1_1141475994 (1).mp3
12.95M
|⇦•ای وای تو قلب ...
#زمینه_امام_سجاد علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی
12-salahshoor-L_113800 (1).mp3
3.89M
یا حسین عشق کربلا دارم
شوق دیدار نینوا دارم
کی شود خاک کربلا کویم
کعبه عشاق قبله رویم
قبر عباس باوفا جویم (2)
یا حسین عشق کربلا دارم
شوق دیدار نینوا دارم
قبر عباس باوفا جویم
کی شود بینم مرقد اکبر
زاده لیلا شبه پیغمبر
کی شود بینم قبر اصغر را
جای او روی سینه بابا
یا حسین عشق کربلا دارم
شوق دیدار نینوا دارم
این دل تنگم عقده ها دارد
گوئیا میل کربلا دارد
می روم بینم در کجا عباس
هر دو دست از پیکر جدا دارد
می روم بینم در کجا زینب
شکوه از شمر بی حیا دارد
یا حسین عشق کربلا دارم
شوق دیدار نینوا دارم
......................................
#یا_حسین_عشق_کربلا_دارم_
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
─⊱✾♡✾⊰─
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#محرم
#روضه
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
دوازدهم محرم
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
▪️زینب آمد سنگ ها را زد کنار
▪️باغ گل را کرد پیدا زیر خار
▪️باغ گل نه،صفحه ای زآیات نور
▪️نقطه نقطه گشته از سُم ستور
▪️دید زینب ،آن صحیفه دیدنیست
▪️یک به یک آیات آن بوسیدنیست
▪️خواست بوسد جای بوسیدن نداشت
▪️لعل لب بر حنجرِ خونین گذاشت
بدن رو زیر تلی ازسنگ،تیر ،شمشیر ،نیزه شکسته ها دفن کرده بودند
امروز ازصبح تا غروب کار زینب همین بود
کوس رهیل رو که امروز صبح زدند
گفتن اسرا سوار بشند از کربلا بریم،
اما همه ی ارباب مقاتل نوشتند ،
غروب بود از کربلا رفتند
یعنی ازصبح تا غروب زینب داره این بدن رو زیارت میکنه
یه نگاه کرد دید اصلا این بدن قابل بغل کردن نیست
دست میبره زیر بدن
هرنقطه ای رو که بالا میبره
یه نقطه ی دیگه زمین میفته
یعنی بدن کاملا متلاشی شده
فَوَجَدَتهُم مَکبُوبََا عَلَی وَجهِه ...
دید یه بدنی به رو روی سینه ،
روی خاک گرم کربلا افتاده
وَ هُوَ جُثَّتُه بِلا رَأس...سر نداره
یــــاصاحب الزمان
عمه جان شما اینجا کاری کرد که نوشتند حتی اسب های لشگر دشمن هم برای زینب گریه کردند
حسیـــــــن....
حَتَّی تَسیر دُموعَ الخُیُول عَلَی هَوافِرِها....
اشک هاشون میریخت روی سُمّشون
اما ی عده ایستاده بودند و میخندیدند
شروع کرد با این بدن حرف زدن،
آخرین زیارت زینب با ابی عبدالله همین امروزه
اربعین هم برگشت تربت رو زیارت کرد
لذا امروز آخرین زیارت حسینه
چون یک سال ونیم بعد هم دیگه کربلا نیومد از داغ حسینش دق کرد و جان داد
لذا میخواد حقش رو ادا کنه
گفت داداش
▪️ای زِ دور خردسالی یاورم
▪️یاد داری در کنار مادرم
▪️ماه رخسارت زِ من دل می ربود
▪️تا برد خوابم نگاهم بر تو بود
▪️یاد داری شامگاهی باحسن
▪️راه پیمودید دوشادوش من
▪️غافل از خواهر نگردیدی دمی
▪️تا نباشد گرد من نامحرمی
حسیـــــــن..
داداش یادته من و تو و بابام علی و داداشم حسن، وقتی میخواستید من رو ببرید حرم پیغمبر
چجوری میبردید
بابام علی جلو میرفت شما دوطرف من حلقه میزدید
به قنبر میگفت قنبر
برو چراغ های حرم پیغمبر رو هم کم کن
شبانه من رو میبردید
یه روز داداشم حسن پرسید بابا
چرا ما زیارت میریم روز میریم ،
خواهرم شب میره
با این تشریفات میره
فرمود حسن جان همه این کارها برا اینه مبادا نامحرمی قدو قامت زینب رو ببینه
یــــــاصاحب الزمــــــــان...
حالا امروز همین زینب میخواد از کربلا بره
گفت داداش
▪️غافل از،خواهر نَگردیدی دَمی ،
▪️تا مباشد گرد من نامحرمی
▪️حال بین نامحرمان گرد مَنَند
▪️خنده بر زخم درونم میزنند
حسیـــــن .....
▪️نیست عباس وعلی اکبرت
▪️مانده تنها بین دشمن خواهرت...
حالا میخواد سوار بشه
ان شاءالله گریه هامون با گریه ی شامگاهی مهدی زهرا س عجین بشه
سنان ابن اَنس میگه
عمر سعد من رو مأمور کرد
سربازات رو بردار دور این زن وبچه حلقه بزن
حالا خانم میخواد اهل بیت رو سوار کنه
یه نگاه به من کرد
یه نگاه ب عمر سعد
فرمود
اَما تَستَحیُونَ مِن الله وَرَسُوله ..
شما حیا نمیکنید
نَحنُ بَناتُ الرَّسول...
ما بچه های پبغمبریم ،
نگاه کردن نداره
با این تشر زینبی ،
من سربازام رو جدا کردم رفتم عقب تر ایستادم
اما خودم داشتم میدیدم واقعه رو...
دونه دونه همه رو سوار کرد
نوبت رسید به زین العابدین
زیر بغل امام زمانش رو گرفت
حضرت فرمود عمه جان من وظیفمه عمه تو رو سوار کنم
امام سجاد زانو زد
یاصاحب الزمان
سنانمیگه من داشتم میدیدم تا زینب پاشو گذاشت رو زانوی زین العابدین ،امام سجاد نتونست تحمل کنه
پاهاش لرزید
چنان با صورت به زمین خورد...
حسیـــــــــــن.....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
====================
Monajat.Shab 12.Beytozahra97.mp3
11.51M
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#محرم
دوزادهم محرم
▪️با غصه های آل عبا گریه میکنی
▪️در اوج روضه های عزا گریه می کنی
▪️ما با گناه اشک تو را در می آوریم
▪️از سوز بی وفایی ما گریه می کنی
====================
✍متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#محرم
دوزادهم محرم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین
وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین
حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد
وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین
لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین
رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء
وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
▪️با غصه های آل عبا گریه میکنی
▪️در اوج روضه های عزا گریه می کنی
▪️ما با گناه اشک تو را در می آوریم
▪️از سوز بی وفایی ما گریه می کنی
▪️ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما
▪️می آیی و بدون صدا گریه می کنی
▪️«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
▪️در مشهد امام رضا گریه می کنی
▪️بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا
▪️بر داغ سید الشهدا گریه می کنی
▪️این روزها به حال دل زینب اسیر
▪️در ماجرای شام بلا گریه می کنی
دیگه چه خبره این روزها
▪️بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
▪️با خیزران و طشت طلا گریه می کنی
میخای گریه هات با گریه ی امام زمانت عجین بشه، آقاتو صدا بزن، مجلس عمه جانش زینبه
یابن الحسن....
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ
السلام علیک یا بَقیَّتَ اللهِ فِی اَرضِه
السلام علیک حِینَ تَقوم
السلام علیک حِینَ تَقعُد
السلام علیک حِینَ تَحمَدُ و تَستَغفِر
السلام علیک حِینَ تُصَلّی و تَقنُت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
====================
✍ متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
Rozeh.Shab 12.Beytozahra97.mp3
10.12M
#محرم
#روضه
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
دوازدهم محرم
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
▪️زینب آمد سنگ ها را زد کنار
▪️باغ گل را کرد پیدا زیر خار
▪️باغ گل نه،صفحه ای زآیات نور
▪️نقطه نقطه گشته از سُم ستور
====================
✍متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
#محرم
#روضه
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
دوازدهم محرم
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
▪️زینب آمد سنگ ها را زد کنار
▪️باغ گل را کرد پیدا زیر خار
▪️باغ گل نه،صفحه ای زآیات نور
▪️نقطه نقطه گشته از سُم ستور
▪️دید زینب ،آن صحیفه دیدنیست
▪️یک به یک آیات آن بوسیدنیست
▪️خواست بوسد جای بوسیدن نداشت
▪️لعل لب بر حنجرِ خونین گذاشت
بدن رو زیر تلی ازسنگ،تیر ،شمشیر ،نیزه شکسته ها دفن کرده بودند
امروز ازصبح تا غروب کار زینب همین بود
کوس رهیل رو که امروز صبح زدند
گفتن اسرا سوار بشند از کربلا بریم،
اما همه ی ارباب مقاتل نوشتند ،
غروب بود از کربلا رفتند
یعنی ازصبح تا غروب زینب داره این بدن رو زیارت میکنه
یه نگاه کرد دید اصلا این بدن قابل بغل کردن نیست
دست میبره زیر بدن
هرنقطه ای رو که بالا میبره
یه نقطه ی دیگه زمین میفته
یعنی بدن کاملا متلاشی شده
فَوَجَدَتهُم مَکبُوبََا عَلَی وَجهِه ...
دید یه بدنی به رو روی سینه ،
روی خاک گرم کربلا افتاده
وَ هُوَ جُثَّتُه بِلا رَأس...سر نداره
یــــاصاحب الزمان
عمه جان شما اینجا کاری کرد که نوشتند حتی اسب های لشگر دشمن هم برای زینب گریه کردند
حسیـــــــن....
حَتَّی تَسیر دُموعَ الخُیُول عَلَی هَوافِرِها....
اشک هاشون میریخت روی سُمّشون
اما ی عده ایستاده بودند و میخندیدند
شروع کرد با این بدن حرف زدن،
آخرین زیارت زینب با ابی عبدالله همین امروزه
اربعین هم برگشت تربت رو زیارت کرد
لذا امروز آخرین زیارت حسینه
چون یک سال ونیم بعد هم دیگه کربلا نیومد از داغ حسینش دق کرد و جان داد
لذا میخواد حقش رو ادا کنه
گفت داداش
▪️ای زِ دور خردسالی یاورم
▪️یاد داری در کنار مادرم
▪️ماه رخسارت زِ من دل می ربود
▪️تا برد خوابم نگاهم بر تو بود
▪️یاد داری شامگاهی باحسن
▪️راه پیمودید دوشادوش من
▪️غافل از خواهر نگردیدی دمی
▪️تا نباشد گرد من نامحرمی
حسیـــــــن..
داداش یادته من و تو و بابام علی و داداشم حسن، وقتی میخواستید من رو ببرید حرم پیغمبر
چجوری میبردید
بابام علی جلو میرفت شما دوطرف من حلقه میزدید
به قنبر میگفت قنبر
برو چراغ های حرم پیغمبر رو هم کم کن
شبانه من رو میبردید
یه روز داداشم حسن پرسید بابا
چرا ما زیارت میریم روز میریم ،
خواهرم شب میره
با این تشریفات میره
فرمود حسن جان همه این کارها برا اینه مبادا نامحرمی قدو قامت زینب رو ببینه
یــــــاصاحب الزمــــــــان...
حالا امروز همین زینب میخواد از کربلا بره
گفت داداش
▪️غافل از،خواهر نَگردیدی دَمی ،
▪️تا مباشد گرد من نامحرمی
▪️حال بین نامحرمان گرد مَنَند
▪️خنده بر زخم درونم میزنند
حسیـــــن .....
▪️نیست عباس وعلی اکبرت
▪️مانده تنها بین دشمن خواهرت...
حالا میخواد سوار بشه
ان شاءالله گریه هامون با گریه ی شامگاهی مهدی زهرا س عجین بشه
سنان ابن اَنس میگه
عمر سعد من رو مأمور کرد
سربازات رو بردار دور این زن وبچه حلقه بزن
حالا خانم میخواد اهل بیت رو سوار کنه
یه نگاه به من کرد
یه نگاه ب عمر سعد
فرمود
اَما تَستَحیُونَ مِن الله وَرَسُوله ..
شما حیا نمیکنید
نَحنُ بَناتُ الرَّسول...
ما بچه های پبغمبریم ،
نگاه کردن نداره
با این تشر زینبی ،
من سربازام رو جدا کردم رفتم عقب تر ایستادم
اما خودم داشتم میدیدم واقعه رو...
دونه دونه همه رو سوار کرد
نوبت رسید به زین العابدین
زیر بغل امام زمانش رو گرفت
حضرت فرمود عمه جان من وظیفمه عمه تو رو سوار کنم
امام سجاد زانو زد
یاصاحب الزمان
سنانمیگه من داشتم میدیدم تا زینب پاشو گذاشت رو زانوی زین العابدین ،امام سجاد نتونست تحمل کنه
پاهاش لرزید
چنان با صورت به زمین خورد...
حسیـــــــــــن.....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
====================
✍ متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
2.64M
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین
▪️هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین
▪️فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد
▪️باید که زیر نامه اش امضا شود حسین
====================
✍متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین
▪️هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین
▪️فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد
▪️باید که زیر نامه اش امضا شود حسین
▪️در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
▪️شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*امام رضا فرمود:مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیى فِیهِ أمرُنَا" هرکی تو مجلس ما اهل بیت شرکت کنه"لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ" قلبش نمی میره،دل مرده نمیشه" حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم"همین که خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم*
▪️در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
▪️شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن*
▪️از کودکی تا دم مرگم به روی لب
▪️تنها حسین بوده و تنها شود حسین ...
▪️ای کاش وقت مردن من وقت احتضار
▪️ذکر مدام بر لبم آن جا شود حسین ...
*34 سال زین العابدین آب می دید گریه می کرد،غذا میدید گریه می کرد،هی میفرمود:"قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جائِعا"یعنی بابام حسین و گرسنه کشتن؛ "قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً" بابامو تشنه کشتن" این روزا قافله داره میرسه شهر شام ..." شامی که قریب 40 سال،کینه امیر المومنین و مردمش به دل داشتن
آخ بمیرم
قبل از اینکه اهل بیت وارد بشن سه روز شهرو زینت کردن ...
کوچه هاشو آب و جارو زدن
مردم به هم تبریک گفتن
لباس نو به تن کردن
شهر و چراغونی کردن
زن های رقاصه و آوازه خوان رو آوردن
مگه چه خبره؟
سهل صاعدی میگه من از بیت المقدس میومدم،دیدم شهرو زینت کردن، میدونستم این روزا مردم شام عیدی ندارن،پرسیدم این چه عیدیه که من خبر ندارم؟
گفتن مگه خبر نداری یه مشت خارجی رو دارن میارن ...
یا صاحب الزمان
اگه میخوای ببینی بیا دم دروازه شهر ...
"کامل بهایی" می نویسد 500 هزار نفر به تماشا اومده بودن
آخ بمیرم
همه نوشتن صبح زود قافله وارد شهر شد
از دروازه ساعات تا مجلس یزید چندتا کوچه بیشتر نبود،اما همه نوشتن غروب بود که اسرا رو وارد مجلس یزید کرد
یعنی انقده ازدحام جمعیت ....،مانع شده بود
زن های رقاصه میزدن و میرقصیدن
سرای بریده بالا نیزه
زین العابدین تو غل و زنجیر جامعه
وای ...... گفت :
▪️من آن گلم که خفته به خون باغبان من
▪️نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من
میخواهید بدونید من کیم؟
▪️هفتاد داغ دارم و در زیر آفتاب
▪️هجده سر بریده بود سایبان من
آخ یکی طعنه میزنه
از بالای بام یه عده دارن سنگ میزنن ...
خار و خاشاک دارن بر سر اهل بیت میریزن
یاصاحب الزمان
یه وقت دیدن سر بریده شروع کرد قرآن خواندن ....
"أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً .... " قاری قرآن محترمه ...
علی لب های قاری قرآن رو می بوسید ...
اما من یه قاری خاکی میشناسم،تا قرآن خواند،سنگ ها بر اون لب و دندان ...
آخ بمیرم ...حسین ....
بابا قرآن می خونه،سنگا به اون لب میخوره
خدا نیاره هیچ دختری کتک خوردن باباشو ببینه
اونقده تو این کوچه ها سنگ زدن که تو بعضی نقل ها داره خود سر بریده به زبان درآمد،فرمود: أنَا المَظْلوم
من نمیدونم بعضی از نانجیبا با چه سنگی سر ابی عبدالله رو میزدن که بارها سر از روی نیزه جلوی چشم بچه ها به زمین افتاد ...."ای حسین ..
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
====================
✍متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه امام سجاد(ع)
#گریز حضرت عباس(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا اَبَا الْحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ، یَا ابْنَ رَسُولِ، اللّٰهِ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
امام سجاد رو چهل منزل رو شتر برهنه، غل و زنجير به گردنش بستن، اومدن مردم دور و برشون هلهله ميكردن، ميگفتن: اينا خارجي هستن، زخم و زبانشون ميزدند...
بميرم برات آقا زين العابدين، بخدا قبرت غريبه، چقدر شما مصيبت ديدي، چقدر زجر كشيدي، ولي صبر كردي به خاطر خدا، همه رو به جان خريدي...*
♦️من نگویم ظلم برمن کم کنید
♦️بلکه زنجیرِ مرا محکم کنید
♦️هر چه می خواهید ظلم افزون کنید
♦️هرچه می خواهید دلم را خون کنید
♦️گاه دامنِ خون به رُخ رنگم زنید
♦️دسته دسته بر بدن سنگم زنید
♦️اين من و اين كعب ني، اين پيكرم
♦️اين من و فرقِ پر از خاكسترم
♦️ظلم از اينها بيشتر بر من كنيد
♦️لیک دستِ عمّه ام را واکنید
♦️عمّه ام چون مادرم زهرا شده
♦️پشتش از بار مصیبت تا شده
⬅️اونايي كه رفتيد مدينه، حتما ديديد قبر امام سجاد تو بقيع با خاك يكسانه... امام باقر ميگه: وقتي بابام رو غسل ميدادم، وقتي پيرهنش رو از تنش در آوُردم ديدم هنوز جايِ زنجير بر بدنِ بابام مونده، دلها بسوزه براي امام سجاد هر وقت بچه كوچيك ميديد گريه مي كرد، هر وقت نگاهش به آب مي افتاد گريه مي كرد..
*سهل ساعدي ميگه: به امام سجاد گفتم: آقاجان! من يكي از دوستان شما هستم، آيا امري داريد؟ فرمود: سهل! خدا رحمت كنه بابا ي تو رو، يه قدري پول داري به اين نيزه دارا بدي، اين نيزهارو از جلوي زنها دور كنن، كمتر نامحرم ها به اين زنها نگاه كنن... ميگه: پول دادم به نيزه دارها، سرها رو دور كردن، گفتم: آقاجان! اَمرِ ديگه اي داريد؟ فرمود: قدري پارچه برام تهيه كن، سهل ميگه: يه قدري از عمامه ي خودم پارچه اي بريدم به آقا دادم، آقا گردنشون رو كج كردن، فرمود: اين زنجير رو بلند كن پارچه رو زير زنجير بگذار، اين زنجير رو بلند كردم همچين كه نگاه كردم ديدم خونِ تازه از زيرِ زنجير جاري شد...
اما جمله آخرو گریز به روضه آقا اباالفضل و
التماس دعا آقا اباالفضل به
به شیخ کاظم سبطی، فرمودند هر سواری که میخواد روزمین بیفته اول دستاش رومیذاره با صورت رو زمین نیوفته، من که دست نداشتم بتونم عمود قرار بدم آخ بیمرم آقا با صورت به زمین افتاد
🔸باید به لبم جگر می آمد ،عباس!
🔸در پیش تو عمر سرمی آمد، عباس!
🔸ای کاش که بیش از به زمین افتادن
🔸از چشم تو تیر در می آمد ،عبّاس!
🔸مبهوت شدم توانِ گفتارم نیست
🔸یارایِ سخن ندارم و یارم نیست
🔸ای حرمله این تیرنبوده آخر
🔸یک نیمه ی صورتِ علمدارم نیست
با همین تیر،علی اصغر رو ذبح کرد “فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، مِن الُذُنِ اِلیَ الاُذُن
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️