eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5897601971333895270.mp3
2.98M
بیا دلدار من قرار قلب من به لب دارم فقط بیا یَابنَ الحسن زِ دنیا خسته ام پس کِی میایی یا اباصالح سبو بشکسته ام پس کِی میایی یا اباصالح همه شب منتظر در انتظار دیدن رویت به رَه بنشسته ام پس کِی میایی یا اباصالح اباصالح ، اباصالح ، اباصالح خرابم من خراب ، بیا بر من بتاب خمارم ساقیا بده جام شراب نذاره زندگیه من خراب بشه شدم عبد تو و محو نگاهت یا اباصالح شدم بیچاره ی چشم سیاهت یا اباصالح نمیدانم کجا هستی ولیکن هر کجا هستی بُوَد دست علی پشت و پناهت یا اباصالح اباصالح ، اباصالح ، اباصالح کجایی دلبرا ، نجف یا کربلا دعا کن تا شوم مقیم روضه ها ببین در انتظارم تا بیایی یا اباصالح و تنها تکیه گاه من شمایی یا اباصالح عجب حال و هوایی داره با تو کربلا رفتن بیا تا با تو گردم کربلایی یا اباصالح اباصالح ، اباصالح ، اباصالح .
4_5789690432690588057.mp3
5.59M
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خداوندا دلم صد غصه داره2 چه جوری این دلم طاقت بیاره خداوندا تویی دار وندارم 2 به کی بگم که من مادر ندارم چراغ خونه بودی مادر من2 فلک چه خاکی کردی بر سر من الهی ای فلک دیگر نگردی2 عزیز من به زیر خاک و کردی مادر،،،، جوون بودی نه وقت رفتنت بود2 نه وقت زیر خاک و خفتنت بود سیاهه روزگارم بی تو مادر2 میسوزم بیقرارم بی تو مادر مگر مادر دیگه دوستم نداری? صدات کردم جوابم رو ندادی تورفتی سر روی خاکا میذارم کجا رفتی بگو دار وندارم خدا شاخه گلم از ریشه چیدن شنیدن کی بود مانند دیدن مریم صالحی مرزیجرانی اجرای سبک نوای مداح اهل بیت ع استاد بختیاری کربلایی پیام شاعر و مداح کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان )
الزمان (مناجات زیبا) آنقدر که از ماه زمین فاصله دارد از محضرتان دورم و قلبم گِله دارد خیره شده چشمم به دعای سحر تو کِی اهل دلی همچو شما نافله دارد عشق تو مرا گوشه نشین کرده به هر جا آواره ی روی تو مگر حوصله دارد برسفره ی اِطعام شما چشم به راهم لطفی به گدایت که امید صِله دارد 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
نهم ‌آوریل هر سال، سالروز کشتار فجیع روستای «دیر یاسین» در غرب بیت‌المقدس است. آمار مختلفی از تعداد شهدا وجود دارد، از ۲۵۰ تا ۳۶۰ نفری که بسیاری از آنها زن و کودک بودند و با خونسردی تمام به دست صهیونیست‌ها قتل عام شدند. کشتار در سحرگاه نهم ‌آوریل ۱۹۴۸ به دست تروریست‌های «ایتسل» و «لیحی» که مورد حمایت سازمان تروریستی «هگانا» بودند انجام شد، جنایتکارانی که بعدها هسته مرکزی ارتش را تشکیل دادند. به گفته منابع فلسطینی، تروریست‌های یهودی گمان می‌کردند که اهالی روستا که ۷۵۰ نفر بودند، از ترس و واهمه خانه‌هایشان را رها کرده و فرار کنند، اما مقاومت اهالی بهانه شد تا صهیونیست‌ها از کشته‌ها پشته‌ها بسازند. همچنین طبق گزارش‌ها، صهیونیست‌های جنایتکار، اقدام به مثله کردن بدن مطهر برخی اهالی کردند، حتی شکم زنان باردار را برای شرط‌بندی بر روی جنسیت جنین می‌دریدند. حدود ۲۵ نفر از مردان روستا را سوار اتوبوس کردند و مانند ارتش روم در گذشته در خیابان‌های بیت‌المقدس گرداندند و سپس آنها را با تیراندازی اعدام کردند. صهیونیست‌ها همچنین پیکر شهدا را روی هم تلنبار کرده و آنها را به آتش کشیدند. 🍃لعنت الله علی القوم الظالمین🍃
21383-1638030736726.mp3
731K
پاشو بریم... ببین حسن شداز غمت... یه روزه پیر ببین هنوز.... دشمن ما زخمیه از ....روز غدیر افتادی رو زمین کنار من پاشو تویی فقط قرار من نشو خزون دیگه بهار من مظلومه مادر چادرتو تکون بده مادر نفهمه این قضیه رو حیدر شدی امونت بابا پرپر مظلومه مادر بااین نگاه بی رمق نگو دیگه نمیتونی دست به دیوار میذاری و دل منو میسوزونی چه به روزت آورده این دشمن که سخت شده برا تو راه رفتن دست میزاری رو شونه های من مظلومه مادر روتو گرفتی و پراز دردی راه خونه روکه تو گم کردی پاییزیه نگات چقدر زردی مظلومه مادر دیگه همش توی خونه فکر نگاه های منی ولی ببین سخته برام نقاب به صورت میزنی ببین حسن تو بچگی پیره به کوچه رفتنش نفس گیره هزار دفه تو کوچه می میره مظلومه مادر دیگه نمونده تو دلم طاقت غصه براتو خوردنه عادت با زهر جعده من میشم راحت مظلومه مادر علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حضرت زهرا (س) شور
روضه حضرت ابوالفضل العباس (ع) اشک عزا بریزید شام عزاست امشب             نام حسین و عباس مشکل گشاست امشب باب الحوائج عبّاس حاجت دهنده ماست                    دارنده حوائج ، حاجت رواست امشب ای دیده گریه ها کن، ای دل تو ناله ها کن             با سوز دل دعا کن وقت دعاست امشب ای که دلت شکسته ، غم به دلت نشسته           ای دردمند خسته دردت دواست امشب باب الحوائج ما ، یا حضرت ابوالفضل             آن دل که از تو دور است دور از خداست امشب مَرضای مسلمین را مد نظر بگیر                    تا این محفل از وجودش دارالشفاست امشب دلها همه پریشان ، هر دیده گشته گریان      هر گوشه ای از ایران ، چون کربلا ست امشب امشب خدای قهار در ماتم علمدار                      جن و ملک عزادار ، شام عزاست امشب امشب شب تاسوعاست ، شب عباسه ، امشب گرفتارها بگن عباس، مریض دارها بگن عباس،  دردمندها بگن عباس ، امروز بریم در خونة قمر بنی هاشم ، میوة دل ام البنین ، باب الحوائجه . کسی رو ناامید نمی کنه . حوائج رو در نظر بگیرید ، فرج امام زمان و از خدا بخواهید ، از امام زمان نقل می کنند که فرمود : هر جا روضه عموم عباس خونده بشه من سراسیمه خودمو اونجا می رسونم  ، آقا یک نظری به ما کن ، آقا بیا می خواهم روضه عمو جان تو رو بخونم . هر کسی از بالای بلندی بیفته ، اول کاری که می کنه دستهاش و  جلوی صورتش می گیره ، حایل می کنه تا صورت صدمه نخوره . اما بمیرم برای عباس دست در بدن ندارد در آن حالت صدای ناله ای شنید یکی صدا می زنه  پسرم عباس ، تاچشم باز کرد دید مادرش زهراست . تا دید فاطمه می گه پسرم ، برای اوّلین بار یه نگاه طرف خیمه ها کرد  صدا زد : برادر بیا برادرت رو دریاب . زینب می گه : یه وقت دیدم رنگ حسین پرید ، یه نگاه طرف خیمه ، یک نگاه طرف میدان ، با عجله اومد کنار بدن برادر ، صدا زد عباسم : تو مرا سید و سرور خواندی                     چه شد این بار ، برادر خواندی صدا زد حسین من : مادرت فاطمه آمد به سرم                        او مرا خواند و صدا زد پسرم 🌴🌴🌴🌴
❣﷽❣ 🔳 🔳 ( 3) 🔻شیران دلیر کربلا را صلوات 🔻آن جمع خیام نینوا راصلوات 🔻برساقی لشکر و علمدار حسین 🔻تقدیم به نورچشم زهراصلوات (دعای فرج) 🔷السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ السلام علیک یا ابالفضل العباس یا ابالفضل 3 ⬅️یه مسیحی از تجارت تهران خدا فقط تو دنیا یه دختر بهش داده..تومور مغزی گرفته ..چند بار عمل کردن کاسه سرش و چند بار برداشتن دوباره گذاشتن.. یه شب گفتند آقا دیگه دخترت خوبشو نیست.. مادرش میگه گفتم نمی خوام بچم تو بیمارستان بمیره.. حالا که داره میمیره می خوام ببرم خونه خودم دستورات دینمون را براش پیاده کنم. ‏مسیحی ارمنی دخترش رو برمیداره میاره منزلش.. ⬅️پدر میگه من طاقت دیدن آب شدن بچه ها نداشتم از خونه زدم بیرون گفتم لحظه جون دادن بچه ام نباشم تو خیابونای تهران می رفتم یه مرتبه دیدم یه جایی زن صدا میاد (همراه کشش👇👇) ای باوفا (ابالفضل) 3 مشکل گشا (اباالفضل)3 یه پیرمردی رو دید گفت چه خبره.. پیرمرد گفت مگه مسلمون نیستی؟؟نمیدونی چه خبره؟؟ گفت من ارمنی هستم . ‏پیرمرد گفت حسین مارو می‌شناسی؟ گفتم بله.. ‏گفت عباسمونو چی؟؟ گفتم بله ابالفضل تونو می شناسم. ‏گفت این ضریحو ساختیم داریم میبریم کربلا رو قبر ابالفضل نصب کنیم.. امشب مهمان ماست .. اومدیم وداع کنیم. ‏ میگه ناخواسته کشیده شدم به سمت این ضریحی که میخواد بره کربلا ‏گفت شبکه‌هاشو دستم گرفتم ..صورتمو روش گذاشتم .. ‏⬅️ (اوج) گفتم یا ابالفضل.. آقا شنیدم خیلی به حسین ارادت داری..شنیدم خیلی حسینتو دوست داری‌آقا ‏ اومدم بگم تورو به جان حسینت قسم دخترم داره میمیره.. اگه واسطه بشی خوب بشه قسم میخورم مسلمان بشم.. ⬅️میگه گریه کردم سوار ماشین شدم اومدم خونه دیدم خونه شلوغه..خودمو آماده کرده بودم بهم تسلیت بگن.. از پله ها که بالا می رفتم همه نگاه می کردند گریه می کردم.. وارد که شدم دیدم دخترم تو اتاق داره راه میره ..تاچشمش به من افتاد صدا زد بابا کجا رفته بودی.. گفتم چطور بابا.. بابا من که افتاده بودم دونفر اومدن سمتم.. گفتن وقتش تمومه.. داشتن می بردند سمت آسمان.. ‏یه وقت یه آقای جلو راه اینا رو گرفت..فرمود ولش کنید..برش گردونید..( گفتن آقا وقتش تموم شده) ‏ فرمود باباش منو به حسینم قسم داده .. ‏گفت منو داشت برمی‌گردوند گفت ما به عهدمان عمل کردیم به بابات بگوبه عهدش عمل کند ‏میگه حرفهای دخترم که تموم شد..شروع کرد گریه کردن.. ‏بابا جان چرا داری گریه می‌کنی ‏(بابا حالا که حالت خوب شده چرا داری گریه میکنی) ‏(اوج)صدا زد بابا..گریه ام برای خودم نیست بابا ‏گریه ام برای اون آقاست ..بابا...نمیدونم آقای به این نازنینی چرا دست در بدن نداشت.. ✨سقای دشت کربلا( ابالفضل)3 ✨دستش شده از تن جدا( ابالفضل)3 ✨ای با وفا ابالفضل ✨مشکل گشا ابالفضل ✨درده دوا ابالفضل ان شاالله بری کربلا... وقتی برسی کربلا اولین گنبدی که نگاه می‌کنی گنبد آقات ابالفضله.. امروز کیا باابالفضل کار دارند.. اونایی که گرفتارند مریض دارند مشکل دارند کجا نشستند اونی که جوون داره التماس دعا داره کجا نشسته باب الحوائجه... آقایی که ارمنی هم بیاد در خونه اش ناامید بر نمیگرده (میدونید یعنی چی؟؟ یعنی میخواد بگه آی مردم عباس بی جوابت نمی‌زاره) جایی که ارمنی بی جواب بر نمی‌گرده ..مگه میشه گریه کنه حسین دست خالی برگرده مگه میشه گریه کنه مادرش زهرا بی جواب برگرده 🔘امروزخدا رو قسم بده به آبروی ابالفضل. اون آقایی که دستاشون ازبدن جدا کردند.. تیر به چشم نازنینش زدن.. عمود آهن به فرقش زدند.. همچین که از بالای مرکب با صورت رو زمین افتاد.. آقایی که هیچ وقت به امام حسین برادر نگفته بود صدا زد.. اخا ادرک اخا.. برادر برادرتو‌ دریاب امان امان آخ حسین اومد کنار بدن ابالفضل سر عباسشو به دامن گرفت گفت حسین جان.. پاکو کن چشمامو از خون ‏که تا بینم رخ زیبای بی جون (کارش داری؟؟) آخ طبیب‌ و باب حاجاتی ابالفضل علمدار رشیدم یا ابالفضل اگه برادر داری خدابرات نگه داره الهی پر پر شدن برادرو‌ نبینی الهی هیچ عزیزی دست وپا زدن عزیزشو نبینه.. چه گذشت به دل حسین.. گفت 💥جلوچشای من( پاتو نکش زمین)3 💥تو رو خدا پاشو یل ام البنین 💥 بدون تو چجوری من برگردم 💥خون دل از چشام میاد نم نم 💥خمیده میشه کمرم کم کم (داداش) 💥جواب زینب و خودت پاشو بده 💥از دم خیمه ها به اینجا زل زده 💥پاشو که آبروم داره میره 💥اگه پاشی علی نمی میره 💥رحمی بکن برادرت گیره (داداش) 💥باور نمیکنم 💥دستات جدا شده 💥خونی شده چشات 💥فرقت دوتا شده 💥تو رو به حق حیدر کرار 💥پاشو علم رو از زمین بردار 💥تا بچه هام نرن سرِ بازار (شاعر ؛ حامد شریف) (سجاد شرفخانی) هرچقدر ناله داری مریض داری جوون داری حاجتمندی گرفتاری سه مرتبه ناله بزن بگو ...
*خیلی قشنگه با حوصله بخونید 👇👇* داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به اومقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟ زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود ؛؛حبیب جوانی بیست ساله بود اوعلاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هرجا امام حسین(علیه السلام ) می رفت این عشق وعلاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید پدر حبیب که متوجه حال پسر شد از او پرسید: چه شده که لحظه ای از حسین(علیه السلام ) جدانمی شوی ؟حبیب فرمود: پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مرا تاجایی می کشاند که در عشق خودفنا میشوم مظاهر پدر حبیب رو به پسرکرد و گفت: حبیب جان آیا آرزویی داری؟حبیب فرمو.:بله پدرجان چیست؟ حبیب عرض کرد اینکه حسین مهمان ماشود. پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین(علیه السلام ) علیه السلام را با مولای خود علی علیه السلام در میان گذاشت و از ایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند،امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد روزمهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین(علیه السلام ) آرام و قرار نداشت بربالای بام خانه رفت واز دور آمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید از دور حسنین را به همراه پدر دید درحالی که سراسیمه ازبالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد پدر خود را به او رساند ولی حبیب جان دربدن نداشت پدرحبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را در گوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد فرمود:مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم در تعجبم که چرا او را نمی بینم ؟! پدر عذرخواهی نمود،گفت: او مشغول کاری است. امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او را جویا شد اما این بارهم پدرحبیب همان جواب راداد امام اصرار کرد که حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد امام فرمود بدن حبییب رابرای من بیاورید بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتن تا چشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد رو به حسین(علیه السلام ) کردوفرمود:پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شما داشت جان داد حال خود چه کاری در مقابل این عشق انجام می دهی؟ اشکهای نازنین حسین(علیه السلام ) جاری شد دستهای مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین(علیه السلام ) و محبت حسین(علیه السلام ) حبیب را بار دیگر زنده کند در این هنگام دعای حسین مستجاب شد و حبیب دوباره زنده شد. امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت: ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین(علیه السلام ) داری خداوندبه شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هرکس پسرم حسین(علیه السلام )را زیارت کند نام او را در دفتر زائران حسین(علیه السلام ) ثبت خواهی کرد. به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده سلام برکسی که دو بار زنده شد ودو بار از دنیا رفت 💠ای حبیب بزرگوار تو را به عشق امام حسین(علیه السلام )قسم میدهیم که هرکس این داستان را نشر دهد نام او را در دفترزائران امام حسین(علیه السلام ) ثبت کن
خبر آمدنت آمده از راه، بيا... سر بزن ازدل يک‌ جمعه‌ی‌ ناگاه، بيا! ماه کامل نشود تا تو نيايی آقا تا که کامل بشود نيمه‌ی اين‌ماه، بيا عهد بستیم و شکستيم و گذشتی هربار بازهم با دل آلوده‌ی ما راه‌ بيا درد ما بی‌خبری‌هاست، خودت باخبری ای تو از درد دل ما همه آگاه! بیا خواب غفلت شده کار همه‌ی ما بی‌تو يوسف قافله! يک‌سر به لب چاه بيا جمعه‌ها رفت، ولی جمعه‌ی موعود نشد جمعه‌ها می‌رود ای جمعه‌ی دلخواه! بيا زنده ماندیم که در روز ظهورش باشیم آه ای جانِ به‌لب‌ آمده! کوتاه‌ بیا... گفت شاعر: "خبر آمد، خبری در راه است" خبر آمدنت آمده از راه، بیا... ✍
همین که خواندمت یارب مرا فورا بغل کردی تمام غصه هایم را به لطف خویش حل کردی تو گفتی یک قدم بازا، می آیم ده قدم سویت نه من خود آمدم اما تو بر قولت عمل کردی نخوانده نامه ام را تا زدی یعنی فقط برگرد چه گویم که بدی دیدی و بر خوبی بدل کردی فدایت که مرا در خواب جهل و غفلتم دیدی ولی بیدارم از این خواب ها قبل از اجل کردی به حبل الله اعظم، بر علی دادی عنانم را چنین ایمن مرا از هر کجی و هر دغل کردی چنان دلبسته ام کردی به ایوانِ طلایش که خلاصم از غم دنیا و از طول امل کردی قَدیم المَنِّ وَ الاحسان، فدای قِدمت لطفت مرا مجنون ثارالله از صبح ازل کردی فدایت که میان روضه خانه منزلم دادی دگر آسوده ام از بزم های مبتذل کردی فقط گریه به غم های حسین است آبروی من ندارم غیر از این گریه پس انداز و عملکردی به زینب گفت با گریه: عزیزم بردباری کن زمانی که نظر بر قتلگاه از روی تل کردی بدان که مهر تو در عضو عضو پیکرم باشد همان دم که ته مقتل، مرا بی سر بغل کردی
آقای جمعه های غریبی ظهور کن دل را پر ازطراوت عطر حضور کن یک گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق یک دم فقط بیا و از اینجا عبور کن آقا تو را به حرمت مولایمان علی آقا تو را به حرمت زهرا ظهور کن آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه برگرد و شهر را پر امواج نور کن شبهای جمعه یاد تو بیداد می کند آدینه ای ز کوچه دنیا عبور میکند آقا چقدر فاصله اندوه انتظار فکری برای این سفر راه دور کن آقا چقدر ضجه زنیم دعا کنیم یا باز گرد یا دل ما را صبور کن آقا اگر که آمدی و عاشقت نبود یـک فاتحه نوازش اهل قبور کن ✍️:ناشناس #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان سر زِ خاکت برندارم