🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
💥دوباره هوای روضه کردمو راه افتادم بسوی هیئت
💥اومدم بازم کنار رفقای خوب هیئتی،نشستم توی هیئت
♻️روضه خون چه روضه ی پُر شَرری خوند
♻️روضه ی دربه دری،خون جگری خوند
🔸داد مجلسو در آورد،وقتی بردمون مدینه 🔸روضه بی مادری خوند
😭بین روضه، میون ذکر
😭گریون افتادم تو این فکر
😭که آدم تو زندگانیش،نون شب نداشته باشه
👌ولی #مادر داشته باشه
❤️یا که هیچ مال و منال و منصبی نداشته باشه،،،
👌ولی #مادر داشته باشه
🔹منصبش باشه تو دنیا نوکری برای مادر
🔹همه مال و منالش، باشه اون وجود باصفای مادر
😔یاد مادراتون افتادید،میدونم
😔نمیخوام که دلتونو بسوزونم
🔰اگه مادرت رو از دست دادی که خدا رحمتش کنه
🔰اونو الساعه سر سفره بی بی فاطمه غرق ناز و نعمتش کنه
♦️اگه مادر داری که خدا برات نگه داره
♦️الهی هیچ مادری زود از خونه نره و زود بچه های قد و نیم قدش رو تنها نزاره
▪️مادری جوون نمیره
▪️ مادر جوونی قد کمون نمیره
✳️نه فقط دعام اینه لحظه مُردن مادرُ نبینی
✳️دعا میکنم برات حتی زمین خوردن مادرُ نبینی
🔺الهی با مادرت که میری بیرون،اون روزُ به غیرتت برنخوره
🔺دست سنگینی نیاد، از جلو چشمای تو رد نشه تو صورت مادر نخوره
☑️الهی چشمات نیفته،به چشای تار مادر
☑️دنبالت نگرده با اینکه تویی کنار مادر
⚪️الهی تو هم نگردی توی کوچه دنبال گوشوار مادر
⚪️الهی که در خونه ای نشه شعله ور و آتیش نگیره
⬅️مادری پشت در آتیش نگیره
⬅️چادرش آتیش نگیره
⬅️تا معجر آتیش نگیره
⬅️موی سر آتیش نگیره
⬅️پلک تَر آتیش نگیره
⬅️کف دستایی که سد شدن تا وا نَشه در سوخته یه خونه،آتیش نگیره
⬅️شونه آتیش نگیره
⬅️گونه آتیش نگیره
😭خیلی بده سوختگی
😭بدتر از سوختگی دوختگی
😭دوختگی اونم با مسمار
😭و اونم مسماری که سرخ شده میون آتیش شرر بار
😭وای مسماری که همدست لگد شد و دَرُ دوخته به سینه
😭سینه رو دوخته به دیوار
😭مادر افتاد
😭به همراهش،در افتاد
😭در به روی مادر محتضر افتاد
#ای_مادر...
😭😭😭😭😭😭😭
🔲یه جمله ای بگم…
لحظات آخر عمر آقا رسول الله
در خونشونو زدن
خانم حضرت زهرا اومد در باز کرد
یه پیرمردیه…
اومدم عیادت بابات رسول الله
فرمود بابام ممنوع الملاقاته
رفت،،، دوباره برگشت در زد
خانم حضرت زهرا اومد
دوباره همون حرفها…
بار سوم در زد
آقا رسول الله فرمود: دخترم میدونی کیه داره در میزنه??
بابا یا رسول الله یه پیرمردیه اصرار داره شمارو ببینه
فرمود دخترم میدونی کیه??
این مأمور مرگ، حضرت عزراییله
از آدم ابوالبشر تا به امروز از احدی اجازه نگرفت برا گرفتن جونش
اما به احترام توئه فاطمه، بی اجازه وارد خونه نمیشه
😭😭😭😭
ای روزگار…
😭مادر افتاد
😭به همراهش،در افتاد
😭در به روی مادر محتضر افتاد
امام صادق فرمود برای مادرم بلند بلند گریه کنید
😭مادر افتاد
👈کاشکی در کنده نمیشد
👈تا که پا کوبیدن و رد شدن چهل نفر از اون باعث شکستن استخون دنده نمیشد
😭😭
❇️لحظه ی یا ابتا گفتن زهرا، دل پیغمبر اکرم بر خلاف اون روزا که با شنیدنش خنک میشد دیگه آتیش سوزنده نمیشد
❇️لحظه ی گفتن یا فضه خُذینی، علی شرمنده نمیشد
❇️علی شرمنده شد اون لحظه که زهرا با وجود علی دست به دامن کنیزا شد
❇️علی شرمنده شد اون لحظه که دست فاطمه از دامنش با یه غلاف پُر، جدا شد
🍁علی شرمنده شد اون سه ماهی رو که صورت فاطمشو پشت نقاب نگاه میکرد
🍁علی شرمنده ی تنها کس و کارش شده بود
🔰از بی کسی بود، درد دل با چاه میکرد
🔰علی شرمنده ی در اوج غریبی رفتنش شد
🔰علی شرمنده ی غسل و کفنش شد
🔰علی شرمنده اون علت غسلش از زیر پیراهنش شد
🔰علی شرمنده ی لحظه ی وداع، لحظه ی آستین به دهان گرفتن و از غصه ی مادر بلند گریه نکردن حسین و حسنش شد
همه اینارو گفتم برا این قسمت…
☑️اوج شرمندگیه علی بود اون شب که تک و تنها توی قبر میزاشت جسم کبود و لاغر فاطمه رو
☑️خدا میدونه چه میکشید وقتی که به استقبال دید بغل واکردن دو دست پدر فاطمه رو
🔵ظاهراً علی دار و ندار و ندار خودشو خاک میکنه
🔵ظاهراً علی داره یار خودشو خاک میکنه
🔵در حقیقت علی داره خودشو خاک میکنه
رسم اینجوره یکی وارد قبر میشه جنازه رو تحویل میگیره
🔲محرمی نداره
🔲هفت نفر غریبونه تشییع جنازه کردن
🔲حسن و حسین نوجوونن
🔲نمیتونن جنازه رو بردارن
علی غریبانه; تک و تنها…
🔘به چه کنم چه کنم افتاده
🔘یه وقت از توی قبر، دوتا دست بیرون اومد
علی…
امانت منو بهم برگردون
😭😭😭😭
#ادامه_روضه
👇👇👇👇👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها