اشعارشهادت امام صادق(ع)
به جهان آمده ام بنده ی خالق باشم
طالبِ عشقِ خدا گردم و عاشق باشم
آمدم هر چه خدا خواست موافق باشم
و خدا خواست که در مذهبِ صادق باشم
روز و شب شکرِ خدا می کنم از اقبالم
شیعه ی حضرت صادق شده ام خوشحالم
السلام ای پسرِ فاطمه ای صادقِ حق
ای که شد علم تو از علمِ خدایت مشتق
مذهب از توست اگر این همه دارد رونق
تو نباشی به خدا شیعه ندارد بیرق
اثرِ علمِ تو سر تا سرِ دنیا رفته
پرچمِ شیعه روی دستِ تو بالا رفته
همه ی علمِ جهان قطره ای از دانش تو
خرجِ آسایشِ اسلام شد آسایش تو
خیرها گشته نهان در دلِ هر خواهش تو
شیعه دارد همه جا گوش به فرمایش تو
شیعه آن نیست که در زندگی اش عارِ شماست
شیعه آن است که هم زینت و هم یارِ شماست
شیعه چشمش همه جا هست به فرمان امام
می کند جانِ خودش را سپرِ جان امام
می خورد نان ، فقط از سفره ی احسان امام
گنج شیعه است روایاتِ فراوان امام
صادقِ آلِ نبی ، با تو صداقت داریم
شکر حق این همه ما از تو روایت داریم
به زمین داده بها گوهرِ قال الصادق
فیض ها می رسد از محضرِ قال الصادق
شد هدایت گر ما منبرِ قال الصادق
شیعه ایمن شده در سنگرِ قال الصادق
پسرِ فاطمه ای صادقِ نیکو گفتار
شد احادیث شما نورِ بِحارُ الانوار
جان به قربانِ روایاتِ پر از مضمونت
هست کانونِ تشیّع به دلِ کانونت
شیعه باشد به خدا تا به ابد مدیونت
کاش باشیم همه وقتِ عمل ، هارونت...
تا که جان را به ولای تو زره پوش کنیم
سخنت را همه بی چون و چرا گوش کنیم
یاد دادی تو به ما طرزِ عبادت ها را
شیعه دارد ز تو آدابِ زیارت ها را
از تو داریم همین ذکر مصیبت ها را
تو نگه داشته ای پرچمِ هیئت ها را
کنیه ات مثل حسین است اباعبدالله
خانه ی قلب تو شد وقفِ غمِ ثارالله
گرچه دیدی تو زِ منصورِ سیه دل آزار
گرچه افتاد به کاشانه ی تو شعله ی نار
گرچه پشتِ درخانه ز دلت رفت قرار
شکر حق سینه ی تو خرد نشد با مسمار
مادرت پشت درِ خانه اش از پای نشست
چه بگویم ،نوک مسمار از او سینه شکست
رضا یزدی اصل
#امام_صادق. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#زمینه_شور
#شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
#شهر_مدینه
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بند1⃣
دلت غمینه
بگو چه خبر ای مدینه
بگو از غمو بغض سینه
شهر مدینه
چقد واسه تو آشناس، این صحنه و دقایق
میسوزه در خونه ی، بیت امام صادق
چقد واسه تو آشناس، دود و درِ شکسته
چقد واسه تو آشناس، امامو دست بسته
بگو با من از چِشِ تار
بگو ز غمای بسیار
دیدی درو افتادی تو
به یاد خون رو دیوار
وآااااای أمون أمون از غریبی....
🔅🔅🔅🔆🔆🔅🔅
بند2⃣
شهر مدینه
توی دل تو شور و غوغاس
افتادی به یاد گل یاس
شهر مدینه
نرفته از خاطر تو، هنوزم که هنوزه
بی اختیار میگی با غم، زهرا داره میسوزه
یادِ تو آوُردَن بازم، یه پهلوی شکسته
یک گل یاس که پشت در، به جوی خون نشسته
مدینه چیا کشیدی
خسته شدی و بریدی
خون شده دلت آخه تو
پهلوی دریده دیدی
وآااااای أمون أمون از غریبی...
🔅🔅🔅🔆🔆🔅🔅
بند3⃣
شهر مدینه
بگو با من از دست بسته
بگو با من از مرد خسته
شهر مدینه
میدونم ازین جماعت، چقد شده دلت خون
دیدی دوباره یه حیدر، با دست بسته حیرون
هی میکشیدن إمامو، تو کوچه و خیابون
دوباره دیدی علی رو، اسیره و پریشون
ادامه داره همیشه
چرا تموم نمیشه
چرا همیشه خبر از
أسیریه و آتیشه
وآااااای أمون أمون از غریبی....
💠💠💠💠💠💠
🔅🔅🔆🔆🔅🔅
به قلم:
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#سیدمرتضی_پیرانیان. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی علی پور کاوه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
من، مستم و عاشق
سینه چاک مکتب امام صادق
معنای صداقت
با تو آقا زنده شد بحث ولایت
بین دلبرا تک
پدر علمیه دنیایی بلاشک
از، نام تو مستم
ریزهخوار سفرهٔ عشق تو هستم
من، حیدری هستم
شکر حق که شیعهٔ جعفری هستم
دل، به تاب و در تب
تحت فرمان توایم رئیس مذهب
ای، جلوهٔ سرمد
نوهٔ شما شده امیره مشهد
ما، به تو مینازیم
آخرش آقا برات حرم میسازیم
وهابی بدونه
شیعه با ذکر شما میشه دیوونه. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5798680855803079596.mp3
2.4M
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی علی پور کاوه
#روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت حمزه (ع) و حضرت عبدالعظیم(ع)
ای حریمت رشک جنّات النّعیم
خطّ تو خطّ صراطالمستقیم
نسل طاها، زادۀ والمرسلات
نجل بسم الله رحمان الرّحیم
مشعل اِنّا هدیناه السّبیل
طلعت مرآت اللهُ الحکیم...
با تجلاّی تو از ظلمت چه باک
در تولاّی تو از آتش چه بیم
دور صحنین تو با صوت ملیح
این ندا پیوسته خیزد از نسیم:
یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم
شهر ری که از تو گرفته احترام
قبر تو کعبه، حرم بیتالحرام
بر رواق و قبر و خدّامت درود
بر مزار و صحن و زوّارت سلام
فیض جوشد از حریمت روز و شب
نور خیزد از مزارت صبح و شام
کاروان دل شده لبّیکگو
دور صحنین تو میگردد مدام
تا قیامت بر تمام اهل ری
سایۀ گلدستههایت مستدام
هر که آید در کنار تربتت
میرسد بوی بقیعش بر مشام
یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم
شاعر : استاد غلامرضا سازگار
*حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدن ..
از غربت امام حسن همین بس میگن حضرت عبدالعظیم حسنی ولی هرکی زیارتش بره حسین رو زیارتش کرده .. ایام زیارت سیدالکریم برو حرمش دسته های عزاداری همه میان می ایستن ، زائرا عزادارا گریه کن ها میان اما شبِ هفتم صفر برو پشتِ دیوارِ بقیع .. یه زائرم نداره آقامون ..
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره ..
بریم سر سفرۀ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا ؟..*
حمزه که جانِ عالم و آدم فدایِ او
لب باز می کنم که بگویم رثای او
مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود
در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود
شیر خدا و شیر نبی فارس العرب
در انتهای جادۀ مردانگی، ادب
هم یکه تاز عرصۀ جنگ و نبردها
هم آشنای بی کسی اهل دردها
هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود
خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود
شب های مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانۀ او از سخاوتش
او صاحبِ تمام صفات حمیده بود
دل را به نورِ حضرت حق پروریده بود
الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش
یعنی زبانزد همه می شد عبادتش
در آسمانِ مکۀ دلها ستاره بود
بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود
بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار
شد آسمانِ روشن آن روز تارِ تار
آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ریخت
از آسمان و خاک زمین خون تازه ریخت
حمزه در آن میانه که گرم قتال شد
کم کم برای حملۀ دشمن مجال شد
آنقدر روبهان به شکارش کمین زدند
تا نیزه ای به سینۀ آن نازنین زدند
حمزه که رفت قلبِ رسولِ خدا شکست
خورشیدِ چشم های رئوفش به خون نشست
لبریزِ زخم بود و جراحت دلِ نبی
از دست رفته بود همه حاصلِ نبی
میدان خروشِ نالۀ واویلتا گرفت
عالم برایِ غربتِ حمزه عزا گرفت
جانم فدایِ پیکرِ پاک و مطهرش
جانم فدایِ زخم فراوانِ پیکرش
اما هنوز غربتِ آن روز مانده بود
داغی عظیم بر دلِ عالم نشانده بود
خواهر کنارِ جسم برادر رسید و بعد
آهی ز داغِ لالۀ پرپر کشیده و بعد
پیمانه هایِ صبرِ دلِ او که جوش رفت
انقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت
آری دلم گرفته ز اندوهِ دیگری
دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری
زینب غروبِ واقعه را غرقِ خون که دید
از خیمه تا حوالیِ گودال میدوید
*تا پیغمبر بالایِ بدنِ حضرتِ حمزه رسید امیرالمومنین مطلع کرد پیغمبرُ ، آقاجان صفیه خانم خواهرِ حضرتِ حمزه داره میاد سمتِ پیکرِ برادرش .. فرمود علی جان هر کاری میتونی بکن اما خواهر نباید پیکرِ برادرشُ اینطور ببینه .. (آره والا ..) اگه پیکرِ برادری پاره پاره باشه خواهر نباید بالاسرِ بدن بیاد ..
به هر طریقی که شد اما صفیه خانم اومد بالاسرِ برادر تا پیکرُ دید شروع کرد روضه خواندن ..*
گمان نمی کنم این روحِ پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمی کنم این تکه هایِ پخش شده
همان عمویِ رشیدِ پیمبرم باشد
بدن مگر بدنِ کیست این چنین شده
اگر خدای نکرده برادرم باشد
چرا عبایِ پیمبر نمیگذارد تا
دوباره روشنیِ دیدۀ ترم باشد
*اما این خواهرم برا اون خواهر روضه خواند ..*
فدایِ خواهرِ مظلومه ای که نالان گفت
کنارِ کشتۀ گودال مو پریشان گفت
گمان نمیکنم این زیرِ نیزه افتاده
حسینِ فاطمه یعنی برادرم باشد
🌾🌾🌾#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
❣﷽❣
🔘#روضه_امام_صادق_ع
⚫️#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
🔘#کانالروضهدفتری
🖤#السلامعلیکیااباعبداللهیاجعفرابنمحمدایهاالصادقیابنرسولالله..
🔻ایحضرتصادق سروجانم بفدایت
🔻دریابدلی راکه نشسته است بپایت
🔻من بردر این خانهگدا بودهو هستم
🔻اییوسف زهرامددی کن به گدایت
⬅️بیخود نبود امام صادق هر وقت دلش برای عزای جدش حسین تنگ میشد روضه ای به پا میکرد..به شاعر امر میکرد مرثیه بخونه و آقا گریه میکردند..
⏺از یه طرف بیاد مادرشون فاطمه و مدینه می افتادند..گریه میکردند.. طوری که محاسن حضرت..دستمال حضرت از اشک تر میشد..
↩️حرفم اینه...آخه روضه امام صادق..هم بوی مدینه میده هم بوی کربلا...
بیایید امشب برا غربت امام صادق ع هم مدینه ای گریه کنیم هم کربلایی...
🍁چهظلمهاکهبهاولاد مصطفی کردند
🍁خدا گواست به آل علی جفا کردند
🍁به بیتحضرت صادق هجوم آوردند
🍁قیامتی دگر از این ستم به پا کردند
🍁سر برهنه دل شب ز خانهاش بردند
🍁چهظلمهاکهبهآننجل مصطفی کردند
🍁همه سواره و او را پیاده میبردند
🍁نهرحمکرده،نهازحضرتش حیا کردند
🍁سه بار تیغ کشیدند بهر کشتن او
🍁عجببهعهد رسولخدا وفا کردند!
🍁امامصادق مارا به زهر کین کشتند
🍁مدینه را زغمش دشت کربلا کردند
☑️یا زهرا ..نیمه های شب به دستور منصور دوانیقی تو خونه امام صادق ریختن..درحالی که آقا مشغول عبادت بود..سجاده رو از زیر پای آقا کشیدند..بمیرم...آقا با صورت به زمین افتاد..
حضرت رو با سر برهنه از خونه بیرون کشیدند..
🔘ابن ربیع خدا لعنتش کنه سوار مرکب بود..اما امام صادق مظلوم رو با پای پیاده میکشوند...
میگه برگشتم نگاه کردم دیدم عرق به پیشانی آقا نشسته و هی نفس نفس میزنه..
آخرالامر منصور امام رو مسموم کرد و به شهادت رسوند
🔳هر جا نشستید همه بگین...
◻️غریب آقا...
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
✔️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)✔️
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5958361387611721009.mp3
954.2K
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_حضرت_حمزه ع
🔳 #سینه_زنی_حضرت_عبدالعظیم_ع
🔳 #سبک سقای دشت کربلا آه و واویلا
دستش شده از تن جدا آه و واویلا
قلب محبین الحسین مبتلای تو
بهشتِ دلها مرقد با صفای تو
🔘یا حضرت عبدالعظیم جان فدای تو
شد نیمه ی شوال و دل، ها عزادارت
فدای سوز و غربتِ اشک زوّارت
🔘یا حضرت عبدالعظیم جان فدای تو...
زیارتت اجری عظیم بهر ما دارد
اجر زیارت شهِ کربلا دارد
🔘واویلتا واویلتا آه و واویلا...
در ماتمت در سینه دو، داغِ جانسوز است
عزای تو با حضرت حمزه یک روز است
🔘واویلتا واویلتا آه و واویلا...
دلها بسوزد یاد آن یار پیغمبر
پاره جگر، شیر اُحُد، لاله ی پرپر
واویلتا واویلتا آه و واویلا...
صفیه خاتون آمد و روی دلبر دید
غرقِ به خون جسم شریفِ برادر دید
🔘واویلتا واویلتا آه و واویلا...
اینجا کسی بر او نزد کعب نِی امّا
زدند بین قتلگاه دخت زهرا را
واویلتا واویلتا آه و واویلا...
زینب کنار دلبرش ناله ها میزد
حسین بین قتلگاه دست و پا میزد
🔘واویلتا واویلتا آه و واویلا...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
﷽
#دو_بیتی
#امام_صادق(ع)
🔘🔘🔘
دوّمین بار است در شهر نبی، در سوخته
خانه ی اَمنی به دست یک ستمگر سوخته
ارثِ زهـراییِ این آقـاست که کاشانه اش
بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته
🔘🔘🔘
(حاج قاسم جناتیان قادیکلایی)
زمین و آسمان غم داره امشب
گمونم اینکه ماتم داره امشب
عزای حضرت صادق غمینم
دو چشمون زین عزا نم داره امشب
🔘🔘🔘
بقیع امشب خموش ای وای برمن
نداری زائری ازمرد و از زن
بسازیم اذن حق گنبد و بارگاه
بقربونت کنم این سرو این تن
🔘🔘🔘
جفا دیدی تو از منصور ملعون
ز کینه کرده بر قلب شما خون
در آتش سوخت سرایت. آن جفا کار
چه ظلمی کرده بر تو چرخ گردون
🔘🔘🔘
پیاده سوی قصرش برد شبانه
ربیع آن خیره سر با صد بهانه
بگفتی آنچه مأموری بجا آر
ندیدی روز خوش اندر زمانه
🔘🔘🔘
تو از کینه شدی مسموم عدوان
پس ازظلم ستمهایی به دوران
جگر شد پاره از زهر عدویت
(صفا) شد از غمت محزن و نالان
(حاج قاسم جناتیان قادیکلایی)
🔘🔘🔘
شعله ها پشت در خانهٔ حق برپا شد
زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد
گوییآتشزدنخانه دراینجا رسم است
خانه هایی که در آن نام علی احیا شد
(ناصر شهریاری )
🔘🔘🔘
موسپید است دگر از تب و تاب افتاده
روی دستش چو علی رد طناب افتاده
دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم
یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده
🔘🔘🔘
گلزار بقیع مدفنی را کم داشت
در هجر امام شیعیان ماتم داشت
می ر یخت ز تابوت امام صادق
خاکی که مدینه بر سر عالم داشت
🔘🔘🔘
پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر
نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر
پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست
یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر
🔘🔘🔘
آنان که شکوه در حقایق دیدند
گل را ورقی ز حُسن خالق دیدند
پُر نورترین ستارۀ دنیا را
در آینۀ امام صادق دیدند
🔘🔘🔘
جهل بشر از دانش تو کاسته شد
آئینه علم از تو پیراسته شد
از گلشن وحی بس که گُل پاشیدی
گل زار علوم از تو آراسته شد
🔘🔘🔘
خواهی به حضور دوست لایق باشیم
باید که به راه عشق عاشق باشیم
با پیروی از راه امـام صــادق
ای شیعـه بیا مُحب صادق باشیـم
🔘🔘🔘
ای جلوه ی نهایت عشق و لسان عشق
وای آسمان علم خدا، کهکشان عشق
با یک نظاره حاجت او را روا کنی
هر کاو رسیده بر در تو با زبان صدق
🔘🔘🔘
آموزگار مکتب اثنی عشر تویی
آیینه ی خدای، در این بحر و بر تویی
آن سروری که در عوض ناسزای خصم
پُر کرده کیسه اش همه در و گهر تویی
🔘🔘🔘
چون مرتضی سرای تو آتش کشیده اند
نا محرمان به بیت تو حرمت دریده اند
دست تو را چو حیدر کرار بسته اند
اطفال تو به خانه حرامی بدیده اند
پای برهنه و سر عریان به کوچه ها
تو بودی و خیانت منصور بی حیا
ذکرت میان آن همه غم یا حسین بود
تو سوختی به یاد شهیدان کربلا
🔘🔘🔘#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_زمینه_شور
🎤مداح :کربلایی آرش پیله ور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آه و واویلا (غریب امام صادق وای)۳
میکِشه،زبونه،دوباره آتیش از یه خونه
میزنن،بی هوا،یه پیرمرد و تازیونه
دستاشو،بستن و،میبرنش به پشت مرکب
