eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Ramazan 1403 Ataie [Mohjat_Net] (2).mp3
1.94M
بهترینه شبا رو خداوند واسه آیات قرآن نگه داشت مثل اون قبر پنهان زهرا لیله القدرو پنهان نگه داشت خداوند میخواد بدونن همه شب قدر کسی نیست بجز فاطمه ما هرچی بگیم یقیناً کمه تا که خادم زینبش مریمه قدر و نور و کوثر و ضحی سوره ها برای فاطمه است آیه آیه ی کتاب ما مدح بچه های فاطمه است الله الله به فاطمه **** بعد فقد نبی متن قرآن خونده شد اما اصلش رها موند بعد اون کوچه آیات قرآن خیلی جاها زیر دست و پا موند توی کوچه و به پشت درو توی شعله ها سوره ی کوثرو یا اون روزی که بریدن سرو ندیدن توی قتلگاه مادرو آسمون بریده شد سرش پیکرش پر از ستاره شد به شمار آیه های وحی زخمای تنش شماره شد الله الله به فاطمه **** یا حسینو اگه سر ببُرن میشه یاسین ببینید همینه صوت قرآن فرزند زهرا حتی از نیزه هم دلنشینه روی نیزه ها پیش خواهرش چقدر سنگ زدن رو لبای ترش لب خشکی که با خون سرش شده تر مثه معجر دخترش معجری که خیسه خون شده مثل چادرای عمه هاش وقتی میزدن سه ساله رو از رو نیزه ها میدید باباش ۱۴۰۳
. ؛ علیهما السلام من اگه نمی‌شنوم ولی بجاش تو همه درد و دلامو می‌شنوی یا امام‌رضا اگه حرف نزنم از تهِ دلم صدامو می‌شنوی می‌دونم که هم‌صدای همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای ما همه مثل همیم کنار تو می‌خرن اینجا  دِلای طاهرو برای شنیدن صدای تو گوشِ دل می‌خواد نه گوشِ ظاهرو تو اُمید گریه‌های همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای حال ما پیش شما فقط خوشِ حال ما پیش امام‌رضا خوشِ قرآن‌و به سر می‌گیریم و می‌گیم چقده هوای کربلا خوشِ تو  براتِ کربلای همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای حرف من حرف دلای بی کسه یه امام‌رضا دارم واسم بسه اگه دنیا هم برامون قفسه یه امام‌رضا دارم واسم بسه استحابت دعای همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای من اگه کم نمی‌یارم، همیشه مرحم شکستگی‌های منی به امیدی اومدم  ردم نکن که پناه خستگی‌های منی نه برای من برای همه‌ای بخدا امام‌رضای همه‌ای شبِ قدره شبه گریه کردنه شب قدره همه حاجاتو میدن خوشبحال اونکه بِین آدما که بهش فیضِ ملاقات‌و میدن می‌بینه یه شب امامْ زمانش‌و می‌شنوه با گوشِ دل اذانش‌و باتو هیچی کم ندارم آقاجون میشه که روی منم حساب کنی اونقده مراقب دلم میشم تا من و آخرش انتخاب کنی هرچی غیر تو بخوام زیانمه حاجتم فقط امام زمانمه داره مولا می‌رسه به قتلگاه مسجد کوفه نمازه آخِره همه می‌گن که نرو ولی میره می‌دونه که فاطمه  منتظره حاجت علی دیگه روا شده گریه کن برای فرق وا شده (حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۱/۱۰)✍ .
شعرخوانی سیدعلی نقیب.mp3
1.04M
آه، کوفه چقدر تاریک است ماه دیگر کنار چاه نرفت خاک از تشنگی لبش خشکید چشمه در بینِ کوچه راه نرفت دستِ طفل یتیم نان نرسید جرعه‌ای طعم آسمان نرسید دیگر امشب صدای نالۀ مرد تا حوالی بی‌کران نرسید نخل‌ها بی‌قرار و منتظرند طعم خرمای بی علی تلخ است روز خوش بی تو نیست در عالم طعم دنیای بی علی تلخ است این ابوجهل‌ها نفهمیدند که تو با خود عدالت آوردی شهر از کوره‌راه پر شده بود که تو راه سعادت آوردی رفتنت هم حکایتی دارد روی محراب، رد خون مانده پس از آن روز جاهلان گفتند مگر او هم نماز می‌خوانده؟! خار در چشم خویش داری، مَرد! استخوان در گلوی تو مانده درد تنهایی تو را حس کرد هر که نهج البلاغه را خوانده
. هنوز می‌شنوم هق‌هق صدایت را صدای آن نفس درد آشنایت را نبرده‌اند ز خاطر، نه آسمان، نه زمین هنوز بغض نفس‌گیر ناله‌هایت را هنوز هم شب و ماه و ستاره می‌گردند به کوچه‌کوچۀ تاریخ، ردّ پایت را هنوز هم سحر و نخل و چاه، دلتنگ‌اند شمیم عطر دل‌انگیز ربّنایت را کدام کوچه در این شهر خواب ماند و ندید به دوش خستۀ تو کیسۀ غذایت را؟ تو ناشناس‌ترین آیه‌ای که دست خدا فراتر از ابدیّت نهاد پایت را تو آن نماز پذیرفته‌ای به درگه دوست که ناامید نکردی ز خود گدایت را کدام قلّۀ سرکش به سجده سر ننهاد شکوه جذبۀ پیچیده در ردایت را در این غروب مه آلودِ بی‌خدایی و کفر بپاش بر تن سرد زمین، دعایت را بیا کمیل بخوان تا دمی دَهَم پرواز کبوتر دل سرگشته در هوایت را در این همیشه که پابند توست هستی من به عالمی ندهم عشق بی‌فنایت را... ✍ .
. یا غافر الخطایا، با ما چکار داری با بنده ای فراری، اینجا قرار داری از روسیاه عالم، چه انتظار داری؟ راهم اگر ندادی، تو اختیار داری یکسال رفته بودم، دنبال اشتباهم حالا رسیده ام با، پرونده ی سیاهم عمر و جوانی ام را، عصیان تباه کرده این گرگ ... یوسفم را، تنهای چاه کرده هرچه گناه کردم، مهدی نگاه کرده آن عبد خودسرش را، خود سر به راه کرده گرچه فریب خوردم، بازنده را بخر باز شرمنده ام کن امشب، شرمنده را بخر باز آنکه به شانه بار، من را کشیده مهدی است درد نگفته ام را، او که شنیده مهدی است آن یار که به داد، عالم رسیده مهدی است در سینه ی فلسطین، نور امیدِ مهدی است بوی وصالش امشب، قبل اذان می آید ما که امیدواریم، آقایمان می آید باید ز بس خرابیم، در قبرْ چال مان کرد ای کاش میشد امشب، فکری به حال مان کرد مولا رسید و رحمی، بر سن و سال مان کرد اسم علی که آمد، مادر حلال مان کرد این عبد بی لیاقت، با فاطمه طرف شد سجاده ی نمازش، خاکِ درِ نجف شد گرد و غبارم امشب، روی عبای حیدر تا صبح سجده دارم، بر خاک پای حیدر خاکم کنید بین، صحن و سرای حیدر شاید طلا شدم در، ایوان طلای حیدر بی او عبادت ما، در اصل ... معطلی بود هر روزه ای گرفتیم، کار خود علی