eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
331 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. هوا هوای نسیم اهل بیته سفره پهنه کریم اهل بیته باز حسن داره میرسه از راه ارث پدر ها رسیده دست اولاد نقاب ببندید نبینه چشم صیاد چه محشری به پا کرده ایول الله بچه شیره/اجازه باشه تا ته کوفه می‌ره رکاب اسبو براش عباس می گیره میاد از آسمون این زمزمه های جلی صلی الله علیک یا حسن بن علی ابرو که نیست این دو تیغ ذوالفقاره ازرق شامی رو از پا در میاره مرگو مثه بچه تو بغل گرفته قدرتش از حرز توی بازو بنده یعنی حسن پرچمش هنوز بلنده ساغر اهلی من العسل گرفته توی میدون / حنای دامادیشو می بنده از خون نجمه دعاش می‌کنه با چشم گریون طومار سپاه و زد به هم چه بچه یلی صلی الله علیک یا حسن بن علی بلایی که اومده سرش عظیمه با نفسای ضعیف و نیمه نیمه هی صدا می زنه عمو کجایی روی تن لاغرش برو بیا شد با نیزه صد بار رو خاکا جابجا شد سنگ آورده سرش عجب بلایی روضه اینه / عمو گرفته قاسمو روی سینه پاهاش کشیده میشه و رو زمینه عموت فدات شه مثل ظرف ریخته ی عسلی صلی الله علیک یا حسن بن علی ✍ .👇
. یه عمری هر جا روضه خونی شد / گریه کردم 3 اسم تو بردن آقا خود به خود / گریه کردم 3 گفتم سایه ت کم نشه از سرم / گریه کردم 3 گفتم آقا کی می بریم حرم / گریه کردم 3 عادت فطریمه که میخورم آب اشک می ریزم سلام میدم به ارباب داغ حسین دلا رو کرده بی تاب / حسین جان ان کنت باکیاً لشیء / فابک علی الحسین گفتن که کشتنت دور از وطن / گریه کردم 3 غریب گیر آوردنت و زدن / گریه کردم 3 گفتن رسیدو رو سینه ت نشست / گریه کردم 3 گفتن با نیزه دندونات شکست / گریه کردم 3 یکی نگفت که این امام دینه از اون بلندی خواهرش می بینه اجر ذوی القربی که گفتن اینه / حسین جان ان کنت باکیاً لشیء / فابک علی الحسین فلک به خیمه رنگ نیلی زد / گریه کردم 3 خولی به خواهر تو سیلی زد / گریه کردم 3 رفت دور زینبت طناب / گریه کردم 3 آیه ی تطهیر ، مجلس شراب / گریه کردم 3 به قلب خواهر تو بی امان زد اون که به لب های تو خیزران زد اشک یتیم تو شرر به جان زد / حسین جان ان کنت باکیاً لشیء / فابک علی الحسین ✍ .👇
  ویران شود آن کوچه که مادر زمین خورد بین گذر با دیده‌های تر زمین خورد زهرا و حیدر آینه بودند هم را زهرا زمین که خورد، پس حیدر زمین خورد در سر وقار مرتضی را با خودش داشت بد شد میان جمعیت با سر زمین خورد اهل زنا که صحبت از دینِ خدا کرد هم حُرمت محراب، هم منبر زمین خورد می‌گفت اگر صدّیقه‌ای، شاهد بیاور چه طعنه‌ها از مردم این سرزمین خورد حوریّه‌ای که با تلنگر لطمه می‌دید با پا لگد که خورد محکم‌تر زمین خورد هر جا پیمبر بوسه‌اش می‌زد کبود است یعنی سفارش‌های پیغمبر زمین خورد طفلی حسن در کوچه خیلی دست و پا زد تا پا شود مادر، ولی آخر زمین خورد این رفتن و این آمدن، چه دردسر داشت یک گوش سنگین شد، دو تا گوهر زمین خورد خیلی دلش می‌خواست که زینب نفهمد امّا نرسیده به پشت در زمین خورد یک روز زیر دست و پا مادر زمین خورد یک روز زیر دست و پا دختر زمین خورد زهرا زمین که خورد، با معجر زمین خورد زینب ولی، صد بار بی‌معجر زمین خورد 🔸شاعر:              مانده ام با تن بی جان‌ تو جانا چه کنم؟ با کبودی تن و چشم تو زهرا چه کنم؟ چشم بگشا و ببین حال مرا زهرا جان حیدر افتاده به این روز...خدایا چه کنم...؟ میرسم هر طرف از این تن درهم شده ات میزنم داد به فریاد که این را چه کنم؟؟ گفتم آن روز چرا دست تو هی می افتد؟ نگو این دست شکسته ست..حالا چه کنم؟ من اگر آب بریزم به تنت،می ریزد بسکه پژمرده شدی..غنچه ی طاها...چه کنم کاش من جای تو میرفتم و تو می ماندی گیرم امشب گذرد..با غم فردا چه کنم؟ بچه هارا که من آرامش خاطر دادم حسن آرام شده..با خودم اما چه کنم؟ - رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند مادرش بر در خیمه ست خدایا چه کنم؟ 🔸شاعر:             از من گرفتی رو نبینی شوهرت را؟‌ یا اینکه پنهان می کنی چشم ترت را؟ من خوب میدانم دلیلش چیست خانم اینکه نبینم صورت نیلوفرت را دست تو که بالا نمی آید عزیزم انقدر زحمت پس نده بال و‌ پرت را گفتم به زینب شانه نه!مادر مریض است عشقم خودت دستی بکش موی سرت را وقتی که میخوابی حسن دلشوره دارد می ترسد اخر بر نداری تو سرت را این روز ها از بس پریشانی حسینت بو می کند وقتی که خوابی بسترت را 🔸شاعر:             کوچه_از زبان امام حسن علیه‌السلام شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی‌اُفتد تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی‌اُفتد غرورم را شکسته خنده‌ی نامحرمی یارَب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی‌اُفتد جماعت داشت می‌آمد دلم لرزید می‌گفتم که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمی‌اُفتد کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه می‌اُفتد نشد حائِل کند دستش  گرفته بود چادر را که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمی‌اُفتد به رویِ شانه‌ام دستی و دستی داشت بر دیوار به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی‌اُفتد سیاهی رفت چشمانش  سیاهی رفت چشمانم وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمی‌اُفتد میانِ خاک می‌گردیم و می‌گویم چه ضربی داشت خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمی‌اُفتد دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ، گیرم تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمی‌اُفتد 🔸شاعر:           =========================
. دم غروبای مدینه کنج بقیع میره میشینه این که میگه لا تدعونی ام الادب ام البنینه توسلش بوده همیشه به مادر حسین و زینب میگه خودم با چهار تا بچه م فدا سر حسین و زینب تا میاد صداش یا حسین رو لباش همه گریه میکنن با صدای ناله هاش وای.           حسین بند دوم باز روی خاکا قد خمیده تصویر چند تا قبر کشیده ویلی علی شبلی می خونه این مادر چهار تا شهیده میفته رو پای رباب و غروب پیش سکینه میره به یاد مشک پاره پاره میخواد حلالیت بگیره میخوره زمین شده ام بی بنین میگه بچه مو زدن با عمود آهنین وای.          حسین هر جا که می‌ره پا می‌زاره ابر بهار میشه میشه می باره از صبح تا شب حرفش همینه مردم حسین مادر نداره شنیده سر ها رو بریدن شنیده معجرا رو بردن شنیده توی کوچه بازار چجوری دخترا رو بردن از کفن میگه واسه مرد و زن میگه از جای پاهای اسب روی یک بدن میگه وای.       حسین ✍ .👇
. صلی الله علیک یا اباعبدالله بوی جنان که هست نسیم عدن که هست از پیش تو کجا بروم من وطن که هست؟! گرچه فرات قسمت لبهای تو نشد غصه نخور عزیز دلم چشم من که هست! آن روز اگر نبود کسی یاری ات کند حالا ببین تو لشکری از مرد و زن که هست ما در عزای خویش به فکر غم توایم دنیا اگر نساخت به ما سوختن که هست این سینه ها که محرم اسرار تو نشد شکرخدا فضیلت سینه زدن که هست در کربلا به یاد بقیع است این دلم زائر اگرچه یار ندارد قَرَن که هست جلب توجهات تورا خواستم رسید در محضر حسین دم یا حسن که هست! گیرم هزار تیر به جسم حسن زدند خون ریخته ز پیکرش اما کفن که هست .