ندارن،حرمته،سرور دین رئیس مذهب
پای برهنه بی عمامه
آقا رو بردن از تو خونه
از غم غربت آقامون
تیره دل هفت آسمونه
آه و واویلا (غریب امام صادق وای)۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تا زمین،میخوره،میکِشه آه و میگه مادر
میبینه،تا مرکب،میکنه یاد جد اطهر
میفته،به یاد،غروب عاشورا یه لحظه
زدن به،مرکبا،یه عده وحشی نعل تازه
گریه امونش رو بریده
تو این هیاهو روضه خونه
میگه حسین و اشک میریزه
شبیه عمه قد کمونه
آه و واویلا (غریب امام صادق وای)۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
میکِشه،شمشیرو،سه بار تا بی حیای نامرد
تو قلبِ،آقامون،زنده میشه بازم غم و درد
میفته،به یاد،جد غریبش توی گودال
میخونه،روضه ی،یه خواهر و که میره از حال
تو کاخ منصور دوانیق
ظاهر میشه سه بار پیمبر
یارسول الله کجا بودی
که ببینی حسین و بی سر
آه و واویلا (حسین غریب مادر وای)۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
@avayeghadir_sari 09117127985 (1).mp3
7.22M
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_زمینه_شور
🎤مداح :کربلایی آرش پیله ور
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#روضه
🏴. گریز به کربلا و روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
🎤مداح :استاد حیدر زاده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اگه انسان مشکلی داشته باشه ، درد دلی داشته باشه ، با مادرش راحت تره ، حرفش رو میره با مادرش میزنه ، اینقده که با مادرت بی رودربایستی هستی با بابات نیستی ، بعضی از درد دلات رو میری با مادرت میگی ، این چند بیت شعر هم ، زبان حال امام صادق علیه السلام با مادرشونه ، ببینم چه میکنی ؟
ز بس فرزندت از منصور
مِحنت دید ، مادرجان
دل از قیدِ حیات خویشتن
بُبرید ، مادر جان
( به به ، ان شاءالله مدینه گریه کنی ، « چو آن جانی بدان صورت مرا از خانه بیرون برد ... » وارد روضه امام صادق بشم ؟ قربون شما شیعیان دلسوخته ، شما که اینجا اینطور عرض ادب میکنید ، اگه برید مدینه چه میکنید ؟ آقاجان ...
اگر میخواست ماموری
بَرد نزدش مراآن شب
چرا اِبن ربیع پست را
بُگزید ، مادرجان ...
خدا نکنه ، نیمه شب توو خونه بریزن ، بخواهند جلو چشم بچه ها ، بابارو از توو خونه بیرون ببرند ، دختر دنبال بابا میدوه ، میگه بابامو نبرید ، نبرید ، بابا بابا بابا بابا ... میگه نیمه شب رفتم نوو خونه امام صادق ، دیدم آقا مشغول راز و نیازه ، گفتم آقا بلند شید بریم ، فرمود اجازه بده دو رکعت نماز بخونم ، گفتم آقا نمیشه ، فرمود اجازه بده لباسم رو بپوشم ، گفتم آقا نمیشه ، فرمود اجازه بده عمامه ام رو سرم بگزارم ، گفتم آقا نمیشه ، آماده اید بگم یا نه ؟ مولامون رو سرِ برهنه ، پای برهنه ...
بدو گفتم بده مهلت
بخوانم من نمازم را
ولی آن بی حیا
حرف مرا نشیند ، مادرجان
( بگم یه بیت دیگه ؟ )
چو آن جانی بدان صورت
مرا از خانه بیرون برد
تنِ طفلان من
چون بید می لرزید ، مادرجان
#شاعر_قاسم_ملکی
« شتاب مَرکب و ... » خودش سواره بود ، .... امام صادق حدود 70 سالشون هست ، این پیر مرد ... ابن ربیع سواره بود ، آقارو پیاده دنبال خودش می دواند ، ... میگه یه مقداری راه رفتم برگشتم نگاه کردم ، دیدم آقا داره نفس نفس میزنه ، دیدم عرق به پیشانی حضرت نشسته ...
شتاب مَرکب و بند و
تعلل پایش
زمینه های زمین خوردنش
فراهم بود ...
#شاعر_علی_اکبر_لطیفیان
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
( اهل روضه کجا نشستید ، پیر مرد نمیتونه دنبال سواره بدوه ، یکی پیرمرده نمیتونه بدوه ، یکی دختر سه ساله است ... های گرفتی مطلب رو ...؟ آخی آخی ... )
آن شب که من از ناقه
افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی ؟
از ما تو جدا بودی
( فکرشو میکردی امشب بریم درِ خونه رقیه ؟ )
بابا تو کجا بودی ؟
از ما تو جدا بودی
( هی دنبال قافله میدوید ، زمین میخورد ، هی صدا میزد عمه عمه عمه ، هی صدا میزد بابا بابا بابا ... )
#دخترم :
آن شب که تو از ناقه
افتادی و غش کردی
من بر سرِ نی بودم
مشغول دعا بودم ...
بابا من بالا نیزه بودم ، می دیدمت بابا ، حسییین ...حسین ، حسین ... #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
5. امام صادق ع.mp3
7.63M
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#روضه
🏴. گریز به کربلا و روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
🎤مداح :استاد حیدر زاده
4_5769226425353634503.mp3
2.06M
🎧 روضه امروز: حضرت علی اصغر(ع)
هر روز زیارت عاشورا بخونیم و روضه گوش کنیم.
امام زمان:
یا جدّاه، هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم.
عضویت در ربات زیارت عاشورا👇
#امام_صادق
#قصیده
بشار مکاری می گوید:در کوفه خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم. حضرت مشغول خوردن خرما بودند. فرمود: بشار! بنشین با ما خرما بخور!عرض کردم: فدایت شوم! در راه که می آمدم منظره ای دیدم که سخت دلم را به درد آورد و نمی توانم از ناراحتی چیزی بخورم! فرمود: در راه چه مشاهده کردی ؟
- من از راه می آمدم که دیدم که یکی از مأمورین، زنی را می زند و او را به سوی زندان می برد. هر قدر استغاثه نمود، کسی به فریادش نرسید!
-مگر آن زن چه کرده بود؟
مردم می گفتند: وقتی آن زن پایش لغزید و به زمین خورد، در آن حال ، گفت :
-لعن الله ظالمیک یا فاطمة
امام علیه السلام به محض شنیدن این قضیه شروع به گریه کرد، طوری که دستمال و محاسن مبارک و سینه شریفش تر شد. فرمود:
- بشار! برخیز...
📚 بحار، ج ۱۰۰، ص ۴۴۱
غلام گفت که در میزنند...بشّار است
کسی دلش به نظر بی قرارِ دلدار است
رسید و داد سلامی امام صادق را
غنیمت اند دقائق، زمانِ دیدار است
امام آمد و خرما به او تعارف کرد
نخورد و گفت غمی در دلش تلمبار است
نخورد و گفت زنی بین راه دیدم که
به دست مأموری سنگدل گرفتار است
به استغاثه کمک میگرفت از مردم
دریغ...راهِ ستم باز و جاده هموار است
بگو حکایت این قصه چیست یا بشار
بگو اگر چه برای تو نقل دشوار است
زنی که خورد زمین، پای او گرفت به سنگ
گلوی تشنه ام از دردِ بغض سرشار است
کدام جرم به زندان کشید پایش را
همین...همینکه فقط از خلیفه بیزار است
به زعمِ من "لَعَنَ الله ظالمیک" که گفت
به عشق فاطمه افتادنش هم ایثار است
شبیه ابر بهاری گریست چشم امام
هوای شهر چه امروز سرد و غمبار است
به مسجد آمده در حق زن دعا بکند
امام رحمت محض است، یار و غمخوار است
خلاصه از دل زندان خلاص شد آن زن
دعای خیر امام است آنچه در کار است
امام گفت سلام مرا به او برسان
بگو که هدیه ی ما بر تو هفت دینار است
مقام لعن ببین تا کجاست دوست من!
در این حدیث نظر کن که حرف بسیار است
دعای خیر و سلام است و هدیه ی مولا
به مذهبی که مرا هست، لعن معیار است
ثواب شعر به علامه مجلسی برسد
که این روایت ناب از بحار الانوار است
مسعود یوسف پور. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها