eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
399 دنبال‌کننده
11هزار عکس
1.3هزار ویدیو
244 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر:@mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ادملا
بسم الله الرحمن الرحیم بحمد نضیع باعث بر تحریر این کلمات واضحه الدلات آنست که بیع کرد و بفروخت بمصالحه صحیحه صریحه شرعیه و ملّیه اسلامیه عالیشاه معلّی مکان میرزا محمد جعفرباکر به حاجی رستم ولد مرحوم مغفور کربلایی سعید ادملایی [ادم الله یی] خطاب باکر الارث انتقالی به او یافته به عالیجناب آقا میرزا علی خلف الصدق مرحوم مغفور محمد طاهر بر [باکر] محله ساکن قریه ادملا همگی و تمامی بازیرون باکر زمین مزروعی ملکی واقع و کائن است که در ادملا باکر و نهر بازیرون [بازیران] من متعلقات قریه چادرکا بمساع مشتری که از چادرکا شرب می شود دائر کان ام بایر نهر باکر و پشت نهر محمد مو است که به مواریحه جدی بزمین ملا کلعلی [گلعلی] و جری به بازیران به وحدت [وحدن] جمعلی و جری بصحرا با جمیع توابع و لواحق و مضافات و منسوبات و آبار و انهار و تلابی و جهال و کلّما یتعلق بها بثمن المعین المعلوم مبلغ [نامشخص] چهارتومان هشت هزار هفصد و پنجاه دینار تبریزی رایج مسکوک بسکه المعامله...... ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ﷽ 📎 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📌 مراسم دعوت سالانه آقامار 📎مادر حاج شیخ موسی ره در تکیه سیدالشهدا فیروزجاه (پریجا) ثابت بندپی بابل 🗓جمعه، ۱۴۰۲/۰۹/۲۴ ⏰ساعت ۱۰ الی ۱۴ ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand http://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜پرندگان و حیوانات در گویش مازندرانی : 🐓 تِلا : خروس 🔶 مارکک : مرغ مادر 🦆 سیکا : اردک 🐸 وک : قورباغه 🐿 آروسک گل : نوعی موش بزرگ 🐀 گَل : موش 🐍 مَر : مار 🐢 کوز : لاک پشت 🪱 کنّو : زالو 🐱 شال : شغال 🐈 بامشی : گربه 🐓کِرچ کک : مرغ مادر که به همراه جوجه ها باشد 🐂 گو : گاو 🐄 گوگزا : گوساله 🦬 گومش : گاو میش 🐃جونکا : گاو نر 🐂 مَنگو : گاو ماده 🐑 گِسفن : گوسفند 🐏کِسفن وره : بره گوشفند 🍃کلاج : کلاغ 🍃شِکروم : دسته هایی از سار 🦉 پیت کله : جغد 🍃میچکا : گنجشک 🕊کوتر : کبوتر 🍃زیک : نوعی پرنده بسیار کوچک 🦢صحرا غاز : غاز صحرایی یا وحشی 🦆صحرا سیکا : اردک صحرایی یا وحشی 🍃چِلچِلا : چلچله ، پرستو 🍃رگ رگین : نوعی پرنده در آبندان ها 🍃چاله خِس : نوعی پرنده در آبندان ها 🍃اَیا : نوعی پرنده وحشی 🍃تیکا : نوعی پرنده وحشی 🍃شونه قپین : شانه به سر 🍃قَشنیک : کلاغ 🐀او گَل : نوعی موش آبی 🦔تَشی : جوجه تیغی ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand http://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
زین سماور  آبرو  آید به جوش نیش برجانها  نشیندجای نوش ساقیِ  آلوده دست چای  دِبش باشد آن گندم نمای جو فروش بار  دیگر  تشت  رسوایی فتاد خواجه،بامالِه گناهش رانپوش چون به دام افتاد دزد باچراغ آنچه از ملت بدوشیده، بدوش می نشاید کردحاشا این  فساد می نباید   بود  رِندانه خموش تیغ حیدر  خواهد و عدل علی تا زند گردن ز یاغی  و چموش چند مردم  باید اَمثال  حبیب از فسادِ مملکت نالد سروش؟ آمل-نیک نژادنیاکی ۱۴۰۲/۹/۱۶
💌💌 ✍سلام. بدلیل حجم برنامه ها، شرایط مقتضی، ملزمات مختص به پژوهش و تحقیقات میدانی، تراکم برنامه ها و.... نتوانستیم به برخی از وعده ها عمل نمائیم. 👇 💌به همین دلیل از صمیم قلب عذرخواهی نموده و حلالیت میطلبیم. 💞عزیزانی که درخواست خوانش سند، شجره نامه نویسی و یا پیگیر مواجهه ی حضوری بودند ، لطفا شکیبا بوده و ما را در این مسیر همراهی نمائید. ✍ارادت محسن داداش پور باکر
