♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
••🌺•• -چـہخوبـہآخـرششـهادتباشـہ🕊 #شهیدمدافعحرمبابڪنورۍهریس🌱
🌸﷽🌸
#شناسنامهشهید📒
#خوشتیپ_آسمانی🦋
نام:بابڪ
نامخانوادگی:نوریهریس🌱
نامپدر:محمد
اصالت:آذریالاصل🦋
شڪفتن:۲۱/۷/۱۳۷۱
پرڪشیدن:۲۷/۸/۱۳۹۶🕊
محلشهادت:البوڪمالسوریه🌷
یگاناعزامی:سپاهقدسگیلان
وضعیتتاهل:مجرد🙍🏻♂
مزارشهید:گلزارشهدایرشت(تازهآباد)
فارقالتحصیلرشتهیحقوق🎓
بسیجـے🇮🇷
ورزشکار💪🏻
هلالاحمر👨🏻⚕
آتشنشان👨🏻🚒
💯~ادامہدارد...همراهمونباشید😉
#زندگینامہشهیدبابڪنورۍ♥️|#پارت1⃣
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#سوریه📒 #خوشتیپ_آسمانۍ🦋 همرزمشهید:بابچههایادواتدوریکآتیش🔥 نشستهبودیم،چونمنوبابکبچهی
#سوریه📒
#خوشتیپ_آسمانی🦋
دوست شهید نوری:
بابک اینقدر به فرماندهها میگفت:
چشم حاج آقا.این تکه کلامش شده بود🤦🏻♂
ماهم هر موقع میخواستیم بابک رو اذیت کنیم😝
همش میگفتیم: چشم حاج آقا👀
فکر میکردیم بابک برای اینکه خودشو برای
فرماندهها عزیز کنه همیشه میگه: چشم😏
اما بعد فهمیدیم که داخل خانه هم همین
جوری بوده...🙂
همرزم شهید:
توی روستایی به اسم حمیمه مستقر بودیم.🏡
ڪار ما، پشتیبانی از نیروهای پیاده حزب الله بود.
باید یه۲۰-۱۰کیلومتری عقبتر آماده میبودیم
تا در صورت لزوم وارد عمل بشیم.💣
به ماگفتند برید و تو منطقهای به اسمT2✨
بمونید. یه منطقهای کنار پالایشگاه بود.
من و بابک و حسین راه افتادیم.🚶🏻♂
مسیر رو بلد نبودیم و داشتیم پشت سر ماشین
شهید نظری حرکت میکردیم. البته اون موقع
شهید نظری صداش نمیکردیم... یهو تو مسیر یه
جعبه مهمات دیدیم...فشنگ کلاش بود.📦
گفتم بابک بابک نگهدار. یه جعبه فشنگ😱
اونجا افتاده..☄
بابک گفت ولش کن بابا حتما خالیه..😄
گفتم نه، نگهدار، جعبه پلمبه حیفه،اونجا که
بیکاریم..واسه خودمون میریم تیراندازی..
هیچی نباشه ۱۰۰۰تا گلوله هست..🤩
بابک گفت دیگه ازش رد شدیم ولش کن.
گفتم خب برگرد.😐😂
گفت ماشین اقای نظری روگم میکنیم
گفتم آخه تو این بیابون که فقط همین جاده
هست، مسیر رو گم نمیکنیم🙆🏻♂
خب یه ذره بیشتر گاز میدی..
بابک تاکید داشت که اون جعبه خالیه..😕
خلاصه اینکه نگه نداشت و رفتیم..
اون شب با بقیه بچهها دور اتیش نشسته بودیم🔥
راننده پشتیبانی اومد بهمون اضافه شد.
داشت میگفت: امروز موقعی که اومدم اینجا
متوجه شدم یه جعبه فشنگ کلاش گمشده..🍂
احتمالا وسط راه افتاده🚶🏻♂
یه لحظه من و بابک چشم تو چشم شدیم،👀
بابک یه لبخندی زد.😅
اون لحظه دلم میخواست خودم شهیدش کنم.🔪
بعد من بهش گفتم الان چیکارت کنم؟🥊
گفت ببین یه بار حرف فرمانده رو گوش ندادما.☹️
ولی از دست دادن هزار تا فشنگ چیزی نبود بشه
باهاش کنار اومد.😢💔
💯~ادامہ دارد...همراهمون باشید😉
#زندگینامہشهیدبابڪنورۍ♥️|#پارت1⃣1⃣