eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
471 دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
328 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩 ۱۴۰۳۰۹۰۸۰۹۵۹ 𖣫〚༆]🌿꙰ ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ 🪶 🪶 𖣫〚༆]🌿꙰ در تمامی تقــــــــــــدیرم✨ وقتی به تو خیره می شوم، نگاهت امضای تمنای من است اینکه که در کنار منی تو هم قرار منــــــــــــی ، هم تــــــــــــو بی قرار منی💞 🪶با اینکه دستم به تو نمی رسد ، حتی در که با دست خودم می نویسم .. اینهمه مصرع و قافیه.. دوری من و تو از تقدیر هم بالاتر است! 💕ای عزیــــــــــــز دوردستم! در ارتفاع دورترین استعاره‌ها بمان ! مبادا کــــــــــــه دست کسی به تو برسد ... این به پایان می رسد...♡⁩ اما در آستانه ی مــــــــــــرگ..💔 🪶برایــــــــــــت می نویســــــــــــم... ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ می‌گویی رسیدم به تــــــــــــو هـوا بَـرَم داشت سبک شدم از اوهام 🪳 گفتی دویدم سوی تو شدم پَرِ قـــــــــــــو🕊 آن‌قـدر بالا رفتم که شمردم 🌟✨ نوشتی میایم بزودی که آسمـانِ آغـوشِ تـــــــــــــو می‌شـود سـرزمین عاشـقانہ‌هایـم... به جهان ایستادم به غبار... می گویند ادعــــــــــــاست... بی خیال قال و قیل همهــــــــــــمه ها من تــــــــــــو را می یابم... 𖣫〚༆]🌿꙰ 📍فقط بــــــــــــیا از حضور چندش آور 🪰 🐝 ها🦟 زهی 🪱 بسی این نما🪳 آخ از این 🐌 می رنجاند قلــــــــــــمم را ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ هر چند فاصله بسی دشوار است که من بی تــــــــــــو تقدیر توی بی مــــــــــــن است هرچند من با تو بودن استعاره شد اما دست بر واژه ها زدم ت + م = تِــــــــــــم ن + و = نــــــــــــو 🎼تِــــــــــــم نــــــــــــو 𖣫〚༆]🌿꙰ من از دشواری ها به رسیدم هر چند لشکر 🐌 به فرمان 🪳 به شین و قاف 🎯 به توقف و سوگند⛩ بوستانم را به آتش بردن🔥 و حاصل نگارم را به یغما🌪 اما اینان 🦀 بسی 🦛 به فِس فِس اندیشه ها عزت و آبرو شخــــــــــــم می زنند 𖣫〚༆]🌿꙰ یک واژه‌ی ساده بیش نیستم ! 💫 در دیوان ایستاده در غبارم به درازای تاریــــــــــــخ و به میزان فرهنــــــــــــگ در هیاهوی کودکان فردا نجوای من برجــــــــــــسته است🎼 ꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ آری مــــــــــــن همچون یک کتــــــــــــاب عاشقانه 💌 در تیراژی شگفتانه 📚 آرام به فــــــــــــردا می رسم🗓 کودکان دیروز اما با خــــــــــــشم ستوده 🪳 را به کاریــــــــــــکاتور 👺 مرا به سرود کنند.. دوست مــــــــــــن! من اینجام در میان واژگــــــــــــان در میان انبوه کتابها📚 🔎مرا پیدا کن ورق بــــــــــــزن مرا 📑 که سطر به سطرم پر از ناگفــــــــــــــــــــــــته ها است ...♥️ ۱۴۰۳/۰۹/۰۸ ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3796 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩 ۱۴۰۳۱۲۰۸۱۰۳۹ 𖣫〚༆]🌿꙰ ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ 🪶 🪶 ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ طاقِ سر تقدیر لِشمِرد طایفه اَبلِق جور کاله بورناق سان جاده کاکرون تا کیله هی داد میزد این خی کِله🐷 نام می خواهم نان می بُرّم بِنی سَر خمار آمده بودم موعِدسَر خمار تر رفتم سِفره سَر کِته کِته نشسته بودند به حلال و به قرار تا بهار دِما، که چوچِل باز سِروش کرد گفتم: اگر بناست سَپِل نمیرد 🪰 دِل سَر، قرار هم‌ نگذار... ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ای زینگال سِمبار! ای غَزِل اَسب اِتال!🐎 موزی پِشتِ مَردی! تیرباغی ریکا! کشکایِ قشنگِ کیجا! بندپیِ آدم! بِزایِ ادملا! کترِه بسیار است⚠️ سِروش نکن، پاخیز تیره ما، رفت میره ما، پرونده باز گشود گوزنگو ادعا کرده است که تَلیسه گردیده...!!🦟 سَپِل پیغام داد در اندیشه ای نو تِلِم را مقصود است. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ می بینم خِرام خَریت را پیشه کرده خی کِتِه انسانیت را شیشه نموده؟!! مِجِله به کار و موچکِل دُم درازتر!! شَروینه ما، قصه ی کبوتر با کبوتر!! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ‌𖣫〚۱۴۰۳/۱۲/۰۸༆]🌿꙰ ✅تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است. توجه نمائید که چاپ و نشر مطالب فقط با ذکر نگارنده و منبع الزامی است. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4151 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔
╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩 ۱۴۰۳۱۲۰۸۱۰۳۹ 𖣫〚༆]🌿꙰ ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ 🪶 🪶 ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ لِشمِرد گوزنگو🪳 زَمی سَر مَنگو 🐄 کاله ی روزگار اونه ما، حرف پر تکرار انعکاس نگاه در لبخندهای سَپِل همسان است؛ از شبانه‌ای که سگ کِتِه🐶 کِل تَبچِه مونا دِمِس و تِلم غذا وِرزا را داد رنج و بلا این قَرا؛ مظلوم نِما اَرکه ما، یوسف را انداخت چاه از چشم‌های شب کوچ کرده ...! من اما در تدبیر مردی لَسِ کِتار تکیه به توسل داده ام از جفا! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ طاقِ سر تقدیر لِشمِرد طایفه اَبلِق جور کاله بورناق سان جاده کاکرون تا کیله هی داد میزد این خی کِله🐷 نام می خواهم نان می بُرّم بِنی سَر خمار آمده بودم موعِدسَر خمار تر رفتم سِفره سَر کِته کِته نشسته بودند به حلال و به قرار تا بهار دِما، که چوچِل باز سِروش کرد گفتم: اگر بناست سَپِل نمیرد 🪰 دِل سَر، قرار هم‌ نگذار... ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ای زینگال سِمبار! ای غَزِل اَسب اِتال!🐎 موزی پِشتِ مَردی! تیرباغی ریکا! کشکایِ قشنگِ کیجا! بندپیِ آدم! بِزایِ ادملا! کترِه بسیار است⚠️ سِروش نکن، پاخیز تیره ما، رفت میره ما، پرونده باز گشود گوزنگو ادعا کرده است که تَلیسه گردیده...!!🦟 سَپِل پیغام داد در اندیشه ای نو تِلِم را مقصود است. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ می بینم خِرام خَریت را پیشه کرده خی کِتِه انسانیت را شیشه نموده؟!! مِجِله به کار و موچکِل دُم درازتر!! شَروینه ما، قصه ی کبوتر با کبوتر!! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ای نام، ای میم، ای عشـــــق! ای قدیم‌ترین زخمِ روزگار! ای درد، ای یار، ای یادگار! زاده ی فِردینه ما، ای دلدار! به من بگو که اکنون در گوشـه‌‌ی دلِ محسن سر پیری چه می‌کنی؟ ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ای خاطره ای ترانه ای هماره ای ستاره من از دوریت مجنون تر شده ام برایت آواره شدم کوه به کوه بادیه به بادیه سَمِن را به دشت می تازم. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ نام "تو" که باشد، جانم را می گویم دم و بازدم می آیی و می روی هر دم! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ پژوهشم را هم به سُخره می گیرم بی هیچ ترس و تردیدی از اینهمه تحقیق و یافته ها که حتی قلم در دیوان اینگونه نایستاده! تو را می نویسم بسیار..!! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ بیا و مرا در "نگاهت" بگذار نگاهت مانند یازده " عَیدِما" مرا "متولد" میکند ... بیا و دستانت را اندکی به من امانت بده میخواهم با آن‌ها گره از بافته‌ های اندوهم بگشایم ... ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ بیا که در من سِروش بسیار است رقعه ای نهفته دارم در میان لَلِه که شبها به شوق دیدنت طومار میشود و روزها چون امان نامه، نجوا می کند. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ‌𖣫〚۱۴۰۳/۱۲/۰۸༆]🌿꙰ ✅تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است. توجه نمائید که چاپ و نشر مطالب فقط با ذکر نگارنده و منبع الزامی است. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4151 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─