eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
. . گریز به ع 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یا بقیة الله آجرک الله... آقا سرتون به سلامت... ایّامِ شهادتِ مادرِ غریبتونه ... کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه... کجا برا مادرتون دارید اشک میریزید... 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... امسال هم فاطمیه ی ما، بدون شما بگذره... آقا...اگه بخاطر این عزادارها و گریه کنا نمی آیی، بخاطر مادرت بیا.... بحرمتِ اشک های امیرالمؤمنین،بر بالین فاطمه ،بیا ...صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت نميدونم آیا من زنده ام اون فاطمیه ای که شما می آیید... و برای مادرِ غریبتون مجلس میگیرید... روضه میخونید... شیعیان دور شما جمع ميشن... زار زار گریه میکنند... نمیدونم قبر پنهانِ مادر را نمایان میکنی یا همچنان قبرِ زهرا مخفی می مونه...؟ اما...یا اباصالح! کاش می شد گمشده هایم را یکجا پیدا کنم. تو را ،کنارِ مزار مادر ببینم...دیگه عقده های دلم وا میشه.... در انتظارم،مهدی بیاید تا تربتت را پیدا نماید 🔸در ماتم عزای،مادرِ خود نشستی 🔸ای غائب از نظرها، گویم سرت سلامت اما آقا جان این محبت شما به مادرتان فاطمه، دوطرفه است، آخه بی بی هم بینِ در و دیوار،پسرش مهدی رو صدا زد: 💧جز به مهدی رویِ سیلی خورده نگشایم به کس 💧مُنتقم باید ببیند گشته نیلی رویِ من الهی بمیرم، بی بی تا روزای آخر هم از علی رو می گرفت.آخه بعد از حادثه کوچه ،شاید فرموده باشد : حسن جان مبادا به بابات حرفی بزنی...! بابات به اندازه کافی غم داره.... بی بی کاش بودی و می دیدی که اون مرد عرب،امام حسن رو در سن چهل سالگیش دید و گفت:آقا جان .. من پدرتان رو هم در این سن و سال دیده بودم،اما موهاش سفید نبود..! آقا فرمود:آخه اون چیزی که من دیدم ،بابام ندیده بود ( ) خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه... اینجا مظلومیت و دردِ امام حسن ،حادثه کوچه ست، امام جواد هم بچه بود یه وقت امام رضا اومد دید جوادش ،بابغض هی میگه انتقام میگیرم .... امام رضا پرسید چی شده؟ فرمود بابا اونهایی که مادرمان فاطمه رو آزردند رو میگیرم.... اون دونفر رو از قبر بیرون می آورم و آتش میزنم. 🔸از دیده خون فشانی، بر مادرِ غریبت 🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت ما هم امشب اومدیم بگیم آقا... شما رو تنها نمیگذاریم... اومدیم بگیم یا زهرا... پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم... امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم... هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن... یا صاحب الزمان... . .
. روضه حضرت و گریز گودال __________________________ این کینه‌ی بی حد امانم را گرفته ضعفی تمامی توانم را گرفته از جور اُم‌فضل می‌سوزد وجودم او راحتی آشیانم را گرفته در حجره‌ام تنهایم و در این دقایق سوز عطش تا استخوانم را گرفته با تشنگی من الفتی دیرینه دارم این هلهله روح و روانم را گرفته پا می‌کشم روی زمین و یک نفر نیست انگار دودی دیدگانم را گرفته پا می‌کشم بر خاک و قلبم پر کشیده داغ شهید تشنه جانم را گرفته داغ شهید تشنه‌ای در بین گودال این روضه یارای زبانم را گرفته قاتل به روی سینه و خنجر به دستش بغضی وجود روضه‌خوانم را گرفته هِی می‌زند از پشت خنجر را به حنجر کس چشم مام قد کمانم را گرفته؟ صوت حزین عمه‌ام پیچید در دشت آوای محزونش امانم را گرفته __________________________ ✍ ‌.
شهادت حضرت علیه السلام بر حضرت پدرشان و همه شیعیان تسلیت باد طلوع مهر تو خورشید ما را مهربان می کرد نگاهت سفره سلطانی اش را غرق نان می کرد شنیدم روز و شب بر سفره اش سبزی می آورد و به همراه خیال سبز تو نان نوش جان می کرد جواد عرش با جودتمام او را رضا کرده که بخشیده تو را براو، که نامت را نشان می کرد چه دیر از دامن مادر گرفتی دست بابا را چه دیر اما چه زود امداد تو او را جوان می کرد یقین دارم تو هم بودی میان بزم انگورش یقین دارم به عشق تو بر آهو ها ضمان می کرد نمی دانم چرا وقت به مشهد رفتنم حسی مرا بر کاظمین از آستان او روان می کرد به ظاهر شعر از من بود اما خوب می دانی قلم با اذن تو این شعر را شیرین بیان می کرد زینت کریمی نیا
. وسط هلهله دارد جگری می سوزد در غریبی دل تو پشت دری می سوزد ای که در پشت در حُجره به خود می پیچی سینه ات از غم هِجر دگری می سوزد خانه ات پر شده از سوز دلت آقاجان پسرت نیست ببیند پدری می سوزد در و دیوار، فقط شاهد حالت بودند دلت از غصه ی این بی خبری می سوزد بلبل فاطمه ای، بلبلِ در کنج قفس که ز دردِ غم بی بال و پری می سوزد پاره های جگرت روی زمین می ریزد وقت پر پر زدنت برگ و بَری می سوزد مادرت پشت در افتاد و در افتاد زمین همسری سوخته دل با پسری می سوزد حجره، گودال تو شد؛ ناله ی تو زینب وار که ببیند چه غریب موی سری می سوزد ✍ شهید عادل رضایی 🎤 .
. وسط هلهله دارد جگری می سوزد در غریبی دل تو پشت دری می سوزد ای که در پشت در حُجره به خود می پیچی سینه ات از غم هِجر دگری می سوزد خانه ات پر شده از سوز دلت آقاجان پسرت نیست ببیند پدری می سوزد در و دیوار، فقط شاهد حالت بودند دلت از غصه ی این بی خبری می سوزد بلبل فاطمه ای، بلبلِ در کنج قفس که ز دردِ غم بی بال و پری می سوزد پاره های جگرت روی زمین می ریزد وقت پر پر زدنت برگ و بَری می سوزد مادرت پشت در افتاد و در افتاد زمین همسری سوخته دل با پسری می سوزد حجره، گودال تو شد؛ ناله ی تو زینب وار که ببیند چه غریب موی سری می سوزد ✍ شهید عادل رضایی 🎤
. تو نهمین امام و ابن الرضایی مولا در آسمان عصمت شمس هدایی مولا ابن الرضا جوادی(۴) تو نور کبریایی از نسل مصطفی درخلق وخو وخصلت تالی مرتضایی ابن الرضا جوادی(۴) تو حیدری مرامی پیمبری کلامی از لطف خاص دادار تو نهمین امامی ابن الرضا جوادی(۴) در بحر دین و قرآن دُرِ ثمینی آقا بر شیعیان حیدر حبل المتینی آقا ابن الرضا جوادی(۴) در جود و در کرامت آقا تو بی نظیری در محضرت رسیدم تا دست من بگیری ابن الرضا جوادی(۴) بر تو گل ولایت آمده و پناهم به حق مادر خود امشب نما نگاهم ابن الرضا جوادی(۴) از سوز داغت آقا امشب به شور و شینم با دل غم گرفته در شهر کاظمینم واویلتا واویلا(۴) شب شهادت تو دلم گرفته ماتم از سوز داغت آقا ریزم سرشک نم نم واویلتا واویلا نهم امام معصوم همچون رضا تو مظلوم گردیده ای به بغداد از زهرکینه مسموم واویلتا واویلا ابن الرضا در عالم بی مثل و بی قرینی با دست همسر خود شهید زهر کینی واویلتا واویلا ای نور چشم امت امام با بصیرت آقا ز دشمن ودوست کشیده‌ای مشقت واویلتا واویلا همسر تو به خانه گردیده قاتل تو زهری که داده برتو سوزانده حاصل تو واویلتا واویلا خون شد دلت زدست همسرخود به خانه با زهر کینه گشتی سوی خدا روانه واویلتا واویلا ای نور چشم زهرا بهار تو خزان شد آثار زهر کینه در چهره ات عیان شد واویلتا واویلا همسر بی وفایت نموده ظلم ،مضاعف درپشت درب حجره کنیزکان زدند کف واویلتا واویلا در راه دین و قرآن جان در کفت نهادی گوشه حجره از درد آخر ز پا فتادی واویلتا واویلا هادی دین از این داغ روزش چو شام تاره سرشک غم ز دیده ریزد چنان ستاره واویلتا واویلا زداغ تو تقی جان هادی قدش خمیده کنار پیکر تو ریزد سرشکِ دیده واویلتا واویلا زین داغ و این مصیبت روز نقی شده شام پیکر پاکت آقا مانده سه روز روی بام واویلتا واویلا پیکر پاکت آقا بر روی دوش یاران پیکر پاک جدت زیر سم ستوران واویلتا واویلا