eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. ۱۲۱ ای یاورم ز دوری ات روزم شده شب به‌دیدن زینب بیا سالار زینب پیرُهنت داداش توو آغوشِ منه این پیرهن پاره آتیش به سینه می‌زنه ببین که جانِ من رسیده بر لبم هنوز به یاد پیکر به زیر مرکبم به نعلِ چند تا مرکب دیدم تن تو چسبید به پاره پاره های تنت سنان می‌خندید **** ز یاد من نمیره ای عزیز زهرا که سر تو دیدم توو طشت آه و واویلا ابن زیاد با چوب روی لبات می‌زد گاهی دیدم پیش چشام روی چشات می‌زد خبر داری که داشت سکینه جون می‌داد اون بی حیا داشت ضرب دستشو نشون می‌داد رباب همونجا چون گُل از دیدن تو پژمرد سر تورو تا برداشت از حرمله سیلی خورد ✍ 👇
. ۱۲۲ نگاه من به در مانده بیا ای نور عین من بیا که خیلی دلتنگم کجایی ای حسین من بیا یار تماشایی تو حالم را تماشا کن بیا با دیدنت ای یار گره از کار من وا کن ببین پیراهن پاره‌ت توی آغوشمه داداش صدای آب آبِ تو هنوز توو گوشمه داداش هنوزم جای کعب نی روو کتف و دوشمه داداش حسین من حسین من حسین من حسین من **** پس از یکسال ونیم ای‌گُل شبیه لاله دلخونم رسیده جون من برلب دیگه زنده نمی‌مونم نخواهد رفت از یادم که چی دیدم توی گودال لگد خوردی ولی ای‌کاش نمی‌شد پیکرت پامال خودم دیدم که توو گودال پیمبر روضتو می‌خوند خودم دیدم که شمر دون دل مادرمو سوزوند حرامی با نوک نیزه تن پاکتو برگردوند حسین من حسین من حسین من حسین من **** پس ازیکسال ونیم داداش که یا هجر تو سر کردم اگه بیای به بالینم بازم دور تو می‌گردم پس از یکسال ونیم دوری به سختی طاقت آوُردم خبر داری که تو رفتی از این و اون کتک خوردم خبر داری که مثل تو منم دیدم بسی آزار من و تو هر دو سنگ‌خوردیم تو درگودال ومن بازار ولی از سنگها بدتر نگاه هرزه‌ی انظار حسین من حسین من حسین من حسین من ✍ .👇
. از همان کودکی ام رنج و بلایا دیدم چه بگویم که به یکباره چه غمها دیدم طفل بودم که چو جوجه بدنم می لرزید بین آن کوچه عجب محشر کبرا دیدم می کشیدند علی را وسط کوچه به زور ریسمان سیهی بر سر بابا دیدم مادرم روی زمین و لگدی محکم خورد به روی خاک تن محسن زهرا دیدم سخت تر بوداز این کوچه،خدایا گودال بدنی را به سر نیزه ی اعدا دیدم وای از نحر گلویش چقدر طول کشید نرود از نظرم آنچه در آنجا دیدم من به یک روز شدم پیر و قدم گشت دوتا مرگ خود را دل شب در دل صحرا دیدم کاشکی طفل یتیمی پس از این گم نشود من خودم گم شدن لالهٔ طاها دیدم در پی طفل روانه شدم و یک تن گفت زیر مرکب بخدا له شدنش را دیدم نفس آخر زینب شده ای هم نفسم خوب شد آمدی و روی تو حالا دیدم ✍ ................. . سلام_الله_علیها از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی(صلوات الله علیهما) آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام بود برگرد نوامیس خدا نامحرم آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام .
. در روضه ها کلیدِ اجابت گرفته ایم یک یاحسین(ع) گفته و حاجت گرفته ایم چلّه نشینِ چادر مشکیِ زینبیم(س) از این طریق، درس نجابت گرفته ایم از دست های حضرت عباس ِ(ع) با جنم مُهر و مدالِ شور و شجاعت گرفته ایم شد پاسبانِ خیمه علی اکبر(ع) و چه خوب؛ از سیره اش صلابت و غیرت گرفته ایم این اشک را برای دم ِ احتضارمان از حضرت رقیه(س) امانت گرفته ایم با إذن شیرخوارۂ لب تشنۂ رباب(س) در کشتی نجات سکونت گرفته ایم عاصی و دردمند و گرفتار آمدیم پیش از شفا، براتِ شفاعت گرفته ایم این مرگِ بی هدف نمی آید به کارمان ما از حسین(ع) قول شهادت گرفته ایم شاعر : : قدری از کـرببلا روضه بخوان دلتنگم تو خودت جای همه روضه و منبر داری 🏴 .
. بخون از زینب امشب با صوت رسا و صلی الله علی ملیکة النسا . به زینب دل بستن یعنی راه شرف سلام ای نور چشمان شاه نجف . جای میدون روی منبر تو شدی فاتح خیبر بی نظیره هیبت زینب بین واژه ها بگردی تا همیشه واژه صبر شده محو حضرت زینب . سلام عقیله ،کرمت باشه علی الدوام عقیله سجده کرده به مقام تو دو عالم بانو واجب الاحترام عقیله . زینب زینب زینب … بخون از زینب دنیا رو به هم بزن و صل الله علی شفیقة الحسن عقیله الگوی راه امام حسین عقیله دلدار ماه امام حسین کوه اقتدار و احساس یه تنه به جای عباس همه دیدن که سپه داره این یه سر نا نوشته است واژه حضرت زینب مترادف با علمداره سلام عقیله میگم از شجاعتت مدام عقیله دل ما حسینی ها الان دمشقه دوست دارم تا حرمت بیام عقیله زینب زینب زینب زینب ✍ ‌.👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه قرار هفتگی دارم که با تموم جون بهش پابندم شب روضه که میشه چشمامو روی هرچی جز حسین میبندم محتاج روضتن همه دنیا ای نور چشم حضرت زهرا ما تا ابد غلام و تو مولا صلی اللهُ علیک دستم دخیل دامنت ای شاه کربلا صلی اللهُ علیک راهم رو برنگردونی از راه کربلا صلی اللهُ علیک ، ای شاه کربلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مطمئن بودم همیشه ارباب که برام سنگ تموم میذاری خوش بحال اونکه دوسِت داره خوش بحال اونکه دوسش داری مجنون نشین کوی تو لیلا آقا رو برنگردونی از ما محتاجتیم همیشه و هر جا صلی اللهُ علیک فطرس بیا سلاممو تا کربلا ببر صلی اللهُ علیک دار و ندار نوکرته این چشای تَر صلی اللهُ علیک ، مارو حرم ببر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عاقبت بخیرم اون روزی که مورد قبول مادر باشم مادرم بهم سفارش کرده که غلام علی اکبر باشم چشمامه واسه گریه مهیا دستم دخیلت حضرت دریا اسمت رسیده تا به ثریا صلی اللهُ علیک شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلا صلی اللهُ علیک زهرا به سر زنان وسط شیب قتلگاه صلی اللهُ علیک ، مظلوم حسین من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مداحی محمود کریمی در یاس ♦️مامان میگه وقتی میگم یاعلی آقا همیشه می شنوه صدامو ♦️تمام اسباب بازیام می دم به هرکی دوست داشته باشه آقامو 📎 سرا را بدوستان معرفی نمائید👇
🔻 قیامتِ عُلیاءمخدره در کوفه 🔻 🥀 از حذام بن ستیر اسدی روایت شده است که چون علی بن الحسین علیهما‌السلام را با زنان از کربلا آوردند، زنان اهل کوفه را دیدند زاری کنان و گریبان چاک، و مردان هم با آن‌ها می‌گریستند، زین‌العابدین علیه‌السلام بیمار بود و از بیماری ناتوان به آواز ضعیف آهسته گفت: اینان بر ما گریه می‌کنند، پس ما را چه کسی کشت؟! 🥀 آن گاه زینب دختر علی بن ابی‌طالب سوی مردم اشارت کرد که خاموش باشید، پس دَم‌ها فروبسته شد و زنگ و در از بانگ و نوا بایستاد. 🥀 حذام اسدی گفت: زنی پرده نشین ندیدم هرگز گویاتر از وی، گویی بر زبان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام سخن می‌راند، پس خدای را ستایش کرد و درود بر رسول او فرستاد و گفت: 🥀 ای مردم کوفه، ای گروه دغا و دغل و بی‌حمیت، اشکتان خشک نشود و ناله‌تان آرام نگیرد، مَثل شما مثل آن زن است که رشته خود را پس از محکم یافتن و ریستن باز تار تار می‌کرد و سوگندهاتان را دست آویز فساد کرده‌اید، چه دارید مگر لاف زدن و نازش و دشمنی و دروغ و مانند کنیزان چاپلوسی نمودن و چون دشمنان سخن‌چینی کردن یا چون سبزه بر پهن روییده‌اند و گچ روی قبر، که باطن ان اندوه است (ظاهر زیبا به آرایش و در باطن گندیده) برای خود بد توشه‌ای پیش فرستادید، که خدای را بر شما به خشم آورد و در عذاب جاودان ماندید، بسیار بگریید و اندک بخندید، که عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد، ننگی که هرگز از خویشتن نتوانید شست و چگونه از خود بشویید این ننگ را که فرزند خاتم انبیاء و معدن رسالت و سید جوانان اهل بهشت را کشتید آن که در جنگ سنگر شما و پناه حرب و دسته شما بود، و در صلح موجب آرامش دل شما و مرهم نه زخم شما و در سختی ها التجاهی شما بد و در محاربات مرجع شما او بود، بد است آنچه پیش فرستادید برای خویش و بد است آن بار گناهی که بر دوش خود گرفتید برای روز رستاخیز خود. نابودی باد شما را نابودی، و سرنگونی باد سرنگونی، کوشش شما به نومیدی انجامید و دست ها بریده شد و خشم پروردگار را برای خود خریدید و خواری و بیچارگی شما را حتم شد. 🥀 می‌دانید چه جگری از رسول‌خدا شکافتید و چه پیمانی شکستید و چه پرده‌گی او را از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتی از وی بدریدید و چه خونی ریختید کاری شگفت آورید که نزدیک است از هول آن آسمان‌ها بترکند و زمین بشکافند و کوه ها بپاشند و از هم بریزند مصیبتی است دشوار و بزرگ و بد و کج و پیچیده و شوم که راه چاره در آن بسته در عظمت به پری زمین و آسمان است آیا شگفت آورید اگر آسمان خون ببارد، و لعذاب الاخرة اخزی و هم لا ینصرون پس تاخیر و مهلت شما را چیره نکند که خدای تعالی از شتاب و عجله منزه است و از فوت خونی نمی ترسد و او در کمین گاه ما و شما است آن گاه این اشعار از انشای خود فرمود که معنی این است: 🥀 چه خواهید گفت هنگامی که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم با شما گوید: این چه کاری است که کردید شما که آخرین امت هستید، به خانواده و فرزندان و عزیزان من بعضی اسیرند و بعضی آغشته به خون، پاداش من که نیکخواه شما بودم این نبود، که با خویشان من پس از من بدی کنید، من می ترسم عذابی بر شما نازل شود مانند آن عذاب که قوم ارم را هلاک کرد. 🥀 پس از آن ها روی بگردانید. 🥀 حذلم گفت: مردم را حیران دیدم و دستها به دندان می‌گزیدند پیرمردی در کنار من بود می‌گریست و ریشش از اشک تر شده بود و دست سوی آسمان برداشته می گفت پدر و مادرم فدای ایشان، سالخوردگان ایشان بهترین سالخوردگانند و خردسالان آن‌ها بهترین خردسالان و زنان ایشان بهترین زنان و نسل آن ها والاتر از همه و فضل آن ها بالاتر. 🥀 پس علی بن الحسین علیهماالسلام فرمود: ای عمه آرام باش، باقی ماندگان را باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو به حمدالله ناخوانده، دانایی و نیاموخته، خردمند، آن‌گاه آن حضرت از مرکب فرود آمد و چادری زدند او زنان را فرود آورد و داخل چادر شد... 📕 دمع‌السجوم، فصل هفتم ▫️ ▫️ ▫️ سلام‌الله علیها