eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
470 دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
327 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
*بنام خداوندگارمرد آفرین *که اورا پدر نامندبرزمین* مرد ،مهر و محبت مهر و محبت مرد پدرانه است یعنی شاید خیلی نمایان نباشد اما هست و اگر بیشتر از مادر نباشد کمتر از آن هم نیست. پدرهمواره مردانه دوست میدارد و مردانه عشق میورزدو مردانه بغض میکند و مردانه میگرید و کسی بغض و اشک اورا نمی بیند اما خنده ها و شادیهایش را همه می بینندو کسی نمیداند که پشت این لبخندهایش چه رازهای دردناکی نهفته است چه دغدغه هایی پنهان است مرد در پشت برق چشمهایش دردی دارد، درد نان ،دردپوشاک ودرد خوراک فرزند که نکند نتواند آنچه که باید را انجام دهدو فرزند با شادیهای ظاهرش شاد است و آب در دلش تکان نمیخورد و پدر را تکیه گاهی می بیند که با هیچ طوفانی نمی لرزد و استوار چون خورشیدی تابان گرمای کانون خانواده را فراهم میکند. #ر# ، مرد چنان درختی ستُرگ ریشه در خاک دارد و در مقابل نا ملایمات و نابه سامانی و پستی و بلندیهای زندگی و امواج کوبنده مشکلات سدی مستحکم و استوار است. # *د* دل مرد دریچه ای است به سوی انوار تابان که تلئلو نور خانواده در آن میدرخشد و جان تازه به پیکرش میبخشد هنگامیکه با تنی خسته از کار روزانه به کانون گرم خانه برمیگردد و با یک لبخند زن و فرزندان، آرامشی را در خود میبیند که تمام خستگیهایش فراموش میشود و با صرف استکانی چای داغ به آرامی تکیه بر دیوار ، چشمهایش را روی هم میگذارد و در دلش آهسته نجوا میکند که خدایا شکرت که عزیزانم در سلامتند وآرام به خواب میرود. درود بر همه عزیزان پدرمقام و مرد میدان زندگی ،که کَشاکَشِ سختی روزگار برایشان نه سستی میآورد و نه کژی ،بلکه سروی استوارشان میکند که چون خورشیدگرما بخش خانوادهشان هستند.🌳🌴 روز تکریم پدر و بزرگداشت مقام مرد مبارکتان باشد.💙♥️💙♥️ 🖊 شیاده ۲۵دیماه۱۴۰۳ مصادف با سیزدهم رجب سالروز ولادت مولا امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) و روز تکریم از مقام پدر و مرد. 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩 ۱۴۰۳۱۰۲۵۱۹۲۰ 𖣫〚༆]🌿꙰ ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ 🪶 🪶 ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ‌ رازهــــــــــــای سر به مُهر آدمی با رنجش احساسش گــــــــــــم گشت. به یغــــــــــــما رفت نامها و ســــــــــــوخت سِمَتها تا سرحدِّ قــــــــــــفا خنجر کشید ، و مونا 🦟🪳🐝🦎 مــــــــــــاه به سخن آمد هان ای بنــــــــــــویس ﷽ن و القلم و ما یسطرون "وَ اصْــــــــــــبِرْ عَلى‌ ما أَصابَکَ" ایســــــــــــتادم به توسل تعقل و تفکر هیچ گلــــــــــــی نمیتونه خودش رو بو کنه! هیچ کتــــــــــــابی نمیتونه خودشو بخونه! هیچ پروانــــــــــــه ای نمیتونه بالهای خوشو ببینه! ماجرا همینه تو کمان نیستی! خنجر و شمشیر نیستی! تو نیستی گــــــــــــرز و تبر! تو در بلا و جفا تو زیبا خلق شدی و شگفــــــــــــتانه در روایات... نوشتم..... ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ در انبوه جنــــــــــــگها قتل، غارت، تهمــــــــــــتها لشکرِ خــــــــــــی اندیش، جماعت شــــــــــــال مآب و خواب زده های وَگ پرست آن اصحاب خـَـــــــــــر و کفتارها با وجود اِزدیاد زخمــــــــــــها تنها درمان من دوستی پایدار است... که اینک پنــــــــــــهان است از نظرها. ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ گمشــــــــــــده ی حروف الفبای درس دوســــــــــــتی بی‌قرارتم! کجایِ کتابخانه ببینــــــــــــــــــــــــمت؟ من از جستجویِ مجــــــــــــازی خسته‌ام...! ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ آنقدر از تو می گویم از و از الــــــــــــف تا یــــــــــــا آنقدر می نویسم که برگی نماند در این دفــــــــــــتر پا به پای تقدیر می آیم 💌 تا نامه ای تقدیــــــــــــم کنم ❤️به سلام و اقرار و شکوه که اثر انگشت و امضــــــــــــایم در آن درج شده است. ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ با این که صدایت در سکوتی مبهم گم شده است اما حِــــــــــــسَّت را دارم... تو فقط روزنه ها را مَبَــــــــــــند!! دست هایم را عاشقانه بگیر 🟡بــــــــــــــــــــــــلاک چرا؟ 📍سیم خاردار نه!! ❌دیوار نچین! 🪳گوزنــــــــــــگو ملتهب است 🐝و کنــــــــــــگلی طعمه ی اسم میم من با من هم فریاد باش! ✨خــــــــــــدا می شنود پیوسته تا فــــــــــــردای دیگر. ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ جنگل كه بیــــــــــــدار بشود دلم پَر مي زند برای تــــــــــــو براي نفس کشیدن براي تماشا برای سجــــــــــــده در آستان تولد به احترام ارادتــــــــــــ دو رکعت نمــــــــــــاز می خوانم. من به قنــــــــــــوت و تو به نگاه من باش. دوستت دارم. ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ در لحظه‌ی شیرین وصال! نامــــــــــــه ام! چه اما در کاغذ کاهی جا شده است! چه حسی است! که نوشتارم قدیــــــــــــمی است! ‌‌من از قدیــــــــــــم عاشقت بوده ام. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ‌𖣫〚۱۴۰۳/۱۰/۲۵༆]🌿꙰ ✅تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است. توجه نمائید که چاپ و نشر مطالب فقط با ذکر منبع الزامی است. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3987 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩 ۱۴۰۳۱۲۰۸۱۰۳۹ 𖣫〚༆]🌿꙰ ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ 🪶 🪶 ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ای نام، ای میم، ای عشـــــق! ای قدیم‌ترین زخمِ روزگار! ای درد، ای یار، ای یادگار! زاده ی فِردینه ما، ای دلدار! به من بگو که اکنون در گوشـه‌‌ی دلِ محسن سر پیری چه می‌کنی؟ ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ای خاطره ای ترانه ای هماره ای ستاره من از دوریت مجنون تر شده ام برایت آواره شدم کوه به کوه بادیه به بادیه سَمِن را به دشت می تازم. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ نام "تو" که باشد، جانم را می گویم دم و بازدم می آیی و می روی هر دم! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ پژوهشم را هم به سُخره می گیرم بی هیچ ترس و تردیدی از اینهمه تحقیق و یافته ها که حتی قلم در دیوان اینگونه نایستاده! تو را می نویسم بسیار..!! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ بیا و مرا در "نگاهت" بگذار نگاهت مانند یازده " عَیدِما" مرا "متولد" میکند ... بیا و دستانت را اندکی به من امانت بده میخواهم با آن‌ها گره از بافته‌ های اندوهم بگشایم ... ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ بیا که در من سِروش بسیار است رقعه ای نهفته دارم در میان لَلِه که شبها به شوق دیدنت طومار میشود و روزها چون امان نامه، نجوا می کند. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ‌𖣫〚۱۴۰۳/۱۲/۰۸༆]🌿꙰ ✅تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است. توجه نمائید که چاپ و نشر مطالب فقط با ذکر نگارنده و منبع الزامی است. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4151 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔
╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩 ۱۴۰۳۱۲۰۸۱۰۳۹ 𖣫〚༆]🌿꙰ ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ 🪶 🪶 ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ لِشمِرد گوزنگو🪳 زَمی سَر مَنگو 🐄 کاله ی روزگار اونه ما، حرف پر تکرار انعکاس نگاه در لبخندهای سَپِل همسان است؛ از شبانه‌ای که سگ کِتِه🐶 کِل تَبچِه مونا دِمِس و تِلم غذا وِرزا را داد رنج و بلا این قَرا؛ مظلوم نِما اَرکه ما، یوسف را انداخت چاه از چشم‌های شب کوچ کرده ...! من اما در تدبیر مردی لَسِ کِتار تکیه به توسل داده ام از جفا! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ طاقِ سر تقدیر لِشمِرد طایفه اَبلِق جور کاله بورناق سان جاده کاکرون تا کیله هی داد میزد این خی کِله🐷 نام می خواهم نان می بُرّم بِنی سَر خمار آمده بودم موعِدسَر خمار تر رفتم سِفره سَر کِته کِته نشسته بودند به حلال و به قرار تا بهار دِما، که چوچِل باز سِروش کرد گفتم: اگر بناست سَپِل نمیرد 🪰 دِل سَر، قرار هم‌ نگذار... ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ای زینگال سِمبار! ای غَزِل اَسب اِتال!🐎 موزی پِشتِ مَردی! تیرباغی ریکا! کشکایِ قشنگِ کیجا! بندپیِ آدم! بِزایِ ادملا! کترِه بسیار است⚠️ سِروش نکن، پاخیز تیره ما، رفت میره ما، پرونده باز گشود گوزنگو ادعا کرده است که تَلیسه گردیده...!!🦟 سَپِل پیغام داد در اندیشه ای نو تِلِم را مقصود است. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ می بینم خِرام خَریت را پیشه کرده خی کِتِه انسانیت را شیشه نموده؟!! مِجِله به کار و موچکِل دُم درازتر!! شَروینه ما، قصه ی کبوتر با کبوتر!! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ای نام، ای میم، ای عشـــــق! ای قدیم‌ترین زخمِ روزگار! ای درد، ای یار، ای یادگار! زاده ی فِردینه ما، ای دلدار! به من بگو که اکنون در گوشـه‌‌ی دلِ محسن سر پیری چه می‌کنی؟ ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ای خاطره ای ترانه ای هماره ای ستاره من از دوریت مجنون تر شده ام برایت آواره شدم کوه به کوه بادیه به بادیه سَمِن را به دشت می تازم. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ نام "تو" که باشد، جانم را می گویم دم و بازدم می آیی و می روی هر دم! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ پژوهشم را هم به سُخره می گیرم بی هیچ ترس و تردیدی از اینهمه تحقیق و یافته ها که حتی قلم در دیوان اینگونه نایستاده! تو را می نویسم بسیار..!! ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ بیا و مرا در "نگاهت" بگذار نگاهت مانند یازده " عَیدِما" مرا "متولد" میکند ... بیا و دستانت را اندکی به من امانت بده میخواهم با آن‌ها گره از بافته‌ های اندوهم بگشایم ... ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ بیا که در من سِروش بسیار است رقعه ای نهفته دارم در میان لَلِه که شبها به شوق دیدنت طومار میشود و روزها چون امان نامه، نجوا می کند. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ‌𖣫〚۱۴۰۳/۱۲/۰۸༆]🌿꙰ ✅تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است. توجه نمائید که چاپ و نشر مطالب فقط با ذکر نگارنده و منبع الزامی است. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4151 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩شناسه ۱۴٠۴٠۲٠۲۲۲۲۲ 𖣫〚༆]🌿꙰ ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐♡ 🪶 🪶 ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐♡ امروز قلم را به یادت که برداشتم نوشتم اول خط با میم چه داشتم؟ از نخست تا کنون دفترم ماهتاب بود قلم بی قرار نامت، جوهر خواب بود نوشتم اردبیهشت، دلم بیتاب است روز دوم، نامت به میم در قاب است اشاداد من در ثبت تو بی حساب شد قلم گرم رقص به هر واژه بی تاب شد واژه ها به صف قطره قطره همی باران خورشید واسطه، زهره اما بسی نگران باز این شعر را در گوش بسپار، عزیزم تنِ فرتوتم لنگرِ میم شد بسیار غریبم عقابِ شعر من، لحظه ای فقط بمانی؟ رفتنت اما شعله به جانم زد، کجایی؟ مخواه آنکه گریه نکنم به لحظه ای دلم بگو بگو چه چاره کنم به ذره ای؟ نیاز نیست تکرار شوی! مریضِ پیرم بهارم رفت به تضادها، ای عزیز دیرم محسن به میم تو، خرّم به صفا بود داوری بس صالح، نامدار وَی آقا بود شگفتا که این باغ چگونه آتش گرفت رستم افتاد، کافری جای آرش گرفت!! تعاون را بیدار کن، سنگ نزن رفیق! همنفسان در انتظار، آهنگ بزن دقیق این شعرم تیغی بر کوته نظران است چشم و دل گوزنگو هوله نگران است مشقِ مُلجم، هیبت کبِض، سیما سیاه رئیس نه، دستمال بدست، مقلّد شاه آن شعاع از تبار گوساله و خَران است یارِ سَپِل و کنگِلی، توبرهٔ مدعیان است مهلتی نیست خَر سوار را ای بی خبران نبرد وَگ با کنّو در پیش است، بی امان خوشبین چند طومار و سیاهه، کفتار! او رنج بیهوده دارد کدخدا دَلِه، بسیار! یک صدا بانگ رسوایی آید به گوش جمعه وقت شیدایی، فریاد به هوش دوستان! چو من دل به نوایی دارید گاه و بی گاه صفایی به صدایی دارید میم مرگ آغاز می رسد، آقا عزیز است با یوسف تلخ مشو، که آوا دلاویز است یکی یغما گشود، سرگذشتِ همتم را ربود و کند، افکند، شکست قامتم را آسمان کبود است، تقدیر اشک شد نسیم به میمِ دگر باشد! مشک شد سکوتم برقرار! هر چه خواهم آه کنم نوشتم بدهر، شب گفتگو با ماه کنم گذشتم از میمها، باز به قبله دعا کنم ایستاده در غبار، دست گلّه کوتاه کنم ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ‌𖣫〚۱۴۰۴/۰۲/۰۲༆]🌿꙰ https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4382 📝پانویس: ۱/اَشاداد: نیاکان _ نام آثار خطی محسن داداش پور باکر ۲/زهره: سیاره _ کنایه ۳/شعاع: از القاب اداری قاجاری ۴/سَپِل: واژه ی مازنی | نوعی مگس ۵/کنگِلی: زنبور گوشت خوار ۶/وَگ: قورباغه ۷/کنّو: [به فتح کاف] زالو ۸/دَلِه: گونه ای از راسو ۹/میم: کنایه | مقصود نگارنده 🖨انتشار برای نخستین بار ✅تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است. توجه نمائید که چاپ و نشر مطالب فقط با ذکر نگارنده و منبع الزامی است. ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔♡ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔♡