هدایت شده از فروشگاه کادویی چاپ هادی
گلچین طرحهای شهید ابراهیم هادی
|| سری اول ||
👈پیکسل: 3000 تومان
👈جاکلیدی: 3500 تومان
👈پیکسل آهنربایی: 3500 تومان
✅با کیفیت بالا
🌼سفارش حتی یک عدد
💢ارسال محصولات رایگان نمیباشد.
✍ ثبت سفارش:
@Khademe_ebrahim
👥 کانال:
@Ebrahimhadi_Market
🌱🌱🌱🌱🌱
دعا برای ظهورش چه لذتی دارد
غلام درگه مهدی چه عزتی دارد
بمان همیشه منتظر و بی قرار دیدارش
که انتظار ظهورش چه قیمتی دارد
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
🌷 اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيک الْمُشْتَکى، وَعَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ،يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَالزَّمانِ،الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى،السَّاعَةَالسَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرينَ.
#تعجیل_در_فرج_آقا_صلوات🌹
🆔 @Ebrahimhadi
✨گفتم خُـدایا!
با این همه گناه چه ڪنم؟😔
❤️خدای مهربانم فرمود:
🍃اَلم یَعلموا انّ اللّه هو یَقبَل التّوبة عَن عِباده...
مگر نمیدانند
خــــداست ڪه توبه را
از بندههایش قبول میڪند!؟
📚سوره مبارکه توبه/آیه۱۰۴
🎤استاد قرائتی:
✅در هر مرحلـه ای از گنـــاه هستی
سریع توقف کن..
✍مبـادا فکر کنی
آب از سرت گذشتـه؛
مبـادا از رحمت خدا نا امید بشی..
شیـطان میخواد بهت القا کنه که آب از سرت گذشتـه و توبه فایده نداره!
⚠️مبـادا فریب شیـطان رو بخوری..
خدا بسیـار توبه پذیر ومهـربونـه.❤️
🆔 @Ebrahimhadi
💖 #اخلاق_شهدایی 💖
🚫به غیبت ڪردن خیلی حساس بود؛ میگفت هر صبح در جیبتان مقداری سنگ بگذارید، برای هر غیبت یڪ سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید. شب این سنگ ها را بشمارید، این طوری تعداد غیبتها یادمان نمیرود، و سعی میڪنیم تعداد سنگ ها را ڪم ڪنیم...
✍ فرمانده گردانهای آموزش نظامی و تخریب لشڪر مڪانیزه 31 عاشورا
🌷 #شهید_علی_اکبر_جوادی 🌷
🆔 @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمن ما قدر #شهدای ما رو فهمید؛🌷
آیا در سرزمین ما کسی هست که قدر شهدا رو نفهمه⁉️
🎤خاطره گویی سیدجواد هاشمی از روایتگری یکی از دوستانش..
🆔 @Ebrahimhadi
#فرار_از_گناه_به_سبک_شهدا 9⃣1⃣
"صندوقچه جبهه"
مسلمان بودنش فقط برای خودش نبود، سعی میکرد اعضای خانه هم با او همراه شوند. یکی از کارهایی که برای این همراهی طرح ریزی کرده بود، صندوقچهی جبهه بود!
صندوق کوچکی را درست کرده بود؛ هر کس غیبت میکرد یا دروغ میگفت، باید مبلغی پول درون صندوق میانداخت. پولهای صندوقچه را هم گذاشته بود برای کمک به جبهه.
شهید علیاصغر کلاتهسیفری
کتاب گامی به آسمان، ص23
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
آدمی از پرهیزگاران نمیشود مگر اینکه حســابرسـی او از نفسش سخت تر از حساب کشیدن او از شریکش باشد.
وســـــــــائل الشـــــــــــیعه، ج16، ص98
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📕 #علمدار قسمت ۱۴
راویان:جمعی از دوستانِ سید
🌿 "سال ۱۳۶۶"
عملیات کربلای 8 به پایان رسید. در پایان عملیات سید و چند نفر از دوستانش بر اثر انفجار خمپاره به شدت مجروح شدند. ترکش به بازوی سید خورده بود.بعد از بهبودی نسبی، به همراه دیگر نیروهای گردان مسلم راهی غرب کشور شدند. نیروهای لشکر 25 در منطقه بانه مستقر شدند. عملیات کربلای 10 آغاز شد.گردان های لشکر، که مدتی قبل در کربلای 8 حماسه آفریده بودند، حالا برفراز ارتفاعات منطقة خط شکن عملیات بودند.سید از این عملیات و حوادث آن چیزی تعریف نکرد. اما حماسة آن ها درتصرف ارتفاعات و پاسگاه های دشمن زبان زد نیروهای لشکر بود.با پایان عملیات کربلای10 نیروهای لشکر دوباره عازم جنوب شدند.هنوز مدتی نگذشته بود که سید مجتبی در تیرماه 1366 به توصیة دوستان وفرماندهانش به عضویت رسمی سپاه درآمد.سید در دفتر خاطرات خود از این روز به عنوان حساس ترین روز تاریخ
زندگی خود یاد ميکند.در مردادماه همان سال، سید به عنوان فرمانده گروهان سلمان از گردان مسلم انتخاب شدگروهانی که یادگار بسیاری از شهدای مظلوم بود. علاقه بچه ها به سید باعث شد بیشتر نیروها تقاضای حضور در این گروهان را داشته باشند.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
گروهان سلمان در یکی از مناطق اطراف خرمشهر و در حاشیة رودخانه بهمن شیر مستقر بود.يك روز سید؛ فرغونی به دست گرفت! بعد به بچه های گروهان گفت:((هرکس لباس کثیف برای شستشو داره داخل فرغون بریزه!))کلی لباس جمع شد. البته بچه ها سید را تنها نگذاشتند. همراه سید برای شستن لباس ها به راه افتادیم مسافت نسبتا زیادی راه رفتیم. وقتی به کنار تانکر آب رسیدیم، سید هر کدام از بچه ها را مسئول انجام کاری کرد؛یکی آتش درست کرد، یکی آب تانکر را در ظرف حلبی ميریخت تا آب را گرم کند. یکی هم آب گرم را به شخص شوینده، که خود سید بود،ميرساند.هر کاری کردیم قبول نکرد. خودش شروع به شستن لباس ها کرد.چند نفر هم کمک او لباس ها را آب ميکشیدند. در نهایت یکی از بچه هاکه هیکل ورزشکاری داشت لباس ها را ميچلاند و در لگن قرار ميداد تا آن ها راپهن کنند.سید آن زمان فرمانده گروهان سلمان بود. آن روز بیش از هشتاد قطعه لباس را شست. این کار زمان زیادی هم طول کشید. این نحوة برخورد و این افتادگی او بود که سید را محبوب قلب ها کرده بود.
♻️#ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
💠روزی شخصی خدمت حضرت علی(ع) میرود و میگوید: یا امیر! بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟
♥️حضرت علی(ع) فرمودند:
💠خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی:
❶ (اَلْحَمْدُلِلّهِ عَلٰی کُلِّ نِعْمَه)
📝⇦خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی
❷ (و اَسْئَلُ اللّٰهَ مِنْ کُلِّ خَیْر)
📝⇦واز خداوند میخواهم هر خیر و خوبی را
❸ (و اَسْتِغْفِرُ اللّٰهَ مِنْ کُلِّ ذَنْب)
📝⇦خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم
❹ (واَعُوذ ُبِاللّٰهِ مِنْ کُلِّ شَرْ)
📝⇦خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها
📚بحارالانوار
🆔 @Ebrahimhadi
♡ #شهیدانه
🍃روبروي عکست ايستاده ام و به نگاهت خیره مانده ام...
تو هم چشمهايت مدتهاست به من خيره شده و من مثل كودكي لجباز به هر سو ميدوم تا به خيال خودم ديگر تحت تعقيب چشمهايت نباشم...!
🍂گم ميشوم ميان دلبستگي هاي روزانه ام...
و با چشمهايي اشك الود، دوباره به التماس يك نگاه ديگر بر ميگردم سمت تو...
دوباره نگاهت را به زندگي ام گره ميزني!
راه روشن ميكني برايم..
و من دوباره لجبازي هاي كودكانه ام را از سر ميگيرم و غفلت زده خودم را به جاده خاكي ميزنم!
حس يك كور محروم از روشنايي رهايم نميكند!
نمي بينم تورا... و اين درد دارد!
اين طور نمي شود! هنوز عاشق نشده ام...!
هنوز فاصله دارم تا مرد ميدان عشق شدن!
براي همين است كه معني نگاه هايت را نميفهمم...
گم شده ام... چون تورا گم كرده ام..
بايد فكري به حال اين دل کرد كه فقط مدعاي عشق است!
وگرنه اين دل كجا و...
رسيدن به قافله ي عشق كجا ؟! .
شرط عشق "جنون" است ؛ما ک ماندیم مجنون نبودیم ...
🆔 @Ebrahimhadi
#فرار_از_گناه_به_سبک_شهدا 0⃣2⃣
"نانوایی"
نانوایی محل بسته بود و برای خرید نان باید مسافت زیادی را طی میکردیم. به محسن که تازه از راه رسیده بود، گفتم: «مادر جان! نانوایی بسته بود؛ میری یه جای دیگه چند تا نون بگیری؟»
گفت: «بله، چرا که نه؟» بعد موتورش را گذاشت داخل حیاط و کیسه را از من گرفت.
پرسیدم: «چرا با موتور نمیری؟» گفت: «پیاده میرم. موتور مال خودم نیست؛ بیت الماله».
شهید محسن احمدزاده
کتــاب فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص172
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
پنج کس اند که من و هر پیامبر مستجاب الدعوهای، آنان را لعنت کرده است: آن کس که در کتاب خدا، آیه ای را زیاد گرداند و کسی که سنت و روش مرا رها کند و کسی که قضا و قدر خدا را تکذیب کند و کسی که حرمت عترت مرا که خدا واجب فرموده نگه ندارد، و کسی که اموال عمومی را به خود منحصر سازد و (تصرف در) آن را (به نفع خود) حلال شمارد.
الکـــــــــــــــــــــــــافی، ج 2، ص 293
🆔 @Ebrahimhadi
💠 #شهید_طیب_حاج_رضایی 💠
وقتی بیرون میرفت به درب سلول محمد باقری زد و گفت: ممد اگه آیت الله خمینی رو دیدی بگو همه شما رو دیدند و خریدار شدند اما من ندیده خریدار شما شدم...
🌺وقتی او را به سمت اعدام میبردند بسیار آرامش داشت. حاج اسماعیل داد می زد اما طیب میگفت: ساکت باش. بگذار کارشان را بکنند...
وقتی طیب حاج رضایی دستگیر شد، تیمسار نصیری بسیار تلاش کرد تا او اعدام شود. او از طیب کینه دیرینه داشت.
به سراغ طیب آمد و گفت: فقط یک راه دارد. بیا و بگو من از (امام) خمینی پول گرفته ام تا تهران را به آشوب بکشم.
طیب بلافاصله گفت: من یک عمر نوکری امام حسین ع را کرده ام، حالا به فرزندش تهمت بزنم؟
طیب حاج رضایی در سحرگاه 11 آبان 42 به شهادت رسید.
یکی از مبارزین دوران انقلاب دو روز قبل تماس گرفت و گفت: ایامی که طیب به شهادت رسید، در یکی از مساجد، آقا مصطفی فرزند امام خمینی رادیدم. در مورد طیب سوال کردم.
❄️ایشان گفت: حضرت امام وقتی صفحه روزنامه و تصویر شهادت طیب را دید، برایش دعا کرد و فاتحه خواند. همان شب نیز برایش نماز لیله الدفن خواند و به طلبه ها نیز در این مورد سفارش کرد.
✳️برادر طیب میگفت: شش ماه زندانی شدن طیب باعث شد که حسابی از گذشته اش توبه کند. طیب در روزهای آخر اهل نمازشب شده بود.
📚برگرفته از کتاب طیب
شادی روحش صلوات
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📕 #علمدار قسمت ۱۵
راوی:یکی از نیروهای گروهان
🌿"گروهان سلمان"
اغلب نیروهای گروهان از بچه های ساری بودند. سعه صدر و بزرگواری و صمیمیت سید با بچه ها موجب شد که برخی از دوستان فضای تشکیلاتی سازمان نظامی را فراموش کنند!اغلب نیروها در صبحگاه و یا کلاس های آموزشی حضور به موقع نداشتند! این مسئله باعث نگرانی سید مجتبی شد. چند بار به طرق گوناگون به بچه هاتذکر داد. اما گوش شنوایی در کار نبود!تا اینکه یک شب همه بچه های گروهان را بعد از نماز در زمین فوتبال گردان مسلم جمع کرد. نگاهی به همه کرد و با این دو بیت صحبت های خودش را آغاز کرد:((هرکس به طریقی دل ما ميشکند بیگانه جدا، دوست جدا ميشکندبیگانه اگر ميشکند حرفی نیست از دوست بپرسید چرا ميشکند...))بعد مکثی کرد و دربارة نیت و هدف ما از حضور در جبهه صحبت کرد. درادامه به این نکته که شهدا بر گردن ما حق دارند، اشاره کرد و مطالب مفصلی در این زمینه گفت؛بعد هم از اهمیت نظم و ... حرف های سید خیلی روی بچه ها اثر گذاشت؛ همان بچه هایی که نظم و انضباط را جدی نميگرفتند منقلب شده بودند.از اینکه اعمالی انجام داده بودند که باعث ناراحتی سید شده بود سخت پشیمان شدند.یادم است وقتی سید صحبت ميکرد صدای گریة نیروها فضا را پرکرده بود.یکی از بچه ها، که سید را خیلی ناراحت کرده بود، جلو آمد و در حالی که به شدت اشک ميریخت، او را در آغوش گرفت.آن شب در زمین بازی گردان مجلس عجيبي شده بود. بعد از رفتن سید، هرکدام از نیروها به یک طرف رفتند و تا ساعت ها گریه و ناله ميکردند. با کمک یکی از بچه ها به سراغ آن ها رفتیم و تک تک آن ها را آرام کردیم و به چادرها برگرداندیم. آن شب به نفوذ کلام سید به عنوان شخصی که با حال درونی حرف ميزدپی بردم. این هم نتیجة ایمان درونی او بود. سید بر قلب بچه ها فرماندهی ميکرد. با تدبیر او گروهان سلمان دوباره متحدو هماهنگ شد.
♻️#ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