❣﷽❣
⚫️ روضه_حضرت_رقیه س
❣براحمد و محمود ومحمد صلوات
❣بر شافع ما حسین زهرا صلوات
❣برجمله حسینیان والا صلوات
❣برقلب صبور غم به زینب صلوات
❣بردخت سه ساله حسین،رقیه صلوات
(دعای فرج)
◼️ بسم_الله_الرحمن_الرحیم
◼️ا
لاحول_ولاقوة_الاباالله_العلی_العظم
سلام_علیک_یابقیه_الله_فی_ارضه
🔶بیایابن الحسن جانم فدایت
🔶تمام زندگیم باشد برایت
🔶بیا یابن الحسن دردم دوا کن
🔶مرا با دیدنت حاجت روا کن
🔶بیا یابن الحسن دورت بگردم
🔶بیا تــا دست خالی بر نگردم
♦️یا صاحب الزمان..
(آقارو دعوت کن به مجلس
همه زمزمه کنند)
🔶بیا دردم دوا کن
🔶بیا حاجت روا کن
🔶بیا ای پور حیدر
🔶ببینم روی تو یکبار دیگر
🔶بیا دورت بگردم
🔶بیا تا دست خالی بر نگردم
♦️یاصاحب الزمان..
💠السلام علیک یا بنت رسول الله
💠السلام علیک یا بنت امیرالمومنین
💠السلام علیک یا بنت الحسین الشهید
⬅️(امروز متوسلیم درِ خانه نازدانه ابی عبدالله باب الحوائج رقیه)
یا رقیه3
🔅هردرد بی دوا را درمان کند رقیه
🔅لطف وکرم به عالم احسان کندرقیه
🔅گر دردمندومسکین بردرگهش بیفتد
🔅برخوان رحمتخویشمهمان کندرقیه
🔅دستگره گشایشمشکلگشای دهراست
🔅هر مشگلی که باشد آسان کند رقیه
(محمدرضا رضوی بیگلی)
⬅️آی حسینیا..آی ناله دارا..
⬅️قنبر غلام امیرالمومنین نقل میکنه..
شبا امیرالمومنین کیسه طعام به دوش میگرفت ،، میبرد در خانهٔ یتیما،،
میگه یه شبی دنبال امیرالمومنین حرکت کردم .. آقا متوجه شد سوال کرد کی هستی؟
گفتم آقا ..جان قنبر غلام شمام..
(آقا فرمود: چی میخوای قنبر؟)
گفتم آقا اگه اجازه بدین..
این کیسه ای که می برید من بردارم ..همراه شما باشم..
حضرت فرمود..اگه میخوای همراهم بیا ولی کیسه رو خودم برمیدارم..
⚜میگه دیدم آقا وارد منزلی شد بچه های یتیم تو خونه اند..
میگه دیدم آقا با دست خودش به دهان بچه ها غذا میگذاره..
به بچه ها آب داد، سیرابشون کرد..
میگه دیدم امیرالمومنین خم شد دست و پاشو زمین گذاشت بچه ها اومدن پشت علی سوار شدند..
(سواری داد به بچه هابا بچه ها بازی کرد)
❇️(گفتم آقا جان شما امیرالمومنین ید
چرا اینکارو میکنید)
فرمود ای قنبر..این بچه ها یتیمن بابا ندارن..
میخوام جای خالی باباشونو احساس نکنند..
(میخام بخندند شاد باشن..نبود بابا رو حس نکنند)
💠بگم آقا جان یا امیرالمومنین..چه خوب جواب محبت های شما رو دادند..
آقا جان..
من یه نازدانه سراغ دارم..
من یه بچه یتیم سراغ دارم..تو خرابه شام، دل شب، بهانه بابا گرفت..ناله میزد ..گریه میکرد..
چه غوغایی یپا کرد کنج خرابه..
یا حسین3
ناله میکرد گریه میکرد..بابا بابا میگفت..
همه اهل خرابه به گریه افتادند..
صدای شیون و زاری رسید به گوش یزید لعنه الله علیه..
چه خبره در خرابه؟
گفتن امیر سه ساله حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته..
