eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫💫◼️نوحه ابولفضل ع 🎙با صدای رضا نبوی🎙 دلم امروز از همه عالم گرفته ابوفاضل مدد گوشه گوشه دلم رو غم گرفته ابوفاضل مدد اومدم تو خیمه ارباب خوبم در خونه ابوالفضل و می کوبم اربابم پناه عشق عالمینه صدای زنگ در خونش حسینه سفر دل سوی بین الحرمینه زائر صحن علمدار حسینه دلم امروز از همه عالم گرفته ابوفاضل مدد گوشه گوشه دلم رو غم گرفته ابوفاضل مدد سفر دل سوی بین الحرمینه زائر صحن علمدار حسینه گوشه گوشه ی علقمه خاطره داره چشم دل که وا کنی منظره داره یه طرف پرچمی که صاحب نداره یه طرف مرکبی که راکب نداره یه طرف مشکی که تشنه فراته یه طرف برادری قدش کمونه میزنه بوسه به رگهای بریده سفر دل سوی بین الحرمینه زائر صحن علمدار حسینه دلم امروز از همه عالم گرفته ابوفاضل مدد گوشه گوشه دلم رو غم گرفته ابوفاضل مدد
❣﷽❣ 🔘 🥀 🔘 دلتنگی یعنی کربلا بارون گرفته چند ساله نوکر درد بی درمون گرفته دلتنگیاشو پای این پرچم آورده لیلا خبر داری دل مجنون گرفته تویی فقط پناه من ای روشنی راه من تورو ازم گرفته بود یه مدتی گناه من مثه خودت غریبمو از شما بی نصیبمو کاشکی بیای ببینمت بغل کنم حبیبمو 🥀 آقام آقام آقام حسین من که خراب کردم درستش کن یجوری بی طاقتم اصلا بگوتاکی صبوری دور از تو و دور از حرم این وضعه حالم پیر کرده دیگه نوکرو چند ساله دوری من تو روضت ولی دلم کربلاست زائر حرم من که رفتم ولی حرم ندیده طفلی مادرم به خدا شال من گواست زندگیم وقف روضه هاست شروع زندگیم نجف تهش که ختم به کربلاست 🥀آقام آقام آقام حسین امسال برای اربعین دلشوره دارم کِی میشه آقا سرروی تربت بذارم من نه خودت بهتر میدونی یا حسین تا کرب و بلات حتی جنازم رو میارم با یه سلام حرم بیام با رفیقام حرم بیام جون دلم ازت فقط فقط میخوام حرم بیام دورم ازت چیکار کنم باز باید رو به یار کنم یعنی باید به سمتِ کربلای تو فرار کنم 🥀آقام آقام آقام حسین 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
💫💫 مجموعه کانالها و گروه مادحین و ذاکرین ولایتمدار حضرت زینب سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f 💠🍃💠 کانال اشعار مناجاتی همراه باصوت امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c 💠🍃💠 کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c 💠🍃💠 عروسی خوانی یا زینب سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/2049966102C1b8f128de6 آیدی مدیر جهت پیشنهاد وانتقادات @Gomnam1038 💠🍃💠 🌺🍃دوستانتان را به گروه دعوت کنید اجرتون با حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یاصاحب الزمان السلام علیکِ یارقیه بنت الحسین (ع) 🌾من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم 🌾غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم 🌾هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مــــن 🌾تاابدحاجـــت رواگردنــــدازیک آمینــــــــــــــــم ◀️وقتی اولادپیغمبروحضرت زهرا....را تو خرابه ی شام جاداند.. این عزیزان رنج کشیده. اسیران داغدیده، صبح و شام برای شهداشون ناله میکردن نوحه میخوندن عصرا.که می شداین بچه های خردسال در خرابه صف می کشیدن می دیدند مردم شام..شاد و خوشحالن دست یچه هاشون وگرفتن.. آب و نان تهیّه کردن به خونه هاشون میبرن. 🥀بچه های اباعبدالله خسته.. مثل مرغای پَر شکسته دامن عمّه را می گرفتند آی عمّه، عمه مگر ما خانه نداریم عمه؟ مگه بابا نداریم عمه؟ 🌾عمه جان، کو منزل و کاشانه ام 🌾من چرا ساکن در این ویرانه ام 🌾آشنایانم همه رفتند و من 🌾میهمان، بر سفره بیگانه ام 🌾عمه جان، بگذار گریم زار زار 🌾 چونکه دیگر پر شده پیمانه ام (بمیرای برای عمه ی سادات) ◀️عمه بادلی پرخون وداغدیده...بایدهم داغش ومخفی کنه هم بچه هارااروم کنه فرمود: عزیزدلم خونه ی شما در مدینه ست، یروزبرمیگردیم.. باباتون رفته سفر..انشالله ازسفرمیاد. ◀️بین این بچه ها..یه دخترسه ساله ست درد هجران کشیده، گرسنگی و تشنگی کشیده..، رنج زیادی دیده داغ پدر دیده، داغ برادر دیده، .. بمیرم براش ...بخدا خیلی سخته بچه سه ساله دست زخمی ..گلوی بریده.. ببینه.. (لاالله الاالله ) 🥀اخه اگه ادم بزرگم باشه داغ عزیزببینه نمیزارن جسم عزیزش وببینه میگن تاعمرداره یادش نمیره توذهنش میمونه.. اخ ...امان ازدل رقیه سواربرشتربرهنه .. کعب نیزه و تازیانه خورده....این ساله مادرنداره...مثل مادرش زهرا.....خیلی به پدرعلاقه داره...وابستگی عجیبی داره... حسینم علاقه ی خاصی به این سه ساله داره..، همیشه این دخترکنار پدر می شست.. دم به دم این دخترومی بوسید، بغل میگرفت...اما چندروزه خبری ازبغل ونوازش بابانیست ..مدام تواین راه بهانه ی بابارامیگرفت... ◀️«أیْنَ أبی وَ والدی وَ الْمُحامی عَنّی». هر جوربود زنها آرومش می کردند، تابه خرابه رسیدن.. بین راه از شتر برهنه اذیت شده بود. به خواهرش سکینه گفت:«أیا أ ُختَ، قَدْ ذابَتْ مِنَ السَّیْر مُهْجَتی» «خواهر این شتر ازبس که منوحرکت داده دل و جگرم آب شد». به این ساربان بی رحم بگو ساعتی شتر را نگاه داره...یا آروم راه بره ما طاقت ندارم، کی می رسیم دیگه خسته شدم...امان امان ... (ببرمت خرابه ی شام والتماس دعا.) ◀️توخرابه، ی شب بیقرارباباشدازشدت دلتنگی سر روی خاکهاگذاشت آنقدر گریه کرد که زمین از اشک چشماش گِل شد. ازبی تابی وشدت گریه ..خسته خوابش بُرد...خواب بابا رادید 🥀از خواب بیدار شد، چنان گریه می کردزجه میزد خرابه نشینان پریشان شدند...بیقراشدن هر چه خواستندآرامش کنند دیدن آروم.نمیشه.. ◀️امام سجاداومد خواهر وبغل کرد .به سینه چسبانید و تسلّا می داد. بازم آروم نشد آن قدر روی دامن حضرت گریه کرد«حَتّی غُشیَ عَلیهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُها» « غش کرد نفسش قطع شد». امام سجادم به گریه افتاد. اهل بیت شروع کردن به شیون وزاری . ویرانه غوغاشد... دختر بیهوش افتاده بود عمه ها..رباب سکینه ..زنای خرابه نشین. به سر ومی زدند.. به سینه می کوبیدند. خاکارا برو سروصورت می ریختند..صداشون به قصروگوش یزید رسید. ◀️طاهر بن عبدالله دمشقی میگه: سر یزید روی زانوم بود. سر پسر فاطمه در میان طشت ،درمقابل ما همین که شیون از خرابه بلند شد، دیدم سرپوش از طبق کنار رفت، سر بلند شد تا نزدیک بام قصر، 🥀 به صوت بلند فرمود:«أُخْتی سَکِّتی اِبْنَتی» «خواهرم زینب، دخترم را ساکت کن». طاهر میگه: دیدم سر برگشت رو به یزید کرد و فرمود:ای یزید، من با تو چه کرده بودم، که مرا کشتی و عیالم را اسیر کردی؟!میگه: یزید ازصدای خرابه نشینان حراسان بلندشد پرسید: طاهر چه خبره؟؟ گفتم: نمیدونم تو خرابه چه اتّفاق افتاده ولی دیدم سر حسین از طشت بلند شدگریه میکرد. ◀️خبربرای یزیداوردن دخترحسین بهانه ی بابارارگرفته... گفت: سر باباش و براش ببرید تا آروم بشه سر مطهّر و توطشت قراردادن. واردخرابه کردن ی پرده روی سر کشیدن درمقابل رقیه گذاشتن،                                   شروع کردحرف زدن.. 🌾آرام جان خسته‌دلان پیکرت کجاست؟      🌾جانم به لب رسیده پدرجان سرت کجاست؟ 🌾جـسمت اسیـر فـتـنـۀ یـغـماگـران شده            🌾پـیـراهـن امـانـتـی مـادرت کـجـاست؟ 🌾از چه جواب دخـتر خود را نمی‌دهی             🌾بابای با محـبّـتـم! انگـشـتـرت کجاست 🌾در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت             🌾خاکم به سر عمامۀ پیغمبرت کجاست؟ 🌾سوز عطش ز خون تنت موج می‌زند             🌾ای تشنه لب، برادر آب‌آورت کجاست؟ 🌾از دود خیمه تربت شش ماهه گم شده             🌾بابا بگو مزار علی اصغرت کجاست؟