4_5854848191832266040.mp3
15.03M
#کربلائی_وحید_شکری
باهم برادریم فقط یه شرطی داره
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5967575685894511466.mp3
8.87M
#کربلایی_محمد_عطایی_نیا
#کربلایی_محسن_داداشی
شور خوانی مشترک: باهم برادریم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#قبر
#کنار_قبر_کوثر_ساقی_کوثر_نشسته
دوباره درد ِهجرت، بر لب جوهر نشسته
و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته
ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی
سر ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته
برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست
امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته
تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است
به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته
بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو
چرا جای تو دشمن روی هر منبر نشسته
شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت
که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته
دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه
به امّید شفاعت در صف محشر نشسته
ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم
کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته
بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها
که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته
شده شرح غم ِسی سال ِ حیدر اینکه هرشب
کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته
پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که
کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته
دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت
ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته
همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو
چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته
زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای
چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته
چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر
به روی حور، دست ثانی کافر نشسته
به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ
اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته
قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال
ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته
به جای تو زند بوسه به رگهای بریده
به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته
سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا
عمو بعد تو صدها زخم بر پیکر نشسته
چه قبر کوچکی داری، یکی گفته: سکینه
کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#امام_زمان
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#واحد
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_واحد
#فاطمیه
قبر تو باشد مروه صفاي من خانه
سعي صفا و مروه كنم غريبانه
گفتم بمان اما به پيش من نماندي تو
ماه شبم ديدي به چه روزم نشاندي تو
ای فاطمه جانم
شفا گرفتي آخر اي يار بيمارم
من بي طرفدارم اي تنها طرفدارم
از داغ تو درياي چشمم گشته طوفاني
اي واي اگر عمرم شود بعد از تو طولاني
اي فاطمه جانم
چشم انتظات زينب با چشم تر مانده
بيا بسوي خانه اي پشت در مانده
همچون پرستو پركشيدي رفتي از لانه
خانه خرابم كرده اي اي صاحب خانه
ای فاطمه جانم
اي شمع خانه از چه افتادي از سوسو
بعد از تو مي گيرم من سر بر سر زانو
ای يار هجده ساله ام كردي زغم پيرم
در خانه آتش زده من بي تو میميرم
اي فاطمه جانم
#سید_محسن_حسینی
.👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
راه زهرا.mp3
1.15M
#شور_حماسی
راهی که انتخاب کردیم
غریبی و تنهاییه
مثل علی غریب بودن
تهش پر از زیباییه
سخته تنهایی ، وسط غم ها
باید علم به دوش باشی ، یکه و تنها
جرمت این باشه ، پای حق موندی
شهید بشی پشت در ، شبیه زهرا
میمونیم مثل زهرا
پای علی تو خطر ها
درسته تاوانی داره
پای امام و دین موندن
چی بهتر از این تاوانه
تو راه فاطمه مردن
پای حق موندن ، آره آسون نیست
هرکسی هم توی این راه ، مرد میدون نیست
مثل مایی که ، یار مولاییم
توی این دنیا شیعه ، که فراوون نیست
میمونیم مثل زهرا
پای علی تو خطر ها
#سید_سامین_حسینی
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوره رب جلی
عشق لم یزلی
ای بی بدل علی ، حیدر ، حیدر، حیدر
مولا و سرورم
ای شاه و رهبرم
شاه بیت دفترم، حیدر ، حیدر ،حیدر
زینته هر منبر حیدره
محشر حیدره
قدرت هر لشکر حیدره
برتر حیدره
هوالحق،مع الحق ،باور حیدره
ای مسیر و ای هدف
امیر لا کشف،
شاهنشاه نجف ، مولا حیدر
ای تو حلم شهریار
خیر بی شمار
شأن ذوالفقار، مولا حیدر
علی مولا ، علی مولا
با نام مرتضی
کرار لا فتی
استاد انبیا،مولامولا مولا
اسطوره شرف
دل در شور و شعف
روزیم کن یه نجف،مولا مولا مولا
فاتحه هر میدان یا علی
قرآن یا علی
نشانه ایمان یا علی
میزان یاعلی
تو مولا ، تو آقا ،جانان یا علی
انت قرآن مبین
امیر مونینین
تویی حق و یقین مولا حیدر
ای وصی مصطفی
علیه مرتضی
امیر لافتی مولا حیدر
شاعر :سید سامین حسینی ،بهروز غفاری
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#سوریه
خوبه که برای حفظِ
حرمش دعا بخونیم
برا دردامون ، الهی
عظم البلا بخونیم
ناامید نمیشه هر کی
که دلش خونه ی یاره
ولی از سوزِ خبرها
بارون چشما می باره
کار ما این شب و روزا
بغضه و گریه و ناله ست
تموم دلواپسی مون
حرم خانوم سه ساله ست
#مرتضی_عابدینی ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
#روضه_دفتری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
✨یادته اون لحظۀ آخر بابات
✨گفت به جز،بچههای فاطمه
✨باقی برن، اما تو عبّاس بمون
✨یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه
*ام البنین داره با پسر صحبت میکنه.... یادته به همه گفت برن بیرون؛عباس بمونه...*
✨یادته اون لحظۀ آخر بابات
✨گفت به جز،بچههای فاطمه
✨باقی برن، اما تو عبّاس بمون
✨یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه
✨مُزد کنیزیهام بود
✨فاطمه شد مادرت
*آخه میگن علقمه مادرِ عباس اومد، اما زهرا بود...زهرا اومد بغل باز کرد گفت:پسرم...
✨علقمه بوی گل یاس میاد
✨صدایِ مادر عباس میاد
✨مُزد کنیزیهام بود
✨فاطمه شد مادرت
✨چه افتخاری کردم
✨شاید نشه باورت
✨فخرم این بود، میگفتن
✨بچّههای علی بِت برادر
✨مادر هستم،برای،اونکه
✨زهرا براش بوده مادر
✨واویلا....واویلا...
*قربونت برم با چه افتخاری بچه هاتو فرستادی کربلا... تو هم اگر زرنگ باشی همین امشب اربعینتو میگیری و میری کربلا....*
💥کنار قدم هایِ جابر
💥سوی نینوا رهسپاریم
💥ستون های این جاده را ما
💥به شوق حرم میشماریم
💥 شبیه رباب و سکینه
💥برای شما بی قراریم
💥از این سختی و دوری راه
💥به شوق تو باکی نداریم
💥فدایی زینب،پر ازشوق و عشقیم
💥اگرکه خدا خواست،بزودی دمشقیم
لبیکَ یابن الحیدر ..
⬅️*اونجایی که گفتم «شبیه رباب و سکینه،برای شما بی قراریم» یکی از بی قراریای سکینه رو بگم .... بی بی جان ام البنین ! مقاتل نوشتن امام حسین به هزار زحمت از کنار علقمه بلند شد .... تنها برگشت ...
⏺آخه سعی کرد این بدنُ جمع کنه ... نشد .... عباس لحظه های آخر صدا زد : «یا اَخی ماتُرید منّی» میخوای با من چه کنی ؟ منو به خیمه ها نبر .... میدونید امام حسین چه جوری برگشت؟ «و رَجَعَ الحسَین منکَسِراً، حزیناً، باکیاً....» دیدند آقا داره برمیگرده سمت خیمه ها .... کمرش خم شده .... داره گریه ...
⬅️«یُکَفکِفُ دُموعَه بِکُمِّه...» هی با آستین اشکاشُ پاک میکنه ... زن ها اومدن دورشو گرفتن .... سکینه آمد یه سوال کرد .... «وَ سألَتهُ عَن عَمِّها ...» بابا عمو کجاست؟
🔰«فَاَخبَرَها بِقَتلِه...» دخترم! دستای عموتو بریدن .... دخترم تیر به چشماش زدن .... دخترم! تیر به مشکش زدن .... دخترم ! با عمود آهن به سرش زدن ....
(چی فکر کردی؟! اگر در مقاتل معتبر ندیده بودم نمیگفتم ....) پاشو قطع کردن .... (میدونید چی شد؟)
میگه زن ها شروع کردن بلند بلند گریه کردن .... (خب این طبیعیه ... اشکالی هم نداره ... زن ها دلشون رقیقه .... اما نوشته)
⚜«وَ بَکَی الحُسَین مَعَهُنَّ ....» لشکر دشمن نگاه کرد .... دید امام حسین بین زن ها ایستاده داره بلند بلند گریه میکنه ....حسین.....*
وقتی گرفت دستتو اون روز بابات، یادته؟، گریه ش گرفت آسمون
گفت که حسینم رو سپردم به تو،بعد از این،جون تو و جون اون
حالا بگو کو حسین؟، زینب برا چی تنهاست؟
*عباس! قرارمون این نبود....قرار نبود زینب تنها برگرده....*
حالا بگو کو حسین؟،زینب برا چی تنهاست؟
به دختر پیمبر، بگم عزیزش کجاست؟
کاش نپرسه،پیمبر، پس کجاست روشنیِ دو دیده ام؟
کاشکی حیدر، نخواد که، بِش بگم تو مدینه چی دیدم؟
واویلا....واویلا....
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1_1404494100.mp3
7.75M
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#دشتی
🏴#سه_ضرب
🎤مداح :حاج سید مجید بنی فاطمه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها