eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
430 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
... 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 سلام ای سالکان عشق ومستی سلام ای ساکنان مُلک هستی شهیدان به خاک و خون تپیده در آغـوش خـداوند آرمیـده خوشا بر حالتان که زود رفتید زلال و پاک همچون رود رفتید نبودید تا ببینید ناکسان را نبودید بشنوید زخم زبان را نبودید تا ببینید قوم بی درد دل ما را پر از زخم زبان کرد همانکه سینه اش از کینه پُر بود بگفتا جبهه ها بخور بخور بود مگردرجبهه جز ترکش چه خوردید؟ مگر جز پاره پاره تن چه بردید؟ مگرنه اینکه جبهه مرد می رفت هرآنکس داشت دردل دردمی رفت بگو با قوم یاقی قوم سرکش مگرچه خورده اید جز تیرو ترکش؟ هرآنکس ظرف دل ازعشق پُرکرد به جبهه رفته و بخور بخور کرد بیا بگذار راحت تر بگویم حدیث عشق واضح تر بگویم کجا بودید خوردن را ببینید؟ به راه عشق مُردن را ببینید کجا بودید از خشکی و دریا بساط خوردن آنجا شد مهیا یکی که قسمتش خمپاره می شد چنان می خورد پاره پاره می شد یکی هنـگام حـملۀ هـوایی فقط می خورد گاز شیمیایی یکی خمپاره میخورد دود می شد یکی می سوخت و مفـقود می شد یکی چون «حاج قاسم» مثل سقا که هم بی دست شد هم اِرباً اربا یکی تاسر جداشدمست می شد یکی با ترکشی بی دست می شد پدرها داغ دیدند غصه خوردند و مادرها بسی دِق کرده مُـردند هر آنچه خون دلها بود خوردند دل پُـر غصـه را در گـور بـردند گروهی کز شهیدان کینه دارند مـنافق های بی اصل و تـبارند هرآنکس باشهیدان تا درافتاد اَساس دودمـان او بـر افتاد شهیدان مثل ماه و آفتابند شهیدان تا ابد بر ما بتابند به هر بُوم و بَرَی نام شهیداست نشاط وشور و احساس وامید است شهیدان موجب عِزّ و نشاطـند شهیدان شاهدند و در حیاتند شهید یعنی به خاک وخون مُلَـبّس شهید یعنی که پاک یعنی مقدس شهید یعنی نشان از حَیِ سُبحان شهید یعنی کـه آیـاتی ز قـرآن شهید یعنی همیشه با «ولی»باش جهان سوی دگر شد با«علی»باش شهید یعنی چراغ راه مـردم نگردد هیچ کس در پَرتُوَش گُم بدرگاه شهیدان کـن توسل که باغ آرزوهایت دهد گُل رگ غیرت به زیر پوست داریم شهیدان را همیشه دوست داریم شهیدان را بخوان«مداح» هر دم شهیدان می برند از سینه ات غم 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 کربلا می تابد از آئییه ام باز شد تنگ شهیدان سینه ام روزگار پیش از این یادش بخیر سفره ی میدان مین یادش بخیر یاد بادا مردهای بی پلاک قطعه قطعه ،پارپاره ،چاک چاک بود بر لب های عطشان همه ذکرِ زیبایِ حسین و فاطمه بچه های حضرت یاس کبود سینه هاشان سر زمین عشق بود هر که با زهرای اطهر خو گرفت در شلمچه دست بر پهلو گرفت دست غیب حضرت صاحب زمان در تمام جبهه می شد یارمان هرکه در دل عشق ایران داشت رفت غیرتی چون شیران مردان داشت رفت آنکه شد در راه قرآن چاک چاک حاصلش نان حلال و شیر پاک نغمه های جاودانی خوانده اند ما همه رفتیم و آنان مانده اند ما برای حفظ ارزشهای مان چون شهیدان بگذریم از جانمان تا به لب ذکر قیامم یا علی است تا که گوش جان بفرمان ولی است تاکه ماصاحب زمان داریم به سر می کند امدادمان در هر خطر تا چنین احساس را داریم چه باک حضرت عباس را داریم چه باک ذکر یازهرا چو ما را برلب است ضامن پیروزی ما زینب است دامنش دست توسل می زنم با دعا تا عرش را پُل می زنیم عشق خیرالناس یا زینب مدد خواهر عباس یا زینب مدد ای زپا افتاده از داغ حسین باغبان خسته ی باغ حسین از ازل شد مونس تو رنج و درد بازگو داغ حسین با تو چه کرد? بازگو زآن لحظه که بر سر زدی در کجا فریاد یا مادر زدی ? ازکدامین غصه گشتی جان به لب در کجا مرگ از خدا کردی طلب؟ ناله ی «مداح»شد در عالمین روحی نفسی به فِداکَ یاحسین 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 روزگـار پیـش ازاین یادش بخیر سـفرة مـیدان مـین یادش بخیر مـردهـای بـا صفـا و بـی بَـدیل عـاشق و اهل یقین یادش بخیر سینه سـرخانی کـه دراوج سکوت جان سـپردن درکمین یادش بخیر هـر کـجا افـتاده اند ایـن سبزها لالـه رویید از زمین یـادش بخیر سـر زمینی کـه چـو دشت کـربلا پاک بـود و دلنشین یادش بخیر نـاله های یـاحسین ، یـا فاطمه یـا امیـرالمـومنین یـادش بخیـر از شهیدان آن سـلام بـر حسین لحظه های واپسین یادش بخیر کـربـلا هـای مجسـم داشتیم خیبر و فتح المبین یادش بخیر تـازه دامـادی کـه همچون حنظله رنگ کرد ازخون جبین یادش بخیر حیف دیگـر رفتـه اند از دست ما دوســتان نــازنین یادش بخیر از تــمام خــاطـرات سبـزشان آن وداع آخـرین یـادش بخیر بـا دل تنگت بگو «مداح» بـاز روزگـار پیـش از این یادش بخیر 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
... 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 دلتنگ آن یـاران بی باک و نجیبم یاران مست از باده ی اَمّن یُجیبم یادش بخیرآن ذوق وشوق نینوایی یادش بخیر آن پاک مردان خدایی برسرهواي وصل ياران دارم امشب       شوق ديـار سربداران دارم امشب تا سوي شهر فاطميون بار بستم        رايحهٔ عطر شهیدان كـرده مستم آنجاكه نام پاك صحرايش شلمچه ست     آنجاکه دلهاهست شیدایش شلمچه ست آنجاكه ياران عشق راباخون نوشتند     آنجاکه مردانش همه زيبا سرشتند روزی که آن صحرا پراز رزمندگان بود هرلحظه اش سرشاربانگ عارفان بود آنجاشلمچه مشهدخوبان عشق است آنجا قـدمگاه علمداران عشق است آنجا زمينش مأمن ارواح پاك است آنجاهزاران رازِ پنهان زيرخاك است آنجا اگر پا مي گذاري با وضو باش بالاله هاي سرخ آن درگفتگو باش  آنجا زمينش در دل خود گنج دارد گل هاي سرخ «كربلاي پنج» دارد آنجا شهيدان عقده ی دل باز كردند پروانه وش تا آسمان پرواز كردند آنجـا شهیدانش هـمه زهـرا تبارند پهلوشکسته همچومادر بی مزارند خاكش اگرازبوي مُشك وعنبرآراست آنجا قدمگاه امـام هشتم مـاست آنجاشميم فاطمه پيچيده در دشت قبرهزاران لاله درآن خاك گم گشت آنجا زمينش بـوي عـطر ياس دارد آن كـربــلا هم اكـبر و عباس دارد آنجارفيع آنجابقيع آنجامدينه است باباي درخون خفتهٔ صدهاسكينه است آنجادعا را عاشقان با سوز خواندند آنجا سمند عشق را تا عرش راندند وقتي كه سوز ناله سر بر اوج مي زد در آسمان بال شهيدان موج مي زد هان ای شلمچه ای شميمت نينوايي تو قطعه ای از خاک پاک كـربلايی هان ای شلمچه گر فغان وناله دارم منعم مكن در سينه داغ لاله دارم «مداح» در دل حسرت پرواز دارد این درد را با چه زبان ابراز دارد؟ 🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
زمان: حجم: 410.1K
به‌مناسبت هفته سلامِ خیلِ ملائک به محضرِ شهدا به پیرِ عشق، خمینی، به رهبر شهدا قرارِ قلبِ شکسته بهشت‌ِزهرا شد بهشتِ ماست قبور مُطهّر شهدا نهاده دست به سینه، همه قیام کنیم برای عرض ادب در برابر شهدا حیاتِ دین خدا ضامنش همین خون‌هاست درود حق به سپاهِ دلاورِ شهدا عجب شکوه عظیمی‌ست در صفِ محشر عبور قافله‌سالارِ بی سرِ شهدا چه عاشقانه نشستند پای دلبر خویش چه دلبری‌ست واللهِ دلبرِ شهدا بدون شک همه مهمان فاطمه گشتند که هست مادر ارباب، مادرِ شهدا کسی اگر سندش را طلب نمود، بگو: شمیم سیب، می‌آید ز پیکر شهدا به راه دین همه هستیِ خود فدا کردند عطا کنید به ما هم ز باورِ شهدا خدا کند که نفس‌های آخر ماهم شود شبیه نفس‌های آخرِ شهدا بخوان وصیت این پیرهای سیر و سلوک نشین عزیز دلم پای منبرِ شهدا وصال خواهی اگر راهکار آن اشک است که گریه‌های سحر هست کوثرِ شهدا عبور کن شبی از سیمِ خاردارِ نفس که راه یابی از این دَر، به مَعبرِ شهدا ✍ مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام: 🍃🍃🌷🍃🍃 🌹🍃 نام کانال حذف نشود.✅
Mohjat.NetPoianfar - Defaa Moghadas [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 399K
. شهدا رفتن سوی ثارالله جبهه داره بوی ثارالله پرواز عاشقا از کرخه تا کارون بوی بهشت آید از فکه تا مجنون عشق است در راه حسین سر سپردن عشق است رخسار حسین دیدن و مردن چقدر خوبه آخرش شهادت باشه حسین جانم آخرین عبارت باشه شروع هفته دفاع مقدس .
Mohjat.NetTaheri - Defaa Moghadas [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.94M
از جون و جوونیشون گذشتن تا پرچم دین زمین نمونه الگوی تمومی شهیدا اون مادریه که قد کمونه زهرا برای دفاعه از دین هم جونشو هم جوونیشو داد اونجایی که پشت در زمین خورد اون روزی که بین کوچه افتاد درد کشیدن پس چرا ما بی دردیم حالا که وقت جنگه معلوم میشه مردیم یا نامردیم مدیونیم به خونِ تک تک شهیدا مدیونیم به قطره های اشک زهرا مدیونیم مدیونیم رفقا مدیونیم به شهدا جنگیدن ولی با دست خالی تا ثابت کنن مرد نبردن رو به روی دنیا تنها بودن اما صحنه رو خالی نکردن چشماشونو روی دنیا بستن رو آرزوهاشون پا گذاشتن هیچ خواسته ای از خدا بغیر از دیدار امام حسین نداشتن دل بریدن از این همه صدرنگی حسینو پیدا کردن ما موندیم یک دنیا دلتنگی مدیونیم به استقامت شهیدا مدیونیم به اون دلای مثل دریا مدیونیم مدیونیم رفقا مدیونیم به شهدا .
Mohjat.NetBazri - Defaa Moghadas [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.23M
. کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبکبالان عاشق پرنده تر ز مرغان هوایی حسین جانم حسین جانم حسین جان درِ باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زآن سو نخندید تموم زندگیم مال حسینه دلم همواره دنبال حسینه گدای او سر و سامان نداره جدایی از حسین امکان نداره حسین جانم حسین جانم حسین جان برادر جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری چرا عمامه ای بر سر نداری وای بمیرم من مگر خواهر نداری خودم دیدم که قاتل پنجه انداخت به آن مویی که زهرا کرده شانه خودم دیدم که در مقتل کشیدند به سیلی ناز طفل نازدانه عمو جان غنچه ها نشکفته پژمرد به روی دست عمه خواهرم مُرد مرا یک حرف باشد با تو آن هم اگر بودی کسی سیلی نمیخورد .
🌷بِسمِ رَبّ الشُّهداءوَالصّدیقین🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ به  نام  نامیِ  رَبّ  شهیدان به نام  خالقِ  مردانِ میدان به  نام  سرزمین نور و ایمان تجلی گاه عشق و مهد عرفان به یاد جبهه های هشت ساله به یاد  دشت های  پُر زِ  لاله به  یاد  آن  شهیدان  خدایی همان    دلدادگان   کربلایی دلم تنگ است و باران می نگارم ز  دلتنگی ِ  یاران   می نگارم قلم  می لرزد  از  نام  شهیدان دلم خون می شود از داغ ایران دلم  خون  از  گل سرخ  شقایق حکایت دارد  از  گلهای  عاشق کنون منظومه ای از اشک و آهم غم  حسرت ، نشسته  در نگاهم دلی  دارم  رفیقان !  نینوایی چو نِی می نالد از داغ جدایی دلم  ، یاران ! هوای جبهه دارد بگو  ، باران  دلتنگی  ببارد  به دل ، خون و به چشمم گریه دارم به  یاد  همرهانم   بی قرارم به هر باغی ، ببینم  لاله ی  سرخ ز  سوز دل  بر آرم  ناله ی  سرخ نشد تکلیف من روشن ، چه سازم؟ که یک  جامانده در سوز و گدازم خوشا بر حال  آن  جاماندگانی که آخر  ، پر زدند از  دارِ  فانی مثالِ حاج قاسم ، مرد  میدان نصیبش عاقبت شد وصل جانان سلیمانی رها شد از دل  خاک شده  مأوای او  دامان افلاک سعادت یار او شد در دل شب فدا شد در  رکاب  عمه زینب سپاه حاج قاسم ، نسل جنگند همه ، یادآورانِ  فصل  جنگند شهادت را  دگرگونه   سرودند مدافع  از حریم  عشق  بودند از این دنیای خاکی پر کشیدند به  عرش و عالمِ  بالا  رسیدند شهیدان نقطه ی پرگار عشقند شهیدان مطلع الانوار  عشقند شهیدان اقتدا بر عشق  کردند شهیدان عشقبازان ، در نبردند شهیدان جلوه ی نور  خدا یند شهیدان با غم  عشق  آشنایند  همانهایی  که   مظلومانه  رفتند به سوی جنّت از این خانه رفتند میانِ  سجده ها ، ذکرِ  شبانه شهادتنامه خواندند  عاشقانه زِ بحر عشق ، تا معراج رفتند سوارِ  زورقِ  امواج  رفتند نماز  عشق را در  سنگر خون اَدا  کردند روی خاک مجنون پرستوهای  عاشق پر کشیدند مِیِ وارستگی را سر  کشیدند دلم  شد  راهیِ کوی ِ شلمچه به عشق کربلا ، سوی شلمچه شلمچه مرز صحرای جنون است شلمچه مظهر  دریای خون است شلمچه  عطر ناب یاس دارد خبر  از مادر  احساس  دارد قدمگاه  خود  زهراست آنجا شکوه  فاطمه پیداست آنجا به قول راویان فتح و سنگر چه یارانی که مثل شاه بی سر دل یک دشت را در خون کشیدند به  سمت کربلا ، بی سر  دویدند به آن جان بر کفان خفته در خون به حق  لاله های  دشت  مجنون الهی ! جامه ی ســرخ شــهادت نصیـــبم کن زِ دریای  شفــاعت من آن جامانده از این کاروانم حدیث  جبهه ، دائم  بر  زبانم همه رفتند و حسرت بر دلم ماند چه داغــی بر  دل ناقــابلم  ماند! نصیب من نشـــد  کام  شهـــادت ننوشیــدم  مِی از جام  شهـــادت ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
🌷بِسمِ رَبّ الشُّهداءوَالصّدیقین🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ به  نام  نامیِ  رَبّ  شهیدان به نام  خالقِ  مردانِ میدان به  نام  سرزمین نور و ایمان تجلی گاه عشق و مهد عرفان به یاد جبهه های هشت ساله به یاد  دشت های  پُر زِ  لاله به  یاد  آن  شهیدان  خدایی همان    دلدادگان   کربلایی دلم تنگ است و باران می نگارم ز  دلتنگی ِ  یاران   می نگارم قلم  می لرزد  از  نام  شهیدان دلم خون می شود از داغ ایران دلم  خون  از  گل سرخ  شقایق حکایت دارد  از  گلهای  عاشق کنون منظومه ای از اشک و آهم غم  حسرت ، نشسته  در نگاهم دلی  دارم  رفیقان !  نینوایی چو نِی می نالد از داغ جدایی دلم  ، یاران ! هوای جبهه دارد بگو  ، باران  دلتنگی  ببارد  به دل ، خون و به چشمم گریه دارم به  یاد  همرهانم   بی قرارم به هر باغی ، ببینم  لاله ی  سرخ ز  سوز دل  بر آرم  ناله ی  سرخ نشد تکلیف من روشن ، چه سازم؟ که یک  جامانده در سوز و گدازم خوشا بر حال  آن  جاماندگانی که آخر  ، پر زدند از  دارِ  فانی مثالِ حاج قاسم ، مرد  میدان نصیبش عاقبت شد وصل جانان سلیمانی رها شد از دل  خاک شده  مأوای او  دامان افلاک سعادت یار او شد در دل شب فدا شد در  رکاب  عمه زینب سپاه حاج قاسم ، نسل جنگند همه ، یادآورانِ  فصل  جنگند شهادت را  دگرگونه   سرودند مدافع  از حریم  عشق  بودند از این دنیای خاکی پر کشیدند به  عرش و عالمِ  بالا  رسیدند شهیدان نقطه ی پرگار عشقند شهیدان مطلع الانوار  عشقند شهیدان اقتدا بر عشق  کردند شهیدان عشقبازان ، در نبردند شهیدان جلوه ی نور  خدا یند شهیدان با غم  عشق  آشنایند  همانهایی  که   مظلومانه  رفتند به سوی جنّت از این خانه رفتند میانِ  سجده ها ، ذکرِ  شبانه شهادتنامه خواندند  عاشقانه زِ بحر عشق ، تا معراج رفتند سوارِ  زورقِ  امواج  رفتند نماز  عشق را در  سنگر خون اَدا  کردند روی خاک مجنون پرستوهای  عاشق پر کشیدند مِیِ وارستگی را سر  کشیدند دلم  شد  راهیِ کوی ِ شلمچه به عشق کربلا ، سوی شلمچه شلمچه مرز صحرای جنون است شلمچه مظهر  دریای خون است شلمچه  عطر ناب یاس دارد خبر  از مادر  احساس  دارد قدمگاه  خود  زهراست آنجا شکوه  فاطمه پیداست آنجا به قول راویان فتح و سنگر چه یارانی که مثل شاه بی سر دل یک دشت را در خون کشیدند به  سمت کربلا ، بی سر  دویدند به آن جان بر کفان خفته در خون به حق  لاله های  دشت  مجنون الهی ! جامه ی ســرخ شــهادت نصیـــبم کن زِ دریای  شفــاعت من آن جامانده از این کاروانم حدیث  جبهه ، دائم  بر  زبانم همه رفتند و حسرت بر دلم ماند چه داغــی بر  دل ناقــابلم  ماند! نصیب من نشـــد  کام  شهـــادت ننوشیــدم  مِی از جام  شهـــادت ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۷/۱