eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
684 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠من خدای ظالمی نیستم...💠 یک دقیقه موعظه، یک عمر عاشقی 🎤 #حاج_مهدی_توکلی ✨پیشنهاد ویژه✨ 🆔 @Ebrahimhadi
☀️🌱🌺 سر آغاز هر نامه نام خداست... که بی‌نام او نامه یکسر خطاست... آغاز می‌کنیم روزمان را با ذکر نامهای زیبایت..❤️ 🍃بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🍃 🌸یا اَللهُ یا رَحْمنُ؛ یا رَحیمُ یا خالِقُ 🌸یا رازِقُ یا بارِیُ؛ یا اَوَّلُ یا آخِرُ 🌸یا ظاهِرُ یا باطِنُ؛ یا مالِکُ یا قادِرُ 🌸یا حَکیمُ یا سَمیع؛ ُیا بَصیرُ یا غَفورُ 🆔 @Ebrahimhadi
👇💎 #وسوسه 🔥😈 ‌ 🌸امیرالمؤمنین (ع): ‌ 🔥 #شیطان بر بنده گُماشته شده است و #گناه را در نظرش تزئین کند، تا مرتكب آن شود، و او را به #توبه كردن (در آینده) اميدوار مى سازد تا آن را به تأخير اندازد. ‌ 📗 نهج البلاغة : الخطبة 64 🍃 ‌ 🆔 @Ebrahimhadi
#شبیه_شهدا_شویم🌿 ابراهيم به هيچ وجه گرد گناه نميچرخيد. براي همين الگویي براي تمام دوستان بود. حتي جائي که حرف از گناه زده ميشد سريع موضوع را عوض ميکرد. #شهید_ابراهیم_هادی 🌹 🆔 @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حاج بخشی: صدام! اینجا فروشگاهه! پپسی میخوای بیا بهت بدم.😄 دو ساعت بود که پسر شهید شده بود اما حاج بخشی حاضر نشده بود حتی جبهه را برای چند ساعت ترک کند و برای تشییع پیکر پسرش حاضر شود... 🌷 🆔 @Ebrahimhadi
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه:594 ✷ T.me/Ebrahimhadi ✷ Gap.im/Ebrahimhadi ✷ Sapp.ir/Ebrahimhadi ✷ Eitaa.com/Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 594
@Ebrahimhadi-Amel-balaha.mp3
7.92M
۶۸ موضوع: چرا خونه ها پر از گرفتاریه؟ چرا آسمون نمی باره؟ چرا بلا نازل میشه؟ سخنران: استاد دارستانی 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۱۳ (خاطرات سید مجتبی و رضا علیپور) 🌿 "کربلای ۸" جنگ و گریز، تک و پاتک، حمله و دفاع منطقة شلمچه بسیاری از نیروهای ما را ورزیده کرده بود. صدام، که مغرور از پیروزی کربلای 4 مشغول جشن شادمانی بود، با شروع کربلای 5 خواب از سرش پرید.در ادامه این عملیات و در اسفندماه، عملیات تکمیلی کربلای 5 آغاز شد. دراین مرحله نیز ضربات سختی به پیکره دشمن وارد شد. هجدهم فروردین 1366 عملیات دیگری در شلمچه آغاز شد... عملیات‌کربلای 8 در همان محور عملیات قبلی.گردان مسلم، که پس از مرخصی و بازسازی مجدد به شلمچه برگشته بود،خط شکن عملیات بود.طی این عملیات حماسة سید مجتبی دیدنی بود. او جدای از فرماندهی وکمک به نیروها، در اوقات استراحت به کارهای دیگر نیز میپرداخت بارها دیده بودیم که در تاریکی شب با شجاعت به سمت خط دشمن میرفت پیکر شهدایی را که در مرحله اول عملیات جا مانده بودند به عقب منتقل ميکرد. ميگفت: ((خانوادة این ها چشم انتظارند))ميگفت: ((فقط آدرس بدهید که شهدا یا مجروحان کجا هستند! آنوقت با شجاعت حرکت ميکرد و ميرفت.زمانی که در محور شمشیری قرار داشتیم امکان انتقال مجروحان نبود. باتاریکی شب بیشتر بچه ها از فرط خستگی استراحت ميکردند. اما مجتبی مشغول انتقال مجروحان ميشد. از نوک شمشیری آنها را به عقبه و جایی که آمبولانس قرار داشت، ميرساند و بر میگشت... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 بالاخره راضی شد بگوید! هر بار که در خانه از او ميخواستیم از جبهه خاطره بگوید حرفی نميزد یا اینکه خاطرات دیگران رانقل ميکرد.اما این بارخاطره از خود سید بود. ميگفت:((توی شلمچه، عملیات کربلای ۸ شروع شد.شب بود و همه جا تاریک.با بچه ها خیلی خوب جلو رفتیم.رسیدیم به پشت یک خاکریز. نارنجک توی دستم بود. ضامن را کشیدم و رفتم بالای خاکریز. ميخواستم موقعيت دشمن را ببينم. یک دفعه و همزمان یک افسر عراقی از آن طرف خاکریز بالا آمد! صحنه عجیبی بود. فاصله ما با هم حدود یک متر بود. ناخودآگاه نگاه ما به هم افتاد. هر دوی ما ترسیدیم! از ترس داد زدیم و آمدیم پایین. اما خدا لطف کرد که من نارنجک داشتم. همان لحظه انداختم و افسر بعثی به درک واصل شد. در ادامه عملیات در پشت همان خاکریز مستقر شدیم. هوا روشن شده بود.صدای رگبار یک تیربار امان ما را بریده بود. هیچ کس نميتوانست تکان بخورد. به یکی از آرپیجی زن ها گفتم: ”برو خاموشش کن.“ همین که سرش را از خاکریز بالا برد گلوله ای توی پیشانیاش خورد و به زمین افتاد! ميخواستم خودم بلند شوم. اما دستور بود که فرمانده بایدفرماندهی کند نه اینکه مشغول جنگ شود.به دومین نفر گفتم: ”تو برو.“او هم بلند شد و هدفگیری کرد. قبل از شلیک او گلوله قناسه دشمن به صورتش خورد و او هم شهید شد.دیگر کسی نبود. حالا نوبت خودم بود. باید آرپیجی به دست ميگرفتم.خوشحال شدم. گفتم: ”لحظه شهادت فرا رسیده.“اشهدم را گفتم. بعد در ذهنم تصور کردم که الان به حسین و حمیدرضا و دیگر رفقای شهیدم ملحق ميشوم. آرپیجی را برداشتم و رفتم روی خاکریز و شلیک کردم. همزمان گلوله قناسه دشمن شلیک شد و خورد به من!پرت شدم پشت خاکریز. چشمانم را بستم و شهادتین را گفتم. سرم شدید درد ميکرد. توی ذهنم گفتم: ((الان دیگه ملائکه خدا می ایند و من هم ميرم بهشت و ...))انگشتان دستم را جمع کردم و باز کردم. دیدم هنوز حس دارد. دست و پاهايم را تکان دادم، دیدم هیچ مشکلی ندارد. چشمهايم را باز کردم. نشستم روی زمین.هنوز در حال و هوای شهادت بودم اما ...کلاه را از روی سرم برداشتم. دیدم تکتیرانداز عراقی درست زده توی کلاه آهنی من! بعد هم گلوله منحرف شده و کمی خراش در سرم ایجاد کرده ولی آسیب جدی به من وارد نشده!بلندشدم و با خودم گفتم: ”شهادت لیاقت ميخواد.“ ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔆صدقه ⁉️ روزي حضرت رسول اكرم(ص) از شيطان پرسيدند: اي ملعون چرا مانع از صدقه دادن مي شوي؟ 🌑شيطان گفت: اي رسول خدا! اگر اَرّه اي بر سرم گذارند و مانند درخت اَرّه ام كنند برايم راحت تر است از تحمل صدقه دادن اشخاص. 🌿حضرت فرمودند: چرا از صدقه دادن مردم ناراحتي ؟ 🌑شيطان جواب داد: در صدقه پنج خصلت است 1- مال را زياد مي كند 2- مريضان را شفا مي دهد 3- بلاها را دفع مي كند 4- صدقه دهندگان به سرعت از پل صراط عبور مي كنند 5- بدون حساب وارد حساب مي شوندو عذابي برايشان نيست. 🌿 رسول اكرم(ص) پس از شنيدن اين سخنان از شيطان به او فرمودند: خدا عذابت را زياد کند. 🆔 @Ebrahimhadi
🔸 #سیره_شهدا 🔸 وقتی میخواست به فقیری کمک کند، پول را به ما می‌داد تا به آن شخص بدهیم. اینطوری هم ما را به کمک کردن تشویق میکرد و هم خودش گرفتار ریا نمیشد. #شهید_ابراهیم_هادی 🌹 🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ هرشب ساعت ۲۰ تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷 👉 @Ebrahimhadi 👈
گلچین طرح‌های شهید ابراهیم هادی || سری اول || 👈پیکسل: 3000 تومان 👈جاکلیدی: 3500 تومان 👈پیکسل آهنربایی: 3500 تومان ✅با کیفیت بالا 🌼سفارش حتی یک عدد 💢ارسال محصولات رایگان نمی‌باشد. ✍ ثبت سفارش‌: @Khademe_ebrahim 👥 کانال: @Ebrahimhadi_Market
خداوندا...!🌸💜🌸 اگر چه خانه قلبم برای تو و عظمتت کوچک است.. اما تو از بزرگواری خودت؛ مهمان آن باش و روزم را بخیر کن... #الهی_به_امید_تو ـ🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜🌸 🆔 @Ebrahimhadi
🌱🌱🌱🌱🌱 دعا برای ظهورش چه لذتی دارد غلام درگه مهدی چه عزتی دارد بمان همیشه منتظر و بی قرار دیدارش که انتظار ظهورش چه قیمتی دارد 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 🌷 اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيک الْمُشْتَکى، وَعَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ،يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَالزَّمانِ،الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى،السَّاعَةَالسَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرينَ. #تعجیل_در_فرج_آقا_صلوات🌹 🆔 @Ebrahimhadi
ـ🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾 #تکیه_کن_به_شهدا... شهدا تکیه شان به #خداست... اصلا کنار گل بنشینی بوی گل میگیری پس گلستان کن زندگیت را با یاد شهدا #یاد_شهدا_با_صلوات🌹 🆔 @Ebrahimhadi
📛مراقب باشیم بدترین نباشیم ✨پیامبر اکرم(ص): به شما بگویم که #بدترین شما کیست؟ 🌿آنهایی که بین مردم #سخن_چینی میکنند، بین دوستان #جدایی میاندازند، و #از_برای_بی_عیبان #عیب_جویی میکنند. 🆔 @Ebrahimhadi
✨گفتم خُـدایا! با این همه گناه چه ڪنم؟😔 ❤️خدای مهربانم فرمود: 🍃اَلم یَعلموا انّ اللّه هو یَقبَل التّوبة عَن عِباده... مگر نمی‌دانند خــــداست ڪه توبه را از بنده‌هایش قبول می‌ڪند!؟ 📚سوره مبارکه توبه/آیه۱۰۴ 🎤استاد قرائتی: ✅در هر مرحلـه ای از گنـــاه هستی سریع توقف کن.. ✍مبـادا فکر کنی آب از سرت گذشتـه؛ مبـادا از رحمت خدا نا امید بشی.. شیـطان میخواد بهت القا کنه که آب از سرت گذشتـه و توبه فایده نداره! ⚠️مبـادا فریب شیـطان رو بخوری.. خدا بسیـار توبه پذیر ومهـربونـه.❤️ 🆔 @Ebrahimhadi
💖 #اخلاق_شهدایی 💖 🚫به غیبت ڪردن خیلی حساس بود؛ میگفت هر صبح در جیبتان مقداری سنگ بگذارید، برای هر غیبت یڪ سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید. شب این سنگ ها را بشمارید، این طوری تعداد غیبتها یادمان نمیرود، و سعی میڪنیم تعداد سنگ ها را ڪم ڪنیم... ✍ فرمانده گردانهای آموزش نظامی و تخریب لشڪر مڪانیزه 31 عاشورا 🌷 #شهید_‌علی_اکبر_جوادی 🌷 🆔 @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمن ما قدر #شهدای ما رو فهمید؛🌷 آیا در سرزمین ما کسی هست که قدر شهدا رو نفهمه⁉️ 🎤خاطره گویی سیدجواد هاشمی از روایتگری یکی از دوستانش.. 🆔 @Ebrahimhadi
9⃣1⃣ "صندوقچه جبهه" مسلمان بودنش فقط برای خودش نبود، سعی می‌کرد اعضای خانه هم با او همراه شوند. یکی از کارهایی که برای این همراهی طرح ریزی کرده بود، صندوقچه‌ی جبهه بود! صندوق کوچکی را درست کرده بود؛ هر کس غیبت می‌کرد یا دروغ می‌گفت، باید مبلغی پول درون صندوق می‌انداخت. پول‌های صندوقچه را هم گذاشته بود برای کمک به جبهه. شهید علی‌اصغر کلاته‌سیفری کتاب گامی به آسمان، ص23 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آدمی از پرهیزگاران نمی‌شود مگر اینکه حســابرسـی او از نفسش سخت تر از حساب کشیدن او از شریکش باشد. وســـــــــائل الشـــــــــــیعه، ج16، ص98 🆔 @Ebrahimhadi
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه:595 ✷ T.me/Ebrahimhadi ✷ Gap.im/Ebrahimhadi ✷ Sapp.ir/Ebrahimhadi ✷ Eitaa.com/Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 595
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۱۴ راویان:جمعی از دوستانِ سید 🌿 "سال ۱۳۶۶" عملیات کربلای 8 به پایان رسید. در پایان عملیات سید و چند نفر از دوستانش بر اثر انفجار خمپاره به شدت مجروح شدند. ترکش به بازوی سید خورده بود.بعد از بهبودی نسبی، به همراه دیگر نیروهای گردان مسلم راهی غرب کشور شدند. نیروهای لشکر 25 در منطقه بانه مستقر شدند. عملیات کربلای 10 آغاز شد.گردان های لشکر، که مدتی قبل در کربلای 8 حماسه آفریده بودند، حالا برفراز ارتفاعات منطقة خط شکن عملیات بودند.سید از این عملیات و حوادث آن چیزی تعریف نکرد. اما حماسة آن ها درتصرف ارتفاعات و پاسگاه های دشمن زبان زد نیروهای لشکر بود.با پایان عملیات کربلای10 نیروهای لشکر دوباره عازم جنوب شدند.هنوز مدتی نگذشته بود که سید مجتبی در تیرماه 1366 به توصیة دوستان وفرماندهانش به عضویت رسمی سپاه درآمد.سید در دفتر خاطرات خود از این روز به عنوان حساس ترین روز تاریخ زندگی خود یاد ميکند.در مردادماه همان سال، سید به عنوان فرمانده گروهان سلمان از گردان مسلم انتخاب شدگروهانی که یادگار بسیاری از شهدای مظلوم بود. علاقه بچه ها به سید باعث شد بیشتر نیروها تقاضای حضور در این گروهان را داشته باشند. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 گروهان سلمان در یکی از مناطق اطراف خرمشهر و در حاشیة رودخانه بهمن شیر مستقر بود.يك روز سید؛ فرغونی به دست گرفت! بعد به بچه های گروهان گفت:((هرکس لباس کثیف برای شستشو داره داخل فرغون بریزه!))کلی لباس جمع شد. البته بچه ها سید را تنها نگذاشتند. همراه سید برای شستن لباس ها به راه افتادیم مسافت نسبتا زیادی راه رفتیم. وقتی به کنار تانکر آب رسیدیم، سید هر کدام از بچه ها را مسئول انجام کاری کرد؛یکی آتش درست کرد، یکی آب تانکر را در ظرف حلبی ميریخت تا آب را گرم کند. یکی هم آب گرم را به شخص شوینده، که خود سید بود،ميرساند.هر کاری کردیم قبول نکرد. خودش شروع به شستن لباس ها کرد.چند نفر هم کمک او لباس ها را آب ميکشیدند. در نهایت یکی از بچه هاکه هیکل ورزشکاری داشت لباس ها را ميچلاند و در لگن قرار ميداد تا آن ها راپهن کنند.سید آن زمان فرمانده گروهان سلمان بود. آن روز بیش از هشتاد قطعه لباس را شست. این کار زمان زیادی هم طول کشید. این نحوة برخورد و این افتادگی او بود که سید را محبوب قلب ها کرده بود. ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@Ebrahimhadi-rezayat-khoda.mp3
5.93M
۶۹ موضوع: فقط رضایت خدا سخنران: حجه الاسلام مومنی 🆔 @Ebrahimhadi