📜چرا اهمیت زیادی دارد؟ ✨ فلسطین سرزمینی مقدس است که در بین ادیان بزرگ معاصر یعنی اسلام مسیحیت و یهودیت اهمیت بسیار داشته و مقدس شمرده می شود . ✨ 🟠 قبله اول مسلمانان قدس اولین قبله مسلمانان است که حدود ۱۴ سال به سمت آن نماز میخواندند (مجمع البیان، ج۱، ص۲۲۳) 🟡 سرزمین معراج قدس پایان سفر آسمانی پیامبرصلی الله علیه وآله به معراج است که از مسجد الحرام آغاز و به بیت المقدس پایان یافت. (اسراء،۱) 🟢 شهر بزرگ اسلامی قدس، سومین شهر بزرگ دینی مسلمین؛ سرزمین انبیا و سرزمین دفاع و جهاد است. 🔵 سرزمین نبوتها و برکات قدس نگین درخشانی است که قرآن ۵ بار آن را در داستان حضرت موسی حضرت ابراهیم، حضرت سلیمان علیهم السلام ، قوم سبا و مسجد الاقصی توصیف کرده. 🟣 سومین حرم شریف قدس سومین حرم شریف بعد از مکه و مدینه و به نقل از امیر المومنین علیه السلام یکی از چهار قصر بهشتی در دنیا (مسجد الحرام، مسجد النبی ، مسجد بیت المقدس و مسجد کوفه) است. (دایرة المعارف تشیع، ج۳، ص۵۵۸) 🔴 جایگاه دینی بیت المقدس بيت المقدس مقام و موقعیت مذهبی خاصی درمیان مسلمانان، مسیحیان ویهودیان داشته و دارد. 🟤 سرزمینی معنوی قدس کانون پیامبران و خاستگاه نور خدا پرستی است . (المیزان، ذیل آیه سوره اسراء) ✍🏻 پژوهشگر مهری هدهدی ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ﷽ 📎 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃تش سر چایی و سنگ بروشته او یک چایی وونه که سر نوونی 📎دکتر علی رمضانی پاچی ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ﷽ 📎 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🔴🔴🔴🔴 اشعار منظومه ی تقی جنگن و معصومه باکر تا کنون ۵۰۰ بیت شعر در پژوهش ادملاوند جمع آوری شد و با ۷۶ تن از شعرا و ریش سفیدان و حافظان مازندران مصاحبه پژوهشی و حقوقی صورت گرفت. 👇👇 🟡مرحومه معصومه باکر متولد روستای ادملا؛باکرمحه بندپی بابل است نه روستای لدار. در روستای لدار طایفه ی ((بتیار)) شهرت دارند. 👇👇 📜اسناد مکتوب و نسخ خطی مربوط به این منظومه در پژوهش ادملاوند محفوظ است. 👇👇 📜شجره نامه ی نیز در کتاب نسخه ی خطی ((اشاداد)) مستدل است. 👇👇 و سایر دلایل و منضمات 🔴جماعت باکر در اصل ((باکر)) هستند نه ((باکری)) 📝لطفا در گویش و نگارش وقایع و منظومه و رخدادها بیشتر دقت شود. ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ﷽ 📎 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
هدایت شده از ادملا
📜💞💞 ✍منظومه عاشقانه قدیمی ای در میان مردم سوادکوه و بندپی مازندران رواج دارد که نام دارد و اسم کامل تر آن " تقی نوروزی (جنگن ) و معصومه باکر ادملایی " است. 👇 ✍ مردم سرزمین سوادکوه ( شیرگاه، زیراب، پل سفید و روستاهای توابع آن ) و بندپی (ادملا؛ باکرمحله) معتقدند که این منظومه بر اساس یک اتفاق واقعی سروده شده است و به سال های ۱۲۷۰ تا ۱۲۸۰ خورشیدی باز می گردد. 👇 ✍ زمانی که ساکنین آن سرزمین تنها و تنها از طریق دامداری و کشاورزی روزگار خود را می گذراندند و ارتباطی تنگاتنگ با طبیعت داشتند. شاید یکی از عوامل مهمی که باعث می شود در این نقطه از ایران، افسانه ها ، منظومه ها و سروده های عاشقانه زیادی در میان مردم سینه به سینه منتقل شود، همین نکته است. ✍ از جمله اشعار معروف مازندرانی، یکی اشعار مازندرانی " طالب آملی" است که در میان خود مازندرانی ها به "طالبا" شهرت دارد و دیگری منظومه عاشقانه " منوچهر و زهره " و نیز " تقی لفوری و معصومه باکر ادملایی " . 👇 ✍فریده یوسفی، یکی از ساکنین سواد کوه، کتابی تحت عنوان " فرهنگ و آداب و رسوم سوادکوه" نوشته است که در سال ۱۳۸۰ جایزه کتاب برگزیده پانزدهمین جشنواره روستا را از آن خود کرد. این پژوهشگر حوزه مردم شناسی، منظومه "تقی و معصومه" را همراه با برگردان فارسی آن در کتاب خود آورده است . 👇 [🔴متاسفانه این پژوهشگر نتوانسته است اطلاعات جامع از تبار باکر و خاندان معصومه باکر در روستای ادملای بندپی بابل دسترسی یابد و به همین دلیل به اشتباه معصومه باکر را لداری معرفی کرد. این در حالی است که برادران معصومه باکر به دلیل ملکی علف چراهی که در لدار داشتند رفته بودند و برای مدت کوتاهی در آنجا اقامت داشتند.] ✍ بر اساس این کتاب پژوهشی، داستان عاشقانه"تقی جنگن و معصومه باکر" از این قرار است: معصومه دختر زیبارو و مهربانی بود که به همراه دو برادرش در روستای "ادملا؛باکرمحله" بندپی زندگی می کرد. روزی میان دو برادر اختلافی رخ می دهد و یکی از برادرها به همراه خواهرش معصومه باکر از "ادملا" کوچ می کند و به "چاشتخوارون" لفور می رود. تقی که از اهالی "چاشتخوارون" است، با دیدن او دل از کف می دهد. عاشقش می شود و از برادرش حسین می خواهد که "معصومه باکر" را برای او خواستگاری کند. اما برادر تقی هم در حقش کوتاهی می کند و به خواستگاری نمی رود. دو سال می گذرد و تقی هر روز بیشتر از پیش به معصومه باکر دل می بندد. تا این که یک روز در ایام نوروز می بیند که معصومه باکر و برادرش بار سفر بسته اند تا دوباره به ده خود باز گردند. آنها بی خبر می روند و تقی جنگن آشفته و پریشان حال می شود. تقی تاب نمی آورد و پس از مدت کوتاهی بار و بنه می بندد و به دنبال آن ها به راه می افتد. 👇 روزهای سختی را در میان جنگل ها می گذراند، مریض می شود و از روستاهای "گل کتی" ، "کهلوچال" و " شیخ موسی" می گذرد و بالاخره به "لدار و ادملا" می رسد. وقتی به آنجا می رسد، می گردد و زن برادر معصومه باکر را پیدا می کند. به او التماس می کند که معصومه را برای او خواستگاری کند اما دیگر کار از کار گذشته است و معصومه باکر را به عقد کسی در آورده اند. نامزد معصومه از طایفه "باکر" بود. طایفه ای جنگجو که در چوبزنی مهارت تمام داشتند. زن برادر معصومه باکر او را مجاب می کند که به دهکده خود باز گردد و فکر معصومه باکر را برای همیشه از سرش بیرون کند. تقی از "ادملا" خارج می شود اما به ده باز نمی گردد و آواره و سرگردان می شود.  او از "ادملا" به "لارجون" و از آن جا به "آمل" می رود تا بلکه فکر معصومه از سرش بیرون بیاید. اما نه تنها عشق او کمرنگ نمی شود، بلکه تاب و توان را از او می رباید. تقی پس از دو ماه سرگردانی به ده خود باز می گردد. مدتی که می گذرد شوهر معصومه که دامدار بود و مدام همراه با گله در حال کوچ به مرتع ها و جنگل های مختلف بود، معصومه را به محلی در نزدیکی "چاشتخوارون" لفور می آورد و او را در " گردنه سر" مسکن می دهد. دو سال از این ماجرا می گذرد که یک روز در ایام نوروز، برای تقی خبر می آورند که معصومه باکر سر زا مرده است. شوهر معصومه همراه با گله در کوچ بود. تقی با سرعت خود را به بالین معصومه می رساند. نوزاد مرده او را در همان "گردنه سر" دفن می کند. پیکر معصومه را نیز با خود به امامزاده حسن می برد و برایش سوگواری می کند و از آن پس بر سر هر کوی و برزن که می رود و هر گوش شنوایی که پیدا می کند، داستان عشق نافرجام خود به معصومه را باز می گوید.  قدیمی ها معتقدند که چون خود تقی سواد نداشته است او سوز دل خود را به شعر می خواند و برادرش حسین، که او هم بی سواد بوده است، از بر می کند. 🔵 ادامه داستان👇👇👇 https://eitaa.com/EDMOLA