♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_سی_یکم
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_سی_دوم2⃣3⃣
اما تو بي اهمیت از ڪنار مادرت رد میشوي ب طـــــبقه بالا میدوي و چنددقیقه بعد با ي چفـــــیه و شلوار ورزشي و سویي شرت پایین میایي...
چفـــــیه را روي سرم میندازي و گره میزني شلوار را دستم میدهي...
_ پات ڪن بدو..!
ب سختي خـــــم میشوم و میپوشم..سوئي شرت را خودت تنم مي ڪنئ از درد لب پایینم را گاز میگیرم..
مادرت باگریه میگوید..
_ علي ڪارت دارم..
_ باشه براي بعد مادر..همه چیو خودم توضـــــیح میدم...فعلا باید ببرمش بیمـــــارستان...
اینهارا همینطور ڪ ب
هال میروي و چادرم را میاوري میگویي بانگراني نگاهم مي ڪني..
_ سرت ڪن تا موتور و بیـــــرون میزارم..
فاطمـــــه ازهمان بالا میگوی.د.
_ باماشین ببر خب..هوا...
حرفش را نیمـــــه قطع مي ڪني..
_ اینجوري زودتر میرسم...
ب حیاط میدوي ومن همانطور ڪ ب سختي ڪش چادرم راروي چفیه مي ڪشم نگاهي ب مادرت مي ڪنم ڪ گوشه اي ایستاده و تمـــــاشا مي ڪند..
_ ریحـــــانه؟...اینایي ڪ گفتید..بادعوا...راست بود..؟
سرم را ب نشانه تاسف تڪان میدهم و بابغـــــض ب حیاط میروم...😪
پرستار براي بار آخر دستم را چڪ مي ڪند و میگوید:
_ شانس آوردید خیلي باز نشده بودن...نیم ساعت دیگه بعدازتمـــــوم شدن سرم، میتونید برید...
این رامیگوید و اتاق را ترڪ مي ڪند..بالاي سرم ایستاده اي و هنوزبغض داری..حس مي ڪنم زیادي تند رفته ام...زیادي غیرت را ب رخت ڪشیده ام.هرچ است سبڪ شده ام...شاید بخاطر گریه و مشتهایم بود..!
روي صـــــندلي ڪنار تخت مینشیني و دستت راروي دست سالمم میگذاري..
باتعجب نگاهت مي ڪنم...
آهسته میپرسي:
_ چندروزه؟...چندروزه ڪه...
لرزش بیشتري ب صدایت میدود...
_ چندروزه ڪ زنمي..؟
آرام جواب میدهم:
_ بیست و هفت روز...
لبخـــــند تلخي میزني...
_ دیدي اشتباه گفتي! بیست و نه روزه!
بهت زده نگاهت مي ڪنم ازمن دقیـــــق تر حساب روزها را داري..!
_ ازمن دقیـــــق تري..!
نگاهت را ب دستم میدوزي بغضـــت را فرو میبري...😔
نتیجه ي همه استخاره ها خیر است..
اگر ب نیت تو واشوند قرآن هااا..
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
@Ebrahimdelha💞
#نماز_شب
❤️نماز شب حضرت زهرا علیهاالسلام❤️
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید: «در دوران کودکی، شبی بیدار ماندم و به نظاره مادرم زهرا علیهاالسلام ، در حالی که مشغول نماز شب بود، گذراندم.
🔹پس از آنکه نمازش به پایان رسید، متوجّه شدم که در دعاهایش یک یک مسلمین را نام می برد و آنها را دعا می کند، خواستم بدانم که درباره خودش چگونه دعا می کند. اما با کمال تعجّب دیدم که برای خود دعایی نکرد.
فردا از او سؤال کردم: «چرا برای همه دعا کردی، امّا برای خودت دعا نکردی؟»
فرمود:
«پسرم! اول همسایه، بعد خودت.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «اما دخترم فاطمه علیهاالسلام ، پس به راستی که او سیده زنان عالمیان از اوّلین و آخرینشان می باشد.»
تا آنجا که فرمود: «زمانی که در محرابش در مقابل پروردگار - جلّ جلاله - می ایستد، نورش برای ملائکه ها پرتوافکنی می کند، آنچنان که ستارگان آسمان برای اهل زمین نورافکنی می نمایند و خداوند متعال به ملائکه هایش می فرماید: «ای ملائکه من! بنگرید سیده کنیزانم، فاطمه که در مقابل من به عبادت ایستاده، به طوری که بدنش از ترس مقام من می لرزد. و با تمام وجود و قلبش بر عبادت و اطاعتم روی آورده، شما فرشتگانم را شاهد می گیرم که خواهیم شد!.»
