💠اول باید خودت را شهید کنی بعد شهید بشی 💠
🌸عباس در مسیر اهل بیت علیهم السلام حرکت می کرد اصلا رمز موفقیت عباس این بود که شاگردی اهل بیت علیهم السلام را کرده بود و در همین مسیر رشد کرده بود،
🌸با عباس هر هفته شبهای جمعه میرفتیم به امامزاده یحیی برای شرکت در مراسم دعای کمیل، صبح های جمعه دعای ندبه و بعد به نمازجمعه، به نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد، خیلی جوان باادب و فهمیده ای بود، اهل تفکر بود او خوب راهی را انتخاب کرده بود.
شهید عباس دانشگر🌷
📚راوی: دوست شهید
🆔 @Ebrahimhadi
••••••••••••••••••••••••
💠 #شخصیت_ابراهیم 💠
#نمازاولوقت
🌸آقا ابراهيم مثال قشنگي مي زد و مي گفت: نماز اول وقت مثل ميوه اي است كه وقت رسيدنش شده. اگه ميوه رو نچيني، خراب ميشه و مزه اوليه رو نداره. هميشه سعي كن نمازهايت در هر شرايطي اول وقت باشه. خدا هم تو كارهاي زندگي، قبل از اينكه حرفي بزني كارت رو رديف مي كنه.
🆔 @Ebrahimhadi
••••••••••••••••••••••••
@Ebrahimhadi-شبای پریشونی با چشمای بارونی.mp3
8.21M
برا اون که مرد مردهاست
عَلَمش همیشه بالاست
حرمش همیشه دریاست
یامولا یامولا یا عباس
🔊حاجمحمودکریمی | محرم۱۳۹۸
🆔 @Ebrahimhadi
••••••••••••••••••••••••
💠 #شخصیت_ابراهیم 💠
#بزرگواری_و_گذشت
🌸از توي كوچه رد مي شد. بچه ها داشتند فوتبال بازي مي كردند. يكدفعه توپ را شوت كردند و محكم به صورت ابراهيم خورد. آنچنان ضربه شديد بود كه صورتش سرخ شد.
ابراهیم كمي نشست. بچه ها از ترس فرار كردند. ابراهيم دست كرد داخل ساك دستي و مقداري خوراكي بيرون آورد و گفت: كجا رفتيد؟ بياييد! براتون خوراكي آوردم! خوراكي را كنار دروازه گذاشت و رفت.
✅او مصداق كلام نوراني خداست كه مي فرمايد:
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ ۚ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ
بدى را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسخ بدى را به نیکى بده). ما به آنچه توصیف مى کنند داناتریم.
(مؤمنون/96)
📗 برگرفته از کتاب خدای خوب ابراهیم (در دست انتشار به زودی)
🆔 @Ebrahimhadi
••••••••••••••••••••••••
💠داداش ابراهیم بهم انگیزه داد...💠
❤️ #دلنوشته ❤️
سلام
من یک دختر ۲۶ سالهی دانشجوی دکترا هستم. میخواستم یک خاطره بگم از اینکه شهید هادی چطور توی درسم کمکم کرد. اگه مناسب بود میتونین منتشر کنین تا دانشجوهای مثل من انگیزه بگیرند.
🌸سال ۹۷ همین موقعها توی پاییز بود که باید برای امتحان جامع دکترا میخوندم. ولی بدلایلی نتونسته بودم طبق برنامم باندازه کافی بخونم. از طرفی همکلاسیا و همدورهایی هام رو که میدیدم که اکثرا چندسال بزرگتر از من بودند و تدریس داشتن و خیلی بیشتر از من بلدند، ناامید میشدم و میگفتم توی این زمان کم نمیتونم خودمو به پای بچها برسونم. خلاصه انواع فکرا و استرس همراه با ناامیدی باعث شده بود از همون زمانی هم که داشتم نتونم استفاده کنم.
🌸 تا اینکه یک شب توی خواب دیدم که شهید ابراهیم هادی که چند ماه قبل کتاب سلام بر ابراهیم۱ رو خونده بودم و با ایشون اشنا شده بودم، توی خوابم توی یک جایی شبیه کتابخونه یا کتابفروشی نشسته بود و درحال مطالعه بود. من هم جلوی درب ورودی اون مکان ایستاده بودم و سرگردان داشتم به آدما و اطراف نگاه میکردم. آقا ابراهیم با یک نگاه مهربون و با آرامش بهم گفت بیا داخل و بشین پشت میز. بعد هم به کتاب خوندنش ادامه داد.
🌸اونروز صبح زود من با یک انرژی مثبت عجیب و وصف ناشدنی بیدار شدم و بعد از نماز و صبحانه رفتم کتابخونه. تا شب هم بدون خستگی درس خوندم. این کارو تا یکی دو ماه ادامه دادم و تونستم تمام سرفصلا رو بخونم. در اخر هم همهمون با نمرهی خوب قبول شدیم و من باورم نمیشد که تونستم نمره ی ماکس کلاس رو بگیرم!
🌸 چند سال پیش یه دوستی داشتم که همیشه میگفت برادرش همیشه مشوقش هست و هر وقت استرس داره با برادرش حرف میزنه تا حالش خوب بشه. من برادر ندارم و میگفتم چقدر خوبه داشتن یه همچین کسی. ولی حالا منم یه برادر دارم که مشوقم هست و هر وقت استرس دارم کمکم میکنه.
داداش ابراهیم به همه کسایی که برای سربلندی ایران و اسلام درس میخونند یا به هرشکلی دارن تلاش میکنند کمک کن و بهشون انگیزه بده...
#ارسالی
🆔 @Ebrahimhadi
••••••••••••••••••••••••