eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
37هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 #ڪــلام‌شهـــید #از_جنس_ابراهیم_هادی_باشیم😔 ابراهیـم‌ همیشہ‌ میگفـت : تا وقتے ڪہ زمانِ‌ ازدواجتون نرسیـده دنبالِ #ارتباطِ_ڪلامی با #جنس_مخالف نرید ؛ چون آهسته آهسته خودتون رو بہ #نابودے میڪشونید ! .... فضا، فضای مجازی است ، ولی نامحرم، نامحرم واقعی است ! برایش تک‌تک حرفها و شکلکها حقیقی است. روی قلبش اثر میگذارد... 💚 کانال #شهیدان_ابراهیم_هادی_نوید_صفری #یادکنیم_شهدا_را_با_ذکر_صلوات🌷 @Ebrahim_navid_delha Ⓔⓑⓡⓐⓗⓘⓜⓝⓐⓥⓘⓓ ••••••••••••••••••••••••••••••• ❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🍃شهید محمود رضا بیضایی: پرکاری و ساعت‌های انگشت شمار خواب در طول شبانه روز از ویژگی‌های بارز او بود😳بطوریکه کار در روزهای جمعه را هم در یکی از جلسات اداری در محل کار خود به تصویب رسانده بود و به این ترتیب کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی می‌کرد😌. بدلیل علاقه فراوان به کار خود، برای تشکیل خانواده حاضر به رجعت به تبریز نبود و در ۲۵ اسفند سال ۸۷ مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) با همسری فاضله از خانواده‌ای ولایتمدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد. ثمره این ازدواج دختری بنام «کوثر» است😍 که در ۲۵ اسفند ۹۱ متولد شد. علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره)، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در وی بوجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن تلاش و مجاهدت شبانه روزی داشت. 🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 ╔ ═ 🌸═ ══ ═🕊⚘ ═ ╗ @ebrahim_navid_delha ╚ ═ ⚘🕊═ ══ ═🌸 ═ ╝
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 همواره مطالعه دینی و سیاسی داشت📖و به اخبار و وقایع داخلی و خارجی بخصوص تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل‌ می‌کرد. تعصب آگاهانه‌ و وافری به انقلاب اسلامی، رهبری و نظام داشت. در ایام فتنه ۸۸ شب و روز آرام و قرار نداشت. تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد می‌کرد و در معرکه دفاع سخت از انقلاب اسلامی در ایام فتنه، چندین بار جان خود را به خطر انداخت. صاحب موضع بود و در بحث‌ها بخوبی استدلال می‌کرد. می‌گفت این انقلاب تنها نقطه امید مستضعفین عالم است و هرگونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشد، می‌تواند جبهه مستضعفین و علاقمندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی☹️ از این بابت داشت. محمودرضا به زبان عربی تسلط کامل داشت و آنرا با لهجه‌های عراقی و سوری تکلم می‌کرد و بخاطر آشنایی با زبان عربی با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباطی تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همینطور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را می‌ستود. با آغاز جنگ در سوریه از سال ۹۰ برای دفاع از حرمهای آل الله (ع) و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه عازم سوریه شد🙂. 🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 ╔ ═ 🌸═ ══ ═🕊⚘ ═ ╗ @ebrahim_navid_delha ╚ ═ ⚘🕊═ ══ ═🌸 ═ ╝
🌺🏴🌺🏴🌺🏴🌺🏴🌺🏴🌺🏴 نماز و ناله‌ شهید سید جمال حیدری ✍منطقه‌ی عملیات طوری بود که ما در دشت قرار گرفته بودیم و مواضع دشمن نیز بالای کوه بود به گونه‌ای که با طلوع خورشید دشمن می‌توانست به راحتی ما را هدف قرار دهد. سید جمال آرپی‌جی‌زن بود و جلوتر از ما حرکت می‌کرد. ناگهان او یکی از تانک‌ها را هدف قرار داد و منفجر کرد. همین باعث شد روحیه‌ بچه‌های رزمنده چندین برابر شود. این شد که همگی به مقّر فرماندهی دشمن حمله و آنجا را فتح کردیم. سید جمال در حالی که مشغول پاکسازی سنگرها بود مجروح شد و جراحت او خونریزی شدیدی داشت. همچنین پای من هم روی یک مین والمر رفت و مجروح شدم و چون نمی‌توانستیم با این حال به عقب برگردیم ناچار تا تاریک شدن هوا صبر کردیم. من بیرون یکی از سنگرها خوابیده بودم و از شدت درد می‌نالیدم. در این هنگام سید جمال مرا شناخت و به من گفت که آیا ظهر شده است؟ جواب دادم : بله. در حالی که از درد ناله می‌کرد با همان حال خوابیده شروع کرد به خواندن نماز ظهر. او از شدت درد نماز را بلند می‌خواند و با آه و ناله نماز را به پایان برد. در حال خواندن نماز عصرش بود که دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید. به یاد شهدا....😔👇👇 👉 🏴 💔 ❄️ @ebrahim_navid_delha ❄️ 🌺🏴🌺🏴🌺🏴🌺🏴🌺🏴🌺🏴
#خاطرات_شهدا #شهیدحاج_علی_محمدی_پور پروازی آرام و بی تکلف اما سوزناک  شب که داشتیم نیروها را به خط می بردیم که مستقر شویم. نزدیک خط حاج علی به من گفت: کاکا بیا اینجا آن گلوله ای که قرار است نصیب ما شود الان سرباز عراقی از جعبه مهمات بیرون آورده و گریس هایش را پاک می کند و می خواهد به طرف ما بیاید. تا چند لحظه دیگر هم می رسد. گفتم: هذیان می گویی. گفت: حالا می بینی! برو زود به بچه ها سر وسامانی بده و آنها را در سنگر هامستقر کن تا ما می آییم. 30 متر از آنها دور شدم که گلوله ای آمد. یکی از بچه ها گفت: حاج علی زخمی شده عملیات کربلای 5 بود . همین جور داشتیم می رفتیم ، در آن ساعات آخر عمرش ، مرتب می آمد پیش ما اگر تک لو رفت و اوضاع به هم ریخت همدیگر را گم نکنیم . ناگهان صدای یک خمیاره 60 آمد همه جمع شدیم پشت سیم خاردار . حاجی گفت " تجمع نکنید، تجمع نکنید " صدایش در شلوغی گم می شد ، باید از سیم خاردار عبور می کردیم ، حاج علی به ما گفت " من نبشی ها را خم می کنم ، بیا یید از زیر سیم خادار رد شوید " پنج نفر آمدیم سمت راست و رد شدیم . نا گهان یکی از عراقی ها را دیدیم حاجی سلاحش را مسلح کرد تا او را بزند ، تیری شلیک نشد ، گیر کرده بود ناگهان تیری آمد و به بر آمدگی پشت سر حاجی اصابت کرد. لباسهای ما یک رنگ بود برای اینکه حاجی را گم نکنیم دست من و علی محمدی نسب روی شانه های حاجی بود. حاجی بدون اینکه چیزی بگوید ، از دست ما پا یین لغزید. همان دم منوری روشن شد دیدم از پشت سر حاجی خون می جوشد. به علی گفتم حاجی رفت علی اشاره کرد چیزی نگویم   @Ebrahim_navid_delha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🌺بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن🌺🌿 (س) 🌹 🔶لطفا برای برگذاری چله زیارت حضرت زهرا(س)❣نام و عکس دوست شهیدتان را به آیدی زیر ارسال کنید↩️ ➡️ @banihasan 💖شروع چله: 4☆11☆98 💖پایان چله: 13☆12☆98 ‍ 🌹🍃🌹 🍃🌹 السلام علیکِ یا فاطمهُ الزهراء(س) 💚پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله🌷 فرموده اند: ای فاطمه!❣ کسی که بر تو درود بفرستد🌷 خداوند او را می بخشد، و به من، در هر جای بهشت که باشم، ملحق می کند.✨💚 💠تا ابد اين نکته را انشا کنيد پاي اين طومار را امضا کنيد🌸🍃 💠هر کجا مانديد در کل امور رو به سوي حضرت زهرا کنيد🌸🍃 🍃🌹السلام علیک یافاطمه الزهراء.....🌹🍃 ❣@Ebrahim_navid_delha
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 5⃣5⃣ _ من فقط میخواستم ڪه...ڪه بدونی دوستت دارم واقعا دوستــ❤️ـــت دارم.ریحانه الان فرصت يه اعترافه. من ازاول دوستت داشتم! مگه میشه يه دختر شیطون وخواستنی رودوست نداشت...اما میترسیدم... نَه از اینڪه ممڪنه دلم بلرزه وبزنم زیررفتنم! نَه.....بخاطر بیماریم! میدونستم این نامردیه درحق تو! اینڪ عشقـــــو ازاولش درحقت تموم میڪردم! الان مطمئن باش نمیزاشتی بـــــرم! ببین..اینڪه الان اینجا وایسادی وپشت من محڪمی بخاطرروند طی شده اس... اگر ازاولش نشون میدادم ڪه چقدر برام عزیـــــزی حس میڪنم صدایت میلرزد؛ _ ریحانه ....دوست نَداشتم وقتی رفتم تو بااین فڪربرام دست تڪون بدی ڪه "من زنش نبودم ونیستم" مافقط سوری پیش هم بودیم... دوست دارم ڪه حس ڪنی زن منی! ناموس منی.مال منی خانـــــوم ....ازدواج قراردادی ماتا نیم ساعت دیگه تموم میشه وتو رسماوشرعا...و قلبـــــا میشی همسرهمیشگی من!❤️ حالا اگرفڪر میڪنی دلت رضابه این ڪار نیست! بهم بــــگو..... حرفهایت قلبم رااز جاڪنده. پاهایم سست شده.طاقت نمی اورم وروی صندلی پشت میزوا میروم. تـــــو ازاول مرادوست داشتی... نگاهت میڪنم و توازبالای سرباپشت دستت صورتم رالمس میڪنی. توان نگه داشتن بغضم را ندارم. سرم راجلو می اورم ومیچسبانم به شڪمت... همانطورڪ ایستاده ای سرم را دراغــــوش میگیری. به لباست چنگ میزنم ومثل بچه ها چندبار پشت هم تکرارمیڪنم؛ _ توخیلی خـــــوبی علی خیلی..😭 سرم رابه بدنت محڪم فشارمیدهی؛ _ خب حالا عروس خانوم رضایت میدن؟🙂 ب چشمانت نگاه میڪنم وبانگرانی میپرسم؛ _ یعنی نمیخوای اسمم بره تو شناسنــــامه ات؟ _ چرا...ولی وقتی برگشتم!....الان نَ! اینجوری خیال منم راحت تره.چون شاید بَر..... حرفت رامیخوری،اززیر بازوهایم میگیری و بلندم میڪنی؛ _ حالا بخنـــــد تا ...😉 صدای باز شدن درمی اید،حرفت رانیمه رهامیڪنی وازپنجره اشپزخانه ب حیاط نگاه میڪنیم. مادروپدرم امدند. به سرعت ازاشپزخانه بیرون میرویم و همزمان بارسیدن مابه راهروپدر ومادر من هم میرسند. هردو باهم سلام وعذرخواهی میڪنند بابت اینڪه دیر رسیدند.چنددقیقه ڪ میگذرد ازحالت چهره هایمان میفهمند خبـــرایی شده. مادرم درحالیڪه ڪیف دستی اش را به پدرم میدهدتا نگه دارد میگوید؛ _ خب...فاطمه جون گفتن مراسم خاصی دارید مثل اینڪه قبل ازرفتن علی اقا.... وبعدمنتظرماند تا ڪسی جوابش رابدهد. توپیش دستی میڪنی وبارعایت ڪمال ادب و احترام میگویی؛ _ درستـــــه!قبل رفتن من ي مراسمی قراره باشه...راستش... مڪث میڪنی ونفست راباصدا بیرون میدهی؛ _ راستش من البته با اجازه شما و خانواده ام...يه عاقد اوردم تابین منو تڪ دخترتون عقـــــددائم بخونه!میخواستم قبل رفتن... پدرم بین حرفت میپرد؛ _ چیڪارڪنه؟😳 _ عقد دائـــــم.... اینبارمادرم میپرد؛ _ مگه قرار نشده بری جنگ؟...😧 _ چرا چرا!الان توضیح میدم ڪن... بازپدرم بادلخـــوری ونگرانی میگوید؛ _ خب پس چه توضیحی!😨پسرم اگر شما خدایی نڪرده يه چیزیت...🤭 بعدخودش حرفش رابه احترام زهرا خانوم وحسین اقا میخورد. میدانم خونشان درحال جوشیدن است امااگر دادوبیداد نمیڪنند فقط بخاطرحفظ حـــرمت است وبس! بعداز ماجرای دعواوراضی ڪردنشان سررفتن تو...حالاقضیه ای سنگین تر پیش امده. لبخندمیزنی 🙂وبه پدرم میگویی؛ _ پدرجان!منو ریحانه هردو موافقیـــم که این اتفاق بیفته این خطبه بین ماخونده شه.اینجوری موقع رفتن من... مادرم میگوید؛ _ نَ پسرم!ریحانه برای خودش تصمیم گرفته😐 وبعدبه جمع نگاه میڪند ؛ _ البته ببخشیدا مااینجور میگیم.بلاخره دختر ماست.خامه...😐 زهرا خانوم جواب میدهد؛ _ نَه باورڪنید ماهم این نگرانی هارو داریم..بلاخره حق دارید. تومیخندی☺️؛ _ چیزخاصی نیست ڪه بخوایدنگران شید قرارنیست اسم من بره توشناسنامه اش! هروقت برگشتم اینڪارو میڪنیم......🙈 ...✨✨✨ 💘 ❤️ ✨💚✨ @Ebrahim_navid_delha ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
4_216356675433531346.mp3
1.83M
☪#نمازشب حتما گوش کنید اگر میخواهید اسمتون جزو نمازشب خوانهای دائمی ثبت شه 👌👌👌 #حجةالاسلام_فرحزاد: از شب های🌙 پاییز و زمستان❄️ حداکثر استفاده را ببرید. ☪«در بیداری سحر و ثلث آخر شب، آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی در بیداری سحر ها می توان حاصل نمود. از گدایی سحر ها کوتاهی نکنید که هرچه هست، در ان است. عاشق خواب ندارد و جز وصال محبوب چیزی نمی خواهد. وقت ملاقات و رسیدن به وصال هنگام سحر است. ☪یکی از علّت‌هایی که ما توفیق سحرخیزی نداریم و در وقت آن سنگین هستیم و گویا گوش‌هایمان صدای مَلَک منادی را که همه‌ی اولیاء الله را بیدار می‌کند نمی‌شود، این است که روح و قلب💕 ما به خاطر دو مسأله سنگین می‌شود و مثل گنجشکی🕊 که به دو پایش وزنه آویخته‌اند، به وقت سحر نمی‌تواند برخیزد و به ملاقات یار پر بزند؛ و یا در عبادات خود، روح بالا نمی‌رود و لذّت عبادت را نمی ‌چشد ☪یکی از آن دو عامل، لغو و لهو و زیاد حرف زدن است؛ و دیگری که خیلی انسان را سنگین می‌کند، غیبت کردن است. من عیناً دیدم که غیبت شب، توفیق سحرخیزی را از انسان سلب می‌کند. منبع: #کتاب_پندهای_آسمانی، ص ۱۸۸ دوستان عزیز نماز شب خوان لطفا 💟 🔆تجربیات برا بیدار شدن در سحر ✅موارد حاجت روایی 💠ودلنوشته های خود را برای ما بفرستید تا در صورت امکان در کانال بارگزاری کنیم 🍀تشکر🍀 باما در ارتباط باشین😉⤵️ 💟 @khorsandir @Ebrahim_navid_delha •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🌷🌷🌷
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 کمک های شما برای مراسم شهادت شهید ابراهیم هادی😍 قبول باشه 🙏 شماهم در برگزاری این مراسم شریک باشید ولو با هزار تومان 🤩 شماره کارت برای واریز👇👇 6037997291276690 به نام منیژه کریمی منش لطفا پس از واریز،عکس فیش واریزی خود رو به ایدی زیر بفرستید😉 🆔 @alone98 ✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 @Ebrahim_navid_delha
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼 شروع چله24☆9☆98 #ختم_چله_سوره_مبارکہ_الرحمن 🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸 💠روز♡ سی و هشتم♡ به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)، ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله 🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀 🕊🌷 حسین معز غلامی 🕊🌷 دکتر پروین ناصحی #اینجا_بیت_شهداست @ebrahim_navid_delha
🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔🏴 🔆 امروز سه شنبه 📆 ۱ برج بهمن ۱۳۹۸ ه.ش 📆 ۲۵ ماه جمادی الاول ۱۴۴۱ ه.ق 📆 ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰ میلادی 📿ذکر روزصد مرتبه📿     🌸یا اَرْحَمَ الرّاحِمین🌸  🌸ای مهربان‌ترین مهربانان🌸   🏴 🔹صفحه۴۹۹ 🔹جزء ۲۵ جهت سلامتی هدیه به روح و 🏴 💔 🍁 @ebrahim_navid_delha🍁 🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔🏴
🌹✨ 💚 @Ebrahim_navid_delha •••••••••••••••••••••••••••••••••••••
4_5904589848764745275.mp3
1.89M
🔮#تلنگر 🎤 پیش گویی بسیار عجیب یک پیرمرد روستایی در سال ۱۳۵۰ که همه اش به وقوع پیوست..! 👈 از سرنگونی پهلوی رحلت امام خمینی جنگ ۸ساله رهبری امام خامنه ای و سپس #ظهور امام زمان (عج) 🎧 راوی: امام جمعه اهواز (حجت الاسلام حاجتی). ✍ حتما تا آخر گوش بدید و لذت ببرید و دلهایتان مستحکم به وعده بی بدیل خدا شود. #وعده_ظهور @Ebrahim_navid_delha
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 🌺نماز اول وقت🌺 ✅ خداوند متعال در قرآن کریم در وصف مؤمنان می فرماید: 👇 «اَلّذینَ هُمْ علی صَلَواتِهِمْ یُحافِظون؛ مؤمنان واقعی کسانی هستند که بر نمازهای خود محافظت می کنند.» و به فرموده امام راحل: «نگه داری وقت نماز و به جای آوردن آن در اول وقت، از مهم ترین آداب عبادت است.» امام صادق علیه السلام نیز در حدیثی زیبا، یکی از ملاک های شیعه بودن را توجه کردن او به نماز اول وقت می داند و می فرماید: اِمْتَحِنُوا شیعتَنا عِنْدَ مَواقیتَ الصَّلوةِ کیفَ مُحافَظَتُهُ عَلَیْها. شیعه ما را هنگام وقت نماز بشناسید (امتحان کنید) که چگونه از آن محافظت می کند. به امید توفیق.😊🌷 👉☺️ 🏴 💔 🆔 @ebrahim_navid_delha 👈 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄✦✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦✦┄ #یادواره_شهیدابراهیم_هادی 👈باتوجه به اینکه کمتر از یک ماه دیگر سالگرد شهادت #شهید_ابراهیم_هادی می‌باشد، و مثل هرسال برنامه‌های جذاب جبهه فرهنگی شهید ابراهیم هادی نیاز به کمک‌های‌مردمی شما دوستداران این شهیدعزیز دارد. ✳ لذا از تمامی دوستان تقاضا داریم که در حد توان (حتی 1000تومان) دریغ نفرموده و ما را در این امر خیر یاری بفرمایند. 🚨توجه داشته باشید که مراسم سالگرد همزمان با چهلمین روز شهادت حاج قاسم سلیمانی و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هست. لذا برنامه به صورت جذاب‌تر و بهترازقبل برگزار خواهد شد. 🎤کلیه‌ی هزینه‌ها و گزارشات از طریق کانال قابل مشاهده خواهد بود...📷 #ایدی_جهت_ارسال_فیشهای_واریزی👇 🆔️ @alone98 ⚘🔸️⚘🔸️⚘🔹️⚘🔹️⚘ 🏷شماره کارت جهت واریز: 💳 6037997291276690 ✉به نام: منیژه کریمی منش ⚘ 📆 تاریخ مراسم: { 98/11/22} 🕌مکان مراسم : قطعه 26بهشت زهرا (س) هزینه یادواره حدود 3میلیون تومان میباشد💰 که شامل:(اهدا پک های فرهنگی ، زیارت عاشورا📖 و زیارت حضرت زهرا (س) است که به تعداد سال تولد این شهید تهیه خواهد شد ) 🍃فلذا از شما بزرگواران میخواهیم ما را در تامین هزینه ها یاری نمایید❣ 🕊اجر تمام کسانی که کمک میکنند☺️ و بانی این امر خیر میشون با حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀 ✋شما دوستان شهدایی حتی میتوانید بانی یک سوم یا بیشتر این هزینه یادواره باشین 😊 دوستان خود را به این امر خیر دعوت کنید ستاد مردمی یادواره شهید ابراهیم هادی. @ebrahim_navid_delha ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌹🌹🌹 ✨«مابااسرائیل واردجنگ خواهیم شد،هرکس مرداین راه است بسم الله هرکس نیست خداحافظ.»✨ 🌹؛🌹👇👇👇 ✨«روزی را نزدیک خواهیم کرد که اسرائیل چنان بترسد ودرفکراین باشد که مبادا ازلوله سلاحمان به جای گلوله، بیرون بیاید.»✨ 🌹 احمدمتوسلیان فرمانده لشکر۲۷ محمدرسول الله دردفاع مقدس بود. وی یکی از۴ فرد ربوده شده ایران درلبنان درسال ۱۳۶۱ می باشد.🌹 💚✨ @Ebrahim_navid_delha ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🍃خاطراتی از شهید محمود رضا بیضایی: 1⃣:محمودرضا گاهی با اهلش به‌قدری شوخ بود که تا سر کار گذاشتن وحشتناک طرف پیش می‌رفت، من به‌عنوان برادرش هیچ‌وقت طرف شوخی او قرار نگرفتم😉. این از چیزهایی است که هنوز هم یادآوری‌اش مرا شرمنده می‌کند. محمودرضا ادب بسیار زیادی با بزرگتر داشت و حق ادب را ادا می‌کرد. با هم زیاد می‌خندیدیم. خیلی پیش می‌آمد که چیزی از اتفاقات کارش یا مسائل روزمره یا حتی سر کار گذاشتن دوستانش تعریف می‌کرد و می‌خندیدیم اما هیچ‌وقت نشد من طرف شوخی کوچکی از او قرار بگیرم. 2⃣:محمودرضا هرچه داشت از فرهنگ ایثار و شهادت❤️ بود. میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت، مجموعه کتاب‌هایش را خوانده بود. «همپای صاعقه» را واو به واو خوانده بود. تقریباً همه‌ کتابخانه‌اش به جز چند کتاب، کتاب‌های دفاع مقدسی بود. «خاک‌های نرم کوشک»را با علاقه بسیاری خواند، سری «به مجنون گفتم زنده بمان»، ‌«ویرانی دروازه شرقی»، «ضربت متقابل»، «سلام بر ابراهیم»😍 و این کتاب‌هایی که در دسترس همه است. تقریباً تا آخرین کتاب‌هایی را که در حوزه دفاع مقدس منتشر شده داشت و گرفته بود. «کوچه نقاش‌ها» را به من توصیه کرده بود که بخوانم و من هنوز آن را نخوانده‌ام. خواندن این کتاب را چند بار به من توصیه کرد. خیلی او را به وجد آورده بود. به لحاظ روحی ارتباط تنگاتنگی با شهدا داشت. علاقه خاصی به بهشت زهرا (س) و مزار شهدا داشت. 🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 ╔ ═ 🌸═ ══ ═🕊⚘ ═ ╗ @ebrahim_navid_delha ╚ ═ ⚘🕊═ ══ ═🌸 ═ ╝
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 3⃣:انقلاب، سر کارگر جنوبی قرار داشتیم. با پرایدش آمد. سوار شدم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. همیشه می نشستم توی ماشین🚙بعد روبوسی می کردیم. موقع روبوسی دیدم چشم هایش خون است و سر و ریشش پر از خاک. از زور خواب به سختی حرف می زد. گفتم چرا اینطوری هستی؟ گفت چهار روز است خانه نرفته‌ام. گفتم بیابان بودی؟ گفت آره! گفتم چرا خانه نمیروی؟ گفت چند تا از بچه ها آمده‌اند آموزش، خیلی مستضعفند؛ یکیشان کاپشنش را فروخته آمده. به خاطر چنین آدم هایی شب و روز نداشت.  یکبار گفت من یک چیزی فهمید‌ام؛ خدا شهادت را همیشه به آدم هایی داده که در کار سختکوش بوده‌اند😉. 4⃣:تاسوعای سال ٩٢ بود، بهمون خبر دادند، بچه های  ‏مقاومت، عملیاتی وسیعی تو منطقه ‏زینبیه، اطراف منطقه  ‏حجیره، کردند و  تروریستها رو سه کیلومتری از اطراف  حرم مطهر خانم زینب (س)، دور کردن. صبح زود رفتیم اونجا و محمودرضا🧔رو هم دیدیم ، خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ امنیت حرم خانوم شده بود، خوشحال بود .  ‏پرچم سیاهی تو دستش بود و می گفت : خودم از بالای اون ساختمون پایینش اوردم . به اون ساختمون نگاه کردم دیدم پرچم سرخ 🚩یاابالفضل رو جاش به اهتزاز در اورده. رسیدیم خیابون جلوی حرم که دو سال احدالناسی جرات رد شدن ازش رو نداشت و  تک تیراندازها حسابش رو می رسیدند و حالا با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود . رفتیم وسط خیابون، رو به حرم وایستادیم، دیدم محمود رضا داره آروم گریه می کنه و سلام می ده:  السلام علیکی یا سیدننا زینب …😭 🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 ╔ ═ 🌸═ ══ ═🕊⚘ ═ ╗ @ebrahim_navid_delha ╚ ═ ⚘🕊═ ══ ═🌸 ═ ╝
🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔 🌺مزد نماز جماعت🌺 ✍برادر آزاده سرهنگ پاسدار سید حسین فرمی‌باف می‌گوید: در دوران اسارت یک روز هنگام مغرب نماز خود را به جماعت برگزار کردیم. فرمانده اردوگاه تهدیدهای زیادی کرد ولی ما به این حرف‌ها اعتنایی نداشتیم، ساعتی از شب گذشته بود و ما در خواب بودیم که از صدایِ دلخراش ترانه‌های عربی که از بلندگو پخش می‌شد بیدار شدیم. دقایقی بعد 50 کماندوی عراقی با کابل و باتوم وارد آسایشگاه شدند و همه را به باد کتک گرفتند. آنقدر زدند که خودشان هم دیگر نای زدن نداشتند. آنها رفتند و ساعتی دیگر بازگشتند و باز همه را زدند. دفعه‌ سوم ساعت 8 صبح به ما حمله کردند و این بار وحشیانه‌تر زدند به گونه‌ای که همه زخمی و مجروح شدیم. سپس فرمانده اردوگاه به پشت بلندگو رفت و گفت: هذا جزاءُ الصّلات. این مزد نماز جماعت است. به یاد شهدا...👇👇😔 #نماز_اول_وقت_فراموش_نشه👉 🏴#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج 💔 🍃 @ebrahim_navid_delha 🍃 🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔🏴💔🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️#خاطرات_شهدا 📹| خاطره ای عجیب از حاج احمد متوسلیان ⚠️ ظاهر لذیذ فحشاء و #بی_حجابی 🌷کمال طلبی، همراه با فداکاری در راه حضرت حقّ 🎤استاد آیت الله #وفسی #عفاف و #حجاب #دوستان_خودرابه_کانال_شهدایی_ما_ دعوت کنید💌 به #کانال_باابراهیم_ونویددلهاتا_ظهور بپیوندید👇 @Ebrahim_navid_delha Ⓔⓑⓡⓐⓗⓘⓜⓝⓐⓥⓘⓓ ••••••••••••••••••••••••••••••• ❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🌺بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن🌺🌿 (س) 🌹 🔶لطفا برای برگذاری چله زیارت حضرت زهرا(س)❣نام و عکس دوست شهیدتان را به آیدی زیر ارسال کنید↩️ ➡️ @banihasan 💖شروع چله: 4☆11☆98 💖پایان چله: 13☆12☆98 ‍ 🌹🍃🌹 🍃🌹 السلام علیکِ یا فاطمهُ الزهراء(س) 💚پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله🌷 فرموده اند: ای فاطمه!❣ کسی که بر تو درود بفرستد🌷 خداوند او را می بخشد، و به من، در هر جای بهشت که باشم، ملحق می کند.✨💚 💠تا ابد اين نکته را انشا کنيد پاي اين طومار را امضا کنيد🌸🍃 💠هر کجا مانديد در کل امور رو به سوي حضرت زهرا کنيد🌸🍃 🍃🌹السلام علیک یافاطمه الزهراء.....🌹🍃 ❣ @Ebrahim_navid_delha
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 6⃣5⃣ پدرم جوابت رامیدهد؛ _ خب اگرطول ڪشید...دخترمن باید منتظـــــرت بمونه؟😕 احساس ڪردم لحن ها داردسمت بحث وجـــــدل ڪشیده میشود. ڪه يک دفعه حاج اقا درچارچوب درهال می آید ؛ _ سلام علیڪم! "این را خـــــطاب ب پدرو مادرم میگوید" عذرمیخوام من دخالت میڪنم ولی بهتر نیست باآرامــــش بیشتری صحبت ڪنید؟ پدرم_ وعلیکم السلام!حاج اقا يه چیزی میگین ها...دختـــــرمه.... حاج اقا_ میدونم پدرعزیز...من توجریان تمام اتفاقات هستم ازطرف آسیـــــدعلی..ولی خب همچین بیراهم نمیگه ها! قرارنیست اسمش بره تو شناسنامش ڪه. مادرم_ بلاخره دخترمن بایدمنتظرش باشه!😕 حاج اقا_ بله خب بارضـــــایت خودشه!🙂 پدرم_ من اگر رضایت ندم نمیتونه عقدڪنه حاجی ... حاج اقالبخندمیزند ومیگوید؛ _ چطوره يه استخـــــاره بگیریم...ببینیم خداچی میگه!؟ زهراخانوم ڪه مشخص است ازلحن پدرومادرم دلخـــــور شده .ابرو بالا میندازدومیگوید؛ _ استخاره؟...دیگه حرفاشونو زدن ...😒 تولبت راگازمیگیری ڪه یعنی مامان زشته توهیچی نگو!🤭 پدرم _ حاج اقا جایی ڪه عقـــــل هست وجواب معلومه.دیگه استخاره چیه!؟ حاج اقا_ بله حق باشمـــــاست... ولی اینجاعقل شما يه جواب داره .اماعقل صاحب مجلس چیزدیگه میگه... نمیدانم چراب دلم میفتدڪه حتما استخاره بگیریم. برای همین بلنـــــدمیپرانم ڪه؛ _ استخاره ڪنیدحـــــاج اقا..🙂 مادرم چشمهایش رابرایم گردمیڪند😳 ومن هم پافشاری میڪنم روی خواستـــــه ام.🙈 حدودبیست دقیقه دیگربحث واخر تصمیـــــم همه میشود؛استخاره. پدرم اطمینان داشت وقتی رضایت نداشته باشد جواب هم خیلی بدمیشود قضیه عقدهم ڪنسل! امادرعین ناباوری همه جواب استخاره درهر سه باری ڪ حاج اقا گرفت "خیلی خـــــــوب درامد " 🙃 درفاصله بین بحث های دوباره پدرم ومن فاطمه ب طبقه بالامیرود وبرای من چادروروسری سفیـــــد می آورد. مادرم ڪه ڪوتاه آمده اشاره میڪند به دستهای پرفاطمه ومیگوید؛ _ من ڪه دیگه چیزی ندارم برای گفتن...چادرعروستونم اوردید. سجـــــادهم بعدازدیدن چادروروسری با عجله ب اتاقش میرودو بایڪ ڪت مشڪی واتوخورده پایین می اید؛ پدرم پوزخند میزند😏؛ _ عجـــــب!...بقول خانومم چی بگم دیگه...دخترم خودش بایدبه عاقبت تصمیمش فڪرڪنه! حسین اقاڪه باتمام صبوری تابحال سڪوت ڪرده بود.دستهایش رابهم می زند ومیگوید:خب پس مبـــــارڪه🙂🌹✨۰ وحاج اقاهم بالبخند صلـــــوات میفرستد وپشت بندش همه صلواتی بلندتروقشنگ تر میفرستند.💚💚💚 ...✨🌹✨ 💘 📚 ✨💚✨ @Ebrahim_navid_delha ✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ✨✨🌹 🌸نیمه های شب که از خواب بیدار می شوید می بینید هنوز اذان صبح نشده میگیرید و دوباره می خوابید...🙂 خواب لذت دارد....خصوصا نیمه های شب... 🌸همیشه نیمه های شب را خوابیدیم یک بار بیایید بلند شوید بیدار شویم؛ وضو بگیرید........خوابتون می پره؟🤔بگذارید بپره خب ... وضو بگیر ...دو رکعت نماز بخوان ودر دل شب بگو؛ ❤️به حق این دو رکعت نماز (عج) را برسان😔 قوی ترین شیطان ؛ شیطان ِ نماز شب است " که خیلی قویه ، که بیدار میشی بعد میگی 5 دقیقه دیگه بلند می شوم ومی خونم که همون 5 دقیقه ؛ میشه 50 دقیقه ...🤦‍♂بلند میشی ،می بینی ؛ وقتِ نماز صبح هم گذشته ... 😔 نمازاول وقتت رانخواندی که هیچ...! نماز شب هم پرید .... 🌸شب قبل از خواب بگو: الزمان( عج)😭 من میخوام نیمه های شب بلند بشم...😞شنیدم نیمه های شب دعا مستجابه.... شنیدم نیمه های شب خداحرف بنده اش را رد نمی کنه😔 میخوام نیمه های شب بلند بشم و برای تو ِ مهدی (عج ) دعا کنم❤️ تا خداوند فرج را نزدیک کند...امام زمان (عج) تو توفیق بده بلند بشم از خواب...... تو توفیق بده که من از این خواب لذیذ بگذرم و برای تو دعا کنم 💓 یا صاحب الزمان (عج) خودت کمکم کن آقا ...😔 امام زمان (عج) دستت را میگیره.....چهار شب ؛ پنج شب ؛ ده شب ؛ همین طوری که مداوم ادامه پیدا بکنه ...کم کم دیگه خودت خود به خود بیدار میشی....شیطان هم بخواهد بیاید سراغت میگی دست ازسرم بردار ... میخوام بلند شم و برای امام زمانم دعا کنم💓 همون لحظه ای که امام زمان داره دعا میکنه.... برای تو دعا میکنه نیمه های شب 🙂 تو هم بلند می شوی و برای حضرت دعا میکنی ...❤️✨ ؟!؟!....💕 ✨💚✨ @Ebrahim_navid_delha ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