فاطمه زهرا علیهاالسلام از پدر بزرگوار خود درخواست انگشتری نمود. آن جناب فرمود: چیزی که بهتر از انگشتری باشد، به تو نیاموزم؟ هنگامی که نماز شب خواندی، از خداوند بخواه، به آرزوی خود می رسی.
در دل شب، پس از ادای نافله، دست به درگاه خدا دراز کرد ودرخواست انگشتری نمود. هاتفی گفت:
«فاطمه! آنچه خواستی، در زیر مصلّی آماده است.»
👈دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله دست به زیر جانماز برد. انگشتری بی مانند از یاقوت مشاهده کرد، آن را برداشت.
همان شب در خواب دید وارد قصرهای بهشتی گردید، در سوّمین قصر تختی را دید که بر سه پایه ایستاده است.
فرمود:
«این قصر متعلق به کیست؟»
گفتند:
«از آنِ دختر پیغمبر فاطمه زهرا علیهاالسلام است.»
جواب دادند: «چون صاحبش در دنیا انگشتری خواسته است، به جای آن پایه ای از این سریر کسر گردیده است.»
در این هنگام از خواب بیدار شد.
فردا صبح، خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله شرفیاب گردید و داستان خواب را شرح داد.
حضرت فرمود: «ای بازماندگان عبدالمطلب! برای شما دنیا جایز نیست. شما را بهشت جاویدان سزاوار است. وعده گاهتان آنجاست. دنیای فانی را برای چه می خواهید؟»
سپس رو به زهرا علیهاالسلام کرده، فرمود:
«دخترم! انگشتر را به جای خود برگردان.»
👈همان شب فاطمه زهرا علیهاالسلام انگشتر را زیر مصلی نهاد. در خواب دید وارد قصرهای شب گذشته شد، ولی تخت را با چهار پایه مشاهده فرمود.
پس از سؤال گفتند:
«چون انگشتر را برگردانیدی، پایه تخت نیز به جای خود برگشت.»
🌹دعا برای فرج صاحب الزمان(عج)
را فراموش نکنیم.🌹
#نماز_شب_بخوانیم_حتی_یک_رکعت
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
❤️✨❤️✨❤️✨
@ebrahimdelha
❤️✨❤️✨❤️✨
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼
شروع چله24☆9☆98
#ختم_چله_سوره_مبارکہ_الرحمن
🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸
💠روز♡یازدهم ♡
به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)،
ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله
🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀
🕊🌷 سیداحمد _پلارک
🕊🌷 سیدمجتبی_علمدار
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
4ac926552f3a1cfd6d6393de98cfce6d1d9c1c22.mp3
5.76M
#تلنگر
♨️دو جریان در آخر الزمان
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #استاد_رفیعی
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
🌼🌹🌼🌹🌼🌹
@ebrahimdelha
🌹🌼🌹🌼🌹🌼
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼
🌷نماز اول وقت🌷
🌷شهیدحمید رضا نوبخت 🌷
✍ یکی از هم رزمان شهید حمیدرضا نوبخت، درباره اهمیت دادن این شهید بزرگوار به نماز اول وقت نقل می کند: «با حمیدرضا در جزیره مینو بودیم. روزی برای انجام دادن کاری سوار بر خودرو شدیم و به طرف اهواز حرکت کردیم. فصل تابستان بود و گرمای طاقت فرسای خوزستان همه را اذیت می کرد. ناگهان در نزدیک های اهواز، حمیدرضا خودرو را کنار جاده متوقف کرد. دلیل توقف را پرسیدم. او گفت: مگر صدای اذان را نشنیدی؟ به او گفتم: تا اهواز راهی نمانده است و در آنجا زیر سرپناهی نماز می خوانیم. حمیدرضا نگاه معنی داری به من کرد و گفت: تو از کجا می دانی تا اهواز ما زنده هستیم؟ سپس با مقدار آبی که در ماشین داشتیم، وضو گرفتیم و همان جا نماز را در اول وقت به جا آوردیم».
