار‌و‌داشت. یک‌کاری‌شروع‌می‌کرد‌باید‌تا‌تهش‌می‌رفت...🚶🏻‍♂ واقعا‌رفیق‌خوبی‌بود..🥺 💯~ادامہ‌دارد...‌همراهمون‌باشید😉 ♥️|
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. #قسمت_بیست‌و‌نهم🌸/#دستگیری‌از‌مردم🤝 هادی در
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🌟 این سخنان را از خیلی ها شنیدم اینکه هادی ویژگی های خاصی داشت. همیشه دائم الوضو بود. مداحی میکرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت. اهل ذکر بود. گاهی به شوخی میگفت من دو هزار تا یا حسین حفظ هستم. یا می گفت امروز هزار بار ذکر یا حسین یا گفتم، عاشق امام حسین و گریه برای ایشان بود. واقعاً برای ارباب با سوز اشک می ریخت. اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد. وقتی که شخصی از زحمات او تشکر میکرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد! یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه ی کارها برای خداست. حال و هوا و خواسته هایش مثل جوانان هم سن و سالش نبود. دغدغه مندتر و جهادی تر از دیگر جوانان بود. انرژی اش را وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد. من شنیدم که دوستانش میگفتند هادی این سالهای آخر وقتی ایران می آمد، بارها روی صورتش چفیه می انداخت و می گفت: اگر به نامحرم نگاه کنیم راه شهادت بسته می شود. 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha .
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. #قسمت_سی‌ام🌸/#ویژگی‌ها🌟 این سخنان را از خیل
.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🌟 خیلی دوست داشت به سوریه برود و از حرم حضرت زینب دفاع کند. یک طرف دیوار خانه را از بنری پوشانده بود که رویش اسم حضرت زینب نوشته شده بود میگفت نباید بگذاریم حرم عمه ی سادات دست تروریست ها بیفتد. وقتی میخواست برای نبرد با داعش برود پرسیدیم درس و بحث را می خواهی چه کنی؟ گفت اگر شهید نشدم درسم را ادامه میدهم. اگر شهید شوم که چه بهتر خدا می خواهد این گونه باشد. در میان فیلم ها به خدا حافظ رفیق خیلی علاقه داشت. سی دی فیلم را تهیه کرد و برای خانواده پخش نمود. خواهرش میگفت من مدتها فکر میکردم هادی هم مثل آدم های درون فیلم هر شب با موتور و با دوستانش به بهشت زهرا می رود. صحنه های این فیلم همه اش جلوی چشم های من است. همه اش نگران بودم میگفتم نکند شباهتهای هادی با محتوای فیلم اتفاقی نباشد! هادی مثل ما نبود که تا یک اتفاقی می افتد بیاید برای همه تعریف کند. هیچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نمی زد. آرامش در کلامش جاری بود.‌برادرش می گفت نمی گذاشت کسی از دستش ناراحت شود اگر دلخوری پیش می آمد، سریعاً از دل طرف در می آورد. هادی به ما می گفت یکی از خاله هایمان را در کودکی ناراحت کرده اما نه ما چیزی به خاطر داشتیم نه خاله مان. ولی همه اش میگفت باید بروم حلالیت بطلبم. هیچ وقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود. 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha .