♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
•-🕊⃝⃡♡-•
『یڪـ روز
بهانتقامِهفتادو دوشمس
باسیصدوســــیزده³¹³ قمࢪمےآید』
روزهجدهم#چله_سوره_یاسین
فراموشنشود❌
#مهدویت
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
⇝ ⃟⚠️
📢|گاهےیڪتلنگــࢪڪافیسٺــ⁉️
•حاجآقاپناهیانمیگفت ↯
آقاامامزمان صبح بهعشق
شماچشمبازمیکنه :)
اینعشقفهمیدنینیست ❗️
• بعد ماصبحکهچشم باز میکنیم👀
بهجایِعرضارادتبهمحضرِآقا
گوشیامونُ روچکمیکنیم .⊱
#تلنگر
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جزتو بہکہپناهبࢪم...
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
جزتو بہکہپناهبࢪم...
⥃°✐💌°⥂
الھـے !
دستمگیࢪکہ
دسټآویزندارم و
عذرمبپذیرکہپاےگڔیزندارم...
#توبه_118
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
✐"﷽"↯ 📜#رمان_عقیق 💟#پارت_دوازدهم بعد از حجره بیرون رفت.ابوذر تعجب نکرد چشمهایش گرد نشد حتی شاخ هم
✐"﷽"↯
📜#رمان_عقیق
💟#پارت_سیزدهم
_زحمت کشیدن برای آیه عین از رحمت نصیب
بردنه! منتظرتم
_چوب کاری میفرمایید سالار
_به جای این حرفا آماده شو منم برم به کشک
بادمجونام برسم
_فدای دست همیشه دست به نقدت چشم گوشی را قطع کردم و دستهایم را کش آوردم وبا تمام قدرت داد زدم تا خستگی و کوفتگیم دربرود مامان عمه طبق معمول بعد از این حرکتم
یک مرض بلند میگوید و من را به خنده می
اندازد! از توی حال صدایش را میشنوم که میپرسد پریناز بود؟خمیازه ای میکشم ومیگویم:آره مامان عمه پاشوتا من دوش میگیرم آماده شو بریم شام اونجادعوتیم
دوش آب سرد حسابی حالم را جا می آورد. مامان عمه مدام به در میزند و من علی رقم میل باطنی
ام دل میکنم از این حس خوب
_اومدم
زنگ در را میفشارم و میدانم مثل همیشه با آیفون باز نمیشود صدای پای کوچک سامره را از پشت در میشنوم.. در باز میشود و چهره خندان خواهرکوچک و دوست داشتنی ام را میبینم. زندگی یعنی همین اینکه یک منحنی رو به پایین کسی اینچنین دلت را روشن کند_سلام آبجی آیه...دلم برات تنگ شده بود
خم میشوم و محکم در آغوشش میکشم.
_سلام الهی من فدات شم . کجا رفتی تو نمیگی
دل آیه میگیره؟ _آی آی آلوچه شدم آجی یواشتر
رهایش کردم مامان عمه هم بوسیدتش پریناز را
منتظر نگذاشتم و محکم در آغوشش
گرفتم.چندمین بار بود که با خودم اعتراف
میکردم بهترین غیر مادر و در عین حال عین
مادر دنیا خود خود شخص پیش رویم است؟کم کم بابا محمد و ابوذر هم از راه میرسند وسفره شام را مچینیم! خدای من در این یک هفته دوری چقدر دلم برای پدر نازنینم تنگ شده بود.موهای و گندمی اشو چشمهای مشکی اش را از نظر میگذرانم و جان تازه میگیرم آنقدر دربدو ورود بوسیدمش که صدای کمیل و ابوذر را در
آوردم! کشک بادمجانهای روی سفره عجیب هوس انگیز شده بودند. بدون تعارف پیش دستی ام را
پر بادمجان و نعناع و پیاز داغ کردم! و با لذت
کشک و این مخلوط خوش طعم را مزه مزه
کردم!
#ادامه_دارد...
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⑉ یادمھ بچگیام،موقهےمریضیام 💔⑉
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
⑉ یادمھ بچگیام،موقهےمریضیام 💔⑉
⅌ ͜͡
------------
✦أذنِزیارتےبدھید،ای
امامِ؏شـ♥️ـق
حالمـ بہجانِمادرتانروبهراهنیست ):✦
روزنوزدهم#چله_سوره_یاسین
فراموشنشود❌
#استوریامامرضا
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
↬❥(:⚘
دختران
مثلپروانہاند
همانقدرزیباهمانقدردسټنیافتنے...🦋
#تم_شهدایی
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
مٰاگࢪ زسرِبریدهمیتَرسیدیم
درمَحفلعاشِقاننمیرَقصیدیم
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
⇝❥ ⃟❁
بایدبہاینباوࢪ
برسیمکہبسیجےبودن
فقطتولباس"چریکی"خلاصہنشدہ..
اصلاینہکہنفسوباطنمونرو
یہپابسیجےمخلصتربیتکنیم🌿🌾
#چریکی/#پسرونه
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