بود طاعت برای ما کرد، ضربت برای ما خورد زحمت کشید و جایش، با سائلان غذا خورد در این بهار باید، بین نجف هوا خورد گریان شده کسی که، افطار ... کربلا خورد مولا کنار سفره، خود را به ما رسانده هرشب سلام ما را، تا کربلا رسانده کشتی ما حسین و دریای ما حسین است دنیای ما حسین و عقبای ما حسین است امروز ما حسین و فردای ما حسین است دلدار ما حسین و لیلای ما حسین است زنجیر غم گرفتیم، آن را مدال کردیم با مرتضی و ارباب، تحویل سال کردیم هجران مرتضی نه، هجران دخترش بود چون شمعی آب میشد، پروانه دخترش بود حیدر به فکر روز، پایان دخترش بود فکر هجوم کوفه، بر جان دخترش بود زینب برای داغ، دلدار گریه می کرد بر غربت حسین و بازار گریه می کرد مثل امیر عالم، همدم نداشت زینب پیش حسین و عباس، که غم نداشت زینب در کوفه معجرش رفت، پرچم نداشت زینب دورش شلوغ بود و محرم نداشت زینب خاکستر سرش از، خاکستر حسین است خون سرش به محمل، خون سر حسین است عج .👇
1403 01 12-003.mp3
17.37M
🌹🌹ما فلسطینیا بزرگ نمیشیم! فقط شهید میشیم ...🌹🌹 آن یار، که به دادِ عالم رسیده مهدی است در سینه ی فلسطین، نور امیدِ مهدی است بوی وصالش امشب،قبل اذان می آید ما که امیدواریم... آقایمان می آید
. میچکد در محضر تو شرم از پیشانی‌ام در غبار شرم چون آیینه‌ای زندانی‌ام آینه پیشانی‌ام را چین به چین تعریف کرد آه امشب، بازتاب حسرتی طولانی‌ام چیده‌ای بر سفره‌ی شب کاسه‌های نور را تشنه‌ی یک جرعه لبخند از همین مهمانی‌ام قطره قطره اشک‌های خویش را نخ میکنم می‌نشینم بر سر سجاده‌ی بارانی‌ام می‌نشینم در کنار چشمه‌ی لبخند تو تا کمی آرام گیرد سینه‌ی طوفانی‌ام جای قلبم ماه را در سینه من جا بده برکه‌ای چشم انتظار پرتوی عرفانی‌ام نردبانی از ستاره هدیه کن امشب به من لایق وصل نگاه خویش اگر میدانی‌ام گوشه‌ای از وسعت چشم علی جایم بده بی علی چون خانه‌ای در معرض ویرانی‌ام ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ .
4_5787544572540229663.mp3
5.27M
🎼 📝به عزت شرف لا اله الا الله... ٢١ ماه رمضان ١٢ فروردین ماه ١۴٠٣ علیه السلام _کربلایی [بند اول] واسه آخرین بار زینب اومده بگیره دست های تو رو بوسه میزنم به از زیر کفن گینه ی پا های تو رو وای از این زمونه میبرن تو رو شبیه مادرم شبونه تابوت تو رو جبرعیل گرفته روی شونه زیر لب میخونه کوتاه، با ناله و با آب، با گریه ی همراه به عزت و شرف لا اله الا الله به حق اشهد ان علی ولی الله [بند دوم] سخته رفتن تو آخر من و میکُشه... ای خدا به همراه پس وعده ی ما عصر دهم کرببلا دیگه بعد چند سال میبینم تو رو با مادرم کنار گودال گودالی که دیدنش برام سخته به هر حال قتلگاه و جنجال تشنه میره زیر دشنه بی حال و گرسنه از آسمون به زمین خورده با یه نیزه شاه لا اله الا الله حرومیا با لگد میزنن به روی ماه .
Shab 21 Ramazan 1403 Sotode [Mohjat_Net] (5).mp3
1.04M
خیبر و خندق و صفین و احد را دیدیم و زمین خوردنِ عمر عبدود را دیدیم دست ما نیست اگر سجده به ایوان کردیم ما در آیینه ی این مرد خدا را دیدیم علت باران و طوفان و شأن الرحمن و قرآن و میزان و برهان و جانان حیدر ای شهر مردان ای بلاگردان صاحب ایوان شأن تو قران دلبرم حیدر رهبرم حیدر سرورم حیدر من غلام غلام قنبرم حیدر علی مولا علی مولا **** شهریاری و جهانداری و بی مانندی با دو انگشت در از قلعه ی خیبر کندی بی زره میروی و معرکه میگردانی داد از آن دم که تو سربند به سر میبندی خواجه ی لولاک و مافوق ادراک و بی باک و چالاک و محشر حیدر ای ید بیضا ناجی موسی منجی نوح و نفس عیسی مرد نام آور واقعاً محشر زینت منبر من غلام غلام قنبرم حیدر علی مولا علی مولا رمضان 1403 .
. ۱۴۰۳ گریز: حضرت عباس علیه السلام سه شب قدر گذشت و نرسیدی آقا از ظهورت نرسیده ست نویدی آقا سالها خائفی و دور شدی از حقّت من بمیرم چه بلاها تو کشیدی آقا پدرم دربه در کوه و بیابان گشته زنده باشیم بگو با چه امیدی آقا؟ ما همه دور همیم و تو شدی آواره سالها بی کس و بی یار و وحیدی آقا خیلی از کرده؛ پشیمانم و میدانم که از گناهان من این گونه طریدی آقا روضه ی مشک بخوانم که تو هم می آیی هر کجا روضه ی عبّاس شنیدی آقا گفت: شرمنده؛ که قلب تو شکستم اینجا حال ِمن دیدی و اینگونه خمیدی آقا طاقتی نیست تو را، تا به حرم برگردی چون که از دیده ی من تیر کشیدی آقا بوسه بر دست بریده زده ای حق داری که از این زندگی ِدرد؛ بُریدی آقا جان عبّاس نکش آه، به خیمه برگرد😭 خسته از هلهله ی خصم پلیدی آقا این پیامم بده اصغر؛که علی شرمنده قطره ای آب؛ ز مشکم نچشیدی آقا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. بِموسَی بْنِ جَعْفَرٍ اِلٰهیَ الْعَفو روی آئینه ردِ آهِ شرر بار من است رنجِ بی هم‌نفسی موجب آزار من است کُلِّ خَلق از منِ بدخُلق تَنَفُّر دارند غم تنهاشدنم حاصلِ رفتار من است پَر من را قفسِ نَفْس به زنجیر کشید خونِ دیوار اثرِ بالِ گرفتار من است سَحَرِ قَدر تو را قدر ندانستم..،حیف! این هم از خیره‌سریِ دل بیمار من است سفره تا جمع نشد ، کاش مرا جمع کنی چند شب مانده فقط..،فرصت اصرار من است! طَشتِ رسوایی ام از بام ، زمین افتاده شهر در هَمهَمه‌ی گفتنِ اخبار من است معصیت آبرویم را چقَدَر راحت بُرد نُقل هر انجمنی زشتیِ کردار من است این همه عیبِ مرا فاطمه آمد..،پوشاند چادرِ مشکیِ زهراست که ستّار من است غیر خرمای علی روزه ی من وا نشود رطبِ نخلِ نجف لذّتِ افطار من است خوش‌بحال دل من که پسرِ این پدرم پدرِ خاکیِ من ، حیدر کرّارِ من است دست تقدیر کشانده است مرا تا خودِ طوس می روم پیش رضا ، بخت اگر یار من است پدرش نور چراغی‌ست که خاموش نشد پدرش ماه درخشان شب تار من است آه از آن کوهِ وقاری که چُنین آب شده روضه ی لاغری اش ، روضه‌ی دشوار من است ساق او خُرد که شد ، خُرد شد ارکان جهان زانویَش علّت بی‌رنگیِ رخسار من است گفت: سِندی ! تو بزن ، بد دهنی را بس کن گوش دادن به کلامت بخدا عارِ من است زجر‌کُش کردنِ من را که ندیده است کسی معجرِ دختر من را نکشیده است کسی ✍ .