eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
331 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم در خانه ی غریب کوفه... آقامون.. مسلم بن عقیل... (ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...) 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها... توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله... درد دل میکنه... حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من... 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم... من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید حضرت فرمودند... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد... خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد... اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... بردن بالای دار الإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه دارن نگاه میکنند... هر کسی یه حرفی میزنه... یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت میرسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای... غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان... میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما... دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند... تمام استخوان ها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) ۱
متن روضه 2 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) - ۱
هنوزم روی نیزه هایی « حسین ... » یا رو خاکِ این کربلایی « حسین ... » رسیدم برادر کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ چهل روز ، حالِ منِ بی حسین ... عزا و غمِ بودنِ بی حسین ... چهل مرتبه مُردَنِ بی حسین کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ ( تکرار بند اول ) چهل روز ، با قاتلت هم سفر از این شهر به اون شهر شدم در به در ... ؟ چهل روزِ هستی ازم بی خبر کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ ( حسین یا حسین یاحسین یا حسین ... ) تکرار خودم توی راه و چشام پیشِ تو یه پام توی جاده یه پام پیشه تو ... میدونستم آخر میام پیش تو کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ کجایی ببینی چقدر پیر شدم ؟ ببینی که از زندگی سیر شدم ... زمین خورده بودم زمین گیر شدم ؟ کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ نپرس از من از لاله ی پرپرت از آیینه ی فاطمه مادرت نیومد به همراهِ من دخترت کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ چهل آسمون بی پَر و بال گذشت چهل روز ، که انگار چهل سال گذشت همه لحظه هام پیش گودال گذشت کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ الهی بمیرم برای سرت بمیره برا تشنگیت ،خواهرت بمیرم برا اکبر و اصغرت کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ الهی بمیرم برا پیرهنت توی غربتُ بی کسی کُشتنت غریب گیر آوردنت به خنجرا سپردنت به پیش چشم مادرت بریدن از قفا سرت کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟ الهی بمیرم برا پیرهنت توی غربتُ بی کسی کُشتنت روی قلبمه داغه بوسیدنت کجایی « حسین ... » ؟ کجایی « حسین ... » ؟
4_366919756176950726.mp3
4.1M