👈پیام رفتاری شهید👉
🌺توجه نکردن به سختی ها
و گرمای طاقت فرسا،
به منظور توفیق در به
جا آوردن نماز اول وقت😊🌺
#نماز_اول_وقت_فراموش_نشه
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🕊 @ebrahimdelha 🕊
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
✍ #ڪلام_شـهید
‼️زندگی ذلت بار را قبول نخواهم کرد و مرگ سرخ و شهادت را بر ان ترجیح می دهم و همانطور که قلبم اگاه است به ارزوی خودم خواهم رسید . پس از کوشش فراوان که برای رفتن به جبهه داشتم و به هر دری می زنم تا بالاخره دری از درهای رحمت الهی گشوده شد این راه را انتخاب کردم وبه شما امت ، ای ملت رزمنده پیام آور خون شهیدان باشید.
‼️هیهات هیهات که 22 سال از عمرم گذشت و هنوز اندر خم یک کوچهام ؛ هم رزمان ، برادران و خواهران عزیزم در هر حال پیرو ولایت فقیه باشید و همیشه روحانیت را سرمشق خود قرار دهید. انتقام خون شهیدان را از قدرت های شیطانی بگیرید.
‼️هر وقت دلتان گرفت به گلزار شهدا بروید و به مزارشان بنگرید ؛آن وقت درد خود را فراموش خواهید کرد .خواهرم به یاد خدا باشید و شما را سفارش میکنم که پاکی و حجاب و عفت را پیشه خود کنید و زینب وار با ناملایمات دست و پنجه نرم کنید.
#شهید_مهدی_میرزاجانزاده🌷
#سالروز_شهادت
╭─┅═🍁🥀🍁═┅─╮
👉 @ebrahimdelha 👈
╰─┅═🍁🥀🍁═┅─╯
🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه محمدحسین حدادیان چند روز پیش از به شهادت❤️رسیدنش از سوریه برگشته ب
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#معرفی_شهدا
#دفاع_مقدس
🌹شهید شاهرخ ضرغام🌹
کسی که در سی و یک سال عمر خود زندگی عجیبی را رقم زد. از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی خود، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد .
شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی رفت. دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید😔. از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد .
در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی می گرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی می کرد. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی. همراهی تیم المپیک ایران و...
اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و ... همه دست به دست هم داد. انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی و ...
پدر نداشت. از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا دعا! اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد🤲. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده . دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا. همیشه می گفت: خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده!
زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد😍.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #دفاع_مقدس 🌹شهید شاهرخ ضرغام🌹 کسی که در سی و یک سال عمر خود زندگی عجیبی را
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
بهمن ۵۷ بود. شب و روز می گفت: فقط امام، فقط خمینی (ره)
وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد😍.
می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد.
همیشه می گفت: هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود.
برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که: فدایت شوم خمینی.
ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت😊. حماسه های اورا در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان وخوزستان و... هنوز در خاطره ها باقی است.
شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را می بوسم و از خداوند می خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند.
وقتی از گذشته زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد خودش را حُر نهضت امام می دانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم.
در همان روز های اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید⚔که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد . شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت. در هفدهم آذر پنجاه و نه دشتهای شمال آبادان این پرواز را ثبت کرد. پروازی با جسم و جان🕊. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد.
می گویند مفقود الاثر، اما نه، او از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. همه را، هیچ چیزی از او نماند. نه اسم، نه شهرت، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعایش را مستجاب کرد.
اما یاد او زنده است. نه فقط در دل دوستان، بلکه در قلوب تمام ایرانیان. او سرباز ولایت بود. مرید امام بود. مرد میدان عمل بود و اینها تا ابد زنده اند.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است برجریده عالم دوام ما
#ادامه_دارد
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
#خاطرات_شهدا
🔻 شهادتِ شهید فقط دست خودش است
♻️ یکبار خوابی دیده بودم که آن را برای محمودرضا تعریف کردم.من خواب دیده بودم که با #حاج_همت دستدادم وهمدیگر را بغـل کردیم و به او گفتم حاجی دست مــا را هم بگیر.
منظورم هم از این حرف این بود که باب شهادت را به روی ما هم باز کنید
که #حــاج_همت دستش را کشید
و گفت: «دست من نیست».
قبل از اینکه این خواب را برای اخوی تعـــــریف کنم، روی این خواب زیاد فکـــر کرده و بـرای دوستانی هم تعریف کرده بودم. باخـودم میگفتم مگـر میشود. همه چیز دســت شهداست و شهـــدا دستشان بـاز است.
این معمـا برای من حل نمیشد و همیشه
فکر میکردم که تعبیــرش چیست؟ برای محمـودرضـــا که تعریف کردم به راحتی برایم حلش کرد.
گفت: «شهــادتِ شهیــد دست هیچکس نیست؛ فقط دستخودش است. شهیـــد تا نخــــــواهد شهید شود، شهید نمیشود.» و در حرفهـایش به مـن فهماند که خـودش هم بخاطر تعلقـــاتش هســت کــه شهیـــد نمیشـــود...
▫️به نقل از برادربزرگوار #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
╭─┅═🍁🥀🍁═┅─╮
👉 @ebrahimdelha 👈
╰─┅═🍁🥀🍁═┅─╯
🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_سی_دوم2
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_سی_سوم 3⃣3⃣
بغضت را فرو میبري...
_ فڪرڪنم مجبور شیم دستتو سه باره بخیه بزنیم..!
فهمیدم میخـــــاي از زیرحرف در بروي..!اما من مصمم بودم براي این ڪ بدانم چطور است ڪ تعـــــداد روزهاي سپري شده درخاطر تو بهترمانده تامن..!
_ نگفتي چرا؟...چطورتوازمن دقیـــــق تري..؟...توحساب روزا!فڪر مي ڪردم برات مهم نیست..!
لبخـــــند تلخي میزني و ب چشمانم خیره میشوي..
_ میدونستي خیلي لجبـــــازي..😊 خانوم ڪله شق من..!
این جمـــــله ات همه تنم را سست مي ڪند خانوم من..!
ادامه میدهي..
_ میخـــــاي بدونی چرا؟...
باچشمانم التمـــــاس مي ڪنم ڪ بگو..!
_ شاید داشتم میشمردم ببینم ڪي از دستت راحت میشم...
و پشت بندش مسخره میخنـــــدي..!
از تجربه این ي ماه گذشته ب دلم مي افتد ڪ نڪنع راست میگویي! براي همـــــین بي اراده بغض ب گلویم میدود..
_ آره!...حدسشومیزدم!جز این چي میتونه باشه..؟
رویم را برمیگردانم سمت پنجره و بغضم رارها مي ڪنم...😪
تصـــــویرت روي شیشه پنجره منعڪس میشود دستت را سمت صورتم مي آوري ،چانه ام را میگیري و رویم را برمیگرداني سمت خودت..!
_ میشه بس ڪني...؟ زجرم میدي بااشڪات ریحـــــانه..!
باورم نمیشد توعلي اڪبر مني؟.
نگاهت مي ڪنم و خشڪم میزند.. قطـــــرات براق خون از بیني ات ب آهسته پایین میایند و روي پیرهنت میچڪد ب من و من مي افتم..
_ ع...علي...علي اڪبر...خون!
و باترس اشاره مي ڪنم ب صورتت..
دستت را اززیر چونه ام برمیـــــداري و میگیري روي بینیت..
_ چیزي نیست چیزي نیست..!
بلند میشوي و از اتاق میدوي بیرون..
بانگراني روي تخت مینشینم...
🏍موتورت را داخـــــل حیاط هل میدهي ومن ڪنارت آهسته داخل میآیم...
_ علي مطمئــــني خوبي؟...
_ آره!...از بیخـــــوابي اینجوري شدم! دیشب تاصـــــبح ڪتاب میخوندم!
بانگراني نگاهت مي ڪنم و سرم را ب نشانه " قبـــــول ڪردم " تڪان میدهم...
زهرا خانوم پرده را ڪنار زده وپشت پنجره ایستاده! چشمهایش ازغصه قرمز شده..
مچ دستم را میگیري،خم میشوي و ڪنار گوشم ب حالت زمزمه میگویی..
_ من هرچي گفتم تایید مي ڪني باشه؟!
_ باشه!!...
فرصـــــت بحث نیست و من میدانم ب حد ڪافي خودت دلواپسي..!
آرام وارد راهرو میشوي و بعد هم هال...یاشاید بهتراست بگویم سمت اتاق بازجویي!! زهرا خانوم لبخـــــندي ساختگي بمن میزند و میگوید:
_ سلام عزیزم...حالت بهتر شد؟دڪتر چي گفت؟
دستم رابالا میگیرم و نشانش میدهم
_ چیزي نیست! دوباره بخـــــیه خورد..
چند قدم سمتم میآید و شانه هایم را میگیرد...
_ بیا بشین ڪنار من..
و اشاره مي ڪند ب ڪاناپه سورمه اي رنگ ڪنار پنجره ڪنارش مینشینم و تو ایستاده اي درانتـــــظار سوالاتي ڪه ممڪن بود بعدش اتفـــــاق بدي بیفتد!
زهراخانوم دستم رامیگیرد و ب چشمانم زل میزند
_ ریحـــــانه مادر!...دق ڪردم تا برگردید..
چندتا سوال ازت میپرسم..
نترسو راستشوبگو!
سعي مي ڪنم خوب فیـــــلم بازی ڪنم..شانه هایم را بیتفاوت بالا میندازم و باخنده میگویم..
_ وا مامان!ازچي بترسم قربونت بشم...
چشمهاي تیره اش را اشڪ پر مي ڪند..
_ ب من دروغ نگو همـــــین..😌
دلم برایش ڪباب میشود..
_ من دروغ نمیگم..
_ چیزایي ڪه گفتید...چیزایي ڪه ...این ڪه علـــــي میخـــــاد بره!درسته؟
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
@Ebrahimdelha
#نمازشب 🌺
اما #نمازشب،پس هیچ گریزی برای مومنین از آن نیست و تعجب از کسی است که می خواهد به #کمال دست یابد در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله ی نماز شب.
#نماز_شب_آسان
#آیت_الله_قاضی
#نماز_شب_بخوانیم_حتی_یک_رکعت
❤️✨❤️✨❤️✨
@brahimdelha
❤️✨❤️✨❤️✨
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼
شروع چله24☆9☆98
#ختم_چله_سوره_مبارکہ_الرحمن
🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸
💠روز♡دوازدهم ♡
به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)،
ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله
🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀
🕊🌷 حسین _ فهمیده
🕊🌷 محمدحسین _زمردیان
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
🌞امروز پنجشنبه
📆 ۵ برج دی ۱۳۹۸ ه.ش
📆 ۲۹ماه ربیع الثانی ۱۴۴۱ ه.ق
📆 ۲۶دسامبر ۲۰۱۹ میلادی
📿ذکر روز 100مرتبه📿
🌷 لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبین🌷 🌷نیست خدایی جز الله فرمانروای🌷
🌷حق و آشکار🌷
#ختم_قرآن
🔹صفحه۴۷۳
🔹جزء ۲۴
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
#مقام_معظم_رهبری
هدیه به روح #امام و
#شهدای_والامقام
💔اللّٰھـُم💔
💔؏جِّل💔
💔لِوَلیڪَ 💔
💔الفَرَجْـ💔
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🎋 @ebrahimdelha 🎋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
✅ این فایل تصویری به تنهایی یک کنفرانس جامع است
🔰ببینید وببینانید
❤️#واجب_الانتشار
تبیین فتنه آخرالزمان استاد مهدوی ارفع👌
#فتنه_اکبر
#بصیرت_افزایی
#اطاعت_از_رهبری
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
@ebrahimdelha
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌺نماز اول وقت🌺
💫 خداوند متعال در قرآن کریم در وصف مؤمنان می فرماید: 👇 «اَلّذینَ هُمْ علی صَلَواتِهِمْ یُحافِظون؛ مؤمنان واقعی کسانی هستند که بر نمازهای خود محافظت می کنند.» و به فرموده امام راحل: «نگه داری وقت نماز و به جای آوردن آن در اول وقت، از مهم ترین آداب عبادت است.» امام صادق علیه السلام نیز در حدیثی زیبا، یکی از ملاک های شیعه بودن را توجه کردن او به نماز اول وقت می داند و می فرماید: اِمْتَحِنُوا شیعتَنا عِنْدَ مَواقیتَ الصَّلوةِ کیفَ مُحافَظَتُهُ عَلَیْها. شیعه ما را هنگام وقت نماز بشناسید (امتحان کنید) که چگونه از آن محافظت می کند. به امید توفیق.😊🌷
#نماز_اول_وقت
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج
🆔 @ebrahimdelha 👈
#کلام_شهید
💢مهم نیست که آدم مسؤلیت داشته باشد یا نداشته باشد، مهم این است که اگر امام زمان (عج) بیاید در جایگاه میدان صبحگاه بایستد و بخواهد نیروها را ورچین کند، آن قدر توانمندی و اخلاص داشته باشیم که امام ما را انتخاب کند، مگر امام زمان (عج) به این جایگاه و مسؤلیت آدم ها نگاه می کند؟!!
#شهیدمدافع_حرم_محمود_رادمهر
#خاطره
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
↬ @ebrahimdelha
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام شهدا..♥️✋
چگونه بُگذرم
از سیم خاردارهاے
نفسے ڪه
شماها را از من
گرفته است؟!
#شهدا | #ظلمت_نفسے
#شهدا_را_یاد_کنید_با_ذکر_صلوات
@ebrahimdelha