eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرتِ زهرا سلام الله مگه میشه،فاطمیه،بشه آسمون نگیره مگه میشه،بگی زهرا،دل مُرده جون نگیره مگه میشه،غربت تو،گریه مون و در نیاره تقصیر چشمای ما نیست،اسم زهرا گریه داره *چرا داد نزنم؟چرا بی تابی نکنم؟همه ی مادرا وقتی حاضرند بمیرن، که دختر رو عروس کنن،پسر رو داماد کنن،روزگار چی به سر مادر ما آورد،بچه های قد و نیم قد داشت،اما دستش رو بالا آورد صدا زد"اللهم عجل وفاتی سریعا" علامه امینی رو منبر توی مشهد این روضه رو میخوند،آیت الله العظمی میلانی(ره) دیگر علماء نشتن،علامه ی امینی گفت:فاطمه دستش رو بالا آورد صدا زد:"عجل وفاتی سریعا"..آیت الله میلانی بلند شد،آقای امینی! یه سئوال دارم،چی شد روزگار یه کاری کرد فاطمه از خدا طلب مرگ کرد؟صدا زد:آقای میلانی،آدم زنده پهلو میخواد،بعد از در و دیوار پهلوی فاطمه شکست... صدا زد سلمان هر نفسی که میکشم خون تازه..... هر دردی رو باهاش میشه راه رفت،دست بشکنه،پا بشکنه کمک می گیری راه میری می شینی،اما تنها دردی که نفس کشیدن هم سخته درد پهلوست...از بعدِ در و دیوار نه زینب و بغل گرفت نه حسین رو.... مادر همیشه دختر رو کنار خودش می خوابونه،فضه میگه نگاه کردم بی بی اشاره کرد،فرمود:جای زینب رو دور تر از من بنداز...چرا خانوم جان؟دخترِ طاقت نداره میخواد کنار شما باشه،صدا زد فضه! زینب دیگه باید به بی مادر خوابیدن عادت کنه...* دیگر حسین را نتوانم بغل گرفت بازو به ناتوانیِ من گریه می کند در هر قدم نشینم و خیزم میان راه پیری بر این جوانی ِ من گریه می کند *آره،اگه پهلو شکسته باشه،سینه زخمی باشه،چه جوری زندگی میشه...صدا زد زینبم! میدونم نگاه تو،نگاه علی،نگاه حسنین،میگه بمونم،ولی چه جوری بمونم....* بر خشت خشت خانه بُوَد رد دست من دیگر ز دست گیری دیوار خسته ام *علت میدونی چیه؟* از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار می بینم به چشم نیمه باز خود جهان را تار می بینم دلم میخواست چشمانم نمی دیدند جایی را که خون محسن خود بر در و دیوار می بینم *نمک خلقت علیست،نمک خونه ی علی حسینِ...جایی رو قرار داد به نام بیت الاحزان،که مادر روزا می رفت،حسنین دستاشو می گرفتن می اومد تو بیت الاحزان می نشست زیر یه درخت خشکیده،یه مقدار سایه داشت بی بی گریه می کرد،اما یه روز علی وارد خونه شد دید بچه ها یه جور دیگه صورت هاشون سوخته،گفت:چه خبر شده؟گفت بابا! امروز با مادر رفتیم،به دستور دومی درخت رو بریدن،اما من وحسین دیدیم مادر سیلی خورده است،دستامون رو سایه کردیم صورت مادر آسیب نبینه،آخه صورتی که سیلی می خوره پوست ورم میکنه،اگه آفتاب بخوره میسوزه...از اون به بعد دیگه بچه ها حواسشون بود صورت ها نسوزه، از مدینه هم بیرون زدن مراقب بودن صورتا نسوزه،هر جا هر منزلی هم که می رسیدن،می دیدن تا آفتاب مستقیم میخوره،پایین می اومدن،رباب گوشه ی چادر رو جلو آورده...چرا این کاری میکنی خانوم جان؟ می گفت:پوست بچه شیرخواره ام نسوزه،صورتش نسوزه،تا کربلا مراقب بود آفتاب به صورت علی اصغر نخوره،اما همچین که سرها بالا نیزه رفت،دیدن یه مادر دستش رو بالا آورده،گفت: می بینم آفتاب به صورتت میخوره...حسین......
6476-1637900331362.mp3
1.47M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ز آهت آتش زدی تو بر سرا پای من من به تماشای تو تو به تماشای من غروبت ای آفتابم - می كند از غم كبابم رفتنت از خانه ی من - می كند خانه خرابم یازهرا زهرا یازهرا ** چرا همه هست من بار سفر بسته ای مگر جوان علی كه از علی خسته ای منم كه بی تو غریبم - نگاهت باشد طبیبم كنار بستر نشستم - به ذكر ام یجیبم یا زهرا زهرا یازهرا ** تمام صبرم ولی نمانده صبر و تابم منم كه از بعد تو سلام بی جوابم جوانم كردی تو پیرم - در بغل زانو بگیرم لب گشا امشب دعا كن - بعد تو من هم بمیرم یا زهرا زهرا یازهرا ** منم كه از بعد تو از همه تنهاترم ای همه لشگرم ببین كه بی لشگرم می زنی آتش بجانم - مرو از باغ خزانم می كنم من التماست - مرو ای قامت كمانم یازهرا زهرا یازهرا شاعر : سید محسن حسینی
🏴 🏴 🎤مداح :حاج میثم مطیعی ✍شاعر:محمد مهدی سیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یازهرا، یازهرا یازهرا یازهرا، یازهرا یازهرا جان مرا دم به دم، می‌سوزد شمعی که در خانه ام، می‌سوزد غصه میبارد، از در و دیوار کودکان ماتِ، مادری تبدار دلگیر است و گریه آور خانه بی لبخند مادر ای وای از غمهای حیدر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ زین پرسش، چشمم تر می‌شود: که مادر، کی بهتر میشود میبینی زینبت را، میگرید آن سو حسن بی صدا، میگرید بر لب نیاور، حرف رفتن را میدانم هستی، دلتنگ بابا میمانم سرگردان بی تو حیران و بی سامان بی تو با اشک کودکان بی تو ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خاموشی ست، پاسخت این شبها وقتی که، میپرسم حالت را بر صورتت رنگ غم نشسته چون پهلوی تو دلم شکسته پوشاندی از من، روی نیلی را تا که نبینم، رد سیلی را بر فلک شعله زد آهم روی از من میپوشد ماهم مرگ خود از خدا خواهم
🏴 🏴 🎤مداح :حجت الاسلام مومنی ▪️روضه حضرت زهرا، گریز به حضرت قاسم ابن الحسن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دختر طلحه یه پیراهنی برای مادر ما زهرا سلام الله علیها به سوغات آورده،این پیراهن هم برای فاطمه بلند بود و هم گشاد . اسماء میگه:چند بار به بی بی عرض کردم:بی بی جان! این پیرهن رو بدید به من،چون به درد شما نمیخوره؟حضرت فرمود:نه اسماء این مال منه . اگه پیراهن میخوای به علی بگم برات بخره؟“ گذشت،تا اون روزی که خونه رو آب و جارو کرد،بچه ها رو فرستاد رفتن بیرون. گفت:اسماء بچه ها رفتن، من بدنم رو شست و شو میدم،بدن رو شست و شو داد،اسماء! اون پیرهنی که دختر طلحه برام به سوغات آورده برام بیار،میگه: عرض کردم بی بی جان این پیرهن هم برا شما بلنده و هم گشاد؟ فرمود:اسماء بیار،میخوام امشب علی بدنم رو غسل میده از زیرلباس،راحت غسلم بده،اسماء میگه:اومدم پیرهن رو از سر بی بی عبور دادم،اما هر کاری کردم این دست تو آستین گیر کرد ….” میگه با کمال تعجب دیدم پیراهن اندازه قامت زهرا شده” حالا بیا کربلا” قاسم داشت می رفت میدان،پاش به رکاب اسب نمی رسیده، ولی وقتی حسین داشت قاسم رو بر می گردوند،سینه ی قاسم به سینه حسین ِ،پاهای قاسم به زمین کشیده میشه،قاسم رو زیر پا پر پر نکردن ……. رفقا بزارید بگم،به این کار میگن، “رضض” ، رضض یعنی شکسته شده ….” اما به این کار میگن:هَضَمَ( له شده)، دو تا هضمَ میبینی ….” یکی تو مدینه …. یکی تو مدینه …. یکی تو کربلا …. بدن قاسم ….. زنده ….. زیر سم اسب
4_5931376271299709638.mp3
928.9K
🏴 🏴 🎤مداح :حجت الاسلام مومنی ▪️روضه حضرت زهرا، گریز به حضرت قاسم ابن الحسن
به انتظار نشستم به اشک چشم ، به راهت عنایتی بنما بر گدای چشم به راهت چنان شبی که اسیر سیاهی ست دمادم مرا اسیر خودت کن شبی به زلف سیاهت تو را ندیدم و نادیده دل شدست اسیرت بود مرا که نمایم نظر به صورت ماهت ؟ تویی که یوسف زهرانشان هر دو جهانی خوشا هر آنکه بیفتد به نام عشق به چاهت خوشا هرآنکه نشسته ست زیر سایه لطفت خوشا هر آنکه پناهنده می شود به پناهت گناهکارم اگر چه ولی به کار می آیم بیا قبول خودت کن مرا میان سپاهت رسید روضه ی مادر ، اگر رسیده ای امشب بیا بیا و بسوزان مرا به شعله ی آهت بخوان تو روضه بخوان از شرار غربت حیدر بخوان تو از غم ناگفته ی کبودی مادر ناصر شهریاری
واحد سنگین - روضه ای فاطمیه شاعر : حسین بابانیا قرآن بخون ای همسرم   (با دیده‌ی تر)۳ قرآن بخون برای من    (از نور و کوثر)۳ هجده بهار زندگیم    (فصل خزونه)۳ گریه نکن دیگه علی    (جون پیمبر)۳ اون باغ بی خزون که داشتی   (یادته حیدر)۳ دستای مهربون که داشتی   (یادته حیدر)۳ دیدم به روت همسایه ها که   (در وا نکردند)۳ کیسه‌ی پر زنون که داشتی   (یادته حیدر)۳ علی ببین همسایه ها - دیگه براشون گریه هام عذابه میگن دعاهات تو نماز - نمیذاره که بچمون بخوابه * وای وای   مظلوم عالم علی * صحابه‌ی نبی ولی   (دنیا پرستند)۳ تو شهر علم مصطفی   (درو شکستند)۳ باَی ذَنب قُتِلَت   (محسنو کشتند)۳ ای کاش میمردم علی (دستاتو بستند)۳ دیدم تموم ناشده حرفام   (دور و برم سوخت)۳ در گُر گرفته وُ سرانجام   (بال و پرم سوخت)۳ من بودم و غلاف شمشیر   (میون مردم)۳ تو بودی و قنفذ بدنام   (آخ جگرم سوخت)۳ کی دیده آخه لونه‌ی - پرستو آتیش بگیره بمیره بال و پرش بسوزه و - یواش یواش رو خاک آروم بگیره * وای وای مظلوم عالم علی *
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی امیر برومند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉ روضـه خـون روضـه بخـون سخـتـه امـا از لب میـخ بگـو بگو که فاطمه رو کیـا زدن از مـرور سخـتِ تـاریـخ بگـو چنـد تا مـرد پلیـد قنفـذ و مغیـره و خـالد ابن ولیـد مادر و کشتن با ضربه های شـدیـد چنـد تا مـرد پلیـد عـلی رو کشتـه این صبـر فـاطمـه رَفـَس عُمــر عَلی صــدر فـاطمـه تـرجـمـه‌ی رفـس یـعـنـی چـی؟ یعـنـی که بـا بغـض و کینـش میـزد وقتـی که فـاطمـه افتـاد رو زمیـن بـا لگــد عمــر، به سینـش میـزد {وا امـــاه} روضـه خـون روضـه بخـون بگـو تو کـوچـه چهـل نفـر نبـود روایـت میـگه سیـصـد نفـر بـودن بگـو از درے که شـد خـون آلـود جـلوی مـردم دومـی دستـور داد ببـرید هیـزم بیـن این جمعیـت فـاطمـه گم شـد جـلوی مـردم چـرا میلـرزه خدا لحن فـاطمـه ضَـرَبَ عُمــر عَلی بطـن فـاطمـه یعنـی که محسنـشم کشتـه شـده مـادرے که فـاضله و کامله اسـت اے کاش اونجا یکی به عمـر میگفت بـا لگـد نزن که زهـرا حـامله اسـت😭 ___________ کمک کنید به بابام حیــدر کمک کنید آتیـش گرفت در، کمک کنید چــادر مــادر، کمک کنید😭 چهـل نفـر به یک نفـر خـدا رو خـوش نمیـاد --------------------------------------- آه دستت بشکنـه این که داری میزنیـش نـاموس منـه😭 کجـا مـردی بی هـوا زن رو میـزنه؟! دستت بشکنـه... آه تو آتیـش و دود همه پیـدا بودن، فـاطمـه نبود زیر دست و پـا گل یاسـم شد کبـود آه تو آتیـش و دود... خونیه پیکـرش مجـروحـه کل تنـش تـوی اون کشمکش خـورد به دیـوار سـرش😭 آه تـا در رو شکست بـا لگـد پهلـوے مـادر رو شکست نا نجیـبی قلب حیـدر رو شکست آه تا در رو شکست... نـاله میـزد کمک صـاحب قبـاله‌ی بـاغ فـدک بـا غـلاف قنفـذ میـزدش کتـک نـاله میـزد کمک نمیشه بـاورم پیش چشمـای ترم چـادر نمـاز تو سوخت زهـرا در برابرم اگه که راه داره بمـون اگه که ممکنه نـرو😭 تو که میدونی که علـی نداره هیشکی جـز تو رو بمـون پیشـم بهـار من، کنـار من یه کاری کن نشم تنهـا توی غـم ها [مظلومه آی مظلومه] آروم جـونـم خـانـوم خـونمم حرفی بزن با شوهـرت یـار جـوونـم قـد کمونـم چی اومـده اخه سـرت بمـون پیشـم بهـار من کنـار من یه کاری کن نشم تنهـا توی غـم ها اگه که راه داره بمـون اگه که ممکنه نـرو😭 تو که میدونی که علی نداره هیشکی جز تو رو تو شـب بـارون، چشـامه گریون از غـم بی صـداے تو چه شب سختی! رسیده خـانوم برای بچـه هاے تو خـودم دیـدم شکست ابروت، شکست پهلوت خـودم دیـدم چه کاری کرد، زدت نـامـرد😭 شب جـدایی تلخـه و کاشکی میشـد نری سفـر به جـون تو علـی میخواست که نبینی داغ پسـر {وای مظلومه، وای مظلومه} ✍تایپ:ya118