PTT-20210624-WA0000.opus
359.7K
💠#فرهنگ_عامه
🎼#نوای_بومی
✨ اجرای تیتراژ پایانی سریال «عمه خانم» با نوازندگی کمانچه استاد رضا خسروی نوازندگان دوتار استاد علی اصفهانی، #حسین_اصفهانی و فاطمه اصفهانی و با خوانندگی حسین اصفهانی، هم خوان زینب اصفهانی، فاطمه اصفهانی، هستی فندرسکی، زهرا صالح آلوستانی و نوازنده سازه کوبه ای علی حاجی آبادی👆
📩ارسالی هنرمند حسین اصفهانی
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
🖨انتشار برای نخستین بار ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩شناسه ۱۴۰۳۱۱۲۸۱۴۳۲ 🌍#بندپی #کِردمحله 📜گزارش ملا
📩#علی_حسین_صادقی:
سلام
محمد کاظم عالمی در عالم کلا نداشتیم.
ممکنه عالمی های درونکلا باشند و حسینعلی ریس احتمالا از خاندان رییس بودند که در لفور و رئیس کلای بابلکنار به دنبال چراگاه مهاجرت می کردند و هم عصر شیر زاد بیجن و تیمور ریس بودند...
📚منبع تاریخ طبرستان و رویان. ابن اسفندیار
Mohsen Baker:
درود و سپاس فراوان از توجه شما به موضوعات و محتوای مستندات
در کتابت ملانورعلی کرد به صراحت آمده است:
{{...حجج الاسلام.....عن #اهالی_دارالتاریخ_لفور...}}
یعنی هر سه تن را مقیم لفور دانسته است.
📌فاصله ی مکانی عالمکلای لفور تا عالمی های درونکلا، قابل تامل هست و از طرفی همین مطلب بر رییس کلای بابلکنار و رئیس کلای لفور نیز متصور هست.
چرا که نگارنده همگی را اهل لفور معرفی کرده است و این در حالی است که محدوده ی جغرافیایی لفور در متون تاریخی و روایی غالبا مشخص و معین بوده است.
ارادت
📩#علی_حسین_صادقی:
ضمنا ریس کلا بابلکنار از مناطق حاکمیت مازیار و خاندان ریس بوده که در زمستان در رئیس کلا بابل و پاییز در رئیس کلای لفور و در تابستان ییلاق قرای چهارگانه و غیره بودند و اکثر مراتع از آن لفور بوده و زمان قاجاریه برعکس لفور حوزه بابلرود جزو حوزه شش ثبتی بابل بوده بعضی دست نوشته خطی وجود دارد که از دسترسی به آن عاجزم.
📩مجد:
سلام
اگر کتاب تاریخ طبرستان رویان ومازندران میر ظهیر الدین مر عشی در اختیار دارید، مطالب در رابطه با لفور را به اشتراک بگذارید
A.22💌:
سلام
قطعا و عالیه.
اتفاقا نشر این کتاب و مشابه ی آن در دستور کار جناب داداش پور باکر و تیم پژوهش قرار دارد.
منتهی تاکید مکرر ایشون بیشتر و بیشتر روی اسناد، کتابت و انجامه های منتشر نشده است تا مردم و بویژه پژوهشگران در حالت بهتری از منابع جدید، اما بسیار قدیمی و خاک خورده و اِی چه بسا در حال اِمحا و نابودی استفاده نمایند.
سپاس از توجه ی شما
روابط عمومی پژوهش ادملاوند
📩#محمد_عابدی
سلام و عرض ادب
🏛در تصویر روبرو که قله اول اسارون و قله دوم وسو هست.
سوال اینجاست که به نظر شما نقطه تصویر برداری از کجاست؟
منظورم نام روستا نیست بلکه کدام آبادی آن روستا هست؟
📩#سیدقاسم_صیادمنش
نظر من از تِسّه کلا نزدیک آنّون عکس گرفته شده
گروه لَلِوه خیابون
🕌#امامزاده_عبدالله
#آمل
🟡ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﻴﭻ آدمى ﻧﺸﻮ ﻭ ﺯﻳﺮ ﻭ ﺭﻭﺵ نکن،
حتى ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻨﺖ !
ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻢ که ﺑﻴﻞ ﺑﺰنى ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻳﻪ کرم ﺗﻮﺵ ﭘﻴﺪﺍ میکنی🪱
📍اینجا ایستگاه خاطرات است.
➺𝄠✿♥#نگارخانه_ادملا📻
@EDMOLLA1400
📜تاریخچه #کردون #کِرد
✍قسمت اول تهيه كننده آقاي #چنگيز_سلطانزاده
✍#کردمحله نام روستایی است در بخش بندپی شرقی از شهرستان بابل ( بارفروش ، قدیمی تر مامطیر) یکی از شهرهای مهم و تاریخی استان مازندران ( ماز + اندرون – اشاره به کوه درونی همان دماوند است ) یا همان طبرستان قدیم است .
در زبان شناسی نام کردمحله ، کلمه ای مرکب است از کُرد + محل = به معنای محل کردها ( کِردون ) ، بنیان اوليه این محله (روستا) بوسیله چند نفری بوده که دارای پیشینه نژادی کرد هستند . کُردهای ساکن مناطق جنگلی البرز به کردون (kerdon) معروفند .
تبارشناسی و شجره نامه برای من (چنگیز) و دیگر دوستانم رحمت اله و همت بسیار جالب است و تلاش بنده اين بوده تا با تحقیقاتی شفاهی (میدانی) و کتابخانه ای (مدارک و اسناد) تا حد امکان ، بانیان روستایمان را ردیابی کرده تا نشان دهیم به کجای تاریخ این مرز بوم (ایران) وصل هستیم . من و دوستانم به موضوع فوق خیلی علاقمندیم . همت در جمع آوری اطلاعات به من یاری داد . پدرم (جانعلی) و نیز پدر همت (علی مدد) در تهیه و تنظیم اطلاعات میدانی فوق ، مطالب کلیدی و ارزشمندی به من ارائه نمودند بعلاوه افراد و دوستان دیگری هم در این زمینه به بنده یاری رساندند که از همه تقدیر نموده و سپاسگزارم .
مطابق تحقیقات ، اولین فردی که پا به روستای ما گذاشته ، شخصی به نام «کبلی باهو» نامی بود ،زمان تقریبی او حدود ۱۱۰۰ ه . ش است . فرزندش « کبلی نور علی» (حدود ۱۱۴۰ خورشیدی) و نوه اش «کبلی گِل علی» (حدود ۱۱۷۰ خورشیدی) بوده و همین شخص است که به همراه سه نفر دیگر «حسن کرد ، ذوالفقار کرد و امیرخان» بانیان نخستین این روستا نام گرفتند . این رویداد همزمان است با آغاز سلطنت قاجار در ایران . ( آقا محمد خان در سال ۱۱۷۴ هو. ش در تهران تاجگذاری کرد) ما از نسل فرزند گل علی کرد یعنی « کبلی بابجانی » هستیم . روایتی دیگری هست که ورود کردون به روستای ما و اطراف آن را حدود ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ ه ش میدانند که مربوط به دوره حکوت سلسله صفویان در ایران است . (در سال ۸۷۲ ه ش شاه اسماعیل صفوی در تبریز سلسله صفویان را بنیان گذارد)
📌بنابراین قبل از اینکه بنیان و تاریخچه محلمان را از جد دوم مادریم و جد سوم پدریم و نیز جد دوم رحمت اله و همت «کبلی بابجانی» پی بگیریم ، ابتدا در مقدمه ای پیرامون اقوام کرد ایرانی و چگونگی مهاجرتشان در دوره صفویه به اختصار می پردازم.
🌿 آغاز مهاجرت کردها از غرب کشور و یا پراکندگی آنان از منطقه کردستان را می توان به دوره شاه عباس یکم نزدیکتر دید . با سیاست خاص شاه عباس مبنی بر جابجایی اقوام و قبایل کُرد و به دلایل امنیتی ، جنگهای مکرر با عثمانیها که در مرزهای غربی ایران ساکن بودند ، بسیاری از اقوام کرد ، دست به مهاجرتهای اجباری و تحمیلی زدند . حرکت آنان به سمت جنگلهای البرز و سواحل دریای مازندران عمدتاً به دلیل امنیت و امکانات طبیعی آن بوده است . در بیشتر مناطق استان مازندران و بخصوص در اطراف قله دماوند هم اکنون ساکنین آن ، مخلوطی از کردان سابق هستند . نقل است که سکونت کِردون در محل فیروزجاه و #شیخ_موسی کنونی – حواشی گلوگاه بندپی پررنگتر و بارزتر است ، و از آنجاها حرکتشان برای سکونت دائمی به سمت شمالی تر تا به سمت سواحل دریا شکل می گیرد . در شمالی ترین منطقه بندپی شرقی کنونی ، روستای صورت را پایه گذاری کردند . سپس احمدکلاه را بنیان گذاشتند ، به همین دلیل روستای کرد محله حدود پنجاه سال قبل به پائین احمدکلاه معروف بوده است . حرکت مهاجرین از مناطق جنگلی که دارای امنیت بیشتری بود ، آرام آرام به سمت سواحل دریای مازندران امتداد پیدا کرد . به همین ترتیب ردپای کردون را می توان در نواحی مختلف فیروزکوه ، قائمشهر ، بهشهر ، گنبد ، تنکابن ، کردکوی و غرب مازندران کنونی ، ردیابی کرد .
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4125
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇
همانطور که اشاره شد بانیان نخستین کردمحله چهار نفر بودند؛ حسن کرد ، ذوالفقار کِرد ، امیرخان و گِل-علی کِرد. آنها روستای ما را که بصورت جنگل بوده ، آباد کرده ساکن شدند. آنان در ابتدا چوپان بودند یا همان دامداران دسته های بزرگ قبایل کرد که زندگی ایلاتیشان به یکجا نشینی تبدیل شد . با داشتن اندک دامهای خود و مهاجرت محدود ، به کار کشاورزی سنتی پرداختند . سکونت آنان در روستای کردمحله و بنیان آن مربوط به عصر سلسله زندیان یا اواخر دوره افشاریان ( ۱۱۵۰ خورشیدی یا ۱۱۷۵ خورشیدی ) است . از رویدادهای مهم زمان نوادگان گل علی کرد در این روستا که مربوط به دوره رضا شاه پهلوی است ، اینگونه بود که یکی از اربابان معروف آن زمان، شاهرخ خان با نفوذی که در منطقه داشت، فرزندان و نوادگان چهارنفر یاد شده را فاقد مالکیت زمین و غاصبان روستا معرفی کرد .
گر چه عصر مدرنیته و اواخر دوره فئودالی است و تمرکز قدرت در حکومت مرکزی تهران نهادینه شده و شکل گیری تدریجی طبقه بورژوا در ایران است ، ولی در بخشها و روستاهای ایران همچنان نظام ارباب رعیتی حاکم مطلق بود .
ارباب شاهرخ خان سه فرزند کبلی بابجانی را ( قهرمان ، سیف اله و بابخان ) احضار کرد . بنابراین من و دوستانم از نسل سه نفر احضار شده هستیم ، سعی خواهم کرد موقعیت آنان بخصوص پدرشان را پیگیری کنم . از آنجائی که در فرهنگ اجتماعی ایران نظام پدرسالاری – فرهنگ آریایی ، اصالت خون – حاکم بوده ، من ناچاراً در سلسله نسب ها یا شجره نامه ها ، سعی خواهم کرد از افراد مرد – مذکر – استفاده کرده و اصالت خون در مردان را پیگیری کنم . اما در جاهایی که الزام آور شود ، اسامی زنان هم آورده خواهد شد . ضمن اینکه شجره نامه های مختلف بصورت کامل و به شیوه نمودار ترسیم شده و توصیفات آنها در متن مرقوم گردیده است .
کبلی بابجانی دارای پنج همسر بود : « گل صنم کرد » که مادر سیف اله کرد است . " بیگم " مادر کبلی قهرمان کرد است. « گوهر پادشاه امیری » که یکی از فرزندان دختری اش بنام « انبر » به حاجی کلا مهاجرت کردند . « حیفه » مادر سه فرزند : حمزه علی ، علی آقا و رقیه بود . رقیه مادر صادق نامی بود که در کوندون آمل (کوندون وجه تسمیه کهنه آب بندان ) ساکن شد . بخشی از کردون هم اکنون در مکان مذکور ساکن هستند . اصلیت حیفه احتمالاً از آهنگرکلا بوده است . همسر پنجم کبلی بابجانی نامش در دسترس نیست ولی همان مادر لیلا است که به همسری سید ابراهیم ولوکلایی درآمد که در وصف آن خواهیم گفت .
کبلی بابجانی دو برادر داشت " رضا علی " و " روح اله " که در توضیحات بعد به آنها اشاره خواهیم کرد . او دارای نه فرزند بود ، شش دختر و سه پسر که درباره آنان به قدر اطلاعات مطلب گفته می شود .
در نمودار زیر فرزندان کبلی بابجانی و فرزندان ونوادگان دو برادرش نشان داده شده است .
* کبلی گل علی بهمراه حسن کرد ، ذوالفقار کرد و امیرخان بانیانِ نخستینِ کردمحله هستند .
كبلي بابجاني بنا به روايتي سه بار به زيارت كربلا ( عتبات و عاليات ) رفت ، لازم به ذكر است سفر زيارتی در آن زمان كه به شكل پياده يا با استفاده از اسب صورت مي گرفته ، بسیار سخت و خطرناک بوده است . تاریخ تولد و مرگ تقریبی وی بین سالهای ۱۲۱۰ تا ۱۲۸۰ هو. ش است . ( احتمالاً قبل از وقوع انقلاب مشروطیت در ایران ۱۲۸۵ خ فوت شدند ) .
📌خانه سراي كبلي بابجاني بعد از خودش به یکی از فرزندانش کبلی قهرمان رسیده ، دوران پیری قهرمان و زمان مرگش هم زمان با دوران کودکی من و حرمت اله و همت بوده است . همت دوران کودکی خود را به همراه برادر بزرگش مسعود ( معروف به کبلی برزو ) در منزل پدربزرگشان یعنی کبلی قهرمان سپری کرد و اکنون همچنان آخرین کبلی در همان خانه سرا ساکن است البته خانه و کاشانه همان نیست . همانطور که در نمودار نشان داده شده ، کبلی بابجانی دارای دو برادر به نامهای رضاعلی و روح اله بوده است . رضاعلی سه فرزند داشت دو دختر و یک پسر که نوادگان پسری او هم اکنون در روستای حاجی کلا واقع در کیلومتر 5جاده بابل- آمل سکونت دارند . روح اله دارای دو پسر بوده که همگی آنان در جدول صفحه قبل بیان گردید .
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4125
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇
#کردون #کرد
اکنون موقیعت فرزندان و نوادگان و نبیره های کبلی بابجانی را پی خواهیم گرفت كه شجره نامه آنها نيز بطور کامل ترسیم گردیده است . است . بابخان جد دوم پدریم است . قهرمان جد اول حرمت اله و همت است . سیف اله جد اول مادری بنده دارای دو همسر و ده فرزند(چهار پسر و شش دختر ) بود ، كه از میان آنان فقط شیرآقا ، گلون و ستاره ( دایی و خاله هام ) در قید حیات می باشند . مادرم « مقدسه » در نهم تیرماه ۱۳۸۵ در حالی که در تهران مهمان من بود ، بر اثر سکته دوم مغزی در بیمارستان سوم شعبان ، پس از چهار روز بستری در Icu به رحمت خدا پيوست . ( روحش شاد ) .
کبلی قهرمان دارای سه همسر و چهار فرزند ( دو پسر و دو دختر ) بوده که ، فرزند بزرگش علیمردان است که در ۲۴ آذرماه ۱۳۷۲ بر اثر بیماری سرطان کبد دار فانی را وداع گفت . علیمردان پدر حرمت اله در دوره حیات خود به عنوان یکی از بزرگان و ریش سفیدان محله دارای مقبولیت و احترامي خاص بود كه شوخ طبعی وی نيز زبانزد خاص و عام بوده است . مرگ وي شوک بزرگی بر پیکر فرزندانش بخصوص حرمت و برادر بزرگترش ، همکار و استادم حاج بهمن وارد آورد . علی مدد برادر کوچکتر کبلی علیمردان ، پدر همت می باشد که در جمع آوری اطلاعات فوق کمک فوق العاده ای به بنده نمود .
بابخان فرزند سوم بابجانی دارای دو همسر و ۷ فرزند ( ۶ پسر و یک دختر ) بوده است . از میان فرزندان بابخان هیچ کدام در قید حیات نیستند . کلیه فرزندان وی به جز اصغر به حاجی کلا مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شده بودند . بعد از تولد پدرم جانعلی که فرزند ارشد علیجان است ، خانواده او به کردمحله نقل مکان کرده و در خانه سرای اصغر ساکن شدند . کلیه فرزندان و نوادگان بابخان که هم اکنون در حاجیکلا ساکن هستند در نمودار بعدی به طور کامل نشان داده شده است . فقط فرزندان علیجان ( پدربزرگم ) در روستای کردمحله ساکن هستند . بنابراین اغلب ساکنین فعلی حاجیکلا ، نام خانوادگیشان « کُردی » است که برگرفته از کلمه « کِردون » می باشد . تنها پسر اصغر ، اسماعیل کردی هم اکنون در کتی بابل ساکن مي باشد كه نامبرده از شخصیت های معتبر و بانفوذ در شهرک مذكور محسوب می شود .
اکنون وضعیت دختران کبلی بابجانی را مورد بررسی قرار میدهیم . « بمانی » یکی از دخترانش است که شوهرششخصی به نام ملا یوسف از اهالی گردرودبار بود ایشان دو دختر داشت یکی شهربانو و دیگری صدیقه . که صدیقه همسر سادات از بزرگان و مشاوران اکبرآقا فتاحی ( یکی از اربابان منطقه ، ساکن احمدکلا ) بوده است . شهربانو مادر حسن کوچک تبار گردرودباری است كه ظاهراً مادربزرگ دکتر سروش از همکاران برجسته بنده است . « انبر » مادر «ننه مار» بوده که وی همسر میرآقاجان لطفی نیا است .
« لیلا » را به شخصی بنام سیدابراهیم اصلیتش از ولوکلا به همسری دادند . گویند که سید ابراهیم فردی پرتلاش و زحمت کش بوده ، کبلی بابجانی وی را به کردمحله آورده و در خانه سرای دایی اش (خیراله) به عنوان وارث ساکن کرده و خواهرش لیلا را به ازدواج او درآورد . حاصل ازدواج آنها دو دختر و دو پسر بود ؛ میرآقاجان ، میرموسی ، اولیا و سیدنساء . سید ابراهیم دو برادر بنامهای آقا رجبعلی و سید اسماعیل داشت که در این محل ساکن شدند . « هاجر » چند بار ازدواج کرده و سرانجام بی خانمان شده و چون خواهرش « انبر » در حاجیکلا ساکن بوده ، پیش او رفته و تا پایان عمرش در همان جا ماند . وضعیت دو دختر دیگر کبلی بابجانی ( ربابه و حیفه ) را متعاقباً بررسی خواهیم کرد .
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4125
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇
#کردون #کرد
آنچه که در نمودار ۲ آمده ، نسب نامه فرزندان و نوادگان و نبیره های پسری کبلی بابجانی است .
* همانطور که در جدول مشخص شده ، پدربزرگ پدرم بابخان کرد و پدربزرگ مادری پدرم بابخان گلاری است که راجع به دومین نفر توضیح خواهیم گفت .
بابخان گلاری از داردکاشت می باشد و در بالامرزناک ساکن بود . فرزندان وی ؛ ننه بزرگ ، مادربزرگ پدریم و خاله حرمت اله است . در نمودار سوم بابخان گلاری ، فرزندان و نوادگانش آمده است .
اکنون به پیشینه و انساب یکی دیگر از بانیان روستای کردمحله « حسن کرد » می پردازیم .
« حسن کرد » دارای دو پسر به نامهای کبلی خداداد و جان برار بوده است . علی اکبر فرزند کبلی خداداد است . او دو پسر و یک دختر داشت : حسین کرد ، حسنجان کرد و نساء .
جان برار دارای سه پسر بود ، بنامهای ؛ ابوالقاسم ، عباسعلی و محمدعلی .
حسن کرد و فرزندان و نوادگانش در نمودار شماره ۴ نشان داده شده است .
📌سومین بانی کردمحله « ذلفقار کرد » است . نام پدرش ‹‹هادی یا هادیا›› بود . او دارای دو پسر بنام های حسینقلی و علی گدا بوده كه شجره او ، فرزندان و نوادگانش در نمودار پنجم آمده است .
علت اینکه حسینقلی فرزند ذلفقار کرد كه از بانی های اوليه کردمحله است چرا معروف به گلاری می شود ،دقیقاً مشخص نیست همانگونه كه قبلاً ذكر شد گلاریها از منطقه داردکاشت هستند كه امیدوارم با بدست آمدن اطلاعات جدید این مسئله مبهم روشن شود .
نمودار ۵ نسب نامه ذلفقار کرد ، فرزندان و نوادگان او را نشان میدهد .
چهارمین بانی کردمحله « امیرخان کرد » بود . دارای دو پسر بنام های غلامرضا و حسین است . غلامرضا پدر نظرعلی ، ذبیح اله و حبیب اله است و حسین پدر جانمار است ، که همسر مسلم کردی از حاجیکلا می باشد .
نمودار شش گویای اين شجره نامه است .
📝توضيح :
شايان ذكر است به دليل کمبود اطلاعات و احتمال بروز اشتباه ،در این مطلب به یکی از خاندان های مطرح فعلی محله مان ( تقی زاده ها ) اشاره ای نکردم . از آنجائیکه این خاندان از نسل تقی معروف به « اسّا تقی » هستند كه سکونت نخستینشان در احمدکلا بوده ، فعلاً در حال جمع آوری مطالب مربوطه در اين خصوص مي باشم که انشاء اله در آینده ارائه خواهد شد .(توضیح مدیریت وبلاگ : در اینخصوص آقای ناصر تقی زاده مطالب تکمیلی را ارائه نمودند که لینک آن در پایین همین مطلب آورده شده است).
*یادآوری یک نکته : احتمال خطا در متن وجود دارد ، اگر چنانچه خواننده ای اطمینان به نقصی در متن دارد ، برای تصحیح آن با راقم همکاری نماید ، قبلاً سپاسگزار خواهم بود .
لازم به ذکر است که تاریخچه فوق ادامه دارد . ....
🖊نویسنده : #چنگیز_سلطانزاده
*****
براي ديدن قسمت دوم تاریخچه کردون تحت عنوان جغرافیای تاریخی کردمحله که توسط آقاي ناصر تقي زاده تهيه گردیده ، كليك نماييد
"تاریخچه کردون قسمت اول تهيه كننده آقاي چنگيز سلطانزاده" https://kordmahaleh.blogfa.com/post/12
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4125
+ نوشته شده در بیستم آبان ۱۳۸۸ ساعت 12:14 توسط #امیرحسین_روح_الله_زاده_کردی | نظرات
#کردون #کرد
📜تاریخچه کردون
📎قسمت دوم تهيه كننده #ناصر_تقی_زاده
🌍«جغرافياي تاريخي روستاي كردمحله»
۱- موقعيت جغرافيايي و جمعيت روستاي كردمحله:
كردمحله، دهي است از بخش بند پي شرقي شهرستان بابل در استان مازندران كه در حدود ۱۸ كيلومتري جنوب شهرستان بابل واقع شده و آخرين روستاي بند پي شرقي ميباشد. روستاي كردمحله از شمال به روستاي آهنگركلاي بزرگ و بالامرزبال، از طرف غرب به زمينهاي كشاورزي ، از طرف شرق به باغات و مزارع و سجادرود و از طرف جنوب به روستاي احمدكلا متصل است. اين روستا هم اكنون با توجه به آمار شورا و دهيار و بهداري محل در سال ۱۳۸۸ حدود ۱۸۵ خانوار و ۷۰۵ نفر جمعيت ثابت دارد كه علاوه بر اين حدود ۱۳۷ خانوار در بيرون از روستا و در شهرهاي مختلف مشغول كار و زندگياند. اگر بطور متوسط اين خانوار را (۳)نفر حساب آوريم، جمعيت كل كرد محله ۱۱۱۶ نفر خواهد بود و طريق ارتباط با شهرستان بابل از جاده شهيد صالحي ( حبيبي سابق) انجام ميگيرد.
۲- وجه تسميه كردمحله:
چنانكه از نامش پيداست، كلمهاي مركب از كرد + محل تشكيل شده كه به معناي محل كردها ميباشد. با توجه به فرهنگ لغات دهخدا، معين، آنندراج، برهان قاطع و... ميتوان چنين تعبير كرد كه كَرد: يعني راندن- دوركردن دشمن و كِرد : يعني كردار، كار و عمل، كرت: زميني را گويند كه براي كاشتن سبزي يا ميوه آماده كنند يا چيزي بكارند.
📌در جايي هم، كرَد- كرِد :شاخهاي است كه از درخت بريده باشند، آمده است و همچنين كُرد: به چوپان و گوسفند چران نيز اطلاق ميشد و اين به مناسبت شباني كردن اين طايفه است.
«« در معايب ناله كم كن كاين جزع ماند بدانگ- بره را ميبرد گرگ واشتلم ميكرد كُرد.»»
📌حمزه اصفهاني، جغرافي دان معروف ايراني (۳۶۰-۲۷۰) گويد: ايرانيان قديم ديلميان را«اكراد طبرستان » ميناميدند و اعراب را «كردان سورستان» ميخواندند.
۳- سابقه تاريخي شكل گيري روستاي كردمحله
با توجه به معاني و دريافت اطلاعات از منابع تاريخي و جغرافياي، شايد شغل بعضي از آنها چوپاني بوده است ولي دليل اين نيست كه همه آنها چوپان بودهاند. با توجه به روند زندگي تاريخي كه از مرحله شكار اوليه (غارنشيني) به دامداري ( چادرنشيني) كه براي يافتن چراگاه جديد و بهتر به مهاجرت پرداخته و سپس به كشاورزي و يكجانشيني روي آورده با تشكيل خانههاي چوبي و گلي روستاهاي اوليه را پديد آوردهاند اگر چوپاني كردن دليل كُرد بودن آنهاست چه بسا خيلي از چوپانان و چوبداران و دامداران امروزي هستند كه اصلاً همچنين نامي ندارند و حتي نشنيدهاند. با اين حال ما از دوره تاريخي مهاجرت كه به واقعيت نزديكتر است صحبت ميكنيم. در روزگاران حاكميت صفويه ، افشاريه، زنديه و تا دوره قاجار ( از حدود ۹۵۰ هـ . ش به اينطرف) ما باسياست جابجايي اقوام و قبايل كرد و لر و ترك،به دليل امنيتي و جلوگيري از اتحاد و شورش آنها و همچنيني مرزداري دست به مهاجرت اجباري و تحميلي ميزدند ( گرچه اين اواخر مهاجرتهاي اختياري از برخي قبايل مختلف سر زده براي زندگي بهتر، كه ما هجوم آنها را در مازندران بيشتر ميبينيم مثلاً در سرشماري ۱۳۷۵ حدود ۵۰۰۰۰ نفر مهاجر كه از استانهاي مختلف كشور وارد شهرستان بابل شدهاند را دارم و آمار دقيق آنها را در پايان نامه خودم براي كارشناسي ارشد تاريخ آوردم) بنابراين آنهايي كه آزادتر بودند به سمت رشته كوههاي البرز كه مأمن و پناهگاه خوبي براي مهاجرين بود را ما پررنگتر ميبينيم.
👇👇
👈بدين خاطر ما اسامي روستاهاي متعددي را در مازندران به نام هاي #كردمحله در بهشهر، #كردكلا در جويبار، #كردخيل در دهستان لاريم، #كردي_چال و #كرد_محله در كلاردشت، #كردخيل در رامسر، #كرداب درنكا، #كردآباد و #كردخيل از توابع ساري، #كردمحله در چالوس، #كردمحله در مناطق ييلاقي فيلبند و سر آخر روستاي #كردمحله كه در بخش بندپي شرقي شهرستان بابل واقع است.
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4125
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