ای مــــــــــــــــــاهی دریا برایت گریه كرده پـــــــــــــــــیغمبر و زهرا برایت گریه كرده عــــــــــالم محیط غربتت، زائر ندارد تربتت مـــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان ای اولین مـــــــــــــــــظلوم عالم، بعد بابا در خـــــــــــانه خود هم غریب از جور اعدا شـــــــــریك زندگانیت، گردیده خصم جانیت مـــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان بـــــــــــــــــــا آنهمه صِدق و صفا و پاكی دل شــــد مُـــــــــــــــزد خوبیهای تو زهر هلاهل پیوسته شد خون بر دلت، تا همسرت شد قاتلت مـــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان هــــــــــــــــنگام تشییعت به جای ذكر و تكبیر تـــــــــــــــابوت و تن با هم یكی گردیده از تیر کــــــــــنار قبر مادرت، شد تیر باران پیکرت خــــــــــــــــالی بودن صحن غم افزای بقیعت بـــــــــــــــــــــر زائرینت بسته درهای بقیعت سلام مـــــــــا به قبر تو، درود ملا به صبر تو شـــــــــــــــــــبها بود زوار قبرت گرد صحرا آبــــــــــــــی نمی ریزد بر آن جز اشک زهرا فدای لطف و کرمات، ما را رسان در حرمت مــــــــــــــظلوم حـــــــــــــسن جـــــــــان
Sh 7 Safar 1401 - Oshagholhosein [4].mp3
26.16M
حاج مهدی حسینی مست و خراباتی این سینه زنی ام من حسنیِ حسنیِ حسنی ام عمریه آقا سینه زنم حک شده بر روی بدنم بر سر سفره ی خوان کرم جیره خوره نان حسنم مست و خراباتی این سینه زنی ام من حسنیِ حسنیِ حسنی ام تا سایه ی تو باشد به سرم محتاج تو ام سلطان کرم این نمک سفره ی تو کرده اسیرم آمده ام مُزد محرم رو بگیرم نگاهی کن به دستانم دخیلک یا حسن جانم **** مثل نبی تو بی مثلی فاتح میدان جملی سیرت تو شد فاطمی و رفته قد و بالات به علی عاشقم از ازل ای یار قدیمی جن و مَلَک جیره خورت بسکه کریمی ای نور دل و چشمان نبی حیدرمنش و زهرا نَسَبی حل شده با تربت تو آب و گِل ما صحن و سرای تو بنا شد به دل ما منم عبد و تو سلطانم دخیلک یا حسن جانم **** نوح و سلیمان خاک درت گردش هستی دور سرت روح الامین و جن و مَلَک خادم دربار پسرت شاه کَرَم هستی و بی سنگ مزاری ای به فدای حرمی که تو نداری آتش زده این غربت جگرم آقای کریم خاکت به سرم حسرت دیدار تو افتاده به جانم فاطمیه کنج بقیع روضه بخوانم پریشانِ پریشانم دخیلک یا حسن جانم
‍ ‍ زمزمه دوست دارم  خاکم کنند تو کربلات امام حسین بمیرم  گو شه ایو ون طلات امام حسین دوست دارم وقتی که جون میاد تو گودی گلو یه نگاه کنم  به اون قدو بالات امام حسین دوست دارم اسم قشنگت حرف آخرم  باشه هی بگم  جونم فدات  جونم فدات امام حسین دوست دارم  تموم عمر برم یه گوشه بنشینم بریزم  اشکای چشمامو به پات امام حسین توکه آب بدست  دشمنات دادی روا نبود تشنه لب  جدا کنند سر از قفات امام حسین چرا انگشتر تو نشون ساربون دادی قربون کرامت و جود و سخات امام حسین یا حسین و یا حسین و یاحسین (۲) کربلا یا کربلا یاکربلا  یا کربلا ( ۲)
4_5911044682099459266.mp3
876.3K
دوست دارم  خاکم کنند تو کربلات امام حسین
😭😔 🏴🏴 🎤•| |• کرم یعنی گذشتی از حرم  نداری موکب و علم  نه دعبلی و محتشم حسین  غریبیم آخه حی داره  مدینه خیلی فرق با قم و مشهد داره  کریمه ی اهل بیت حرم داره ای خدا  کریم اهل بیت حرم نداره پس چرا؟  نگاهمون داد میزنه که تو رو دوست داریم  یه اربعین حسنی به تو بدهکاریم  حسن جانم جانم جانم جانم .....  امون از اون مزار بی نشون نه گنبد و نه سایه بون  نداری حتی روضه خون حسن  فدای صحن بی دربونت کی میشینم آقا تو سایه ی ایوونت  شبا توی کربلا چقدر شلوغه ای خدا  حرم مجتبی زائر نداره پس چرا ؟  به سینه و سر میزنم دوباره با یادت  یه روز حاجت می گیرم از پنجره فولادت  حسن جانم جانم جانم جانم
9. گریز به کربلا.mp3
2.72M
(علیه السلام) حالا که فهمیدی تو کوچه ها چه اتفاقی افتاد ، بزار این یه بیتو بخونم التماس دعا : مادر دیدم که خصمِ ستمکارریخت برسرت ، یازهرا یازهرا ... خدا میدونه من با این یک بیت شعر مدت ها گریه میکردم ! مادر : دیدم که ریخت خصمِ ستمکار بر سرت قدم نمی رسید که خود را سپر کنم ( شاعر : حاج غلامرضا سازگار ) اِاای ی ی .. قربونِ این خانومِ 5 ساله برم ، که زبان حالش اینه میگه دستم نمیرسید ، اگه مدینه قدت نرسید که دفاع کنی از مادر ، اما کربلا تلافی کرد ، کجا ؟ هر موقع می اومدند بچه هارو کتک بزنند، می دوید بازوشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید ، سکینه رونزنید ، آآی ی آی بابا بابا بابا ... به جانِ مادرت زهرا ، پدرجان از تو ممنونم که من با پا تو را خواندم ، تو با سر آمدی پیشم ... ! شاعر : بیش از همه به حالِ زینب دلم بسوخت (آخه) مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند ! شاعر : من بکی او ابکی فله الجنة ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع ضامن اشک مقتل امام حسین ع پاسخگویی به سوالات مقتل
4_5778362430677581847.mp3
4.96M
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام ترکی... ای زهرانین سولان گُلی ای باغریقان گوزون آچ گل تک سولان جمالیوه زینب قربان گوزون آچ قویما تیر مصیبتون بو قلبی بولسون حسن بو نه حالتدی قالموسان زینبون ئولسون حسن ای غرق بلا و اَنین یاندیردی منی مُحنین زهرین اَثرینده سنون گل تک گُویریب بدنین « قربانین اولوم حسن » یاندیم یا فاطمه دِئمه یاندی قلبیم سوزوه حسرتلی باخما زینبه ، زینب قربان گوزوه محنتونده بو بی کسی یاندیریب یاخما حسن دردون گلسین منه ؛ بئله نیسگیلی باخما حسن آلامیوی بیلم اَخا گوزیاشیوی سیلم اَخا باخ زینب غمکشیوه گر باخماسان ئولم اَخا « قربانین اولوم حسن » دردونده راضی اولما من گوزیاشیمی اَلِییم صبر ایله بو یانان دلهَ بلکه چاره اِلِییم چون زینب عادت الیوب وای دیوب آغلاماقا چوخداندی اُورگنوب باجون یاره لر باغلاماقا قاره باشا باغلیارام عالمللری داغلیارام سن وای ننه وای دیوسن من حالیوه آغلیارام « قربانین اولوم حسن » رامین محمد زاده(پریشان) ♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان من بکی او ابکی فله الجنة ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع ضامن اشک مقتل امام حسین ع پاسخگویی به سوالات مقتل
_روضه حضرت زهرا سلام الله علیها گریز روضه سیدالشهدا علیه السلام 🎤 حجت الاسلام میرزامحمدی السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده اشک بر زهرا حیاتم می دهد از غم دوزخ نجاتم می دهد اشک بر زهرا، دهد بوی بهشت می کند ترسیم خط سرنوشت اشک بر زهرا برد دل را بقیع می کشاند رشته ام را تا بقیع *سادات ، اخه مادرتون همین‌جا گریه می کرد انقده زیر آفتاب ناله میزد" امیرالمومنین یه سایبان برا خانمش درست کرد؛ این صورت نباید زیر آفتاب بمانه. این صورتی که برا ملائکه نور افشانی می کنه تا علی زنده ست نباید زیر آفتاب بمونه ....." آخ دلم یه جایی رفت ... من فدای اون بچه های حسین که صورت هاشون زیر آفتاب اونقده سوخته بود .... آگه امام زمان اشاره نمی کرد من نمی تونستم بگم فرمود: سُبِيَ اَهلُکَ کَالعَبِيدِ ...* برده ها رو میدونی چه جور می بردن؟!! *صُفِدُوا بِالحَديِدِ* یعنی آگه همه سواره بودن، آگه همه سایبان و محمل داشتند اما اینا بر شتران بی محمل و جحاز *تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ * آخ صورت هاشون اونقده سوخته بود حسین ...... * ان شاالله وعدمون حرم نازدانه حسین ، حالا تو خود،حدیث مفصل بخوان ازین مجمل این صورتی که زیر آفتاب سوخته آگه سیلی بهش بخوره چی میشه،آگه تازیانه و کعب نی بزنن ..... آی حسین .... هرکه با زهراست احساس سخاوت میکند *در عین نداری انقده سخاوت داشت حتی وقتی پیغمبر سلمانو فرستاد دره خونش گردنبدشو به سلمان داد،بچه هاش چیزی نداشتند بخورند اما هر کی در خونش اومده دست خالی برنگشته، امشب بگو مادر ،مادرانه یه چیزی تو کاسه ی گدایی ما بریز .....* اصلا رسم این خانواده اینه در عین نداری فضل و بخشش شون بیشتره آخه پسرشم وقتی تو گودال بود.....بگم ..." نذاشت ساربان دست خالی برگرده، آخ دست پر برگشت هم انگشتو برد،هم انگشترو.... حسین 🎤 🥀 من بکی او ابکی فله الجنة ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع ضامن اشک مقتل امام حسین ع پاسخگویی به سوالات مقتل