صدا زد خب باباشو براش ببرید..
امان امان3
قربون دل داغدارت بی بی جان..
سرو تو طبقی گذاشتند ،، یه پارچه ای روی اون کشیدند..
مقابل سه ساله حسین گذاشتند..
صدا زد عمه جان..من که غذا نمی خوام عمه..
⚜امان از دل زینب 3
آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا..
بگمو نالشو بزنی..
⚫️وای از اون لحظه ای که سر بابا رو دید..
سر بابارو بغل گرفت...
سر بابا رو به سینه چسباند..
شروع کرد به درد دل کردن با بابا..
🌾آخ ببین عمه امشب قمر آمده
🌾پدر رفته با پا به سر آمده
🌾ببین دل غمینم
🌾مگو من یتیمم، پدر آمده
🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین
🌾دلم عمه امشب خبر می دهد
🌾شبم را امید سحر می دهد
🌾دوچشمش نگویم چرا بسته است
🌾پدر از سفر آمده خسته است
🌾ببین دل غمینم
🌾مگو من یتیمم، پدر آمده
🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین
⬅️آخ صدا زد بابا..بابا..بابا.
⏺ رخ من نیلی از سیلی ست بابا
⏺ لبان تو چرا نیلی ست بابا
⏺مگر چوب جفا بوسیده بابا
⏺که خون بر روی آن خشکیده بابا
✳️مقاتل نوشتن، فقط سه جمله گفت رقیه س.. همه گریه کردند..
⚜یا ابتا من ذالذی خضب بدمائک
⚜بابا کی محاسنتو به خون رنگین کرده..
⚜یا ابتا من ذالذی قطع وریدک
⚜بابا کی رگای گردنتو بریده بابا..
⚜یا ابتا من ذالذی ایتمنی علی صغر سنی
⚜بابا..کی منو تو کوچیکی یتیمم کرد بابا...
⚫️یه وقت دیدن سه ساله آرام شده..ا
فکر کردند خواب رفته
اومدن سر بردارند
آخ دیدن سه ساله حسین جان داده..
(#دشتی)
آخ
🔳یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔳یتیمی خاری دوران یتیمی
🔳اگر دست پدر بودی به دستم
🔳چرا کنج خرابه می نشستم
هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله باب الحوائجه.. ناله بزن بگو ..
#یا_حسین..
🔸بارنج وغمی رقیه س درشام خراب
🔸چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب
🔸ازغصه وغم تا به ابدرفته به خواب
🔸روحش به جنان رفت برایش #صلوات
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
|⇦•نذاشتی تنها بمونه بابا...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی•✾•
بقیة الله
نذاشتی تنها
بمونه بابا
توغصه خوردی واسه ی بابا
به کنج حجره
تا دست و پا زد
تو رو صدا زد
تو آب آوردی واسه ی بابا
هوایِ دلت
شده هوای کربلا
میخونی
با گریه از غمای کربلا
کسی نیست
به خواهش حسین جواب بده
بمیرم
کسی نبود یه قطره آب بده
سرش به دامن تو بوده
ولی سر امام حسین نه
به جسم پاکش احترام شد
به پیکر امام حسین نه
عزیزِ زهرا! حسن جانم!
حسن جانم! حسن جانم!
عزیزِ زهرا
بقیة الله
کجایی آقا
خدامیدونه که دلا خونه
تو مقتدایی
گره گشایی
تو که بیایی
غمی توی دلی نمیمونه
کجایی
کجارو دنبالت بگردمو
میدونی
دلو برات دیوونه کردمو
یه دنیا
غم نگفته توی قلبمه
نباشی
به کی بگم یه دنیا دردمو
نذاری ما غریب بشیم ها
میگیم به یاد اون قدیما
سحر خیز مدینه برگرد
برس به داد ما یتیما
عزیزِ زهرا، بقیة الله
بقیة الله، بقیة الله
دلا پریشون
چشا پر ازخون
هوایِ بارون
اینه هوای جمعه ها، بی تو
خبر که داری
تو بی قراری
با گریه زاری
گذشته روزگارِ ما بی تو
تونیستی
توغربتن تموم شیعیان
کجایی
امید ناامیدای جهان
غریبِ
بدون تو زمین وآسمان
غریبِ
غروب جمعه های جمکران
بلا و غصه شهر و پرکرد
همه دلا شده پر از درد
نمونده چاره ای برامون
تو رو قسم به زهرا برگرد
عزیزِ زهرا، بقیة الله
بقیة الله، بقیة الله
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
#زمینه_هجوم_به_خانه_ی_وحی_خدا
#آه_ثانی_با_شرر
☑️بند اول
آه ثانی با شرر
با تموم قدرت میکوبید به در
مادرم پشت در میزد بال پر
آه میزد بال و پر
آه افتاد زیر پا
گل نیلوفری یاس مرتضی
ناله میزد زهرا وامحمدا
آه وامحمدا
کشته شد محسن از ضربه ی مسمار در
بین اون دیوار و در
☑️بند دوم
آه چل تا بی حیا
با غلاف شمشیر با چوبِ عصا
میزدن مادر رو بین کوچه ها
آه چل تا بی حیا
آه حال من بده
اونی که پشت در میزد عربده
تو کوچه مادر رو با سیلی زده
آه حال من بده
تو کوچه میزدن
مادر مارو بی هوا
بی علت جلو چشم ما
💠💠💠1⃣1⃣6⃣1⃣💠💠💠
#مجیدمرادزاده
⛈ 🦋#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#غزل
🔹دست نوازش🔹
از اسب فرود آی و ببین دختر خود را
بنشان روی دامن، گلِ نیلوفر خود را
تنها مرو ای همسفر، از خیمه به صحرا
همراه ببر، باغ گل پرپر خود را
تا قلب سکینه، کمی آرام بگیرد
بگذار روی شانهٔ گلها، سر خود را...
با رفتن خود، ای گل داودی زهرا
پاییز مکن، باغ بهارآور خود را
بگذار که تا روی تو را سیر ببینم
آرام کنم، خاطر غمپرور خود را
یوسف به تماشای تو آمد، که بپوشی
پیراهن دلبافتهٔ مادر خود را
در هیچ دلی، ذرّهای اندوه نماند
بگشاید اگر لطف تو بال و پر خود را
گر بر سر آنی، که به مهمانی خنجر
در باغ شهادت، بِبَری حنجر خود را
چون موج بکش، بر سَرِ این ساحل غمگین
یکبار دگر، دست نوازشگر خود را...
📝 #محمدجواد_غفورزاده
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5976485217592941748.mp3
1.07M
برگ گل حساسه عمر گل کوتاهه
ای خدا میبینی غرقِ آهه
خاک دنیا سرده با تو بد تا کرده
روضه ی آل الله اوج درده
با همون چشای نیمه باز
آسمونا رو میبینه باز
به سختی وضو میگیره برا نماز
آخرین سحر بندگی
پشت پا زدی به زندگی
به مهدی یه حرفایی رو باید بگی
ای پسر من به پیکر من نماز میخونی
تو انتقام خونِ من هستی چرا گریونی
بقیه الله تسلیت آقا / تسلیت آقا
آجرک الله تسلیت آقا / تسلیت آقا
****
سامرا غم داره اشک و ماتم داره
امشب آقای ما روضه داره
با چه وضع و حالی روی پاهاش جون داد
روضه ی جدش رو یادش افتاد
حجت خدای لم یزل
تا گرفت پدرو تو بغل
ملائک مصیبت خونش غزل غزل
شد تن مطهرش کفن
شد زمان تو یابن الحسن
زمین بوسِ تو ملائکه قدم بزن
ای که تو دستت پرچم اسلام میگیره عزت
علم بگیر و قیام کن که تویی قیامت
بقیه الله تسلیت آقا / تسلیت آقا
آجرک الله تسلیت آقا / تسلیت آقا
🔻زمینه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حنیف_طاهری
شهادت #امام_حسن_عسکری
ای سرا پا حُسن حی ذوالمنن
سومین ابن الرضا دوم حَسن
ای هزاران آفتابت مشتری
یا ابا المهدی امام عسکری
اسوه ی تقوا خدایی بنده ای
همچو جان در جسم ایمان زنده ای
دُر دَه دریا و بحر یک گهر
آن گهر خود حجت ثانی عشر
با همه درد و غم و عمر کمت
تا ابد مرهون احسان عالمت
از نماز و از دعای متصل
بردی از دشمن کنار حبس دل
با خدا پیوسته در راز و نیاز
روزها را روزه شب ها در نماز
رنج هایت در ره توحید بود
سالها یا حبس یا تبعید بود
روزگارت شعله ها بر جان فکند
دشمنت در برکه ی شیران فکند
ایستادی بین شیران در نماز
شیرها را جانبت روی نياز
الله الله گرد تو درندگان
سر فرو بردند همچون بندگان
نور علمت از درون حبس ها
کرد از ظلمت جهانی را رها
ای دمت جان داده بر روح الامین
آسمانِ خفته در خاک زمین
رهنمای آفرینش کیست تو
شهریار ملک بینش کیست تو
چشم بد از ماه رخسار تو دور
یک جمال و چارده خورشید نور
گشت دشمن در جوانی قاتلت
کُشت در ماه ربیع الاولت
کفر خود را عاقبت معلوم کرد
همچو اجدات تو را مسموم کرد
سامره شد صحنه ی روز جزا
گشت تنها مهدی ات صاحب عزا
ای به قربان تو و عمر کمت
قلب مهدی داغدار ماتمت
بی تو مهدی بی کس و یاور شده
طفل تنهای تو تنهاتر شده
آه از آن ساعت که با سوز و گداز
خواند مهدی بر تن پاکت نماز
کرد تا جسم ضعیفت را نظر
بر کشید آهی جهانسوز از جگر
آسمان دیده اش انجم گریست
بین مردم مخفی از مردم گریست
گرچه بوده اشک دامن دامنت
بود کِی زنجیر و غل بر گردنت
جسم تو زخم از دم خنجر نداشت
پیکر جد غریبت سر نداشت
آه از آن ساعت که زین العابدین
پیشوای عابدین و ساجدین
دید در گودال خون بر روی خاک
پیکر پاک پدر را چاک چاک
یوسف زهرا و زخم تیر و سنگ
گرگ ها کردند جسمش چنگ چنگ
گشت از چشمش روان دریای خون
خواست جانش از بدن آید برون
همدم او جز شرار تب نبود
جان ز کف میداد اگر زینب نبود
شعر: استاد سازگار
🔻واحد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حسین_طاهری
شهادت #امام_حسن_عسکری
.
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#روضه_هجوم_به_بیت_حی #دیوار_و_در
🔸آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه...
بریم خونه ی امیرالمومنین...
🔸آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود
ای وای...ای وای
🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد
🔸جان علی به پشت در آستانه بود
روضه امشب خیلی سنگینه...
شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه...
یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا...
(مدینه.. عجب روزایی رو دیدی)
یه نامردی اومد جلو...
صدازد... علی بیرون بیا...
زهرای مرضیه حامی ولایته...
اومد پشت درب خونه...
شاید اینا ببینند دختر پیغمبره...
حیا کنند برگردند...
فرمود...
أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی
از خدا نمیترسی نانجیب...
برا چی اومدید...
مگه نمیدونید...
ما عزاداریم...
نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر...
در رو باز کن...
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه...
میدونی چه کردم...
هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد...
تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا...
أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ
اول با تازیانه...
دختر پیغمبر رو زدم...
گفتم حالا هیزم ها رو بیارید...
دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه...
فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا
سادات منو ببخشید...
میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارک زدم...
صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد...
نزدیک بود دلم بسوزه...
اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و...
هر چقدر توان داشتم جمع کردم...
با لگد...
محکم به در زدم...
همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد...
انگار تمام مدینه زیر رو شد...
🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود
🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود
یا صاحب الزمان
🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست
🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود
اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم...
تا زهرا در مقابلم قرار گرفت...
فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض
آی غیرتی ها...
طاقت دارید بگم یا نه...
میگه از روي مقنعه...
آنچنان سيلي زدم...
گوشواره شكست و روی زمين افتاد..
(منبع: بحارالانوار، ج30، ص 492)
🔸بابا ببین که مادر
🔸خورده زمین پشت در
بابا بیا ببین...
مادرم رو کشتند...
🔸پاشیده روی دیوار
🔸خون از پهلوی مادر
روضه من تمام...
فقط همینو بگم...
اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند...
کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه...
راوى ميگه ديدم...
روز عاشورا...
يه بى بى مجلله...
ميان يه خيمه نيمه سوخته...
هی وارد میشه...
بيرون مياد...
عرضه داشتم بى بى جان...
دارید چکار میکنید...
خيام حرم آتیش گرفته...
فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم...
امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده...
میترسم بیمارم در آتش بسوزه...
🔸از آن ترسم که آتش برفروزد
🔸میان خیمه بیمارم بسوزد
🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد
🔸میان خیمه بیمارم بمیرد
🔸درون خیمه زین العابدین است
🔸همه دار و ندار من همین است
#روضه_حضرت_زهرا
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهادت_حضرت_زهرا
🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔸زائر اون شکسته سینه باشم
🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم
🔸قبر غریب مادر و ببینم
ان شاءالله وعده منو و شما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
ایام عزای زهرای مرضیه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بریم عیادت مادرمون زهرا...
مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه...
ان شاءالله هر كی مادر داره...
خدا براش نگه داره...
خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده...
اگه یه روزی بری خونه...
ببینی مادرت حالش خوب نیست...
دست و پات رو گم میكنی...
اگه یه روز ببینی مادرت...
به سختی داره نفس میکشه...
دست و پات رو گم میكنی...
انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد...
امروز بعد از چند ماه...
بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد...
بچه ها تا مادر رو دیدند...
خوشحال شدند...
الحمدلله...
مادر ما خوب شده...
🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم
🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم
کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی...
فرمود اسماء...
من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن...
اگه جواب ندادم اسماء...
بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم...
اسماء میگه...
دل نگران شدم...
ساعتی بعد صدا زدم...
عرضه داشتم... یا بنت رسول الله...
دیدم جواب نیومد...
یا اُم الحسن الحسین ... یابضعه خیرالورا ...
خدایا ...چه خبر شده...
چرا بی بی جواب نمیده...
دوباره صدا زدم:
(یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ )
جواب نیومد...
وارد حجره شدم...
پوشیه صورت رو کنار زدم...
دیدم ای وای...
بی بی جان به جانان تسلیم کردند...
عرضه داشتم بی بی جان...
سلام منو به پیغمبر خدا برسونید...
خدایا...
حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم...
جواب بچه ها رو چی بگم...
حسنین وارد شدند...
تا اومدند فرمودند اسماء...
مادرمون زهرا کجاست...
دوان دوان وارد حجره شدند...
کنار بدن بی جان مادر نشستند...
حالا میخوای گریه کنی بسم الله...
امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...
این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر...
نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه...
امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر...
صدازد:
یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی
مادرجان من حسنم...
با من حرف بزن مادر...
الان روح از بدنم جدا میشه مادر...
ابی عبدالله اومد...
آی کربلایی ها...
آقاتون اومد...
صورت گذاشت کف پاهای مادر..
هی کف پاهای مادر رو میبوسه...
صدا میزنه...
يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ
مادر...
من حسینتم...
با من حرف بزن...
مادر...
اگه با من حرف نزنی میمیرم...
مادر... مادر...
🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر
اسماء اومد بچه ها رو با احترام...
از روی جنازه مادر بلند کرد...
اما...
لا یوم یومِک یا اباعبدالله
خوب شد اسماء تو بودی...
بچه ها زهرای مرضیه رو...
از کنار جنازه مادر بلند کردی...
اما کربلا...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه...
کشان کشان...
دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند...
🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام
🔸من از کنار پیکر بابا نميروم
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_بستر_بیماری
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها