eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیهاالسلام شعر را باید دوصد دیوان و دفتر داشتن تا از آن بانو مگر یک واژه در بر داشتن من به فهم ناقص خود اینقدَر دانسته‌ام می‌توان در وصف او یک عمر منبر داشتن دست رد بر سینه‌ی جاه و مقام خود زدن خواستگاری از یتیم مکه در سر داشتن طعنه‌ی اغیار را با جان خریدن، در عوض جایگاه ویژه در قلب پیمبر داشتن روزگاری که در آن فرزند دختر ننگ بود سربلند و مفتخر بودن به کوثر داشتن پاسداری کردن از دین با تمام مال خود همترازی اینچنین با تیغ حیدر داشتن مادری کردن برای مادر آیینه‌ها شأنی از آسیّه و مریم فراتر داشتن "من به جای کل این عالم مسلمان توام" با همین جمله‌ غم از دوش نبی برداشتن سال اندوه پیمبر بود سال رفتنش او که لبخندش بری بود از برابر داشتن هیچکس مانند او شایسته‌ی این نام نیست مومنین را می‌سزد اینگونه مادر داشتن ✍ .
4_5870532703727650842.mp3
5.01M
شد آتش دل ما سوز مصیبت تو با نوای شد آتش دل ما،سوز مصیبت تو ، یومُ العَزای ما شد،روز مصیبت تو ای بانوی بهشتی،ای نور حیّ سرمد ، شد جاری از غم تو،اشک از دو چشم احمد یک حُجره از حریمت،دارُالشفای ایمان ، با ثروتت نمودی،یاری ّ دین و قرآن مأنوس اشک و آه است،در ماتم تو طاها ، رفتی و در فراقت،گشته یتیمه زهرا در هجر روی دلبر،غمپروری چه سخت است ، گوید به اشک و ناله،بی مادری چه سخت است امّا امان ز دنیا،از درد و غصه هایش ، از بی مُروّتی ها،از مکر و فتنه هایش پیچیده در گلستان،صوت حزین بلبل ، روزی رسد که زهرا،پرپر شود چو یک گل دلها به یاد داغش،محزون و خسته گردد ، که در ره ولایت،پهلو شکسته گردد در پیش چشم دشمن،ذکر علی کلامش ، با قدّ خم نموده،همراهی ِ امامش شاعر:
enc_17097561568138926863443.mp3
2.95M
بندگی بی بلا نمیچسبد
عاشقی بی خدا نمیچسبد
به همان مهربانی اش به خدا
زندگی بی رضا نمیچسبد
این شلوغی خودش صفا دارد
حرمش بی گدا نمیچسبد

روزی ام کن بلا کشیدن را
با رضا تا خدا رسیدن را

تو کریم کریم ها هستی
شاه ما از قدیم ها هستی
نه به فکر کبوتران تنها
یاد این یاکریم ها هستی

تو امام رئوف دنیایی
تو امام رحیم ها هستی
راه دادی به راه گم کرده
تو به فکر رجیم ها هستی

ما یتیمان آل طاهاییم
تو که یار یتیم ها هستی
دست ما را بگیر آقا جان
تو کریم کریم ها هستی

در جوار شما چه غم داریم
دین و دنیا کنار هم داریم

ما کنار تو دلخوشیم آقا
با تو ای مهربان چه کم داریم

لذتی از بهشت بالاتر
حس و حالی که در حرم داریم
سر این سفره میهمان توییم
بابی از برکت و کرم داریم

سمت باب الجواد می آییم
قدی از احترام خم داریم

پدر و مادرم فدای شما
ای امامم سرم فدای شما
🎤 .
. مثنوی (س) تنها تو ام المومنین هستی خدیجه تنها تو زهرا آفرین هستی خدیجه افسوس که هرگز نکردند احترامت شعب ابیطالب نبوده در مقامت دارایی ات را داده ای پای محمد تو سنگ خوردی بارها جای محمد تو خون دل‌ها در رهِ اسلام خوردی تو طعنه و دشنام از اقوام خوردی دین خودت را کرده‌ای بر احمد اعلام السابقون السابقون‌ آوردی اسلام تو حیدری بودی به احمد راست گفتی قبل از غدیر خم علی‌مولاست گفتی با تو دل پیغمبر آسوده است مادر تو ذوالفقارت ثروت ات بوده است مادر سرمایه‌ات سود اش همش خیرات باشد دارو ندار تو فقط زهرات باشد وقتی امین مکّه تنها شد تو ماندی در بدترین اوقات او خود را رساندی مرهم شدی بر جای زخم سنگ باران تو شیر زن بودی میان خیل مردان نسل تو نورانی است و داده نتیجه مادر بزرگ اهلبیتی تو خدیجه مارا ببخش از اینکه کم یاد تو هستیم در سال یک بار است بر داغت نشستیم ما یک دهه مانند عاشورا بگرییم تا که شبِ دَه، بر غمت حالا بگرییم رفتی پیمبر بی تو تنها گشت مادر سال عروجت سال غمها گشت مادر بعد از تو روز خوش ندیده همسر تو بی تو همیشه غصه خورده دختر تو وقتی عبای همسرت بر تو کفن شد اشک پیمبر هم بر آن دور از وطن شد مادر خدارا شکر تو آنجا نبودی بین اسیران بین آن زنها نبودی 🖍️ ✍ .
. یا ام المؤمنین (س) سلام مادر حضرت فاطمه به غمهای احمد تویی خاتمه سلام مادر مؤمنین زمین ارادت به تو در رگ و ذاتمه تو هستی صدف فاطمه گوهرت نگاه تو همواره مرآتمه اصالت ، سخاوت خصایای تو گدای در بیت تو حاتمه و ساعات بی تو برای نبی چه سخت و غریب و پر از ماتمه خدیجه شدی تا قیامت کنی ز دین محمد حمایت کنی ببخشی همه مال خود را که دین درخشد به گیتی شبیه نگین به جز ثروتت جان دهی در ره رسول خدا رحمت العالمین به چشمان کفار مکه شدی تو تیری چنان میله ی آتشین شنیدند زمان و زمین که به تو هزار آفرین گفت جهان آفرین در این ماه مهمانی ایزدی شده دل ز داغ تو زار و حزین سکوتم شکست بغض من وا شده شب قدر من با تو احیا شده تو رفتی و بعد از تو آمد خزان به چشم نبی تیره شد این جهان تو رفتی و زهرا گرفته دلش به تنگ آمده سینه ی آسمان بگرید برایت چو ابر بهار همان دختری که شده بی نشان همان پاره ی قلب احمد که شد به دست ستم قامت او کمان الهی به حق خدیجه بگیر خودت انتقامی از آن ظالمان بزن شعله بر ریشه ی نحسشان به دست توانای صاحب زمان شاعر : -قم✍ .
. ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر در اول وصفت زبان از پای افتاد در مدح تو عقلم به جایی قد نمی‌داد مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد مدیون تو هستند دینداری‌ِّشان را از نان تو دارند نام جاودان را مدح تو را باید که پیغمبر بگوید یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟ شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه! زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه! وقتی رسول‌الله در میدان جنگ است، در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است دل بی علی دل نیست آری تکه‌سنگ است ثروت اگر که خرج دین باشد می‌ارزد وقف امیرالمؤمنین باشد می‌ارزد اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال امروز اگر داریم حبّ احمد و آل امروز اگر از ترس، کافر می‌شود لال امروز اگر تدبیر دشمن بی‌نتیجه‌ست از لطف نام حیدر و نان خدیجه‌ست درد رسول‌الله را تسکین تو بودی در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی بیداری اسلام را تضمین تو بودی الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی ایثار کردی فاطمه ایثارگر شد وقتی برای جان مولایش سپر شد زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند تا فتنه‌های دشمنان ابتر بماند در شعله‌ور شد، محسن و مادر... بماند مرثیۀ مکشوف میخ در بماند اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته زهرا به زینب داد درس استقامت تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت اما امان از لحظه‌های تلخ غارت زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد ✍ .
. شب‌عید عیده نونبار میشه هرچیزی که کهنه میشه فقط عشق که همونه فقط عشقِ نو نمیشه ما عوض می‌شیم ولی عشق جاریه تو زندگیمون عمریه نفس کشیدیم با حسینِ بچگیمون روی لبهای ما امشب یا مقلب القلوبه کارِ ما دست حسینه با مقلب القلوبه شبه عیدِ عیدی می‌خوام از همین ماهِ معطر من عوض شم اما اینبار هردفه بهتر و بهتر حرفه مولاء که عیده روزی که گنا نکردیم عیده روزی که تو فتنه این در و رها نکردیم برا ما دعا کن آقا  حال ما اینجوری خوبه روی لبهای آقامون یا مقلب القلوبه ماها گم  میشیم حرم نه  ماها بد می شیم رضا نه با گناها  از خدامون ما جدا میشیم خدا نه خاکِ ما خونه‌ی عشقه خاکِ مردمِ حُسینه شب عیده عیدیامون یه تبسمِ حُسینه یه نگاه کن به دلم تا بریزه هرچی رسوبه بَسمه وقتی خدا هس که مقلب‌القلوبه دست خالیم بگم که این گدا خواهشِ محضه ای خدا من‌و بغل کن با تو آرامش محضه دلِ صد دل و یه دل کن جات بشه دلم  خداجون حالم و عوض کن امشب یا محوِلم خداجون درو وا می‌کنن آخر هرکی این در و بکوبه کار و بار ما پس از این با مقلب‌القلوبه بخدا کارا رو بسپر همه کارا با کریمه هرجا کم میاری اونجا  بگو که خدا کریمه سرِ سالِ ما رسید و  خرجیِ سال‌و می‌گیریم درِ خونه‌ی ابالفضل رزقِ  امسال‌و می‌گیریم دلِ ما علقمه می‌خواد  دل ما تنگه غروبه بخدا حواله‌ی ما با مقلب القلوبه (حسن لطفی ۱۴۰۲/۱۲/۲۹) .
. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دوباره سر به زیر اومد، عبد فراری بگو چجور صدات کنم، محل بذاری توو هفت تا آسمون ستاره ای ندارم ببین در خونت مثه، ابر بهارم ۲ کجا برم - که مثل تو - اینقدر منو تحویل بگیرن اونا که خوب - شناختنت - از پیش تو جایی نمیرن به حق الحسین / بحق الحسن / الهی العفو به داغ دل / شه بی کفن / الهی العفو 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حتی اگه منو توو آتیش بسوزونی میگم بازم دوست دارم، میگم بدونی که جز تو هیچکسی پناه من نمیشه خیلی هوای بندتو، داشتی همیشه ۲ توو این شبا - می‌خوام بگم - ما رو توو این خیمه نگهدار تو رو می‌خوام - قسم بدم - به مشک پاره علمدار به حق یل / سپاه حرم / الهی العفو یه دستی بکش / به روی سرم / الهی العفو .👇
. به لهجه‌ی مازندرانی ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روی سیو بیاردمه / چِش مَشتِ اوُ بیاردمه این دسِّ خالی ره خِدا / آخر شوُ بیاردمه دل دره پاره وونه بنده رِه هارش گِناه هاکردمه ولی ته اینّه نِش مِره کَشِه گیرنیا دومبه آخِرش دل ناگِرونیای مِن تِموُم وونه آخ - بخشش از بزرگونه ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حُرِّ جا که بدتِر نیمه / دِرسته که کوتِر نیمه ته دوندی هرچی هسِّمه / دِشمِن پیغمبر نیمه قَسِم به اون که حُرّه آبرو هِدا اون ماری که بی‌شیری گَهره توُ بدا قَسِم به اون دسِّ علِمگیرِ جِدا مه دَسِّ بیری مه بدی تموُم وونه آخ - بخشش از بزرگونه ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کجه بورم آخِره کار / اِسا که هسّمه تِهنار این دلِ درمونده فِقَط / کربلا بوره وونه خار کربلا باتِمه مه دل پاره بَیه غروب آخر زَینِب آواره بَیه بَوری رگا وِنه دلِ چاره بَیه سَر که نِداشته پاره رگِّ خِش هِدا آخ - هِنیشته نِواجِش هِدا ۲ .👇
. امام زمان عجل‌الله ، بهار شب و فضای حرم هرچه خواستم دارد فقط حضورِ تو را ای بهار  کم دارد کجا رسد به تو مکتوب گریه آلودم که باد هم نبرد کاغذی که نم دارد* مرا به بزمِ مناجات خویش مهمان کن که با صدای تو لطفی‌دگر حرم دارد تویی تو ماه‌ِمبارک که هر سحر رویت هزار فیض بر این ماه محترم دارد غریب و خسته به درگاهت آمدم رحمی* نگاه کن که به دلی که هزار غم دارد فقط میان قنوتی به یاد ماهم باش خدا به دست تو الطافِ دم به دم دارد سیاه نامه‌‌ی مارا  خدا به کس ندهی بده به آنکه فقط چشم او کرم دارد مرا هزار امید است و هر هزار تویی* اگرچه راهِ وصالِ تو  پیچ و خم دارد نمی‌رسد به حضورت کسی مگر آنکه به زیر بار غمت شانه‌های خم دارد به پیرزن نظری کن به جان مادرتان هوای کرببلا اشک مادرم دارد.... *منسوب به جناب صائب *حضرت حافظ *بهبهانی (حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۱/۰۱)✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🎤 (ع) سلام الله علیها غزل، یکی از قالبهای شعری پرکاربرد در مداحی است. در قالب غزل اشعار زیادی از شعرای بزرگی چون و... در اختیار ذاکرین قرار دارد که در اینگونه غزلها، معمولا، مخاطبِ شعر به صورت صریح ذکر نشده است؛ به همین جهت این اشعار در جلسات مختلف قابل استفاده هستند. گاهی بدون هماهنگی قبلی، در جلساتی از مداحان عزیز، درخواست می شود که بخوانند، در حالیکه مطلب در مورد مناسبت جلسه به همراه ندارند؛ اینجاست که اینگونه غزلها بسیار به کار می آید؛ چراکه یک غزل مناسبِ روضه، در تمامی مناسبتهای شهادت، برای مداح کاربرد پیدا می کند و یک غزل مناسب اعیاد، در تمامی محافل شادی قابل استفاده است. ✅در فایل زیر، نمونه ای از غزلهای حافظ را ببینید، که توسط حاج حسن آقای خلج در شب وفات حضرت خدیجه(س) به کار رفته است. 📌دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت مثل دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد📌 در بیت چهارم، با توجه به تناسب عبارات(نازکی طبع لطیف) به این روایت اشاره شد که، به چه علت حضرت زهرا(س) را حورا نامیدند؟ به این علت که صورت مبارک آن حضرت به قدری لطیف بود که نسیم حرکت برگ گل روی آن اثر می گذاشت. با توجه به همین تناسب، به روضه کوچه و سیلی، اشاره کردند که، مناسب محتوای غزل و بیتِ مناسب ورود به روضه آن بود. از این نکته نتیجه می گیریم که، در ورود به روضه در اینگونه غزلها باید دنبال کلید واژه هایی باشیم که نوعی حلقه ارتباط باروضه مورد نظر ماست. .👇
4_5884053771876565146.mp3
7.12M
تحلیل روضه خوانی 🎤 شهادت حضرت خدیجه سلا الله علیها موضوع: ✍ نحوه استفاده از غزلهای حافظ ،سعدی و صائب در روضه
زمینه؛ اُمّنا یا خدیجه.mp3
1.77M
علیهاالسلام 🔹امّنا یا خدیجه🔹 تا تو بودی غصه‌ای نبود توی دل پیمبر همه جا براش تو بودی یار و یاور یار پیمبر تا تو بودی برای فاطمه بودی سایۀ سر با تو آروم بود همیشه قلب کوثر یار پیمبر هستی‌تو واسه دین حق گذاشتی نذر راه خدا شد هر چی داشتی یا خدیجه جبرئیل اومده داره پیامی از سوی حق برات داره سلامی یا خدیجه آروم قلب مصطفی، ای بی‌همتا دار و ندار فاطمه، اُمّ الزّهرا از تو می‌خونیم، مثل پیمبر دم می‌گیریم با زهرای اطهر «اُمّنا یا خدیجه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا تو رفتی غرق درد و غصه قلب مصطفی شد فصل غربت پیمبر خدا شد فصل عزا شد تا تو رفتی دل فاطمه اسیر غصه‌ها شد چقَدَر زود با یتیمی آشنا شد فصل عزا شد رفتی و اومد از راه سال غم‌ها رفتی و شد پیمبر خیلی تنها یا خدیجه بی‌تو بارونیه چشمای زهرا بی‌تو غرق غمه دنیای زهرا یا خدیجه رفتی چه زود ای بهترین یار طاها دار و ندار فاطمه، اُمّ الزّهرا از تو می‌خونیم، مثل پیمبر دم می‌گیریم با زهرای اطهر «اُمّنا یا خدیجه» شاعر: نغمه‌پرداز: .
. بسم الله الرحمن الرحيم یا رحمن و یا رحیم السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِی وَ عَلَى آبَائِهِ 🔸مگر نه فصل بهار آمده، بهار کجاست 🔸بهار ماست گل روی یار، یار کجاست یا بن الحسن... کجایی آقا جانم... 🔸دل پیاده ام از پا فتاد و رفت ز دست 🔸ندیدم عاقبت، آن یار تک سوار کجاست یک سال دیگه ام از عمرم تمام شد... یک سال دیگه ام گذشت... میترسم آخر دفتر عمرم به پایان برسه و... امام زمانم رو نبینم... 🔸ندیدم عاقبت، آن یار تک سوار کجاست 🔸نوشته افضل اعمال انتظار فرج 🔸زهی حدیث، ولی مرد انتظار کجاست 🔸به بی قراری دل های بی قرار قسم 🔸قرار این همه دل های بی قرار کجاست آقا...شیعیان شما... از اول سال... به همدیگه ميگفتند... ان شاء الله امسال سال فرج باشه... اما آقا... سال ما به آخر رسید و... بازم شما نیومدید... ای قرار دل شیعه...کجایی... 🔸به برگ برگ شقایق نوشته این مصراع 🔸که باغبان گلستان روزگار کجاست یا بن الحسن ، یا بن الحسن ( برای ورود به روضه حضرت زهرا سلام الله علیها)👇 توی این روزهای اخر... بزار سفره سال مون رو با مدینه جمع کنیم... 🔸امید گمشدۀ اهل بیت رُخ بگشا 🔸بگو که مادر سادات را مزار کجاست (: استاد_سازگار) یا بن الحسن... 👇
. سالی که بی حضورتو تحویل می شود داغی به جان ما همه تحمیل می شود تنها به وصل طلعت ایزد نمای تو ازجمعه های هجرتو تجلیل می شود درآخرالزمان که جهان درتلاطم است آیات وصل توست که تنزیل می شود آقا تو را ندیده ام و شعرمن هنوز پابند استعاره و تمثیل می شود بازار ظالمان ستم پیشۀ جهان با ذوالفقار عدل تو تعطیل می شود بی شک که با ظهور تو فصل خزان ما بر نوبهار عاطفه تبدیل می شود یا ایهالعزیز بیا و شتاب کن اسلام با ظهور تو تکمیل می شود چشم انتظار مانده«وفایی» که سال ما گویند با ظهورتو تحویل می شود ✍ .
. سرچشمه كرم سرلوحه ايمان وامان است خديجه بر روی زمین عرش مکان است خديجه بانوي حرمخانه وحي نبوي اوست درچشم نبي گوهر جان است خديجه گنجينه پُرگوهر تقوا و شرافت آئينه توحيد نشان است خديجه سرچشمه ناب کرم و فضل وسخاوت احیاگر ايثارگران است خديجه سرسبزترين سرو سرافراز فضيلت درفصل بهاران وخزان است خديجه درگلشن ارزنده توحيد و نبوت چون كوثرجوشنده روان است خديجه گرفاطمه اش بانوي زن هاي بهشتي است نوردل گل هاي جنان است خديجه پيداست شب آخرعمرش ، زنگاهش برفاطمه خود نگران است خديجه درحسرت بي مادري فاطمه خويش آزرده دل واشك فشان است خديجه آمد كفن ازسوي خداوند برايش محبوب خداوند جهان است خديجه قدرش به خدا هيچ نيايد ز «وفایی» زيرا كه فراتر ز بيان است خديجه ✍ ................ . گوهرشناس وقتي كه دیدگان بشر ناسپاس بود تنها خديجه بود كه گوهرشناس بود تاسرنهدبه پاي رسول اميـن زشوق دربارگاه عشق پُر از التماس بود اين افتخاراوست كه درطول عمرخويش بابهترين پيمبرحق درتماس بود گنجينة معارف ايمان و منزلت آئينـه ی کرامت پُر انعكاس بود مال ومنال رابه فقيران مكه داد كي دركمند نفس وطعام ولباس بود خوف ورجاي اوبه ره دين حق گذشت ازجاهلان مكه كجادرهراس بود غفلت نكرد لحظه اي ازحق،خداگواست تاآخرين نفس به جهان حق شناس بود روز وداع خويش «وفایی »از اين جهان آزرده دل ،به خاطر احوال ياس بود ✍ .
. به شیوه ی غزل   به شیوه ی غزل اما سپید می آید صدای جوشش شعری جدید می آید چه آتشی غم تو باز زیرسر دارد که باغ شعرٍ تر از آن پدید می آید دوباره سبز شده خاک سرزمین دلم مگر زخطّه ی چشمت شهید می آید؟   نفس نفس به امید تو عمر می گذرد امید می رود آری ، امید می آید برای درد دل تو مفید نیست کسی وگرنه نامه برای مفید می آید   مردّدم که تو با عید می رسی از راه و یا به یُمن قدوم تو عید می آید کلیدداری کعبه نشانه ی حق نیست کسی است حق که در آن بی کلید می آید و حاجیان همه یک روز صبح می گویند: چقدر بر تن کعبه سفید می آید  .
. |⇦•خاک این در.... ومناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده رمضان ۱۴۰۲به نفسِ استادحاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ.. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.. أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو الْحَیُّ الْقَیُّومُ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْه...اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ...وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ.الهی العفو...." اینقدر این دست خالی را پر از گوهر مکن خاک این در کیمیای ماست آن را زر مکن برکتت را از زمینِ اهل آبادی مگیر نهر دنیا را پراز آبی بجز کوثر مکن تا سحر در وا مکن من هم به در سر میزنم حالِ این دیوانه ی آشفته را بهتر مکن از همه جا بیخبر دیدم که دعوت بوده ام پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن کیف کردی آمدم فوراً بغل کردی مرا بنده ی رسوای خود را طرد تا آخر مکن آبرو دار، آبروریزی عبدت را بخر صحبت پرونده ام را پیشِ پیغمبر مکن *موسی عرض کرد: خدایا این بنده ای که گنهکار و مانع باران بود و بعد باران اومد. گفتی توبه کرده میشه بمن نشونش بدی؟ خطاب رسید موسی! اون وقتی که گنهکار بود من نشونت ندادم حالا که اومده درخونه ی من آبروشو ببرم!!* من به زهرا قول دادم زود آدم میشوم طفل بازیگوش را شرمنده ی مادر نکن سهمِ انگور مرا هم از ضریح او بده سیرمانی مرا بشنو ولی باور نکن چشم خیسم را برای تو فقط رو میکنم چشم من را نزد شخصی جز حسینت تر مکن ای نسیمی که سحرگاهان در عالم میوزی جز نسیم کربلا را قسمتِ نوکر نکن من فقط زانو زدم پایین پاهای حسین پس مرا محتاج جز شهزاده اش اکبر مکن با سرِ زانو حسین آمد در آغوشِ علی گفت: ناله هر چه کردی پیش من دیگر مکن در عبا میچینمت میریزی از اطرافِ آن انقدر من را اسیر قوم غارتگر مکن عمه ات گیسو پریشان میکند پاشو علی فکر او کن فکر من را پیش این لشکر نکن .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