1_1562721299.mp3
1.57M
من بکی او ابکی فله الجنة ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع ضامن اشک مقتل امام حسین ع پاسخگویی به سوالات مقتل
متن آهنگ امیر لشکر من عباس برادر من مجید فیروزی ───┤⚡🎵📥🎵⚡├─── میکشه عشقش زبونه یه مادری هی میخونه ✦✦ ای اهل عالم بدونید پسر من پهلوونه ✦✦ اون خوشگل و مه جبینه چه با وقار و متینه ✦✦ واسه من همین بسه که یل ام البنینه✦✦ عباس من آرزوشه که نوکر حسین باشه ✦✦ دل به حسین بسپاره و با غمش افسرده باشه ✦✦ اون کریم و مهربونه دو ابروهاشم کمونه ✦✦ رفته که آب بیاره داداشی تشنه نمونه ✦✦ امیر لشکر من عباس من برادر✦✦ بودی تو یاور من ای غم گسارم✦✦ عمود خیمه هایی امید بچه هایی ✦✦ باب الحوائج هستی پناهِ مایی ✦✦ عشق حسین و زهرا جانم ابوفاضل ✦✦ یا سیدی مولا جانم ابوفاضل ✦✦ بی تو غمگسارم ای شمع شام تارم✦✦ بی تو عزیز حیدر، یاری ندارم ✦✦ برخیز و یاورم باش پشت و پناه من باش ✦✦ ای میر لشکر من سردار لشکر ✦✦ ای یادگار حیدر خیز و علم به پا کن ✦✦ دادی تو وعده ی آب به وعده ات وفا کن ✦✦ من بکی او ابکی فله الجنة ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع ضامن اشک مقتل امام حسین ع
majid.firouzi.amir.lashkare.man.abbas.baradare.man(128).mp3
4.45M
من بکی او ابکی فله الجنة ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع ضامن اشک مقتل امام حسین ع
8310.mp3
268.6K
من از شاه مدینه ، یوسف چاه مدینه میخوام که گذرم بیفته به راه مدینه براش غلغله می شه هرگذرگاه مدینه شب و روزشو میکنه یکی ماه مدینه طلب کردم رزق عالی ،از دست این آقازاده ی مولی الموالی با دست پر بر میگرده ، هرکی بره پابوس حسن با دست خالی تو تاج سروریم یاحسن یا حسن (کریم بن الکریم یا حسن یا حسن)(2) بند دوم: به تنهایی نمیشه، دلی دریایی نمیشه گدایی تو بی رخصت بالایی نمیشه گدای در خونه ت دیگه هرجایی نمیشه ته عشقِ به تو ختمِ به رسوایی نمیشه با تو آقا میشم بیمه ، مهر تو همیشه سایه ی بالا سریمه لطفت بی حد ، جد اندر جد ، بیخود نمیگن حسن کریم بن الکریمه گدای این دریم یا حسن یا حسن (کریم بن الکریم یا حسن یا حسن)(2) بند سوم: بیا دربدرم کن ، از غمت شعله ورم کن کرمخونه تو عشق منو مشمول کرم کن سحر ساحت عشقه منو اهل سحرم کن سحرهایی که زهرا تو بقیعه خبرم کن شمع شبهام سوزو سازم ، ای سجده به خاک قدمت رکن نمازم دیشب دیدم توی خوابم دارم واسه صحن تو یه گلدسته می سازم ما همه نوکریم یا حسن یاحسن (کریم بن الکریم یا حسن یا حسن)(2) شعر و سبک: مظاهر کثیری نژاد
ای کربلایی دلبرم، جا ماندم آقا یابن الحسن تنها و رسوا ماندم آقا دیدی چه شد؟! آخر گناهانم سبب شد... محروم از الطاف زهرا ماندم آقا خوبان درگاهت سر و سامان گرفتند دور از حرم... من، بی سر و پا ماندم آقا سستی ایمانم مرا از چشمت انداخت بس که اسیر اهل دنیا ماندم آقا چله گرفتم، چله ام کامل نشد، حیف بی کربلا، بی طور سینا ماندم آقا یاد من جامانده هم در کربلا باش دلتنگ یک لحظه تماشا ماندم آقا گفتم چه سازم تا که تحویلم بگیری گریان برای مشک سقا ماندم آقا بیچاره ی سقای عطشانی که آخر حتی نخورد آب گوارا، ماندم آقا می گفت با گریه حلالم کن برادر شرمنده ی اطفال و زن ها ماندم آقا
❣﷽❣ 🌹 ع 🌹 ع ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ برصبر حسن و خوی احمد صلوات براختر دوم امامت صلوات خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا بفرست براین امام، بی حدّ صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ با نام حسن به قلبها گل بزنید با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید فرمود که هر وقت گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ به حسن سبط مصطفی صلوات به گل باغ مرتضی صلوات به جگر گوش حبیبه ی حق به گل روی مجتبی صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بردست‌کریم وجان زهرا صلوات برجود و سخای آل طاها صلوات در ماه صیام جلوه‌گر شد رویش بر ماه صیام و ماه بطحا صلوات بر خلق حسن امام دوم صلوات بر حُسن جمال حَسن و صورت نیکوش صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ میوه دل رسول خدا و علی و فاطمه حسن است بر میوه دل رسول و عزیز عزیزان صلوات هر کس به کسی نازد و غریبان مدینه به حسن بر ناز غریبان مدینه پیشوای دوم صلوات ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بیچاره دستے ڪه گداے مجتبـے نیسٺ یا آن سرے ڪه خاڪ پاے مجتبـے نیسٺ بر گریہ زهـرا قسم مدیون زهراسٺ چشمے ڪه گریان عزاے مجتبـے نیسٺ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تنش را با دم تکبیر بردند کنارش دست بر شمشیر بردند ملائک پیکر پاک حسن را به سوی فاطمه با تیر بردند ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تمام تیرها بر پیکرش خورد یکی از تیر ها بر حنجرش خورد یکی برسینه و بازو و پهلو تمامش را به عشق مادرش خورد ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ کشیدند از تن او تیرها را کسی پوشید روی مجتبی را شنیدم هاتفی از آسمان گفت گرفته سهم خود از کربلا را ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ برای تو دلم دارد بهانه گرفت از آه من آتش زبانه به زیر لب حسین اینگونه می گفت الهی دفن می گشتی شبانه ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ در جود و کرم دست خدا هست حسن دست همه را وقت عطا بست حسن نومید نگردد کسی از درگه او زیرا که کریم اهل بیت است حسن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ مائیم و کرامات خدا داد حسن دست همه را وقت عطا بست حسن دوریم گر زمدینه امروز ولی ما را به مدینه میبرد یاد حسن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ این گرامی پسر اول زهرا حسن است دومین حجت و چهارم نفر از پنج تن است اختر برج شرف مطلع الانوار جهان آفتاب دل زهرا مَه هر انجمن است ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ تنگ است دلم میل رهایی دارد با یاد حسن چه کربلایی دارد تردید نکن تصورش هم زیباست ایوان حسن عجب صفایی دارد ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
4_5913427340976718155.mp3
2.35M
‍ ⚜️🍂⚜️سینه زنی شور تقدیم به همۀ شهدا مخصوصاً شهدایِ گمنام _ حاج مجتبی رمضانی⚜️🍂⚜️ ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ دوباره روزایِ سیاهِ بیچارگی رسیده تویِ خونۀ سینه خالی از‌عکسِ یک شهیدِ دیگه نگاهامون به زمین کرده عادت تو آسمونِ دل نمیاد عطرِ شهادت تو روزگاری که مرده حتی خجالت ازین سیاهی بخدا،شهدا شرمنده ایم خالی شده جایِ شما،شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم ..... شهدا شدمنده ایم ..... ما اونایی هستیم که گُفتیم رزمنده ایم همیشه ولی یه روز اومد که دیدیم تیشه زدیم به ریشه حسرتمون امروز آسمونِ بهشتِ حسرتمون راهِ بی نشون بهشتِ حسرت گلُایِ لاله گون بهشتِ دلی که تنگه میخونه،شهدا شرمنده ایم حضرت زهرا میدونه،شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم ..... شهدا شدمنده ایم ..... رسیده روزی که نباید چشمامونو ببندیم روزیِ که باید به هرچی بی دردیه بخندیم چشم مادری که هنوزم چشم به راهِ می‌بینه که امروز آرزوهاش تباهِ به چشمایِ من و تو خوابِ راحت گناهِ از اینکه عاشق نشدیم،شهدا شرمنده ایم از اینکه لایق نشدیم،شهداشرمنده ایم شهدا شرمنده ایم ..... شهدا شدمنده ایم.....
متن داستان توبه علی گندابی مفسر تفسیر المیزان آقای سید محمد باقر موسوی همدانی که ۴ سالی هست به رحمت خدا رفتن ایشون این داستان رو نقل می کنند . علی نامیه که در محله فعلی که مصلای همدانه اون موقع بهش گنداب میگفتن زندگی می کنه! چون تو این محله زندگی میکنه بهش میگن علی گندابی! علی گندابی چهره خیلی زیبایی داشته چشای زاغ و موهای بور یه کلای پشمی خیلی زیبایی هم سرش میزاشته . لات بوده اما یه جور مرام و معرفت ته دلش بوده ،یه روز تو قهوه خونه نشسته بوده که زن تازه عروس به علی نگه میکرده علی چون جوان خشکلی بوده به خودشمیگه علی پس غیرت کجارفته که زن مردم به تو نگاه میکنه ،کلاشو در میاره موهاشو ژولیده پولیده میکنه و از غه وه خونه میره بیرون تا اینکه یه روز آقا شیخ حسنی توی همدان روضه خونه . این هفته تو یه روستایی دعوت شده باسه روضه خونی . تعریف میکنه رفتم روضرو خوندم اومدم بیام دیر وقت بود دروازه های شهر رو بسته بودند. اومدم بر گردم روستا دیدم که فردا نماز جمعه سخنرانی دارم گفتم بمونم از دست حیونای درندن در امان نیستم. اومدم در بزنم دیدم وای ویلا چی شده علی گندابی با رفقاش عرق خورده داره اربده کشی میکنه نه میشه برگشت. دیگه گفتم خدایا توکل به تو درو زدم دیدم علی گندابی درو باز کرد . اربده میکشه و قمه به دست. گوشه عبای منو گرفتو کشون کشون برد گفت آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار میکنی . گفتم رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم . علی گندابی گفت بابا شما هم نوبرشو اوردی. هر ۱۲ ماه سال هی روضه هی روضه. گفتم: علی فرق میکنه آخه . امشب شب اول ماه محرمه . آقا تا بهش اینو گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد . به طوری که انقدر سرشو به این دروازه زد با خودش میگفت: علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه. به شیخ حسن گفت شیخ به خدا تیکه تیکت میکنم اگه برام همینجا روضه نخونی . شیخ میگه: آخه حسن روضه منبر میخواد . روضه چایی میخواد مستمع میخواد . گفت: من این حرفاحالیم نیست منبر میخوای باشه من خودم میشم منبرت. چهار دستو پا نشست تو خاکا بشین رو شونه من روضه بخون. اومدیم نشستیم رو شونه های علی شروع کردیم به روضه خوندن . علی گفت آهای شیخ این تجهیزاتو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابولفضل عباس بهش بگو آقا علیت اومده . ما هم روضرو شروع کردیم ای اهل حرم پیر علمدار نیامد. سقای حسین نیامد. دیدم یه دفه دارم بالا پایین میره دیدم علی گندابی از شدت گریه این گوشه صورتو گذاشته رو زمینو هی زار زار اشک میریزه. روضه که تموم شد علی گندابی گفت: های شیخ ازت ممنونم میشه یه کاره دیگه برام انجام بدی این روتو بکنی به سمت نجف امیر المومنین به آقا بگی علی قول میده دیگه عرق نخوره. گفتم باشه ما هم گفتیمو دیگه خداحافظی کردیمو رفتیم خونه . فردا که مسجد رفته بودم بالای منبر رفتم گفتم : آهای مردم به گوش باشید که علی گندابی توبه کرده . کسی که گوشش به این حرفا بدهکار نمیشد. روضه که تموم شد رفتیم مستقیم به در خونه علی گندابی . درو زدیم زنش دور باز کردیم سلام کردیم گفتیم علی گندابی کار داریم .زنش گفت علی گندابی رفت. کجا رفت گفت: دیشب که اومد خونه حاله عجیبی داشت گفت باید برم جایی جز کربلا ندارم یا علی آدم میشه بر میگرده یا دیگه بر نمیگرده. علی گندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد کم کم که دیگه خالی شده بود رفت نجف اشرف . میرزای شیرازی داره تو نجف نماز میخونه. علی اومد پشت میرزا شروع میکرد به نماز خوندن. میرزا که به مسجد میومد تا علی رو نمیدید نماز نمیخوند تاعلی هم خودشو برسونه. یه روزی که با هم تو مسجد نشسته بودن . علی داشته نماز میخونده به میرزای شیرازی خبر میدن که فلان عالم تو نجف مرده گفت: باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو میخونم بعد خاکش میکنیم. خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شده قلبش به کار افتاده . میرزا گفت که قبرو نپوشونید. حتما یه حکمتی در کاره. نماز دوم شروع کردن تموم که شد گفتن میرزا هر کاری میکنیم علی از سجده بلند نمیشه اومدن دیدن علی رفته . علی تموم کرده بود . میرزا گفت: میدونید علی تو سجده چی گفت: خدا رو به حق امام علی قسم داد گفت: خدایا یه قبر زیر قدم زایرای علیت خالیه میزاری برم اونجا….
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا