eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
360 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه ی خروج اسرا از کوفه السلام علیک یا جبل الصبر..... شعر مناجات با امام زمان (عج) و اسارت آل الله ای عمه جان! برای تو خون گریه می‌کنم از سوز ماجرای تو خون گریه می‌کنم با یاد غصه های تو از حال می‌روم با یاد غصه های تو خون گریه می‌کنم داغ اسیری ات کمرم را شکسته است بستند ، دست و پای تو خون گریه می‌کنم حتی خدا برای تو روضه بپا کند با روضه ی خدای تو خون گریه می‌کنم تو زار می‌زنی ز فراق حسین و ، من ... از سوزِ های های تو خون گریه می‌کنم بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ... از "وا محمدای" تو خون گریه می‌کنم هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ... هر صبح و شب برای تو خون گریه می کنم ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا از داغ کربلای تو خون گریه می‌کنم از داغ همسفر شدنت با حرامیان ... می‌میرم ، از عزای تو خون گریه می‌کنم تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم. رضا قاسمی  الکامل فى التاریخ: «وقتی اهلبیت توی کوفه توو حبس بودند،........ سنگى افتاد توی زندان که نوشته اى به آن گِرِه زده بودند ........ توش نوشته بود: پیک، خبر شما را براى یزید برده است و فلان روز مى رسه و فلان روز بر مى گرده......... اگر صداى «اللّه أکبر» شنیدید، یقین کنید که کشته مى شید و اگر نشنیدید در امان هستید......... دو سه روز قبل از اومدن پیک سنگى که توش نوشته اى بود، انداخته شد که مى گفت: «وصیت کنید که نزدیکه پیک برسه». ........ولی پیک اومد و فرمان یزید اومد که اسرا رو به شام بفرستید.» حالا کاروان می خواد از کوفه خارج بشه...... کوفه! دیدی؟ زینب آمد زیر و رویت کرد و رفت با کلامی آتشین بی آبرویت کرد و رفت دیدی آخر اول دروازه ات با خطبه ای تا قیامت لال از هر گفتگویت کرد و رفت گرچه بستی دست و راه چاره از هر سو به او آمد و بی چاره از هر سمت و سویت کرد و رفت او فقط با موجی از طوفان اقیانوس خود درهَمَت کوبید و در حیرت فرویت کرد و رفت کوه را می‌خواستی با سنگباران بشکنی او شکستت داد و رسوا کو ب کویت کرد و رفت هم تو را توبیخ کرد و هم همه تاریخ را با خبر از خُلقِ خَلقِ کینه جویت کرد و رفت . دستور داد سرهای مطهر رو به نیزه ها زدند...... اول کاری که کرد این بود: ............به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد غل و زنجیر انداخت...... زن و بچه ها رو سوار شترهای بی جهاز کرد...... مثل اسیران کفار و روم........ به هر قبیله ای تعدادی سر داد....... به هر کسی یه مسئولیتی داد......‌ مخفر بن ثعلبه رو مسئول سرهای مطهر کرد...... به شمر گفت تو فرمانده ی هزار سوار هستی..... به هر کی یه چیزی گفت و دستوراتی داد...... اما آی مردم....... به یه نفر یه مسئولیتی داد که حتی شنیدنش هم جیگر همه رو آتيش میزنه....... میدونید چی بود؟........ به زجر گفته شد هرکی از قافله جا موند "تو" باید بری دنبالش........ کاش این مسئولیت رو به کس دیگه ای میدادن.....‌‌‌... حضرت رقیه: گفت بابا: زمزمه:(تو رو بدون احترام یزید برامون آورده) دنبالم اومدش......با حرفای بدش.... کشید موهام و هردفعه.... گفتم: نزن! زدش.... ببین کبودیم و......دندون خونیم و..... نبودی زجر ازم گرفت.....شیرین زبونیم و..... و ادامه روضه حضرت رقیه..... نوحه خروج اُسَرا از شهر کوفه: ما،می رَویم به شامِ غمها در تو شد بر ما سِتَم ها هلهله در مَلَأِ عام آتش و خاکستر از بام ما و شَکیبایی،دشمن و رُسوایی نبود امّا این،رَسم پذیرایی کوفه خداحافظ... ای،شهر غم در تو چه ها شد در تو بر عترت جفا شد وای از خندهٔ اغیار ازدحامِ سرِ بازار در ظلمتِ خاکت،گشتیم زندانی شد رزق آلُ الله،رنج و پریشانی کوفه خداحافظ... دور،باد از همه محبّین خِصلت و مَرام کوفه تا قیامت هست بر جا ذلّتِ مُدام کوفه پای ولی هستیم،در راه خوش عَهدی هستیِ ما باشد،فداییِ مَهدی یا مَهدی یا مَهدی... "مهدی معصومی " 🎤 https://eitaa.com/eetazeinab